اپیدمی کرونا و احساس وانهادگی اجتماعی در کلانشهر تهران
مقدمه
به تعبیر زیمل، گمنامی مهمترین مشخصه کلانشهرهاست (۱)؛ جایی که فرد در کهکشانی از روابط و مناسبات اجتماعی، نقطه اتصال و تثبیتی برای خود نیافته و یا تعمدا از ایجاد چنین نقاط اتصالی پرهیز میکند. گمنامی به تعبیر زیمل میتواند یک مسأله/ موهبت برای فرد شهرنشین باشد، به نحوی که توأمان هم تشویش آفرین و هم رهایی بخش است. اما وجه تشویش آفرین آن در وضعیتهای بحرانی میتواند تشدید شده و به احساسی از وانهادگی و تنهایی عمیق بدل شود. پاندمی کرونا، به مثابه یک بحران سلامت، کژکارکردهای خود را به امر اجتماعی نیز بسط داده و تبعات اجتماعی و فردی قابل توجهی برای سوژه انسانی (به خصوص شهروندان کلانشهرها) به همراه داشته است. خاصه که کنترل این پاندمی، شدیدا در گرو فاصله گذاری فیزیکی و دور شدن افراد از یکدیگر است. این موضوع شهروندان کلانشهرها را بیش از پیش تنها و زیست جهان آنان را اَتمیزه نموده است.
شهروندی کلانشهر؛ تنهایی و غربت
زیمل در جامعه شناسی صوری خود به مطالعه فرمها و صورتهای زندگی مدرن در کلانشهرها میپردازد و یکی از مهمترین این صورتها را وانهادگی و تنهایی انسانی میداند (۲). پیچیدگی شدید مناسبات اجتماعی درکلانشهر که محصول تراکم بالای جمعیت و روابط چند سطحی میان آنهاست، ماهیت، کمیت و کیفیت پیوندهای اجتماعی فرد را تغییر میدهد. اگرچه ارتباط مفرط (اشتدادی شدن پیوندها و رابطهها در جهان جدید)، کمیت ارتباطها را افزایش داده، ولی نوعا کیفیت و عمق روابط را کاهش میدهد. در چنین شرایطی فرد اگرچه پیوندهای متعددی را با موقعیتهای اجتماعی گوناگونی برقرار ساخته، ولی عموما به دلیل شخصی نبودن این روابط، فرد در نهایت احساس تنهایی و خلأ مینماید. در کلانشهرها الگوهای رفتاری همچون عام گرایی، بی طرفی احساسی، رسمی بودگی روابط و اصالت فرد بر الگوهای رفتاری متقابل خود یعنی خاص گرایی، عاطفه گرایی، غیررسمی و شخصی بودگی روابط و اصالت جمع، تفوق و برتری یافته و در نهایت فرد را در توهمی از خودآیینی و ابتناء به نفس فرو میلغزاند که یکی از پیامدهای آن میتواند تجربههای عمیق تنهایی، احساس وانهادگی و غرابت با دیگری باشد.
کرونا، کلانشهر و احساس وانهادگی
وضعیتی که زیمل از زندگی کلانشهری ترسیم میکند میتواند در وضعیتهای بحرانی، شکل حادتری به خود گیرد. در برخی وضعیتهای بحرانی، گرهها و نقاط اتصال اجتماعی عموما تضعیف شده و فرد در مختصات مناسبات اجتماعی به یک نقطۀ تکین، منزوی و رها شده تقلیل مییابد که پیوندهای اجتماعی خود را در ضعیفترین حالت ممکن مییابد. میتوان گفت کوئید ۱۹ در سراسر جهان بوجود آورنده چنین شرایطی بوده است. علت این امر در ماهیت ویروسی این بیماری، قابلیت سرایت بالای آن و نیاز به فاصله گذاری فیزیکی برای کنترل بیماری میباشد. در واقع میتوان گفت کوئید ۱۹، بواسطه مفهوم «فاصله با دیگری» با امر اجتماعی تقاطع مییابد. در این وضعیت، دیگری به مثابه یک تهدید بالقوه است که باید از وی پرهیز و دوری نمود. فرد حتا نزدیک ترین، شخصیترین و عمیقترین روابط خود را نیز بواسطه آنکه منابع بالقوه خطر و تهدید هستند، باید تحت کنترل و نظارت دقیق در آورده و مورد مراقبت قرار دهد. در چنین شرایطی کلانشهروند تنهایی عمیق تری را احساس کرده و احساس وانهادگی در او تقویت میگردد.
پیشنهاد: اتخاذ سیاست های اجتماع گرایانه
از آنجایی که شهروندان کلانشهری چون تهران ممکن است آسیب های فردی و اجتماعی قابل توجهی را در شرایط بحرانی همچون پاندمی کرونا تجربه نمایند، برخی راهکارهای سیاست گذارانه می تواند در جبران و تخفیف این آسیب ها یاری رسان باشد. اتخاذ سیاست های اجتماع گرایانه و مبتنی بر مشارکت و همدلی عمومی برای ایجاد پیوندهای اجتماعی غیررسمی و صمیمی، می تواند احساس وانهادگی اجتماعی را در افراد تخفیف دهد.کمک به تقویت این پیوندها در شرایط عادی، سبب میشود که فرد در شرایط بحرانی با کمک گرفتن از این پیوندها، بصورت حقیقی و یا مجازی، تاب آوری بیشتری از خود نشان دهد. در این راستا میتوان اقداماتی به شرح زیر پیشنهاد داد:
- ایجاد کانون های اجتماعی و فرهنگی در محلات برای گروه های سنی و جنسی مختلف
- ایجاد پاتوق های فرهنگی در سطح محلات
- ایجاد و تقویت سازمان ها و تشکل های مردم نهاد
- ایجاد تعاونی های مردمی در
- حوزه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای تقویت روحیه مشارکت و همبستگی
- تأکید بر آیین ها و مراسمات ملی و مذهبی برای تقویت هویت مشترک و همبستگی اجتماعی
منابع
1- کرایب، یان (۱۳۹۴)؛ نظریه اجتماعی کلاسیک، ترجمه شهناز مسمی پرست، تهران: آگه.
2- استونز، راب (۱۳۹۳)؛ متفکران بزرگ جامعه شناسی، ترجمه مهرداد میردامادی، تهران: مرکز.