گزارش
بررسی وضعیت اورژانس اجتماعی کشور
درآمدی بر آغاز و انجام دولت تدبیر و امید (۱۴۰۰-۱۳۹۲)
سیاستگذاری اجتماعی در برنامه هفتم توسعه کشور/ دکتر علی اصغر عنابستانی
تقابل سیاستهای فرهنگی گلوبالیستی با فرهنگهای بومی
اپیدمی کرونا و نسبت آن با موقعیت های طبقات اجتماعی
باید معیارهای جدیدی برای رتبهبندی نظامهای سلامت در دنیا ایجاد کرد
تأثیر پاندمی کرونا بر آموزش عالی از نگاه دکتر محمد ملاعباسی
بحران کرونا؛ چشمانداز دو تکانه در فرهنگ عمومی جامعه ایران
۲۱ دی ۱۳۹۹ | ۱۹:۰۸
تأملی در باب ملاحظات امر بومی
تقابل سیاستهای فرهنگی گلوبالیستی با فرهنگهای بومی
سیاستهای فرهنگی گلوبالیستی در حال تخریب و نابودی فرهنگهای بومی در سراسر جهان هستند. بومی گرایی در قالب جنبشی مقاومتی در برابر این سیاستها قرار دارد و آگاهی نسبت به این نوع مقاومت در حال افزایش است.
مقدمه
هرگونه سخن گفتن از امر بومی و بومیگرایی بلافاصله دستخوش سوءتفاهمات و سوءبرداشتها میشود و جدلها و مناقشات زیادی را ایجاد میکند. اگر این مناقشات صرفاً مناقشات نظری بود جای خوشحالی داشت، اما مسئله کاملاً سیاسی است. یعنی سخن گفتن از بومیگرایی در یک بافتار (context) و زمینه سیاسی فهم میشود و بهعنوان یک پروژه سیاسی معرفی میشود.
وقتی درباره هر موضوعی جنجال و هیاهو وجود دارد و هیچکس حرف طرف مقابل گوش نمیکند و از هیچ بحثی توافقی حاصل نمیشود ناچاریم به مبانی برگردیم و نقطه عزیمت مناسب و مطمئنی پیدا کنیم؛ بنابراین برای نزدیک شدن به موضوع لازم است درباره معنای لغوی و شبکه مفاهیم واژه بومی چند نکته گفته شود.
وقتی درباره هر موضوعی جنجال و هیاهو وجود دارد و هیچکس حرف طرف مقابل گوش نمیکند و از هیچ بحثی توافقی حاصل نمیشود ناچاریم به مبانی برگردیم و نقطه عزیمت مناسب و مطمئنی پیدا کنیم؛ بنابراین برای نزدیک شدن به موضوع لازم است درباره معنای لغوی و شبکه مفاهیم واژه بومی چند نکته گفته شود.
درباره مفهوم بومی
یکی از نزدیکترین مفاهیم برای توضیح مفهوم بومی وضعیت یا محیط است. وقتی ما درباره امر بومی حرف میزنیم انگار درباره مکانمندی پدیدهها حرف میزنیم. بوم همان سرزمین، محل زندگی یا محیطزیست است یعنی وضعیت یا شرایطی که یک فرد، یا یک حیوان یا یک گیاه در آن امکان فعالیت، زندگی و رشد پیدا میکند. برای گیاهان و حیوانات تغییر محیط و سرزمین خیلی مرگبار و مخرب است و ممکن است این نوع تغییرات محیطی به انقراض یک نوع منجر شود.
انسان به خاطر توانمندی و هوش بالایی که دارد تابآوری زیادی در برابر تغییر محیط و سرزمین دارد. نکته مهمتر اینکه نسبت انسان با محیط یک نسبت فرهنگی است. یعنی انسان در چالش با محیط به شکلگیری فرهنگ و تمدن کمک میکند؛ بنابراین بوم برای حیوانات و گیاهان به معنای محیطزیست است که بهشدت به حیات آنها وابسته است. وقتی این واژه را برای انسان به کار میبریم به معنای محیط یا وضعیت فرهنگی و اجتماعی است. وضعیت فرهنگی و اجتماعی یک امر تاریخی است و بنابراین بومیگرایی وضعیت اجتماعی و فرهنگی را هم از جنبه مکانمندی و هم از جهت زمانمندی مدنظر قرار میدهد. زمان و مکان فرصتها و ظرفیتهایی در برابر ما قرار میدهند و امکانهایی را برای ما فراهم میکنند. بومیگرایی دقیقاً درباره همین امکانها حرف میزند و بهعنوان یکراه یا امکان مطرح میشود.
علاوه براین در برابر کلمه بومی کلماتی مانند بیگانه و غریبه و خارجی قرار دارد. در تاریخ معاصر واژه بومی در برابر استعمارگر قرار دارد. یعنی استعمارگران افراد تحت سلطه خودشان را بومی مینامند. یعنی یکی از مفاهیم مرتبط با مفهوم بومی واژه استعمار (colonialism) است که توجه به این نکته مهم است. تهاجم استعمارگر صرفاً یک تهاجم فرهنگی نیست بلکه تهاجم همهجانبه است. یعنی همه زیست جهان فرد استعمار زده در معرض هجوم و تخریب و دستبرد قرار میگیرد. درنتیجه اینجا هم با یک معنایی از واژه بومی مواجه میشویم؛ بنابراین بومی یا فرهنگ بومی یا بومیگرایی از هر دو جنبه یعنی به معنای سرزمین و جغرافیا و هم به معنای تاریخی و سیاسی آن دارای اهمیت است. یعنی از هر دو جنبه فرهنگی و سیاسی این واژه مهم است.
انسان به خاطر توانمندی و هوش بالایی که دارد تابآوری زیادی در برابر تغییر محیط و سرزمین دارد. نکته مهمتر اینکه نسبت انسان با محیط یک نسبت فرهنگی است. یعنی انسان در چالش با محیط به شکلگیری فرهنگ و تمدن کمک میکند؛ بنابراین بوم برای حیوانات و گیاهان به معنای محیطزیست است که بهشدت به حیات آنها وابسته است. وقتی این واژه را برای انسان به کار میبریم به معنای محیط یا وضعیت فرهنگی و اجتماعی است. وضعیت فرهنگی و اجتماعی یک امر تاریخی است و بنابراین بومیگرایی وضعیت اجتماعی و فرهنگی را هم از جنبه مکانمندی و هم از جهت زمانمندی مدنظر قرار میدهد. زمان و مکان فرصتها و ظرفیتهایی در برابر ما قرار میدهند و امکانهایی را برای ما فراهم میکنند. بومیگرایی دقیقاً درباره همین امکانها حرف میزند و بهعنوان یکراه یا امکان مطرح میشود.
علاوه براین در برابر کلمه بومی کلماتی مانند بیگانه و غریبه و خارجی قرار دارد. در تاریخ معاصر واژه بومی در برابر استعمارگر قرار دارد. یعنی استعمارگران افراد تحت سلطه خودشان را بومی مینامند. یعنی یکی از مفاهیم مرتبط با مفهوم بومی واژه استعمار (colonialism) است که توجه به این نکته مهم است. تهاجم استعمارگر صرفاً یک تهاجم فرهنگی نیست بلکه تهاجم همهجانبه است. یعنی همه زیست جهان فرد استعمار زده در معرض هجوم و تخریب و دستبرد قرار میگیرد. درنتیجه اینجا هم با یک معنایی از واژه بومی مواجه میشویم؛ بنابراین بومی یا فرهنگ بومی یا بومیگرایی از هر دو جنبه یعنی به معنای سرزمین و جغرافیا و هم به معنای تاریخی و سیاسی آن دارای اهمیت است. یعنی از هر دو جنبه فرهنگی و سیاسی این واژه مهم است.
امر گلوبال و امر لوکال
علاوه بر این در ادبیات جهانی علوم انسانی و اجتماعی امر گلوبال (Global) و امر لوکال (Local) در برابر هم قرار دارند. در این جا دوگانهای شکل میگیرد که کموبیش به گوش ما خورده است و شاید کمی هم برای گوشهای مخاطب ایرانی بحثی تکراری و زائد باشد. آن دوگانه امر جهانی و امر محلی است.
تلقی افراد از پدیده لوکال همان پدیده بومی است. انگار یک امر جهانی وجود دارد که رسمی و فراگیر است و در مقابل اموری وجود دارند که غیررسمی، محلی و محدود به نقطه خاصی است. برای مثال پوشش زنان ایرانی در مناطق مختلف و در میان اقوام مختلف همه پدیدههای بومی و محلی هستند. جالب است خود ما هم به اینها میگوییم لباس محلی! اما پوششهایی هم برای زنان وجود دارد که ما آنها را پدیدههای جهانی مینامیم. درباره پوشش مردان هم همینطور است.
تلقی افراد از پدیده لوکال همان پدیده بومی است. انگار یک امر جهانی وجود دارد که رسمی و فراگیر است و در مقابل اموری وجود دارند که غیررسمی، محلی و محدود به نقطه خاصی است. برای مثال پوشش زنان ایرانی در مناطق مختلف و در میان اقوام مختلف همه پدیدههای بومی و محلی هستند. جالب است خود ما هم به اینها میگوییم لباس محلی! اما پوششهایی هم برای زنان وجود دارد که ما آنها را پدیدههای جهانی مینامیم. درباره پوشش مردان هم همینطور است.
سؤال این است که آیا آن چیزی که ما آن را روند جهانی در پوشش تلقی میکنیم واقعاً یک روند طبیعی و داوطلبانه و حاصل رشد و بهبود زندگی بشر است؟ اگر این سبک پوشش حاصل انتخاب و حاصل رشد انسانها است ما نمیتوانیم در برابر رشد طبیعی بشر بایستیم. اما روشن است که به اسم امر جهانی با پدیدههای تحمیلی مواجه هستیم. پدیدههایی که کمپانیهای بزرگ پوشاک پشت آن قرار دارند، پدیدههایی که مراکز بزرگ رسانهای آن را تشدید و تقویت میکنند، الگوهایی که شرکتهای بزرگ و حرفهای تبلیغاتی پشت آن قرار دارند.
معنای امر جهانی در برابر امر بومی
امروز معنای چیزی که ما از آن بهعنوان پدیده جهانی حرف میزنیم آمریکایی شدن است. آمریکا یک کشور وسیع و پرجمعیتی است و بهظاهر جامعهای چند فرهنگی است. فرهنگ سیاهان، فرهنگ چینی، فرهنگ آمریکای جنوبی و دهها خردهفرهنگ در جامعه آمریکایی وجود دارد، اما هیچکدام از آنها پدیده جهانی نیستند. آنها در درون آمریکا هم پدیدههایی محلی به شمار میآیند. ثانیاً وجود بسیاری از عناصر فرهنگی و سبکهای زندگی حاصل مقاومت در برابر فرهنگی یکدستسازی جهانی است. احیای بسیاری از نمادهای فرهنگی در میان اقلیتهای ساکن در آمریکا یک کنش اعتراض است.
وقتی ما درباره بومیگرایی بهعنوان یک پدیده محلی و محدود به نقطه خاص حرف میزنیم و آن را در برابر امر جهانی قرار میدهیم دچار یک خطای شناختی میشویم. امروز چه کسی میپذیرد دور روستاها و شهرها حصارهای بلند کشیده شود و یا زندگیها را به درون قلعهها زندگی ببریم؟ گفته میشود گفتمان بومیگرایی به دنبال بیگانه هراسی و دشمنتراشی است؟ یا گفتمان بومی به دنبال قطع ارتباطات فرهنگی و اجتماعی است! اما مسئله اینطور نیست و این حرفها نتیجه یک خطای شناختی است.
وقتی ما درباره بومیگرایی بهعنوان یک پدیده محلی و محدود به نقطه خاص حرف میزنیم و آن را در برابر امر جهانی قرار میدهیم دچار یک خطای شناختی میشویم. امروز چه کسی میپذیرد دور روستاها و شهرها حصارهای بلند کشیده شود و یا زندگیها را به درون قلعهها زندگی ببریم؟ گفته میشود گفتمان بومیگرایی به دنبال بیگانه هراسی و دشمنتراشی است؟ یا گفتمان بومی به دنبال قطع ارتباطات فرهنگی و اجتماعی است! اما مسئله اینطور نیست و این حرفها نتیجه یک خطای شناختی است.
اگر معنای فرهنگ بومی این است که هر فرهنگی تنها به خودش بسنده کند و سبک زندگی خود را به دیگران تحمیل کند و یا ارتباطات فرهنگی قطع شود بحث بومیگرایی منتفی است.
وقتی ما درباره آمریکایی شدن یا غربی شدن حرف میزنیم و امر جهانی را امری غربی و آمریکایی مینامیم دقیقاً به معنای آن است که فرهنگ یکدرصدی با هر حربه و حیلهای از رسانه و سینما و تبلیغات و تحریم اقتصادی و ایجاد انحصارات اقتصادی و هر روش مشروع و نامشروع دیگری خودش را مردم بومی جهان –دقت کنید که دیگر بومی به معنای محدود و محلی نیست- تحمیل کند.
در دنیا انواع سبکهای زندگی وجود دارد و پوشش، غذا، مسکن، جشنها و زبانهای متنوعی وجود دارد. بومیگرایی به بیان ما دفاع از همه این فرهنگها و صیانت از آنها در برابر سبک زندگی تحمیلی گلوبالیستها است. گلوبالیستها به دنبال کنترل فرهنگی جهان در همان چارچوب نهایی تسلط بر جهان هستند و سیاست آنها یکدستسازی فرهنگی است. این یکدستسازی به معنای تخریب و نابودی سبکهای زندگی متنوع در جهان است. این گروه ابزارهای قدرتمندی برای تأثیرگذاری و اغفال مردم در سراسر جهان در اختیار دارد. آنها با دلار و شرکتهای بزرگ، اقتصاد جهانی را کنترل میکنند، با رسانهها افکار عمومی را جهتدهی میکنند تا مانع رشد و آگاهی شوند، با صنعت تبلیغات که همه زندگی ما را تحت شعاع خودش قرار داده حتی سلایق و علایق ما را میسازند. آنها برای حفظ امپراتوری خودشان حتی اگر لازم باشد جنگ هم راه میاندازند.
حالا وقتی شما در برابر این قدرت جهانی و مسلط که ابزارهای قدرت را در اختیار دارد سخن از بومی گرایی-به آن معنایی که مدنظر ما است- میزنید موقعیت خندهداری پیدا میکنید و شما را در عرصههای فرهنگی و علمی بهشدت تحقیر میکنند. اگر در عرصه سیاسی به چنین ایدهای باور داشته باشید شما را ارتجاعی و گذشته گرا میخوانند. البته امروز آگاهی نسبت به این مسئله افزایش پیدا کرده، اما همچنان مسیر طولانی و سختی در پیش است.
خبرهای مرتبط
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
جهان بر محور اقتصاد و نیازهای ضروری حیات در تعامل و همکاری صادقانه و مسئولانه میچرخد و عقاید و سلایق جزء امور فردی یا گروهی محسوب میشوند. در جهانی که ازادی اندیشه و عمل بر ان حاکم است و بیشتر وقت افراد به کار و مطالعه میگذرد، پرداختن به امور اعتقادی در حاشیه زندگی شخصی براساس تجربیات و دیدگاههای فردی قرار میگیرد. لازمه پررنگ شدن اعتقادات و نقش تعیین کننده ان در زندگی روزمره، کاهش توجه به اقتصاد و کار است که فقر را بدنبال خواهد داشت. توجه پررنگ به مسائل عقیدتی در کشورهایی مانند ایران بدلیل رفاه نسبی در پرتو فروش منابع به کسانیست که تولید کننده و اغلب اوقات مشغولند و فرصت پرداختن به مسائل ماورائی را ندارند.