روابط خارجی طالبان؛ از سیاه چاله ژئوپلتیکی تا دلالی نفوذ الزامات راهبردی دولت سیزدهم در مذاکرات هسته‌ای در دوره پسااعتماد به آمریکا بازدارندگی دریایی جمهوری اسلامی ایران در برابر رژیم صهیونیستی از خلیج فارس تا دریای مدیترانه آینده حضور بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در سوریه آینده رهبری سیاسی آلمان در عصر پسامرکل جنگ دوازده روزه غزه و آسیب‌های بازدارندگی رژیم صهیونیستی چرایی امکان ناپذیری مذاکرات فرا برجامی جمهوری اسلامی در خصوص توان موشکی که تکنولوژی آنرا بومی کرده، هرگز امتیازی نخواهد داد و مذاکراتی نیز صورت نخواهد پذیرفت چرا نباید به خروج نیرو‌هایی آمریکایی از عراق امیدوار بود چشم انداز روابط روسیه و ایالات متحده آمریکا در دوره ریاست جمهوری جو بایدن اولویت و راهبرد‌های جو بایدن در منطقه غرب آسیا سیاست برجامی ایران؛ از اقدام قاطع تا رفع همه تحریم‌ها شماره ۴۶ فصلنامه روابط خارجی "frqjournal" (تابستان ۱۳۹۹) منتشر شد. ایران و مارپیچ مذاکره تحریم های جدید ایالات متحده علیه صنایع دفاعی ترکیه/ پیامدهای داخلی و بین المللی چرا مذاکره با آمریکا بی‌نتیجه است؟ / مصادیق تحلیلی و تاریخی مهمترین ظرفیت خنثی سازی تحریم‌ها: نیروی جوان تحصیلکرده انقلابی/ بکارگیری الگوی اقتصاد مقاومتی
کد خبر:۱۳۸۶
۱۸ خرداد ۱۴۰۰ | ۱۴:۴۴
پیامد‌های تغییر رهبریت سیاسی در آلمان در عصر پسامرکل

آینده رهبری سیاسی آلمان در عصر پسامرکل

با توجه به اعلام مرکل مبنی بر کناره گیری از قدرت، جانشینی وی به یکی از مهمترین تحولات پیش رو در سپهر سیاسی آلمان و اروپا بدل شده است. در این نوشتار ۴ سناریو آینده رهبری سیاسی آلمان بررسی شده است

مقدمه

آلمان بعنوان بزرگ‌ترین اقتصاد منطقه یورو و یکی از ۵ کشور بزرگ افتصادی جهان و نقش سیاسی مهم آن در فرایند تصمیم سازی سیاسی در اتحادیه اروپا همواره حائز اهمیت بسیار بوده است طوری که ترکیب و بافت سیاسی آن برای عموم تصمیم گیران سیاسی در عرصه بین المللی مهم و تحلیل رفتار این بازیگر اساس تعامل برخی کشور‌ها تلقی گشته است.
بیش از ۱۵ سال صدارت اعظمی مرکل در سپهر سیاسی جمهوری فدرال آلمان باعث افزایش ثبات و نقش پذیری سیاسی این کشور در اتحادیه اروپا و حتی محیط جهانی شده است لذا مسئله مهم با اعلام میل وی برای خروج از فعالیت‌های سیاسی تا سپتامبر جاری، پیش بینی وضعیت سیاسی این اقتصاد بزرگ جهانی می‌باشد. با توجه به قدرت گرفتن برخی احزاب تندرو و راستگرا در آلمان مانند آلترناتیو برای آلمان بسیاری از کشور‌ها نگران تغییرات شدید و رادیکال در صحنه سیاسی این کشور می‌باشند.
قبل از پرداختن به بحث اصلی لازم است تا توضیح مختصری از ساخت سیاسی و حزبی آلمان ارائه شود:

ساخت سیاسی و حزبی آلمان

جمهوری فدرال آلمان دارای دموکراسی پارلمانی می‌باشد که شامل دو پارلمان اصلی به نام بوندستاگ، بوندسرات و پارلمان‌های ایالتی می‌باشد که در بعد قانون گذاری ملی و محلی فعال می‌باشند. برای درک بهتر نحوه عملکرد این‌های نهاد‌های سیاسی سعی شده تا هر یک به تفکیک در بخش ذیل مورد بحث قرار گیرد:
بوندستاگ: نهاد مققنه در آلمان ابتدا تحت عنوان رایشتاگ در دهه ۳۰ میلادی کار خود را آغاز نمود و سپس در سال ۱۹۴۹ پس از ۴ سال از اتمام جنگ دوم جهانی فعالیت خود را تحت عنوان بوندستاگ از سر گرفت که اکنون این پارلمان قانون گذار ملی داری ۷۰۹ نماینده است. نمایندگان بوندستاگ مستقیم توسط مردم آلمان به مدت ۴ سال انتخاب می‌شوند و علاوه بر حق قانون گذاری، احزاب این کشور بر اساس الگوی ائتلاف طبق تعداد کرسی بدست آمده حزب در بوندستاگ حق انتخاب رئیس قوه مجریه که صدراعظم این کشور می‌باشد را دارا می‌باشند. یکی از وظایف مهم دیگر این نهاد حق تصویب بودجه فدرال این کشور می‌باشد.
بوندسرات: این پارلمان با ۶۹ نفر نماینده در حکم مجلس عالیه یا سنای جمهوری فدرال آلمان عمل می‌نماید و تفاوت اصلی آن با دیگر مجالس سنا در ایالات متحده، اعیان در بریتانیا و روسیه این موضوع است که اعضای آن بصورت مستقیم توسط مردم انتخاب نمی‌شوند بلکه دولت‌های محلی یا ایالتی بنا به جمعیت و سهمیه خود در این مجلس از هیئت دولت ایالت خود فرد یا افرادی را به نمایندگی انتخاب کرده و راهی بوندسرات می‌نمایند. وظیفه اصلی بوندسرات بررسی لوایح معرفی شده توسط دولت است تا در صورت تایید به بندستاگ ارسال و به تصویب برسد در ضمن برخی لاویح پس از تایید بوندستاگ نیاز است تا مجدداً به تایید بوندسرات نیز برسد.
نمایندگان اعضای پارلمان در سه سطح بوندستاگ، بوندسرات و پارلمان‌های ایالتی معمولا عضو احزاب سیاسی این کشور با گرایشات متنوع نظیر اتحادیه مسیحی متشکل از دموکرات مسیحی، سوسیال مسیحی در کنار حزب دموکراتیک آزاد آلمان با گرایش راست میانه، آلترناتیو راستگرا، حزب سوسیال دموکرات و سبز‌ها با گرایش چپ میانه، حزب چپ‌های آلمان می‌باشند که بنا به الگوی ائتلافی این احزاب سیاسی اقدام به تشکیل دولت در سطح ملی و محلی می‌نمایند.
در طول چند دهه اخیر حزب دموکرات مسیحی به رهبری مرکل، اصلی‌ترین حزب آلمان بوده که قدرت را در این کشور در اختیار داشته است. این حزب در طول دهه‌های اخیر با ائتلاف با سایر احزاب توانسته موقعیت برتر خود را در قانونگذاری و سیاستگذاری در آلمان حفظ کند.

تاثیرات مرکل بر ساختار سیاسی آلمان

مرکل در فضای سیاسی بین الملل در بیش از ۱۵ سال صدارت خود حائز دستاورد‌ها و چالش‌های فراملی گسترده‌ای بوده است که در سه سطح اصلی قابل پرداخت می‌باشد:

تاثیر وی بر احزاب اتحادیه مسیحی:

بارزترین تاثیر سیاسی مرکل بر احزاب اتحادیه مسیحی متشکل از دموکرات مسیحی و سوسیال مسیحی متمایل کردن گرایش این احزاب از راست نسبتاً افراطی به راست میانه بوده است.

تاثیر مرکل بر سیاست داخلی آلمان:

نتایج سیاست‌های میانه رو مرکل در فضای سیاست داخلی این کشور باعث تضعیف هرچه بیشتر جناح چپ و همزمان توالی رشد مطلوب اقتصادی این کشور و رشد شفافیت مالی که پیش از مرکل این کشور را با مشکلات عدیده‌ای روبه رو ساخته بود را می‌توان از میراث‌های اقتصادی وی نام برد. بعد اجتماعی تصمیمات وی بنا به تسهیل ورود مهاجرین از موارد انتقاد آمیز وی بشمار می‌رود و باعث شد تا جامعه آلمانی با خیزش تند حزب راستگرای بدیل برای آلمان رویارو گردد.

تاثیر مرکل بر سیاست خارجی آلمان:

ارتقاع جایگاه تصمیم گیری سیاسی آلمان در اتحادیه اروپا، حل کردن بحران مالی کشور‌های جنوب قاره اروپا، رویارویی با سیل مهاجران و تلاش مرکل در دخالت دادن کشور خود در فرایند‌های مهم سیاست بین الملل به جهت افزایش توان چانه زنی آلمان که یکی از مثال‌های آن بحث حضور در برجام می‌باشد از میراث‌های مهم سیاست خارجی مرکل قلم داد می‌شود.

تاثیرات ساختاری و همینطور جهانبینی عملکرد آنگلا مرکل بر حزب دموکرات مسیحی

حزب اتحادیه دموکرات مسیحی CDU پیش از روی کار آمدن آنگلا مرکل، بعنوان یک حزب کاملاً راستگرا در ائتلاف با حزب سوسیال مسیحی CSU شناخته می‌شد که در تقسیم بندی شش گانه احزاب اصلی جمهوری فدرال آلمان به صورت زیر قرار می‌گرفته است در حالی که حزب سوسیال دموکرات SPD در میانه مایل به چپ و حزب سبز‌ها در گرایش چپ دستبندی شده اند.

 

گرایش های اولیه سیاسی به رایشتاگ

پس از بیشتر از ۱۵ سال حکمرانی آنگلا مرکل در آلمان و ریاست حزب دموکرات مسیحی بنا به تاکید وی بر الگو‌های برابری خواهانه اقتصادی اجتماعی و وجود ثبات اجتماعی بالا در این کشور بسیاری از منتقدان حزبی و غیر حزبی وی به دلیل عدم دسترسی به انگیزه‌های رادیکال در تقابل با مرکل، طرف‌های مخالف با واردکردن دیدگاه انتقادی و چپی، خواهان کسب حمایت مردمی بیشتری شدند و مرکل با اتخاذ سیاست‌های متمایل به مرکز سعی کرد تا محبوبیت حزبی خود را کمتر از دست بدهد.
با موافقت مرکل در خصوص باز شدن مرز‌های این کشور به روی پناهجویان جنگی اگرچه وی به افزایش و مثبت کردن نرخ جمعیتی کشور خود کمک کرد، اما تغییرات دموگرافیک در برخی مناطق آلمان باعث تقویت روحیه ملی گرایی و راستگرایی افراطی شد که خلا موجود با ظهور حزب آلترناتیو که دارای گرایش راست تندرو است پر گردید.

 

احزاب آلترناتیو در آلمان

 

سناریو‌های رهبری سیاسی آلمان در عصر پسامرکل

با توجه به تحولات رخ داده در سپهر سیاسی آلمان، سناریو‌های آینده رهبری سیاسی این کشور را می‌توان در ۴ سناریو به شرح ذیل تشریح کرد:
۱. سناریوی اول: صدارت آرمین لاشت از حزب دموکرات مسیحی
۲. سناریوی دوم: صدارت شولز از حزب سوسیال دموکرات
۳. سناریوی سوم: صدارت آنالنا باربوک از حزب سبز‌ها
۴. سناریوی چهارم: پیروزی حزب راستگرای آلترناتیو برای آلمان.

۱. سناریوی اول: صدارت آرمین لاشت از حزب دموکرات مسیحی

با توجه به پیروزی در انتخابات درون حزبی اتحادیه دموکرات مسیحی آرمین لاشت با کسب ۵۳ درصد آرای اخذ شده در برابر فردریش مرز که ۴۷ درصد آرای را کسب کرده بود به پیروزی رسیده است و در صورت پیروزی حزب اتحادیه دموکرات مسیحی در انتخابات فدرال جمهوری آلمان در سپتامبر ۲۰۲۱ انتظار می‌رود که وی از بخت بالایی برای تصاحب کرسی صدراعظمی برخوردار باشد.
در ارزیابی افکارسنجی‌های معتبر در خصوص محبوبیت آرمین لاشت در جامعه آلمان این نکته قابل توجه است که بیشتر طرفداران سیستم عملکردی دولت آنگلا مرکل علاقه بیشتری به جانشینی مارکوس سودر رئیس حزب ائتلاف سوسیال مسیحی دارند به نحوی که محبوبیت مارکوس سودر در جامعه آلمان ۴۳ درصد است در حالی که محبوبیت لاشت تنها ۱۲ درصد می‌باشد.
حزب ائتلاف مسیحی متشکل از سوسیال مسیحی و دموکرات مسیحی به دلیل بحران کرونا در ماه‌های اخیر از اواخر فوریه تا آپریل حدود ۱۰ درصد از محبوبیت خود در جامعه را از دست داده است به نحوی که در اویل ماه فوریه با ۳۶ درصد محبوبیت در صدر محبوبیت عمومی قرار داشت، اما اکنون تنها با ۲۶ درصد محبوبیت در صدر قرار دارد و طبق نمودار پایین بیشترین میزان محبوبیت این حزب به احزاب رقیب مانند حزب سبز‌ها منتقل گشته است و این حزب در یک ماهه اخیر بیش از ۴ درصد به محبوبیت خود افزوده است.

 

محبوبیت احزاب سیاسی در آلمان

ویژگی عمکرد و سبقه آرمین لاشت جانشین مرکل در حزب دموکرات مسیحی

آرمین لاشت بعنوان صدر اعظم ایالت راین و وستفالیای شمالی که بعنوان مینلند آلمان از لحاظ جمعیتی و صنعتی حساب می‌شود سابقه اجرایی فراوانی دارد ابتدا در سال ۱۹۹۴ بعنوان نماینده وارد بوندستاگ شد و از سال ۱۹۹۹ به پارلمان اروپا راه یافت و در سال ۲۰۰۵ عضو کابینه دولت محلی شد و در ادامه با افزایش فعالیت‌های سیاسی خود در ایالت مطرح شده و تاکید بر شعار‌های لیبرال و طرفداری از همگرایی بیشتر با جمعیت مهاجر در آلمان حائز لقب آرمین ترک شد و در سال ۲۰۱۷ نیز بعنوان صدراعظم دولت راین و وستفالیا انتخاب شد.
فعالیت‌های آرمین لاشت به دلیل نزدیکی به سیاست‌های آنگلا مرکل وی را به چهره طرفدار وضع موجود در آلمان معرفی کرده است که حائز حمایت شخص مرکل و حزب اتحادیه مسیحی می‌باشد اگرچه درصد قابل توجهی از اعضای حزب به دلیل رشد مطالبات راستگرایانه در آلمان و خطر رشد افراطگرایی اجتماعی خواهان تغییرات در رویکرد حزب می‌باشند و به همین دلیل ۴۷ درصد اعضا خواهان تصدی فردریش مرز بوده اند البته آرمین لاشت در خصوص ائتلاف سازی و ایجاد اتحاد در بحث‌های اختلافی حزب در سال‌های اخیر نقش بسیار مهمی داشته است که خود نشانگر توانمندی این فرد در عرصه فعالیت‌های سیاسی است.

پیامد‌های داخلی، منطقه‌ای (اروپا) و فرامنطقه‌ای (ایران) این سناریو

در صورت ادامه رویکرد مرکل توسط آرمین لاشت و تاکید وی بر پیشبرد امور سیاسی اجتماعی طبق سبقه لیبرال خود در آلمان می‌توان انتظار داشت که این کشور شاهد رشد همگرایی احزاب راستگرای افراطی گردد که به دلیل دوری از قدرت در انتقاد از هر نوع وضعیت احتمالی محبوبیت دولت را تا حد زیادی کاهش خواهند داد. مسئله متناقضی نیز در این امر وارد است آن هم بحث تاثیر فضای سیاسی ایالات متحده بر برخی کشور‌های نظیر آلمان است، با توجه به روی کار آمدن جناح دموکرات در این کشور احتمال می‌رود در اروپا نیز حمایت از رشد احزاب راستگرای تندرو کاهش پیدا کند.
در بعد اتحادیه اروپا در صورت صدرات آرمین لاشت توسعه و رشد نهادگرایی اروپایی امری بسیاری محتمل می‌باشد که به دلیل سبقه این فرد در این نهاد مهم و تسلط وی بر نحوه همگرایی و فعالیت با آن باعث توسعه همگرایی هرچه بیشتر آلمان با این نهاد چندجانبه می‌شود. از طرفی به دلیل نزدیکی عملکردی لاشت به مرکل، صدارت وی به معنای استمرار راهبرد متقن آلمان تعبیر می‌گردد و می‌تواند باعث افزایش نفوذ و توسعه قدرت این کشور در حوزه تصمیم گیری‌های اتحادیه اروپا بگردد.
منطقه غرب آسیا و جمهوری اسلامی در فضای فکری حزب اتحادییه مسیحی دارای پیچیدگی‌ها خاص خود می‌باشد، آرمین لاشت در مقام صدراعظمی ایالت راین و وستفالیای شمالی با ۱۸ میلیون جمعیت همواره سعی کرده است تا در تعاملات خود نسبت به غرب آسیا حداکثر احتیاط را رعایت نماید. وی در عین سفر به سرزمین‌های اشغالی و دیدار با نتانیاهو، از جمله کسانی بوده که مخالفتی با فعالیت‌های حزب الله در ایالت راین و وسفالیای شمالی نداشته است. لاشت همچنین از حامیان حفظ برجام در آلمان بوده است.

۲. سناریوی دوم: صدارت شولز از حزب سوسیال دموکرات

حزب سوسیال دموکرات بعنوان قدیمی‌ترین حزب سیاسی در آلمان همواره در رقابت‌های پارلمانی رقیب اصلی حزب اتحادیه مسیحی بود است و در ادوار اخیر از طریق ائتلاف با حزب چپ و حزب سبز‌ها قادر به تشکیل دولت نیز بوده است و طبق آمار افکارسنجی‌های آلمان اکنون اگرچه در میزان محبوبیت حزب سوم این کشور تلقی می‌شود، اما با احتساب احزاب نزدیک این حزب قادر است ائتلافی نزدیک به ۵۰ درصد کرسی‌های بوندستاگ را به خود اختصاص دهد. اولاف شولز که بعنوان یک چهره سیاسی اقتصادی در آلمان شناخته می‌شود دارای کارنامه‌ای سیاسی پر باری در حیطه وزارت تجارت در دولت مرکل و همینطور وزارت کارگر در دولت گرهارت شودر است و از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۸ بعنوان شهردار هامبورگ فعالیت اجرایی داشته است، برای مدت دو سال دبیر حزب سوسیال دموکرات بوده و از سال ۲۰۱۸ تا کنون نیز رئیس حزب مطرح شده می‌باشد.
پیامد‌های داخلی، منطقه‌ای (اروپا) و فرامنطقه‌ای (ایران) این سناریو:
در صورت روی کار آمدن شولز بعنوان صدر اعظم آلمان در فضای داخلی این کشور بنا به همگرایی بیشتر حزب سوسیال دموکرات با سبزها، احزاب راستگرا و راستگرای افراطی تضعیف می‌شود و حزبی مانند آلترناتیو از محدودیت بیشتری برخوردار می‌شود. از بعد دفاعی نیز به دلیل اختلافاتی که شولز با ناتوی دوران ترامپ داشت انتظار می‌رود ارتقاع دفاعی آلمان اولویت بیشتری بخود بگیرد.
در سطح اروپا با توجه به سبقه اجرایی و اقتصادی شولز انتظار می‌رود وی با تقویت همگرایی اقتصادی در پی افزایش نفوذ اقتصادی و تجاری این کشور با مناطق پیرامونی باشد و احتمال می‌رود در خصوص جلوگیری از رشد احزاب راستگرا در این اتحادیه فعالیت‌های وی این فرایند را تعدیل نماید.
منطقه غرب آسیا و جمهوری اسلامی چند مرتبه در دستور کاری شولز قرار گرفته است. وی ابتدا در خصوص زیان شرکت‌ها و کمپانی‌های طرف قرارداد با جهوری اسلامی به دلیل اعمال تحریم‌های ایالات متحده موضع گیری داشته است و ثانیا در خصوص در خواست کمک ایالات متحده از ناوگان دریایی آلمان برای حفاظت از کشتی‌های نفت کش درتنگه هرمز در مقاله‌ای ضمن رد این درخواست، مسئله خروج ایالات متحده از برجام را مورد انتقاد قرار داده است.

۳. سناریوی سوم: صدارت آنالنا باربوک از حزب سبز‌ها

حزب سبز‌ها ابتدا در سال ۱۹۹۳ در فرایند ائتلاف سبز‌ها از آلمان غربی و شرقی شکل پیدا کرد و حدفاصل سال‌های ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۵ با شرکت در ائتلاف با حزب سوسیال دموکرات اقدام به تشکیل دولت ائتلافی نمود. حزب سبز‌ها با توجه به پاندمی کرونا و مشاهد آثار طبیعی ملموس از تغییرات اقلیمی و به دلیل توجه نظام آموزشی آلمان به پدیده‌های مطرح شده در بالاترین سطح محبوبیت خود در چندساله اخیر به سر می‌برد اگرچه در حال حاضر از ۷۰۹ کرسی بوندستاگ تنها ۶۷ کرسی را به خود اختصاص داد، اما انتظار می‌رود در صورت حفظ محبوبیت عمومی فعلی در انتخابات ماه سپتامبر به دستاوردی تاریخی نائل گردد، زیرا که در حال حاضر بعد از حزب حاکم بیشترین میزان محبوبیت عمومی را به خود اختصاص داده است.
آنالنا باربوک ۴۱ ساله با گرایش‌های چپ میانه در نظرسنجی‌های اخیر در مقایسه با رهبر سوسیال مسیحی‌ها که به عنوان سیاستمدار طرفدار محیط زیست شناخته می‌شود با اختلاف زیادی حائز محبوبیت بیشتری شده است بنحوی که وی با حدود ۲۷ درصد محبوبیت در تقابل با دیگر گزینه‌های کسب صدارت، بالاترین میزان محبوبیت را کسب کرد، البته لازم به ذکر است که در این نظرسنجی ۳۱ درصد شرکت کنندگان از کاندیدای خاصی حمایت نکرده اند که سطح پیش بینی ناپذیری انتخابات پیش رو را در این مقطع زمانی نشان می‌دهد.
پیامد‌های داخلی، منطقه‌ای (اروپا) و فرامنطقه‌ای (ایران):
در صورت کسب آرای چشم گیر در انتخابات پیش رو، حزب سبز‌ها مطابق الگوی دوره نیازمند به ایجاد ائتلاف با احزابی مانند سوسیال دموکرات و حزب چپ خواهد بود که با توجه به گرایش مایل به چب این ائتلاف انتظار می‌رود در آلمان بعد اقتصادی و صنعتی دستخوش تغییرات در افزایش سرمایه گذاری در صنایع پیشرو و پاک شود. در بعد سیاسی نیز جریانات ملی گرایی افراطی تا حد محسوسی تضعیف می‌شوند. البته خود حزب سبز و ائتلاف برای تحکیم پایگاه مردمی در سطح کلی اقدام به گرایش به مرکز خواهند داشت.
توسعه فدرالیسم اروپایی جزء اهداف اصلی حزب سبز‌ها مطرح شده و تاکید رهبران حزب مانند آنالنا باربک و رابرت هابک به مضامین توسعه پایدارو فراگیر در اروپا نوید این امر را می‌دهد که رویکرد توسعه همگرایی با اتحادیه اروپا جزء ارزش‌های پایه این حزب نیز قلم داد می‌شود و در شعار‌های معروف سبز‌ها تبدیل اتحادیه اروپا به جمهوری فدرال اروپا از شهرت زیادی برخوردار است.
سبز‌ها علیرغم نزدیکی به دموکرات‌ها در ایالات متحده آمریکا، فی ذاته از منتقدین اقدامات ناتو در سطح بین الملل قلمداد می‌شوند و در خصوص حضور نظامیان آلمانی در تهاجم به افغانستان نیز اگرچه خود در ائتلاف با حزب حاکم بودند، اما اصل فرستاده شدن نیرو‌های آلمان به افغانستان را تایید نکرده و شدیداً با دولت وقت به مخالفت پرداختند که خود از عوامل تضعیف دولت سوسیال دموکرات بود.
باربک در مصاحبه تلویزیونی ضمن انتقاد از رویکرد منفعل اتحادیه اروپا در خصوص موضع گیری و عمل در خصوص وضعیت لیبی و سوریه اظهار داشت این سبک رویارویی با بحران‌ها به ضرر اتحادیه اروپا می‌باشد و در ادامه با اشاره به موضوع هسته‌ای جمهوری اسلامی ضمن انتقاد از ایالات متحده در پیشبرد عمل یکجانبه که اروپا را در معرض تهدید اتمی قرار داده، ابراز داشت که سیستم اینستکس به دلیل ضعف‌های عملکردی کاربرد چندانی نداشته و این کوتاهی در ساخت سازوکار اقتصادی قدرتمند این اتحادیه را در برابر تصمیمات تحریمی واشنگتن بسیار آسیب پذیر خواهد کرد.

۴. سناریوی چهارم: پیروزی حزب راستگرای آلترناتیو برای آلمان

گرچه پیروزی حزب آلترناتیو برای آلمان را می‌توان یک سناریوی ممکن دانست، اما ساخت قدرت و واقعیات سیاست ائتلافی در آلمان، امکان کسب قدرت و رسیدن به صدر اعظمی را برای این حزب بسیار دشوار ساخته است. این حزب برای رسیدن به مقام صدارت، نیازمند کسب ۵۰ درصد آرا با همکاری احزاب دیگر است. با توجه به اینکه حزب دموکرات مسیحی حاضر به ائتلاف با حزب آلترناتیو نیست و احزاب اپوزیسیون اصلی در آلمان نیز متشکل از احزاب چپ، سبز‌ها و ... هستند، عملا امکان ائتلاف حزب آلترناتیو با این احزاب وجود ندارد چرا که این احزاب از نظر خطی مشی، دقیقا در نقطه مقابل حزب آلترناتیو قرار دارند. حزب آلترناتیو برای آلمان تنها در صورتی موفق به کسب صدارت خواهد بود که بتواند کرسی‌های خود را به یکباره از ۱۲ درصد به بیش از ۵۰ درصد برساند، که امری تقریبا غیرممکن است.

پژوهشگر «اصغر پیرهادی»
ارسال نظرات
آخرین گزارش های تحلیلی
آخرین مصاحبه ها
آخرین ویدئوها