روابط خارجی طالبان؛ از سیاه چاله ژئوپلتیکی تا دلالی نفوذ
مقدمه
تغییر ژئوپلتیک قدرت در همسایه شرقی جمهوری اسلامی ایران تبعات امنیتی گستردهای را برای ایران به همراه خواهد داشت. تصرف کامل خاک افغانستان به دست طالبان و خروج آمریکا از افغانستان سبب شده است دیگر کشورهای منطقه و فرامنطقه به دنبال کسب سهم از فضای سیاسی موجود باشند. طالبان با تقویت و بسط سلطه خود بر گستره سرزمین افغانستان و معرفی وزیران کابینه در قدم دوم به دنبال برقراری روابط خارجی با سایر دولتها جهت افزایش مشروعیت و مقبولیت داخلی و خارجی بوده اند. قدرت گیری و بسط سلطه سرزمینی طالبان بر افغانستان تبعات ژئوپلتیکی بسیاری در مرحله اول برای همسایگان آن داشته است. بازیگران منطقهای و فرامنطقهای به تناسب نزدیکی سیاسی به طالبان به دنبال تاثیرگذاری بر معادلات قدرت در افغانستان هستند.
بازیگران همسایه و روابط خارجی
پاکستان؛ متحد چندوجهی
یکی از کشورهایی که در سالهای ابتدایی قرن بیست و یکم طالبان را به رسمیت شناخت پاکستان بود. پس از اشغال افغانستان توسط آمریکا و تضعیف تسلط سرزمینی طالبان بر افغانستان همواره پاکستان در قالب کمکهای مالی، اطلاعاتی و نظامی جهت تقویت این گروه کمک میکرد. به طوری که یکی از اختلافات حکومت دست نشان کابل با پاکستان حمایتهای پاکستان از طالبان بود. حمایت پاکستان از شبکه حقانی و طالبان افغانستان از جمله ابزارهای سیاسی پاکستان در برابر حکومت کابل و آمریکا جهت حفظ نفوذ ژئوپلتیکی در افغانستان، کسب مطالبات مرزی (خط دیورند)، برقراری موازنه در برابر ایران و هند و جلب حمایت تودههای اسلام گرای حامی طالبان در داخل کشور بوده است. جمع آوری کمکهای مالی برای طالبان همواره توسط نخبگان مذهبی و جهادی پاکستانی از طریق مراکز مذهبی در کویته و بلوچستان در این کشور جاری بوده است.
جمهوری اسلامی ایران؛ جبر ژئوپلتیکی و صبر راهبردی
ناامنی در مرزهای شرقی یکی از مهمترین دغدغههای امنیتی جمهوری اسلامی ایران در سه دهه اخیر بوده است. مساله حق آبه رود هیرمند، قاچاق مواد مخدر، عملیات تروریستی و فعالیتهای تندروهای مذهبی در کنار عدم همگرایی اقتصادی با بازارهای افغانستان تاکنون به راه حلهای مشخصی منتهی نشده است. حکومت طالبان در افغانستان به ذائقه سیاسی برخی جریانهای داخلی سازگار نبوده است. شکافهای فرهنگی طالبان افغانستان با جامعه ایران و عدم انسجام سیاسی در حکومت طالبان سبب شده است جمهوری اسلامی ایران در برقراری پیوندهای سیاسی با طالبان احتیاط کند و شتاب زده عمل نکند. همچنین گرایشات ضد غربی طالبان با توجه به مذاکرات دوحه با آمریکا و عدم مقابله سیاسی جدی با آمریکا تاکنون محل شک و تردید بوده است.
بازیگران حاشیه خلیج فارس
بازیگران عرب حاشیه خلیج فارس همواره به دنبال سهم گیری از بحرانهای و تحولات ژئوپلتیکی در منطقه غرب آسیا بوده اند. در جابجایی قدرت در افغانستان کشورهای قطر، امارات متحده عربی و عربستان سعودی به دلیل پیوندهای سیاسی و ایدئولوژیکی به دنبال برقراری روابط نزدیک سیاسی با حکومت طالبان بوده اند.
قطر؛ سهم گیری ژئوپلتیکی و دلالی نفوذ
بازگشایی دفتر طالبان در قطر در سال ۲۰۱۳ نقطه عطف ورود قطریها به میانجی گری در بحران افغانستان بین آمریکا و طالبان بود. وزیر خارجه قطر نقش میانجی گری دوحه را اینگونه توضیح میدهد " بهعنوان یک میانجی صادق و بیطرف در سالهای اخیر بین طالبان و آمریکا یا بین طالبان و دیگر گروههای افغان، همواره در راه اعتمادسازی حرکت کردهایم. این سرمایهگذاری ما اعتمادساز بوده است. " در جریان خروج آمریکا از افغانستان یکی از بازیگرانی که در امن سازی کانال عبور آمریکاییها در قالب "مسیر مطمئن" به ایفای نقش میانجی گری پرداخت قطر بود.
بازیگران فرامنطقهای
آمریکا؛ نفوذگذاری کم هزینه
تغییر راهبرد آمریکا به سمت شرق و مهار چین به معنای پایان بخشی به جنگهای این کشور در منطقه غرب آسیا است. در پی توافق صلح بین ایالات متحده و گروه طالبان در فوریه ۲۰۲۰، روند خروج نیروهای بینالمللی از افغانستان در سال جاری آغاز شد. به دنبال مقدمه چینی برای خروج آمریکا از افغانستان عبدالغنی برادر، در سال ۲۰۱۸ با فشار دونالد ترامپ از زندان در پاکستان آزاد شد تا در مذاکرات دوحه در قطر شرکت کند. پس از کسب توافق، نیروهای آمریکایی عملیات تخلیه را آغاز کردند.
در ۲۰ سال گذشته، آمریکا ۸۳ میلیارد دلار برای تجهیزات نظامی و آموزش نیروهای امنیتی افغانستان هزینه کرد. به گفته بایدن آمریکا برای کاهش هزینههای خود از افغانستان خارج شده است و بهای امنیت افغانستان باید توسط افغانها پرداخت شود. یک نظرسنجی نشان میدهد که ۶۲ درصد از مردم آمریکا جنگ افغانستان را زیان بار دانسته اند. تعیین جایزه نقدی برای دستگیری برخی رهبران طالبان و طرح معیارهای حقوق بشری برای به رسمیت شناختن طالبان نشان دهنده این است که آمریکا در بلند مدت به دنبال مهار طالبان با دستهای کشیده است.
چین؛ ارزیابی فرصتهای موجود
خروج آمریکا از افغانستان درهای فرصتهای ژئوپلتیکی و ژئواکونومیکی را به روی چینیها بازکرده است. چینیها فارغ از معیارهای غربی صرفا به دنبال منافع اقتصادی و ثبات سازی در مرزهای خود با افغانستان هستند. چین تصمیم گرفته است که به صورت فوری ۲۰۰ میلیون یوان (۳۰ میلیون دلار) کمک در قالب غلات، لوازم زمستانی، واکسن و دارو با توجه به نیاز مردم افغانستان به این کشور هدیه کند. مهار تهدیدات افراط گرایان در مرزهای مشترک با افغانستان مانند جبهه ترکستان شرقی ضد حکومت چین با استفاده از حکومت مرکزی در افغانستان و بهره گیری از جغرافیای افغانستان جهت پیشبرد طرح کمربند و جاده مهمترین اهداف راهبردی چین از نزدیکی به طالبان است.
روسیه؛ مهار تهدیدات
تسلط طالبان بر افغانستان و قدرت گیری نیروهای افراطی در این کشور به دلیل نزدیکی آنها به آسیای مرکزی و قفقاز تهدید گسترده امنیتی بالقوه برای روسیه محسوب میشود. تهدید قاچاق مواد مخدر دیگر بحران امنیتی است که استمرار آن به رابطه روسیه با طالبان گره خورده است. در بعد دیگر چالشهای امنیتی کرملین در افغانستان، روسها از همکاری اطلاعاتی با طالبان جهت مقابله با داعش به عنوان دشمن مشترک خبر داده اند. سخنگوی وزارت خارجه روسیه اعلام نمود که مسکو با طالبان اطلاعات خود را در امر مبارزه با دولت اسلامی شریک ساخته است. روسها با همکاری اطلاعاتی با طالبان به دنبال کاهش تهدیدات امنیتی نیروهای افراط گرا در مرزهای پیرامونی خود هستند.
تحلیل راهبردی
رقابت چندجانبه گراییهای شرق محور و غرب محور
روابط دولتهای منطقه و فرامنطقه با طالبان عمدتا در قالب نفوذگذاری بازیگران غرب محور عمدتا ذیل چتر ناتو و بازیگران شرق محور ذیل چتر سازمان شانگهای تنظیم خواهد شد. برگزاری اجلاس شانگهای در تاجیکستان و تاکید اعضا بر حفظ ثبات راهبردی در افغانستان در قالب همکاریهای چندجانبه منطقهای نشان دهنده تمایل اعضای سازمان به قرار دادن طالبان در مرزهای شانگهای است. اعضای شانگهای عمدتا به دنبال برقراری ثبات راهبردی به منظور کنترل نیروهای گریز از مرکز افراط گرا در افغانستان هستند. مرزهای ۸۰ کیلومتری افغانستان با چین و ایران میتواند به گسلهای ناآرامیهای مذهبی و نبردهای نامتقارن فرسایشی تبدیل شوند. فرصت بازارهای اقتصادی و معادن فغانستان پس از برقراری ثبات راهبردی در اولویت دوم اعضای شانگهای قرار دارد.
در سمت دیگر سازمان ناتو با فاصله گرفتن از طالبان و تحریم برخی چهرههای کلیدی آن به دنبال برقراری رابطه مجدد از موضع فرادستی است. بلوکه کردن داراییهای افغانستان در بانکهای آمریکا و تعیین جایزه برای دستگیری برخی رهبران طالبان از جمله ابزارهای فشار اقتصادی و سیاسی ناتو جهت تغییر ادراک راهبردی طالبان افغانستان است. اعضای تانو در تلاش چندجانبه درون سازمانی و همگرا با استفاده از متحدین منطقهای آمریکا به دنبال ایجاد هستههای تروریستی در افغانستان به منظور قرار دادن همسایگان افغانستان در وضعیت اصطحکاک امنیتی مزمن هستند. حمایت از تروریستهای تضعیف شده منطقهای یکی از سناریوهای بلندمدت ناتو جهت استفاده ابزاری از بی ثباتیهای ساختاری در افغانستان جهت تضعیف رقبای راهبردی منطقهای و فرامنطقهای است.
دلالی نفوذ
برخی از بازیگران منطقهای مانند قطر، اربکستان و امارات متحده عربی به دلیل ضعفهای ساختاری توانایی تعیین معادلات قدرت در افغانستان به صورت یکجانبه را ندارند و به صورت ابزاری به دنبال همکاری و تامین منافع قدرتهای بزرگ فرامنطقهای درخواهند آمد. امارات متحده عربی و قطر از طریق مذاکره با طالبان توانستند برخی از نیروهای آمریکایی و چهرههای سرشناس افغان را از افغانستان خارج کنند. بازگشایی فرودگاه کابل با همکاری ترکیه و قطر سبب تسهیل انتقال نیروهای ناتو از افغانستان شد. حمایت تسلیحاتی تاجیکستان از نیروهای احمد مسعود موسوم به مقاومت پنجشیر از طرف روسیه و اعضای شانگهای جهت امتیازگیری از طالبان انجام شده است. پاکستانیها با حمایت نظامی و سیاسی از طالبان جهت بسط سلطه کامل طالبان بر افغانستان و تضعیف نظامی احمد مسعود، به دنبال ایفای نقش به عنوان مهمترین دروازه دیپلماتیک گفتگو با طالبان هستند.
سیاه چاله ژئوپلتیکی
یکی از دلایل راهبردی خروج آمریکا از افغانستان رها کردن این کشور در باتلاق مسایل داخلی و تبدیل آن به سیاه چالهای ژئوپلتیکی جهت جذب سایر بازیگران به صورت اجباری در داخل این بحران و از بین بردن انرژیهای ضد آمریکایی آنها است. گروههای تروریستی شبکه حقانی، القاعده و داعش به صورت بلندمدت در فضای امنیتی و ژئوپلتیکی افغانستان به تهدید همسایگان این کشور و صدور تروریسم اقدام خواهند کرد. عدم رغبت بازیگران دولتی به دخالت نظامی در افغانستان سبب خواهد شد تا دغدغههای امنیتی از طرف افغانستان به طور کامل مرتفع نشود. به دلیل بی ثباتیهای امنیتی در افغانستان امکان سرمایه گذاری میان مدت و همکاریهای اقتصادی پایدار با این کشور وجود ندارد. پس از خروج ناتو از افغانستان و عدم شکل گیری دولت فراگیر باثبات در کابل و عدم حذف گروههای خرد تروریستی در این کشور انرژی و تلاشهای بازیگران همسایه افغانستان جهت بهره برداری از فرصتهای سیاسی و اقتصادی این کشور به هدر خواهد رفت. در ادامه استمرار بحرانهای اقتصادی و انسانی در افغانستان و ورود مهاجرین افغانی به خاک ایران، پاکستان و ترکیه ضمن افزایش هزینههای اقتصادی به تغییر بافت ژئوکالچری در مناطق مرزی منجر خواهد شد.