روابط خارجی طالبان؛ از سیاه چاله ژئوپلتیکی تا دلالی نفوذ الزامات راهبردی دولت سیزدهم در مذاکرات هسته‌ای در دوره پسااعتماد به آمریکا بازدارندگی دریایی جمهوری اسلامی ایران در برابر رژیم صهیونیستی از خلیج فارس تا دریای مدیترانه آینده حضور بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در سوریه آینده رهبری سیاسی آلمان در عصر پسامرکل جنگ دوازده روزه غزه و آسیب‌های بازدارندگی رژیم صهیونیستی چرایی امکان ناپذیری مذاکرات فرا برجامی جمهوری اسلامی در خصوص توان موشکی که تکنولوژی آنرا بومی کرده، هرگز امتیازی نخواهد داد و مذاکراتی نیز صورت نخواهد پذیرفت چرا نباید به خروج نیرو‌هایی آمریکایی از عراق امیدوار بود چشم انداز روابط روسیه و ایالات متحده آمریکا در دوره ریاست جمهوری جو بایدن اولویت و راهبرد‌های جو بایدن در منطقه غرب آسیا سیاست برجامی ایران؛ از اقدام قاطع تا رفع همه تحریم‌ها شماره ۴۶ فصلنامه روابط خارجی "frqjournal" (تابستان ۱۳۹۹) منتشر شد. ایران و مارپیچ مذاکره تحریم های جدید ایالات متحده علیه صنایع دفاعی ترکیه/ پیامدهای داخلی و بین المللی چرا مذاکره با آمریکا بی‌نتیجه است؟ / مصادیق تحلیلی و تاریخی مهمترین ظرفیت خنثی سازی تحریم‌ها: نیروی جوان تحصیلکرده انقلابی/ بکارگیری الگوی اقتصاد مقاومتی
کد خبر:۱۳۶۰
۳۰ فروردين ۱۴۰۰ | ۰۸:۱۰
مذاکره هسته‌ای در وین

ابزار مذاکره در دکترین سیاسی و امنیتی آمریکا

ایالات متحده در مذاکرات هسته‌ای با ایران به دنبال حصول نتیجه نیست و مذاکره صرفی ابزاری در جهت محدود سازی حوزه فعالیت ایران می‌باشد

برنامه «گفتگوی سیاسی» رادیو گفتگو با بررسی موضوع" ابزار مذاکره در دکترین سیاسی و امنیتی آمریکا"با حضور عسگر صفری کارشناس روابط بین الملل به روی آنتن رفت.

در طی دهه‌های گذشته، مذاکره یکی از ابزار‌های ایالات متحده برای دستیابی به منافع خود بوده است. به عبارت دیگر جدا از اینکه دولت‌های متعدد ایالات متحده جمهوریخواه باشند و یا دموکرات، چه اولویتی در سیاست خارجی داشته اند و یا حتی اینکه چه تفاوت شخصیتی بین رهبران این کشور وجود داشته باشد؛ مذاکره همواره به عنوان یک گزینه در دستور کار دولت‌های مختلف ایالات متحده قرار داشته است. یکی از عواملی که در این امر تاثیر بوده این است که بسیاری از آن‌ها عقیده داشتندکه از طریق مذاکره درکوتاهترین زمان میتوانند به نتیجه دلخواه برسند. در وضعیت کنونی دولت جو بایدن نیز از چنین استدلالی پیروی میکند. با توجه مشکلات داخلی و همچنین جهانی که ایالات متحده با آن روبرو است دولت بایدن تلاش دارد از طریق مذاکره با بازیگران مختلف از جمله ایران در موضوع هست‌های هزینه و زمان دستیابی به منافع ایالات متحده را کاهش دهد. اما موضوعی که در این میان وجود دارد این است که عموما بر نتایج مذاکرات ایالات متحده با کشور‌های مختلف از جمله ایران تاکید شده و الگو و ویژگی‌های مذاکر‌های این کشور مورد غفلت قرار گرفته است. در حالی فهم این موضوع میتواند به شناخت بهتر و پیشبینی الگوی رفتاری مناسب درمقابل ایالات متحده کمک کند. در این مصاحبه آقای صفری به برخی از پرسش‌ها در این زمینه پاسخ داده اند.

اصولا مذاکره در روابط بینالملل به چه معنی است و از چه منطقی برخوردار است؟

ایشان در پاسخ عنوان داشتند که در حالت کلی مذاکره به معنی بحث و گفتگو با یک طرف دیگر به منظور حل اختلاف و دستیابی به توافق است. در سیاست بین الملل نیز همین تعریف تا حدودی رایج است و معمولا از مذاکره به عنوان فرایندی یاد میشود که در آن افراد، معمولاً به نمایندگی از دولت‌ها با هدف دستیابی به توافقنامه‌های الزام آور و قابل قبول ادعاها، استدلال‌ها و پیشنهادات خود را ارائه داده و در عین حال به پرسش‌ها و استدلال‌های طرف مقابل نیز پاسخ میدهند. البته باید عنوان داشت که اگرچه مذاکره تنها یکی از ابزار‌های رسیدن به توافق است با این حال کمهزینه ترین؛ منطقیترین و کوتاهترین راه برای حل اختلاف و رسیدن به توافق است. همچنین ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که برای یک مذاکره سیاسی استاندارد تعدای از پیش شرط‌ها لازم است. به عنوان مثال در مذاکره هر دو طرف باید از موضع برابر برخوردار باشند و کوچکی و یا بزرگی دولت‌ها در فرایند مذاکره تاثیر گذار نباشد. مذاکره در چارچوب موضوع مشخص بوده و از وارد کردن موضوعات فرعی و غیر مرتبط اجتناب شود؛ و در نهایت اینکه نتیجه حاصل از مذاکره نیز مبتنی سود و بهرمندی هر دو طرف و به عبارت دیگر راهبرد برد- برد باشد.

الگوی رفتاری ایالات متحده در مذاکرات چیست و اصولا چه نگاهی به مذاکره دارد؟

آقای صفری در این مورد اظهار داشتند که اگر شما به مذاکرات ایالات متحده چه در دوره جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی و چه در دوران پس از آن به ویژه در مورد موضوعات هست‌های کشور‌های مختلف از جمله لیبی، کره شمالی، ایران و حتی عراق نگاه کنید یک ویژگی در همه آن‌ها یکسان است و آنهم عبارت است از خود برتربینی ایالات متحده و تلاش آن تبدیل نتیجه برد-برد به باخت- باخت. مصداق‌های این الگوی رفتاری هم مشخص است. به عنوان مثال در سال ۲۰۰۳ مذاکره با لیبی جدی شد، در سال ۲۰۰۴ لیبی معاهده منع گسترش را امضا کرد، در سال ۲۰۰۶ آمریکا با این کشور توافقنامه اقتصادی امضا کرد، با این پنج سال بعد لیبی را مورد حمله قرار داد. از سوی دیگر کره شمالی در سال ۲۰۰۷ موافقت کرد که در ازای دریافت کمک‌های اقتصادی فعالیت هست‌های خود را به حالت تعلیق در آورد، ولی ایالات متحده به تعهدات خود عمل نکرد و این کشور درسال ۲۰۰۹ از مذاکرات خارج شد. در مورد ایران نیز همین مسئله صادق است. تا قبل از برجام ایران علیرغم عمل به تعهدات خود همواره با تحریم روبرو بود و بعد از توافق نیز ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ از برجام خارج شد و در شرایط کنونی نیز بدون اشاره به نقض تعهدات برجامی از سوی این کشور احیای برجام را منوط به عمل ایران به تعهدات کرده است. البته این خودبرتر بینی ایالات متحده ریشه در ماهیت ایالات متحده دارد به گون‌های که جان مک دونالد در یادداشتی در سایت دیپلماسی آمریکا منتشر شده به این موضوع اشاره کرده و از آن به عنوان ماهیت دوم ایالات متحده یاد میکند. مورد دیگر در مورد رفتار ایالات متحده در مورد مذاکره این است که اصولا این کشور مذاکره با کشور‌هایی مثل ایران را به عنوان ابزاری برای دستیابی به توافق و حل اختلاف نمیداند. بلکه مذاکره ابزاری است که ایالات متحده از آن به ویژه در موقعیت‌هایی که ایران دست بالا را دارد و گزین‌های به غیر از مذاکره وجود ندارد استفاده میکند. مذاکره ایالات متحده با ایران برای حصول نتیجه نیست بلکه ابزاری برای مدیرت اختلافات میباشد.

چرا دولت‌های مختلف جمهوری خواه و دموکرات ایالات متحده خواهان مذاکره با ایران هستند؟

نظر آقای صفری در این مورد این بود که در مورد پیشنهاد دولت‌های مختلف ایالات متحده آمریکا برای مذاکره با ایران به ویژه در مورد پرونده هست‌های ایران باید یک عامل مهم، یعنی شرایط زمانی و مکانی که پیشنهاد مذاکره به ایران داده شده است دقت کرد. به عنوان مثال پیشنهاد مذاکره از سوی جرج بوش زمانی مطرح گردید که پس از از اشغال نظامی عراق از سوی آمریکا در ۲۰۰۳ کار ایالات متحده در خاک همسایه غربی ایران به شدت گره خورد. علاوه بر این برنامه‌های واشنگتن برای اداره عراق بعد از صدام حسین شکست خورده و از سوی دیگر تلفات نیرو‌های آمریکایی در درگیری‌های مسلحانه، مدام در حال افزایش بود؛ بنابراین ایالات متحده برای جلب همکاری ایران و همچنین کاستن از فشار‌های سیاسی ناشی از منطقه به مذاکرات نیاز داشت. از سوی دیگر پیشنهاد مذاکره از سوی دولت اوباما نیز زمانی مطرح شد که اختلافات ایران با کشور‌های غربی افزایش پیدا کرده شورای دو قعطنامه علیه ایران صادر کرده بود. البته تفاوتی که بین اوباما و بوش وجود داشت این بود که دولت باراک اوباما تلاش داشت از طرق جایگزین کردن راهبرد دیپلماسی با جنگ و بهرهبرداری از فرصت‌های اقتصادی منطقه خاورمیانه فرایند مذاکرات را با ایران آغاز کند. پیشنهاد مذاکره ازسوی دونالد ترامپ نیز زمانی مطرح گردید که ایران توانسته بود در سایه شکست داعش و حفض حاکمیت سوریه و عراق و نیز مقاومت در برابر فشار تحریم‌های اقتصادی قدرت و نفوذ منطق‌های به دست آورد. البته در پیشنهاد ترامپ انتقاد او از اینکه برجام یک اشتباه تاریخی است نیز دخیل بود؛ بنابراین اگر در وضعیت فعلی نیز اگر پیشنهادی از سوی دولت بایدن صورت گرفته است به دلیل ناتوانی سیاست فشار حداکثری، تحولات منطق‌های از جمله همکاری راهبردی ایران، روسیه و چین و نداشتن ابزاری به غیر از مذاکره است.

چرا هنوزدر مورد پرونده هست‌های مذاکرات نتیج‌های حاصل نشده ایالات متحده موضوعات دیگری را برای مذاکره مطرح میکند؟

بحث گسترده شدن دایره موضوعات قابل مذاکره بین ایران و ایالات متحده چیز جدیدی نیست و قبلا هم بحث‌هایی مانند محدود کردن توانایی تسلیحاتی و دفاعی ایران و همچنین فعالیت‌های منطق‌های ایران مطرح بود و، چون ایران در مذاکرات قبل آن‌ها را قابل مذاکره نداستند در وضعیت فعلی آن‌ها دوباره مطرح شده اند. به عبارت دیگر یکی از انتقاداتی که در ایالات متحده از برجام وجود داشت فقدان همین موارد بود؛ بنابراین در وضعیت فعلی ایالات متحده تلاش دارد از طریق دستیافتن به یک توافق جامع که موضوعات گفته شده را نیز شامل شود برجام را تبدیل یه یک توافق کامل کند. البته مسئل‌های هم که در این مورد وجود دارد این است که بر اساس رویکرد جدید الات متحده دولت بایدن تلاش دارد تا حدودی از منطقه غرب آسیا در اولویت زدایی کند و بنابراین تلاش دارد هزینه و زمان زیادی را در قبال موضوعات مختلف مورد مذاکره صرف نکند و به همین دلیل هم هست که موضوعات جدیدی را برای اضافه شدن در مفاد برجام اعلام کرده است. نکته حائز اهمیت دیگری که وجود دارد این است که دولت ایالات متحده موضوعاتی را برای اضافه شدن به مذاکره پیشنهاد کرده است که حساسیت‌های جهانی نسبت به آن وجود دارد. به عبارت دیگر در سایه تبلیغات رسان‌های کشور‌های غربی موضوعاتی مانند موشک‌های ایران و فعالیت ایران در منطقه به عنوان یک تهدید تصویر شده است؛ بنابراین بایدن با آگاهی از این موضوع آن‌ها را در ذیل مذاکرات برجامی قرار داده است، زیرا موراد گفته شده موضوعاتی هستندکه دولت بایدن میتواند از طریق آن‌ها اجماع جهانی و منطق‌های را در جهت افزایش فشار‌ها بر ایران استفاده کند.

ارسال نظرات
آخرین گزارش های تحلیلی
آخرین مصاحبه ها
آخرین ویدئوها