بررسی وضعیت اورژانس اجتماعی کشور
نشست بررسی مسائل اجتماعی ایران به همت گروه علمی و پژوهشی اجتماعی و فرهنگی پژوهشکده تحقیقات راهبردی با موضوع «بررسی وضعیت اورژانس اجتماعی کشور» برگزار شد. سخنرانان این نشست آقای دکتر محمود علیگو (رئیس اورژانس اجتماعی کشور)، آقای دکتر حسین اسدبیگی (رئیس سابق اورژانس اجتماعی کشور)، خانم دکتر فاطمه سلطانی (رئیس گروه مطالعات و برنامهریزی اورژانس اجتماعی کشور)، سرکار خانم توحیدی نیا (معاون دفتر امور آسیبهای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی) و (مدیرکل مطالعات اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی) به ارائه دیدگاههای خود پرداختند.
در ابتدای نشست دکتر محمد رحیمیان (پژوهشگر گروه علمی و پژوهشی اجتماعی پژوهشکده تحقیقات راهبردی) توضیحاتی اجمالی در خصوص وضعیت اورژانس اجتماعی کشور و لزوم برگزاری این نشست ارائه دادند که به قرار زیر میباشد:
اورژانس اجتماعی ایده و برنامهای بود که از سال ۱۳۷۸ زیر نظر سازمان بهزیستی کشور شروع به فعالیت کرد. تا قبل از آن نگاه به آسیبهای اجتماعی و آسیب دیدگان اجتماعی نگاه قضایی، انتظامی و پلیسی بود. یعنی در کانتکس حقوقی قرار میگرفت. مرتکب یکی از آسیبهای اجتماعی به عنوان مجرم شناخته میشد و عمل وی عمل مجرمانه به حساب میآمد. ولی به سبب روشنگری و اگاهی بخشی افراد متخصص در حوزه اجتماعی به صورت تدریجی نگاهها و رویکردها در مواجه با آسیبهای اجتماعی تغییر پیدا کرد. اقدامات قهرآمیز و خشونت آمیز جای خود را به نگاه کارشناسانه و تخصصی در حوزه آسیبهای اجتماعی عوض کرد. یکی از ایدهها و برنامههای که توسط کارشناسان و متخصصان حوزه اجتماعی طراحی و به مرحله اجرا رسید راه اندازی اورژانس اجتماعی بود. اورژانس از دو کلمه اورژانس به معنای فوریت و اجتماعی به معنای مسائل و آسیبهای اجتماعی تشکیل میشود. یعنی آنکه به مسائل و آسیبهای اجتماعی بایستی به قید فوریت پرداخته شود.
اورژانس اجتماعی زیر مجموعه سازمان بهزیستی کشور است. سازمانی که خود از لحاظ ساختاری ذیل وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تعریف میشود. سه ویژگی مهم اورژانس اجتماعی بحث تخصصی بودن، به موقع بودن و در دسترس بودن است و هدف کلی که برای اورژانس اجتماعی در نظر گرفته شده حمایت و پشتیبانی از گروههای هدفی است که این گروهها به سبب شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور در حال افزایش است. گروههای هدفی، چون زوجین متقاضی طلاق، زنان و دختران در معرض آسیب اجتماعی، افرادی که قصد خودکشی دارند، کودکان خیابانی و کار، همسران آزار دیده، کودکان آزاردیده، دختران و پسران فراری از منزل که اورژانس اجتماعی سه اقدام اجرایی خدمات تخصصی، ترخیص و پیگیری پس از ترخیص برای این گروههای هدف در نظر میگیرد.
هدف از برگزاری این نشست، پاسخ به سوالاتی است که منتج به این امر شود که چگونه میتوان اورژانس اجتماعی داشت که کنش و هدفش در جهت خدمات اجتماعی بهتر به گروههای هدف خود شود. چگونه میتوان اورژانس اجتماعی داشت که منتج به کاهش آسیبهای اجتماعی و جرم شود. چگونه میتوان اورژانس اجتماعی داشت که منتج به سلامت اجتماعی شود.
مشروح نشست
دکتر محمود علیگو
نیاز به تولید ادبیات در حوزه اورژانس اجتماعی داریم.
در ابتدای نشست دکتر محمود علیگو (رئیس اورژانس اجتماعی کشور) گفت: در این نشست آنچه از طرف بنده توضیح داده میشود نگاه علمی است. یکی از ضعفهای که در حوزه اورژانس اجتماعی وجود دارد ضعف در ادبیات موضوع است. ما نیازمند توسعه ادبیات در این موضوع هستیم. ناظر به سوالات مطرح شده در ابتدای نشست که بایستی به آن پرداخته شود ابتدا آنکه اورژانس اجتماعی به دنبال کاهش جرم و بزه نیست. اصلا اورژانس اجتماعی برنامهای برای کاهش بزه و جرم ندارد. ما خدمتی ارائه میدهیم که سطح رفاه اجتماعی را توسعه میدهد. این هدف با ابزار حمایتگری از افرادی که ظرفیت دفاع از خودشان را در برابر آزار و خشونت ندارند. جامعه هدفی که آسیب پذیر است. مثل سالمند، معلول، کودک، زن یا دختر خشونت دیده و حتی مردی که خشونت دیده است.
اولین مسئله ما یک مدل حمایتی است. دومین مسئلهای که در حوزه توسعه اورژانس اجتماعی بایستی به آن توجه شود آن است که مدل ما مدل مددکاری اجتماعی است. درست است که از روان شناس بهره میبریم درست است که از فرد حقوق دان و وکیل بهره میبریم. اما همه این خدمات پر کننده خلا مدل مددکاری است. در این مدل این خدمات در کنار مددکار معنا پیدا میکنند. مدل مداخله ما در اورژانس اجتماعی مدل مداخله مددکار اجتماعی است. ما رفتار پلیسی نباید از اورژانس اجتماعی انتظار داشته باشیم. نباید رفتار چکشی انتظار داشته باشیم. به طور مثال میگویند بیایید کودک کار را بگیرید و ببرید. این واژهها در ادبیات اورژانس اجتماعی نمیگنجد. در ادبیات اورژانس اجتماعی به صورت همدلانه به مشکل و مسئله رسیدگی میشود و این که این کودک کار چه حمایتهای لازم دارد. اگر کودک کار نیاز به سرپناه داشته باشد بایستی به آن سرپناه داده شود. مسئله اورژانس اجتماعی نگاههای غلطی است که به آن میشود یعنی نگاه غلط، انتظار غلط در پی دارد.
سومین موضوعی که ما در اورژانس اجتماعی با آن دست و پنجه نرم میکنیم ربطی به جامعه هدفمان ندارد. ربط پیدا میکند به مسائل درونی اورژانس اجتماعی که این رفتار حاکمیتی است، ولی الگوهای اقدام آن حاکمیتی نیست. یعنی خودروهای بایستی افزایش پیدا کند. نیروهای اورژانس بایستی به صورت سالیانه افزایش پیدا کند. نیروهای من بایستی قرارداد رسمی داشته باشد. آیین نامه مصوب دولت در حوزه اورژانس اجتماعی کفایت نمیکند بلکه نیازمند قانون تاسیس هستیم.
لایحه فوریت اورژانس اجتماعی به چند دلیل اهمیت دارد. یکی آنکه در این لایحه به نیروهای خرید خدمتی و تبدیل وضعیت آنها پرداخته شده است. مسئله دیگر خدمات سیار است. بر اساس قانون نیروهای خرید خدمت نمیتوانند از خودروهای پلاک قرمز بهره برداری کنند. به سبب آنکه در نیمی از شهرهای که اورژانس اجتماعی فعالیت میکنند خودرو آنها استیجاری است طبق قانون و دستور سازمان بازرسی کشور اجازه استفاده نیروهای خرید خدمت از این خودروها وجود ندارد. از سوی دیگر به خاطر آنکه نیروهای رسمی که در اورژانس مشغول به کار هستند نیز در حال بازنشست شدن هستند و نیروهای جایگزین خرید خدمتی هستند لذا عملاً دیگر امکان خدمات دهی از ما گرفته میشود. یعنی ما هم مشکل لجستیک و هم مشکل نیروی انسانی داریم. یکی دیگر از فواید و اهمیت این لایحه، مدل خوشهای بودن در آن لحاظ شده است. یعنی پایینترین سطح خدمت گیرنده امکان دسترسی آسان به خدمت دارد. یعنی مددجو در صورت لزوم میتواند از سایر خدمات به شکل طولی استفاده نماید.
یکی دیگر از مسائلی که در این لایحه دیده شده است مسئله توسعه اورژانس اجتماعی نه فقط مسئله ساختاری آن، بلکه به عنوان یک ادبیات است. ما از بین ۴۳۲۱ نیروی اورژانس اجتماعی حدود ۳۲۰۰ نیرو متخصص (کارشناس ارشد و دکتری رشتههای روان شناسی و مددکاری) داریم. مابقی هم به عنوان نیروی پشتیبان (راننده) هستند. در هر آزمون استخدامی رسمی کشور میانگین ۱۰ تا ۲۰ نفر نیروی متخصص جذب سازمانها و وزارت خانههای دیگر میشوند. در بحرانهای اجتماعی مثل کرونا و یا سیل و زلزله ما شاهد از دست دادن پدران و مادران و یتیم شدن فرزندان میشویم. در چنین شرایطی نقش نیروهای حمایتی همچون اورژانس اجتماعی نمود پیدا میکند. نیروی اورژانس اجتماعی نه تنها به مرور زمان فرسوده نمیشود بلکه بالنده و توانمندتر میشود. چون با یک بار مداخله در یک آسیبی برای دفعات دیگر تجربه اندوزی میکند؛ لذا حضور نیروی آموزش دیده و با تجربه بیش از آنکه برای خود کارمند اهمیت داشته باشد برای گروههای هدف اهمیت دارد چرا که با جذب این نیروی با تجربه در سازمان و وزارت خانه دیگر اتفاق خاصی برای آن نیرو نمیافتد، ولی گروههای هدف از یک فرد متخصص و با تجربه محروم میشوند و ممکن است خدمتی از یک فرد کم تجربه دریافت کنند که به آنها آسیب وارد کند. ما سامانهای داریم که میتوانیم میزان خدمات اورژانس اجتماعی که به یک فرد ارائه شده است را ارزیابی و مشخص کند. به طور مثال یک فرد میتواند همزمان پرونده کودک آزاری یا همسر آزاری یا اقدام به خودکشی داشته باشد که هم برای کارشناسان و تحلیلگران قابل ارزیابی است و هم میتواند برای محاکم قضایی و قضات ارزشمند باشد.
دکتر حسین اسدبیگی
برنامه اورژانس اجتماعی کشور در هیچ کجای دنیا نظیر ندارد.
در ادامه دکتر اسدبیگی اشاره داشتند: اورژانس اجتماعی یک برنامهای برای مقابله و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی از سال ۱۳۷۸ راه اندازی شده است. با راه اندازی ۹ مرکز مداخله در بحران که به صورت مراکز ثابت بود. در سال ۱۳۸۳ خط تلفنی ۱۲۳ ایجاد شد. این شماره به عنوان رندترین شماره موجود در دنیا به در حوزه آسیبهای اجتماعی است. در خودروهای خدمات سیار سه نیروی روان شناس و مددکار و راننده حضور دارند و به محض این که فردی دچار آسیب اجتماعی شده مداخله و مراجعه میکنند. در سایر کشورهای دنیا شاهد چنین سیستم و تشکیلاتی نیستیم. برنامه اورژانس اجتماعی یکی از پیشرفتهترین اقداماتی است که در حوزه آسیبهای اجتماعی در ایران شروع شده که نظیر آن را در هیچ کجایی دنیا وجود ندارد که حاصل زحمات دوستان از سال ۱۳۷۸ به بعد است.
در همه شهرهایی که جمعیت آن بالای ۵۰ هزار نفر است ما شاهد حضور اورژانس اجتماعی هستیم. تعداد نیروهای اورژانس اجتماعی کشور ۴۳۲۱ نفر است که این تعداد نیرو با توجه به حجم بالای آسیبهای اجتماعی و تعداد زیاد شهرهای بالای کشور بسیار پایین است. شهرهای زیادی در انتظار افتتاح پایگاه اورژانس اجتماعی هستند. در برنامه ششم توسعه الزام کرده بود در همه شهرهای بالای پنجاه هزار نفر اورژانس اجتماعی راه اندازی شود که حدود ۱۵۰ پایگاه در سراسر کشور به موجب برنامه ششم توسعه افتتاح شد. در حال حاضر حدود ۳۶۲ مرکز اورژانس اجتماعی در کشور داریم. حدود ۳۰۰ خودروی خدمات سیار از سال ۱۳۸۷ خریداری شد.
برای ۱۵۰ پایگاهی که در سال ۱۳۹۶ افتتاح شد خودروی جدید خریداری نگردید و این خودروها استیجاری هستند. حدود ۱۳۰ خودرو استیجاری داریم که بایستی دولت در این زمینه همکاری جهت خرید خودرو کند. یکی از چالشهای اساسی در حوزه اورژانس اجتماعی وجود بحث حقوق، مزایا و وضعیت قرارداد کارکنان است. خیلی از کارکنان اورژانس اجتماعی حتی به موقع حقوق خود را دریافت نمیکنند، ولی این مسئله باعث نمیشود که در کارشان تاثیر سوی بگذارد و در واقع جانفشانی میکنند و وظایف انسانی و اسلامی خود را انجام میدهند. در خصوص میزان فعالیت اورژانس اجتماعی در سال ۱۳۹۹ نیروهای اورژانس اجتماعی حدود ۸۶۵ هزار ماموریت داشته اند. تماسهای مرتبط با اورژانس اجتماعی در سال مذکور بیش از ۵۰۰ هزار بوده است. خدمات سیار اورژانس اجتماعی بیش از ۲۰۰ هزار ماموریت داشته است. مراکز مداخله در بحران که افراد خودشان داوطلب به دریافت خدمات هستند بیش از ۷۲ هزار مورد مراجعه کننده داشته است.
خانم دکتر سلطانی
با تصویب لایحه فوریت اجتماعی ۹۰ درصد مشکلات کارکنان اورژانس اجتماعی حل میشود.
خانم دکتر سلطانی اشاره داشتند: از لحاظ جامعه شناسی به مسئله نگاه کنیم. درست است که اورژانس اجتماعی مداخله در بزه و جرم نمیکند، ولی اورژانس اجتماعی با نوع خدماتی که ارائه میکند نتیجه نهایی آن منتج به جرم زدایی خواهد شد. افرادی که در معرض بزه و آسیب هستند بتوانیم خدمات اجتماعی، حمایتی و آموزشی بدهیم باعث میشود گروههای هدف اورژانس اجتماعی توانمند شوند که باعث خودمراقبتی میشود که نتیجه این اقدامات و خدمات منجر به کاهش جرم و آسیب اجتماعی میشود.
قانون حمایت از اطفال و نوجوانان که در سال ۱۳۹۹ مورد تصویب قرار گرفت. کار اورژانس اجتماعی و نیروها را سختتر از قبل میکند. وقتی وظایف این چنین بر عهده اورژانس اجتماعی گذاشته میشود به تبع آن باید زمینههای آن را فراهم شده ببینید. یک مورد زمینههای نیروی انسانی متخصص و کارآمدی است که بایستی از آن در این حوزه استفاده شود. وقتی این نیروها از دانشگاه فارغ التحصیل میشود دارای شرایط اصولی و علمی است. این نیروهای انسانی وقتی جذب اورژانس اجتماعی میشوند مهارتهای تخصصی، آگاهی و دانش اجتماعی کسب میکنند. این نیروها اگر از لحاظ وضعیت استخدامی، امنیت شغلی نداشته باشند در آزمونهای استخدامی کشور هر سازمانی که نیرو بخواهد این نیروهای اورژانس وارد آن سازمان میشوند. به طور مثال جذب آموزش و پرورش و وزارت بهداشت و یا سازمانهای اداری دیگر میشوند. در واقع با استخدام نیروهای اورژانس در سازمانهای دیگر، این ظرفیت از اورژانس اجتماعی گرفته میشود.
از سال ۱۳۸۰ مراکز مداخله در بحران اورژانس اجتماعی در تمام کشور بوجود آمد. این اقدام ابتدا در مراکز استانها شروع به فعالیت کردند، ولی پس از آن در شهرهای بالای پنجاه هزار نفر توسعه پیدا کرد. خدمات اورژانس اجتماعی در قالب خط تلفن، خدمات سیار و پایگاه خدمات اجتماعی خدمات تخصصی ارائه میکند. ما به دنبال آن بودیم که قانون ساختار اورژانس اجتماعی کشور را تهیه و تصویب کنیم. این ساختار مورد نگارش قرار گرفته است و در دستور کار کمیسیون اجتماعی هیات دولت قرار دارد. مجلس شورای اسلامی هم در جریان این لایحه قرار دارد. در صورت تصویب این لایحه حدود ۹۰ درصد مشکلات پرسنل خرید خدمتی حل میشود.
هدف ما در زمینه توسعه اورژانس اجتماعی کشور آن است که بتوانیم پوشش فراگیر اورژانس اجتماعی در کل کشور دست پیدا کنیم و همه مردم بتوانند از خدمات تخصصی به مانند سایر خدمات دولت بهره ببرند. لازمه رسیدن به این مهم داشتن نیروی انسانی کافی، بودجه و امکانات سخت افزاری و نرم افزاری در این زمینه است. کارمندان اورژانس اجتماعی به مرور زمان دچار فرسودگی شغلی میشوند. نیروهای اورژانس اجتماعی به طور مداوم در مواجهه با موردهای خودکشی هستند و یا خطراتی که خود پرسنل را تهدید میکند لذا اگر امنیت شغلی و حمایتهای جانبی از این پرسنل نشود منجر به نارضایتی و فرسودگی شغلی میگردد. در مرحله اول امنیت شغلی و در مرحله دوم حقوق کارکنان و در مراحل بعد حمایتهای روانی و مداخلهای روان شناسی برای خود کارکنان داشته باشیم.
مدیرکل مطالعات اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی
وزارت کار، سازمان بهزیستی را هم در مقام سیاستگذاری و هم در مقام اجرا میبیند.
ایشان اشاره داشتند: مشابهت اورژانس اجتماعی با اورژانس کشور این است که در هر دو کار فوریتی صورت میگیرد. ما از اورژانس وزارت بهداشت انتظار یک بسته کامل پزشکی انتظار نداریم. ما این مسئله را در اورژانس اجتماعی هم شاهد هستیم. یعنی ما یک بسته کاملی که از پیشگیری تا امر مداخله و درمان است شاهد و ناظر نیستیم. در پایگاه اورژانس اجتماعی خدمات عمدتاً حمایتی است. اگر در اورژانس بیمار به مراکز بهداشتی میبریم در اورژانس اجتماعی ما به مراکز خدمات حمایتی میبریم. موضوع اصلی آن است که ما نیاز به مراکزی داریم تحت عنوان مراکز هماهنگی و برنامه ریزی فوریتهای خدمات اجتماعی به منظور حمایت از گروههای هدف. همچنین به دنبال حمایت و امنیت روانی از گروههای هدف و آسیب دیدگان خود هستیم، ولی در مقابل از امنیت روانی کارکنان غافل شده ایم. اگر مقایسه کنیم به نیروی انتظامی مشاهده میشود وقتی یک نیرو وارد آن نهاد میشود به صورت رسمی قرارداد امضا میکند و امنیتی وجود دارد. سازمانهای بالادستی از ضابط قضایی خود حمایتهای شغلی لازم را بعمل میآورند، ولی در صورتی که مسئلهای برای نیروهای اورژانس اجتماعی رقم بخورد هیچ گونه حمایت شغلی وجود ندارد. این بدان سبب است که این عزیزان کارکنان رسمی سازمان بهزیستی نیستند. وقتی قانون ساختار فوریتهای اجتماعی داشته باشیم یعنی یک واحد ستادی داریم. یعنی اورژانس اجتماعی به عنوان یک مرکز ایجاد شود.
موضوع دیگر درباره ضمانت اجرایی دستگاههای همکار است. نقشی که وزارت خانه دارد نقش انجام هماهنگی و پیگیری لازم برای توسعه خدمات فوریتهای اجتماعی است. موضوع دیگر آن که اگر تمام سازمانهای تابعه وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی دچار بحران شوند معطوف وزارت خانه میشوند. یعنی پاسخگوی نهایی بایستی مقام عالی وزارت خانه باشند. این رکن نظارتی، نظارت عالیه است. وزارت کار تعاون و رفاه اجتماعی، سازمان بهزیستی را هم در مقام سیاستگذاری و هم در مقام اجرا میبیند. موضوع دیگر آنکه به واسطه دولت الکترونیک و توسعه پذیری خدمات فناوری اطلاعات یک همگرایی بین دستگاهها شکل میگیرد. همچنان که روی ساماندهی کار میکنیم روی سامانهها هم بایستی کار شود. یعنی وقتی یک مددجو خدمات اورژانس اجتماعی دریافت میکند تا انتهای دریافت خدمات اجتماعی در سامانه قابل بررسی و رصد باشد؛ لذا باید آماری از خدمات اورژانس اجتماعی وجود داشته باشد.
سرکار خانم توحید نیا
اطلاع رسانی در خصوص خدمات اورژانس اجتماعی امر مهمی است.
خانم توحیدنیا خاطر نشان کرد یکی از موضوعات مهم در حوزه اورژانس اجتماعی مسئله اطلاع رسانی و دسترسی مردم به این سامانه است. نقش رسانهها و جراید در معرفی خط تلفن اورژانس اجتماعی بسیار مهم است. مردم باید در جریان خدمات و تفاوتهای اورژانس اجتماعی باشند.