چرایی امکان ناپذیری مذاکرات فرا برجامی
مقدمه
در رقابتهای راهبردی در سطوح جهانی و منطقهای همواره اصل محاسبه هزینه- فایده در تقابلهای راهبردی محور تصمیمات قدرتهای جهانی و منطقهای بوده است. کاهش توانمندی رقبای منطقهای و جهانی تا به اندازهای که بتوان آنها را با کمترین هزینه ممکن از چرخه رقابتهای راهبردی خارج کرد محور رقابتهای امنیتی و سیاسی بازیگران دولتی را تشکیل میدهد. دولتها برای پیروزی بر رقبای راهبردی از ابزارهای مختلف نظامی، سیاسی و اقتصادی استفاده میکنند. رقابتهای منطقهای در سه حوزه ژئوپلتیک (نظامی و سیاسی)، ژئواکونومیکی (تصاحب بازارهای منطقه) و ژئوکالچری (رقابتهای فرهنگی و نرم افزاری) همواره در مناطق مختلف در جریان بوده است. یکی از مهمترین مناطق راهبردی که در آن هر سه سطح رقابت در جریان است منطقه غرب آسیا است.
در منطقه غرب آسیا جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرتی منطقهای همواره مورد تهاجم سایر قدرتهای منطقهای جهت کاهش نفوذ و دسترسی منطقهای بوده است. قدرتهای مداخله گر غربی با استفاده ابزاری از متحدین منطقهای خود به دنبال مهار ایران منطقهای بوده اند. برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران فرصت و بهانهای را جهت تشدید فشارهای سیاسی و اقتصادی جهت تضعیف توانمندیهای منطقه ای، اقتصادی و نظامی ایران فراهم ساخته است. تضعیف بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران مهمترین هدف راهبردی دشمنان و رقبای راهبردی این کشور جهت خارج ساختن ایران از مدار رقابتهای منطقهای و تضعیف هر چه بیشتر بوده است. در نوشتار پیش رو در قالب مفهوم تضعیف بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران، مذاکرات هستهای و تحریمهای آمریکا مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
سطوح بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران
بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران در برابر رقبای جهانی و منطقهای در دو سطح متعارف و نامتقارن قرار دارد. یکی دیگر از سطوح بازدارندگی بالقوه نوع نامتعارف است که تنها رژیم صهیونیستی و پاکستان از آن برخوردار هستند.
بازدارندگی نظامی (بازدارندگی متعارف)
قدرت بازدارندگی نظامی جمهوری اسلامی ایران در سطوح مختلف تدافعی و تهاجمی در بین کشورهای منطقه از قابلیت و جایگاه بالایی برخوردار است. بر اساس ارزیابی تارنمای الکترونیکی فایر پاور جمهوری اسلامی ایران جزو سه قدرت برتر در منطقه غرب آسیا است. ایران در بین ۱۴۰ کشور جهان در حوزه پرتاب موشک در رتبه دوم قرار دارد و در حوزه داراییها و تجهیزات دریایی در رتبه ششم جهانی حضور پیدا کرده است. مهمترین ابزار بازدارندگی نظامی جمهوری اسلامی ایران موشکهای میان برد و دور برد است. تحریمهای تسلیحاتی و تحریمهای نیروهای مسلح ایران بخش مهمی از تحریمهای یکجانبه آمریکا را تشکیل داده است. در این چهارچوب بخش مهمی از دلایل تحریمهای اقتصادی آمریکا را کاهش توانمندی مالی ایران جهت تجهیز توانمندیهای نظامی شکل داده است.
بازدارندگی منطقهای (بازدارندگی نامتقارن)
سطح دوم از بازدارندگی جمهوری اسلامی یاران در برابر مداخله گریهای آمریکا و متحدین منطقهای آن به توانمندیهای محور مقاومت باز میگردد. نیروهای محور مقاومت از سواحل مدیترانه هم مرز با رژیم صهیونیستی تا دریای عمان با افزایش توانمندیهای سیاسی در قالب مشارکت در ساختارهای حاکمیتی و تقویت توانمندیهای نظامی مانند جنبش انصار الله و نیروهای مقاومت در عراق و سوریه در برابر محور افراط گرایی سلفی و مداخلات فرامنطقهای اقدام به مقابله نموده اند. جمهوری اسلامی ایران همواره با حمایت از جنبشهای مقاومت در منطقه غرب آسیا به عنوان مانعی در برابر بسط طلبی غربیها و نیروهای جریان سلفی به ایفای نقش پرداخته است. از این رو مقابله با محور مقاومت با استفاده از ابزارهای رسانه ای، نظامی و تحریمهای مالی در دستورکار آمریکایی ها، سعودیها و صهیونیستها قرار گرفته است. مقابله نیروهای مقاومت با داعش در عراق و سوریه بخشی از تلاشهای محور مقاومت در جهت حفظ ثبات منطقه بوده است.
تجربه تاریخی تضعیف بازدارندگی قدرتهای منطقهای
تضعیف توانمندیهای اقتصادی و هسته ای- نظامی لیبی در جریان مذاکرات و رفتار مماشات طلبانه قضافی در سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ سبب عقب نشینی لیبی از مواضع گذشته و تشدید جنگ داخلی در لیبی و دخالت مستقیم و غیر مستقیم غرب در قالب عملیات طلوع اودیسه در مناطق نفت خیز و سواحل مدیترانهای در سالهای ۲۰۱۱ به بعد در این کشور شد. رفتارهای مصالحه جویانه یلتسین در برابر آمریکا مثال دیگری از کرنشهای سیاسی بی حاصل در برابر وعدههای غربیها است. کوتاه آمدنهای مکرر یلتسین در مقابل آمریکا سبب وخامت اوضاع اقتصادی روسیه، ایجاد صفهای طولانی غذا در مسکو و دیگر شهرها، فروپاشی نظام دفاعی و امنیتی و حراج دستاوردهای نظامی و هستهای روسیه در مقابل لقمهای نان از غرب شده بود. در چنین فضایی به خصوص متعاقب تحقیر شدن روسیه در جنگهای بالکان (به عنوان حوزه نفوذ امنیتی و فرهنگی قوم روس) که توسط کلینتون و ناتو صورت پذیرفت یلتسین با تمام وجود تحقیر شدن را لمس نمود.
در مثالی دیگر پرداخت غرامت ۳۵۰ میلیون دلاری سودان به آمریکا جهت انفجار سفارت آمریکا و عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی تاکنون نتوانست مسایل اقتصادی و سیاسی سودان را حل و فصل نماید. با تقسیم سودان به دو بخش شمالی و جنوبی مردم این کشور علاوه بر مسایل اقتصادی از مسایل سیاسی و حکمرانی نیز رنج میبرند. این در حالی است که برخی نخبگان سودانی علاج مسایل داخلی را در امتیازدهیهای مستمر به غربیها میدانند.
مذاکرات هستهای و محدودیتهای پیش رو
شکست راهبرد فشار حداکثری ترامپ در تسلیم شدن ایران در مذاکرات فرابرجامی و راهبرد گام به گام بایدن در پذیرش شروط فرابرجامی جهت بازگشت آمریکا به تعهدات برجامی در راستای مهار منطقهای ایران در قالب تضعیف بازدارندگی نظامی (متعارف) و منطقهای (نامتقارن) قرار دارند. تیم سیاست خارجی بایدن آنچه را که ترامپ به صورت یکجا و یکباره نتوانست از طرف ایرانی بگیرد به دنبال کسب آن از طریق مذاکرات فرسایشی فرابرجامی و به صورت گام به گام است. قرار دادن ایران در مارپیچ مذاکرات هستهای و فرسوده ساختن سرمایههای اقتصادی و سیاسی در داخل ایران بخش دیگری از مسیری است که آمریکاییها به دنبال حرکت در آن هستند.
مذاکره بر سر موشکهای میان برد و بلندبرد در مرتبه بعد از اعمال محدودیتهای همیشگی و یا بلندمدت هستهای در دستورکار آمریکاییها قرار دارد. حذف نفوذ منطقهای ایران و محور مقاومت در گام سوم جهت لغو تمامی تحریمها تکمیل کننده پازل مهار راهبردی جمهوری اسلامی ایران است. همان گونه که بایدن و تیم سیاست خارجی وی اشاره کرده اند لغو تمامی تحریمها و محدودیتهای مالی و نفتی جمهوری اسلامی ایران منوط به رفتار ایران و راستی آزمایی آمریکاییها خواهد بود. مواضع اعلامی تیم مذاکره کننده ایرانی مبنی بر عدم پذیرش تعهدات فرابرجامی و عدم پذیرش محدودیتهای نظامی و منطقهای در چهارچوب تقویت بازدارندگی متعارف و نامتقارن جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.
در سالهای گذشته آمریکاییها در قالب طرح "ائتلاف استراتژیک خاورمیانه" به دنبال تضعیف بازدارندگی نامتقارن و متعارف جمهوری اسلامی ایران بوده اند. در همین چهارچوب صهیونیستها با طرح "دکترین اختاپوس" به دنبال قطع بازوهای منطقهای ایران و حمله به توانمندیهای هستهای و امنیتی ایران در داخل خاک کشورمان بوده اند. اروپاییها نیز در دوره ریاست جمهوری ترامپ و بایدن از برجامهای منطقهای و مذاکره بر سر قدرت نظامی ایران در قالب اعلام مواضع مشترک با آمریکاییها و طرح دغدغههای مشترک امنیتی دفاع کرده بودند. شکست طرح اقتصادی اینستکس و رعایت تحریمهای مالی و تجاری آمریکاییها ابزار فشار اروپاییها جهت آوردن ایران به پای میز مذاکرات بوده است؛ لذا امتیازگیری منطقهای و نظامی از تیم مذاکره کننده در عوض کاهش تحریمهای اقتصادی و نفتی راهبرد مشترک بازیگران ضد محور مقاومت در منطقه خواهد بود.