الزامات راهبردی دولت سیزدهم در مذاکرات هستهای در دوره پسااعتماد به آمریکا
مقدمه
مقام معظم رهبری در آخرین دیدار با دولت دوازدهم در خلاصه سازی تجربه مذاکراتی پیشین در قالب مفهوم "بی اعتمادی به آمریکا" به دلایل شکست مذاکرات و دلایل خروج آمریکا از برجام اشاره کردند. به باور بسیاری از نخبگان سیاست خارجی بی اعتمادی به آمریکا در مذاکرات هستهای ریشه در بد عهدی طرف غربی در مذاکرات گذشته داشته است و تکرار تجربههای گذشته هزینههایی را متوجه منافع ملی ساخته است. تجربه ملی شدن صنعت نفت، فرار شاه از کشور، سرنوشت دیکتاتورهای سرنگون شده در انقلابات عربی و فرار اشرف غنی از افغانستان نشان دهنده سرنوشت حاکمانی است که به آمریکا اعتماد کردند و در بحرانهای داخلی، علیرغم در خواست کمک از آمریکا، حمایتی دریافت نکردند.
نگاه ارباب- رعیتی آمریکا به کشورهای منطقه غرب آسیا سبب شده است تا بدبینیها به این بازیگر مداخله گر افزایش یابد. ترکیه با نزدیک شدن به روسیه و آذربایجان و پاکستان در قالب تقویت همکاریهای مشترک با چین جرقههای بی اعتمادی را شعله ور ساخته اند. در اروپا نیز تنها ۱۹ درصد مردم آلمان بر این باورند که آمریکا متحد ضروری راهبردی آلمان است. رویکرد یکجانبه گرایانه ترامپ در خروج از توافقنامه چندجانبه برجام و فضاسازی جغرافیایی توسط بایدن برای تصرف سراسر افغانستان به دست طالبان سوالات بسیاری را در ارتباط با حمایت آمریکا از متحدین منطقهای دربرداشته است.
با آغاز به کار دولت سیزدهم و شروع دوره پسااعتماد به آمریکا، بهره گیری از تجربیات گذشته و طراحی راهبرد مذاکراتی کارآمدتر از ضرورتها و الزامات راهبردی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. رویکرد مذاکراتی دولت دوازدهم بر اساس توافق محوری دنبال شد که از آسیبهای متعددی برخوردار بود. بی اعتمادی به امریکا پس از خروج یکجانبه آمریکا از برجام و عدم تمایل بایدن به ادامه مذاکرات با دولت پیشین به اوج خود رسیده است. در نوشتار پیش رو ضمن تشریح آسیبهای راهبرد مذاکراتی دولت قبل به طرح راهبرد پیشنهادی جدید و الزامات مرتبط با آن اشاره خواهد شد.
آسیب شناسی رویکرد توافق محور
وعدههای نسیه در برابر مطالبات نقد
در جریان مذاکرات هستهای در دولت گذشته کاهش سطح غنی سازی هستهای به کمتر از چهار درصد یکی از مهمترین مطالبات غربیها بود که به صورت کامل و تحت نظر آژانس بین المللی هستهای محقق شد. در نقطه مقابل تهدید بانکها و شرکتهای خارجی به همکاری با نهادهای اقتصادی ایران در دوره اوباما و خروج کامل ترامپ از برجام، به افزایش هزینههای اقتصادی منتهی شد. وعهدههای اقتصادی طرف غربی که به صورت عملیاتی محقق نشد و سبب تضعیف شاخصهای کلان اقتصادی گردید.
مذاکره زیر سقف زمانی محدود
با آغاز ریاست جمهوری بایدن امیدهای دولت گذشته جهت احیای برجام افزایش پیدا کرد. تلاش جهت دست یابی به توافق مجدد تا پیش از پایان عمر دولت دوازدهم فارغ از توجه به واقعیتهای میدانی و زمان بندی عملیاتی مجدد مذاکرات، سبب بی اعتنایی دولت بایدن به خواستههای دولت قبل شد. شتاب تیم مذاکره کننده هستهای در وین سبب نادیده گرفته شدن حجم گسترده تحریمهای اعمال شده دوره ترامپ و عدم برنامه ریزی صحیح و متمرکز برای مذاکرات دقیقتر و کارآمدتر شد.
نقطه شروع از بیرون
یکی از نقدهای منتقدان مذاکرات هستهای به دولت دوازدهم عدم توجه کافی به اصلاحات در نظام تولیدی و توزیع داخل کشور جهت افزایش تاب آوری اقتصادی است. گره زدن تمامی شاخصهای اقتصادی و اصلاحات درون ساختاری به مذاکرات برجام سبب هدر رفتن فرصتها و منابع احیای اقتصادی شد. از دست رفت فرصت بهره گیری از بازارهای منطقه یکی از آسیبهای تک برداری شدن سیاست خارجی در دولت گذشته بود.
رویکرد توازن طلبی تعهداتی
رویکرد دولت قبل را میتوان در دست یابی به توافق در زمان کوتاه و پیوند مستقیم اصلاحات اقتصادی با تامین منابع مالی فروش نفت در نتیجه کسب توافق احیای برجام خلاصه نمود. در رویکرد توازن طلبی تعهداتی در قالب سه محور ذیل میتوان از فرصتهای دوره پسااعتماد به آمریکا در دولت سیزدهم جهت تامین حداکثری منافع ملی استفاده نمود.
عمل نقد در برابر عمل نقد
با کاهش سطح تعهدات هستهای برجامی در دولت دوازدهم و در آغاز دولت سیزدهم عمل متقابل در برابر تحریمهای یکجانبه آمریکا انجام شده است. افزایش سطح غنی سازی به ۲۰ درصد و سپس ۶۰ درصد و تولید سانترفیوژهای نسل ششم و محدودسازی نظارتهای آژانس توسط دوربین ها، عمل نقد اجرای تحریمهای نفتی و مالی طرف غربی را با پاسخ فنی قاطع رو به رو ساخته است. در صورت آغاز مذاکرات برجامی با برقراری راستی آزمایی شده و عینی پیوند مستقیم بین افزایش تعهدات هستهای و کاهش تحریمهای اقتصادی و نفتی به صورت فرمول "عمل در برابر عمل" ضمن کاهش هزینههای مذاکرات فرسایشی توافقات انجام شده، از ضمانت اجرایی برخوردار خواهد شد.
نقطه شروع از درون
افزایش تاب آوری و مقاومت اقتصادی مستلزم استفاده از توانمندیها و ابزارهای اقتصادی داخلی جهت کنترل نقدینگی و اصلاح نظام تولید و توزیع است. با آغاز تقویت زیرساختهای تولید در داخل کشور جهت بازصورت بندی زمان مذاکرات توسط جمهوری اسلامی ایران فرصت لازم فراهم خواهد شد و ابتکار جهت دهی مذاکرات در کنار نحوه ترتیبات مورد توافق به دلیل خارج شدن از زیر فشار فرسودگی ساختارهای اقتصادی به دست خواهد آمد. به باور بسیاری از کارشناسان اقتصادی کاهش نرخ تورم با استفاده از ابزارهای کنترل توزیع ارز جهت واردات کالاهای اساسی و تقویت کارآمدی و بهره وری نیروی کار و رعایت اصل شایسته سالاری امکان پذیر است.
مسالهای در بین مسایل
نگاه و رویکرد تک برداری در سیاست خارجی سبب قرار گرفتن تمامی تلاشهای دیپلماتیک در حوزه مذاکرات برجامی شد. تبدیل تمامی مسایل سیاست خارجی به یک سیاست سبب غفلت از دیگر ظرفیتهای وزارت امور خارجه خواهد شد. در رویکرد توازن طلبی تعهداتی، مذاکرات هستهای یکی از مسایل سیاست خارجی است. دیپلماسی اقتصادی منطقهای ذیل سیاست همسایگی یکی از مهمترین حوزههای مطرح در سیاست خارجی است که میتواند به عنوان فرصتی جهت کاهش هزینههای تحریمهای اقتصادی مورد توجه قرار گیرد. دیپلماسی محیط زیست و همکاریهای امنیتی منطقهای فضاهای کمتر مورد توجهی بوده است که میتوانند نقش مکمل را در تقویت منافع ملی بازی کنند.