کد خبر:۱۱۸۸
۲۵ آذر ۱۳۹۹ | ۱۵:۲۷
چرایی ورود اردوغان به قفقاز جنوبی

متغیر‌های تأثیرگذار بر نقش آفرینی ترکیه در مناقشه اخیر قره باغ

عوامل ساختاری داخلی و خارجی و نیز موضوعات چندگانه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در نوع کنشگری ترکیه در مناقشه اخیر قره باغ نقش داشته اند.

مقدمه

ترکیه‎، امروزه فرهنگ استراتژیک نوینی را در سیاست خارجی خود به کار گرفته است که به فراخور تحولات منطقه‏ای در آسیای غربی، آسیای میانه، قفقاز جنوبی و مدیترانه در حال قبض و بسط است. نطفه اولیه استراتژی کلان ترکیه را باید در سال ۲۰۰۸‎، با ورود داوود اغلو به گروه اردوغان و افزایش سه برابری GDP ترکیه (بالای ۸۰۰ میلیارد دلار در سال) در آن مقطع، دانست. برآورد استراتژیک ترکیه در سیاست خارجی بعد از بحران اقتصادی ۲۰۰۸ در غرب، اولاً، این مسئله بود که غرب به رهبری ایالات‌متحده امریکا نسبت به کنترل وقایع و اتفاقات در آسیای غربی ناتوان هستند و یا تمایلی به کنترل اوضاع در منطقه ندارند و ثانیاً، در برآورد ترک‌ها، اعراب درگیر مسائل داخلی خود بودند و ایران نیز رفته‌رفته زیر فشار‌ها غرب تضعیف خواهد شد و توان رقابت با آنکارا را نخواهد داشت؛ لذا فضا برای تحرک ترکیه در منطقه ایجادشده است و این کشور بایستی به سمت افزایش عمق راهبردی خود در شامات، مدیترانه و آسیای میانه و قفقاز، با به‌کارگیری جنبه نرم‌افزاری (مدلی ترکی ـ اخوانی) و سخت‌افزاری (قدرت نظامی) حرکت کند.
ورود بی‌محابای ترکیه به مناقشه اخیر قره‌باغ منجر به تحول جدی این بحران و ‎شروع دوباره جنگ فراگیر در منطقه شد. حمایت اخیر ترکیه از جمهوری آذربایجان، این کشور را در منطقه قفقاز جنوبی تبدیل به کنشگر بازی‌ساز فعال کرده است. با توجه به تأثیر این روند‌های جدید بر جمهوری اسلامی ایران، هدف این یادداشت معطوف کردن توجه بیشتر دستگاه دیپلماسی کشورمان نسبت به تحولات آسیای مرکزی و قفقاز و در اینجا نقش‌آفرینی ترکیه در مناقشه قره‌باغ است. آنچه باعث تغییر نگرش ترکیه در قبال مناقشه قره‌باغ شده است به یک دسته عوامل داخلی و منطقه‌ای مربوط می‌شود که به اهم آن در ادامه اشاره خواهد شد:

۱- نیرو‌های داخلی
اقتصاد تجارت محور ترکیه در دوران کرونا با مشکلات عدیده‌ای روبرو شده است. حجم عظیمی از بدهی‌های خارجی (حدود ۴۳۰ میلیارد دلار)، کاهش کم‌سابقه ارزش لیر در برابر دلار امریکا (هر دلار حدود ۵/۸ لیر)، بیکاری فزاینده ناشی از کرونا، کاهش محبوبیت حزب حاکم، بروز اختلافات درون‌حزبی در جناح حاکم و... همگی سیگنال‌های منفی است که از شرایط داخلی ترکیه می‌توان رصد کرد. در چنین شرایطی، یکی از رئوس سیاست خارجی اردوغان نسبت به قره‌باغ می‌تواند از شرایط داخلی نشئت بگیرد که در رژه پیروزی نیز شاهد حماسه‌سرایی و لفاظی‌های اردوغان در میدان آزادلیق باکو بودیم که نشان از تبلیغات و خوراک داخلی برای او دارد.

۲- اشتباه محاسباتی ارمنستان
به طور خاص می‌توان جرقه اولیه درگیر شدن منافع ترکیه در قره‌باغ را به نبرد چهارروزه در جولای ۲۰۲۰ در منطقه تووز در ۲۰۰ کیلومتری قره‌باغ، دانست. جایی که آنکارا برای اولین بار نسبت به اقدامات جنگ‌طلبانه ارمنستان احساس خطر می‌کند. اقداماتی که پاشینیان در این سال انجام داد باعث کشیده شدن پای اردوغان به ماجرای قره‎باغ و دامن زدن به این مناقشه شد. منطقه تووز به دلیل عبور خطوط لوله نفت و گاز باکو و آنکارا به اروپا برای ترکیه بسیار بااهمیت و استراتژیک است. این امر باعث شد که اردوغان در یک سخنرانی در ۲۰۲۰ بیان کند که «قره‌باغ به همان میزان که برای آذربایجان اهمیت دارد؛ برای ترکیه نیز داری اهمیت است».

۳- تغییر نظم موجود در منطقه
ترکیه با جانب‌داری از آذربایجان، در درجه اول به دنبال برهم زدن وضع موجود، در قفقاز (که با حضور کم‌رنگ آنکارا و حضور پررنگ‌تر غرب و ایران همراه بود) است؛ هدف آنکارا بیش از هر چیز حضور در تحولات میدانی آتی قفقاز جنوبی و آسیای میانه است و آذربایجان در حکم دروازه ورود آنکارا به این مناطق محسوب می‌شود؛ بنابراین ترکیه می‌خواهد در قفقاز جنوبی، (به‌مانند مسکو) ترجیحاً بدون بازیگران غربی و ایران با روسیه پای میز مذاکره بنشیند و بحران اخیر قره‌باغ این امکان را برای اردوغان فراهم کرد تا به این نقطه مشترک با روسیه دست پیدا کند.

۴- شکل‌گیری جریان ملی‎گرایی در کنار اسلام‌گرایی در رویکرد اردوغان
اردوغان از زمان زمام داری، همواره اسلام‌گرایی‌اش بر ملی‌گرایی‌اش می‌چربید، اما در چند سال گذشته به سمت ناسیونالیسم نیز سوق پیداکرده است و این ملی‌گرایی را می‌توان در سیاست‌های منطقه‌ای او در قبال قبرس شمالی، مدیترانه شرقی و اخیراً در آذربایجان با برگزاری مانور مشترک و شرکت در رژه پیروزی در باکو، مشاهده کرد.

۵- رویای دیرینه اتصال قفقاز به اوراسیا و اروپا توسط ترک‌ها
ایجاد گذرگاهی برای اتصال ترکیه و نخجوان به جمهوری آذربایجان، از چنان اهمیت تاریخی و استراتژیک بالایی برای رهبران دیروز و امروز برخوردار است که علاوه بر جنوب قفقاز، محیط پیرامونی دریای خزر و اوراسیا را نیز می‌تواند تحت تأثیر قرار می‌دهد و فرصت‌ها و شرایط جدیدی را برای آنکارا فراهم سازد. اینجاست که می‌توانیم درک کنیم، روابط ترکیه و آذربایجان و استفاده از نخجوان، می‌تواند تبدیل به پایه و پایلوتی برای اتصال شرق دور و آسیای میانه و قفقاز شود.

۶- سیادت بر خطوط انتقال انرژی
یکی از سیاست‌های مادر در بحث انرژی در کشور ترکیه، کاهش هزینه‎های کریدور‌های انرژی و واردات انرژی است. ترکیه هم‌اکنون سالانه حدود ۱۲ میلیارد دلار گاز به‌صورت طبیعی و ال‌ان‌جی عمدتاً از روسیه، جمهوری آذربایجان، ایران، آمریکا، قطر و الجزایر وارد می‌کند و گاز وارداتی از ایران جزء گران‌ترین گازی‌هایی است که ترکیه دریافت می‌کند. قرارداد انتقال گاز ایران به ترکیه در سال ۲۰۲۶ به پایان می‌رسد و این در حالی است که با تحولات اخیر قره‌باغ؛ قطعاً ترکیه نسبت به ایران دست بالاتر را در اختیار خواهد گرفت. ضمن اینکه ترکیه همواره از ورود مبادی انرژی جدید به خاک این کشور و وابسته کردن اروپا به کارت بازی انرژی ترکیه، استقبال می‌کند.

۷- فرهنگی مشترک (سیاست نو عثمانی گرایی اردوغان)
زبان و دین مشترک یکی دیگر از مهم‌ترین عوامل درهم تنیدگی منافع میان ترکیه و آذربایجان است. باکو و آنکارا با توجه به این مهم همواره از لفظ"یک ملت با دو کشور" در مناسبات دوجانبه و چندجانبه استفاده می‌کنند. این امر تاحدی برای دو طرف مهم است که باکو و آنکارا نخستین مقصد رهبران دو کشور پس از پیروزی در انتخابات و به دست گرفتن قدرت در دهه‌های گذشته بوده است.

۸- رقابت با روسیه و باز کردن زمین بازی جدید در برابر پوتین
حضور ترکیه در قفقاز جنوبی و حمایت همه‌جانبه از آذربایجان می‌تواند به‌منزله گشودن جبهه جدیدی در جنگ نیابتی قدرت اردوغان و پوتین تعبیر شود. این منطقه به دلیل همسایگی با مناطق جنوبی روسیه که عمدتاً مسلمان‌نشین هستند و دارای گرایش‌های افراطی و رادیکال می‌باشند، برای کرملین بسیار حائز اهمیت است؛ لذا به نظر می‌رسد ترکیه به مناقشه قره‌باغ به چشم یک آتش زیر خاکستر نگاه می‌کند. تا به‌واسطه آن هرزمانی که اراده کند ارمنستان، روسیه و تا حدی ایران را تحت‌فشار قرار دهد. ترکیه در حال تفسیر این مناقشه به‌عنوان میدانی برای زورآزمایی غیرمستقیم با روسیه است.

جمع‌بندی
ترکیه به پیروزی بزرگی در درگیری‌های اخیر قره‌باغ دست‌یافته است، زیرا با روند‌های جغرافیایی پس از آتش‌بس به هدف دیرینه خود، یعنی ورود مستقیم و بی‌واسطه به قفقاز جنوبی و آسیای میانه، خواهد رسید. نقشه منطقه و مفاد آتش‌بس جدید میان ارمنستان و آذربایجان، پتانسیل‌های ژئوپلیتیکی جدیدی برای ترکیه در منطقه قفقاز جنوبی و حتی آسیای مرکزی و در مسیر دسترسی به دنیای شرق خلق خواهد کرد. انگیزه‌های داخلی و خارجی متعددی در شکل‌گیری این دستاورد‌ها برای ترکیه نقش داشته‌اند. در این زمینه تحلیل واقع‌گرایی نوکلاسیک که زمینه تحلیل نقش عوامل ساختاری داخلی و خارجی و نیاز موضوعات چندگانه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را فراهم می‌کند، بهتر به ارزیابی ما کمک می‌رساند. به نظر می‌رسد نقشه ژئوپلیتیکی جدید منطقه قفقاز جنوبی برای کشورمان تبعات مثبت و به‌ویژه منفی مختلفی در مقطع زمانی فعلی و آینده به وجود خواهد آورد و در این راستا، دستگاه تصمیم‌ساز کشورمان باید با آمایشی راهبردی، خود را برای حاکمیت نظم جدید در این منطقه آماده کند.
گروه علمی پژوهشی سیاست خارجی
ارسال نظرات
آخرین گزارش های تحلیلی
آخرین مصاحبه ها
آخرین ویدئوها