کد خبر:۸۷۰
۲۷ فروردين ۱۳۹۹ | ۱۷:۵۵
نگاه فرصت محور نسبت به اثرات کرونا بر اقتصاد سیاسی بین الملل

دریچه های سیاست گذاری که کرونا برای ایران باز کرد!

در بستر اقتصاد سیاسی تقابل ایران و آمریکا که در سال 98 شکل گرفته بود ناگهان کرونا ظهور کرد، نفس ظهور کرونا البته برای ایران فرصت های حائز اهمیتی برقرار کرد که البته بنا بر شواهد از برخی از آنها در این مدت کوتاه بهره برده نشد.

مقدمه؛ اقتصاد سیاسی تقابل ایران و آمریکا در سال 98

اول؛ سال 98 را در آینده به شکار گلوبال هاوک، شیوع کرونا، حادثه فجیره، حمله به آرامکو، ترور سپهبد شهید سلیمانی و همرزمانش و مسائلی از این دست یاد خواهیم کرد، اما این همه چیزی نیست که این سال را در خاطرها به یاد میگذارد، تلاطمات اقتصادی و بالا رفتن­های نجومی نرخ کالا و ارز همه از مواردی بودند که بر پیشانی این سال گویی داغ شده اند.

دوم؛ اما همه این اتفاقات را میتوان در پازل بزرگی از یک کشاکش بزرگ دید، این کشاکش چیزی نبود به غیر از تقابل بزرگ ایران و آمریکا برای بقا یا ممات اقتصاد سیاسی هر یک در منطقه غرب آسیا، البته رگه­ها و نشانه هایی از این تقابل را میتوان در بازارهای داخلی ایران دید، چه آنکه پس از اسقاط گلوبال هاوک پایه های امنیتی فشار بر دریچه ارزی ایران در دوبی متزلزل شده و ثبات به بازار ارز بازگشت در زمان مشابه بازار بورس علی رغم یک شوک منفی در فردای اسقاط اما یک روند صعودی در شاخص بازار دیده شد که البته طی ماههای بعد همواره با اطمینان­های امنیتی متعددی همچون حمله به آرامکو و حادثه فجیره تقویت شد.

سوم؛ از منظر اقتصاد سیاسی آنچه تقابل ایران و آمریکا را پررنگ میکند تلاش هر یک برای افزایش حوزه سیاسی هر یک بود، آمریکا بارها سعی کرد تا بزرگترین بازار صادراتی ایران را با لطایفی همچون جنبش جوکرها به هم بریزد، البته این تقابل تنها به حوزه های سیاسی منعطف نبود، طرف آمریکایی با درک بهتر نسبت به بازار بین المللی ایران رفتار استراتژیک جالبی از خود نشان داد، آمریکا با فشار همزمان تحریمی بر بازار نفت ایران توانست نفت شیل خود را به مشتری های ایران بقبولاند. ایران در برابر اما از حوزه های سیاسی خود مایه گذاشته و خبرهایی مبنی بر اینکه سپاه قدس در فروش نفت به اقداماتی دست زده شنیده شد. ماجرای نفت­کش­ها را باید در این پازل باید دید.

چهارم؛ نکته بسیار جالب آنجاست که این تقابل را دیگر نمیشد با تقابل های گذشته هم تراز دید، شاید ارائه چند نشانه بتواند این مختصات این تقابل را به خوبی به ما نشان دهد، به عنوان مثال بسته شدن دامنه فارس نیوز یا حمله سایبری به برخی از خبرگزاری های داخلی به منظور جا زدن برخی خبرهای جعلی همچون درگذشت رهبر جریان اصلاحات بر اثر کرونا(که گویا کرونا نیز شواهدی از جنگ بیولوژیک را با خود دارد) همه مثالهایی هستند که به ما بگویند این تقابل جدید یک جنگ تمام عیار هیبریدی است که به صورت گسترده برخی بازیگران غیررسمی و غیرحاکمیتی را نیز به میانه تقابل کشانده.

نوع کنشگران

دولتی-غیردولتی-نیابتی-فردی

هدف

منافع فردی و گروهی

نوع تاکتیک

نامحدود

نظم

نظم موضوعیت ندارد-خلاقیت محض

سازمان

کاملا شبکه ای

پنجم؛ پیش از این گمانه­زنی هایی در رابطه با ورود دنیا به یک دوره رکودی بزرگ زده شده بود. از جمله کریستیانا جرجیوا رییس صندوق بین المللی پول در سخنرانی انستیتو پترسون در لندن به این نکته اشاره کرده بود، او البته توجیهات خاص خود را داشت که یکی از این توجیهات گسترش نابرابری در دنیا بود ولی در پازل تقابل بزرگ ایران و آمریکا برخی مدلسازیهای محاسباتی اقتصادی نشان میداد که حذف بلندمدت ایران از زنجیره بازارهای جهانی همبستگی بالایی با ایجاد این رکود در بازارها داشت. البته طی هفته­های اخیر کرونا به عنوان کاتالیزوری در این رابطه عمل کرد و باعث شد تا بازارهای جهانی با افتهای سنگین روبرو شوند.

نتیجه؛ این افت سنگین البته تا حدی با تزریق­های پولی وسیع در کشورها سرکوب شد ولی به دلایلی از جمله گسترش روزافزون داراییهای مسموم در اقتصادها و کاهش پی در پی سطح تولیدات صنعتی طلیعه یک دوره رکود بزرگ برای جهان است. در این میان تقابل ایران و آمریکا یک مولفه دیگر را نیز دریافت میکند تا پیچیدگی زیبایی به خود بگیرد. این مولفه چیزی نیست جز همین دوره رکودی. البته لزوما این دوره به ضرر ایران نیست، شواهدی وجود دارد که این دوره رکودی توانایی شارژ رونق ایران را دارد، از جمله این شواهد این است که با کاهش قیمت نفت، سلاح استراتژیک نفت شیل آمریکا به دلیل هزینه بالای تولید از دور خارج شده و ایران قادر خواهد بود دوباره نفت خود را به پالایشگاه هایی مانند پالایشگاههای هند تزریق کند. همچنین یک شاهد بزرگ دیگر نیز این میتواند باشد که در این دوره به دلایل متعددی مانند کاهش نرخ اوراق قرضه آمریکا دلار از نفس افتاده و به نسبت ثبات اقتصادی ایران افزایش یابد.

پنجره های سیاستی کرونا در فضای تقابل کنونی

اما با توجه به موارد پی گفته برخی از مصادیق و اتفاقات با توجه به شیوع کرونا در حال انجام است که به نوعی به نفع ایران است؛

1. اصل عدم تمرکز

طی روزهای اخیر گروههای مقاومت حملاتی را به پایگاه التاجی در عراق داشته اند که عملا با واکنش بسیار ضعیف آمریکا مواجه شد، یکی از مهمترین مزیت هایی که کرونا برای ایران درست کرد این بود که ایران عملا با تکیه بر اصل عدم تمرکز طرف مقابل ابتکار عمل بیشتری خواهد داشت. اصل عدم تمرکز میگوید هر گاه قوه عاقله امنیتی-سیاسی طرف مقابل با تعداد کاراکتر بالاتر برای تصمیم گیری مواجه شد و تمرکز خود را از دست داد لاجرم اراده ضعیف تری برای مقابله داشته و قادر نیست بسیاری از تحرکات را پاسخ دهد.

2. فرصتی برای دلارهای نفتی سرگردان ایران

کرونا یک فرصت بزرگ برای چینی ها هم بود، آنها توانستند با استفاده از شوک بازار سرمایه شان که حاصل از کرونا بود به معنای واقعی کلمه بنگاههای اقتصادی حاصل از سرمایه گذاری خارجی در داخل کشور خود را بزخر کنند، ورود بخشی از منابع بانک مرکزی چین به بازار سرمایه ی این کشور در ابتدای بحران در واقع به همین دلیل بود.

این درس بزرگی برای ایران است، در شوکها است که میتوان دارایی های ارزشمندی به جیب زد، از جمله این دارایی ها پول های نفتی سرگردان ایران است که در سرتاسر دنیا به خاطر فشار اوفک سرمایه گذاری شده اند، تبدیل این دارایی ها به دارایی های سودآورتر و مولدتر از جمله اقداماتی است که در بحران فعلی میتوان آنها را مورد بررسی قرار داد.

کرونا رکودی بر بازارهای جهانی تولید کرده که خود یک فرصت است، این فرصت عبارتند از اینکه بنگاه های اقتصادی با مشتری های کمتری مواجه اند، به همین دلیل ایران میتواند این منابع را هر چه سهل تر تبدیل به کالاهای واسطه و سرمایه ای لازم خود کند. به نوعی رکود جهانی خود منبع رونق داخلی است

3. فرصت همکاری با شرکتهای خارجی

رکود حاصله در بازارهای جهانی یک فرصت برای ایران تلقی میشود، در چنین دوره ای شرکت ها حاضرند برای رسیدن به سطح تولید پیشین خود دست به اقدامات ریسکی تر نیز بزنند، این اقدام ریسکی حتی میتواند همکاری با ایران باشد، لازم به ذکر است به منظور تسهیل و تسریع این امر ورود این شرکت­ها ایران نیز میتواند معافیت های گسترده ای وضع کند.

4. نت بک نفتی

کرونا عملا نفت را به کانال 20 دلار کشاند؛ جایی که رقیب استراتژیک نفتی ایران یعنی نفت شیل آمریکا و همچنین منابع مالی دول اقماری آمریکا به صورت گسترده ای دچار خدشه خواهد شد، ایران که پیش از این با شوک کاهش فروش مواجه بود در این دوره ضرر خیلی کمتری خواهد برد و برعکی همین باعث میشود تا بتوان نفت ایران را راحتتر به بازارهای سابقش برگرداند، یکی از این بازارها مصرف کنندگان هندی است که همواره به دنبال ارزانترین نفت بوده اند.

5. به هم خوردن توازن بین المللی در عرصه اقتصاد سیاسی

یک اتفاق جالب که کرونا آن را رقم زد این بود که از تمایز بنیادین نظام های دموکراتیک و غیردموکراتیک استفاده برد؛ دقیقا زمانی چین با حاکمیت دیکتاتوریش توانست بیماری کرونا را تا حد زیادی مهار کند جوامع دموکرات به سختی از پس قرنطینه برخواهند آمد، همین باعث میشود تا چین خیلی زودتر از رکود کرونایی خارج گردد، همین شاید اتفاق ساده ای باشد ولی قادر است توازن را در عرصه بین الملل به هم بزند.

6. ایجاد بسترهای فشار برای تولید محصولات کشاورزی

با گسترش کرونا به سایر کشورها از جمله تامین کنندگان عمده خوراک دام در جنوب شرقی آسیا و همچنین تسری این ویروس طی ماههای پیش رو و با پیش آمدن فصل سرما در نمیکره جنوبی که تولیدکنندگان بزرگی مانند برزیل در حال تامین این اقلام هستند بازارهای داخلی این کشورها با مشکل روبرو شده و نخواهند توانست هدفهای صادراتی خود را برآورده سازند. از این جهت بازار محصولات کشاورزی با یک کمبود کوتاه مدت طی فصلهای آتی روبرو خواهد شد که این کمبود خود را با گرانی نهاده ها و سختی تامین نشان خواهد داد.

در اقتصاد ایران با یک پدیده بسیار عجیب و قابل مطالعه روبروایم، همزمان با کاهش تقاضای هر کالایی قیمت آن افزایش پیدا میکند، به عنوان مثال بازار میلگرد آهن همزمان با رکود ساخت و ساز دچار افزایش قیمت شد، این امر شاید به دلیل احتکار و افزایش دلالی است. کاهش میزان تقاضای محصولات خوراکی از سوی رستوران­ها که الان 30 درصد از تقاضای خود را از دست داده­اند باعث خواهد شد تا قیمت این اقلام در کشور افزایش یابد.

اتفاقات رخ داده در این زمینه باعث خواهد شد تا فشار بر کشور برای تولید محصولات داخلی کشاورزی بیشتر شود.

7. فرصت تثبیت نرخ بازارهای سفته بازی

اتفاقاتی که در دنیا در حال رخ دادن است خود یک فرصت تنفس برای ایران محسوب میشود، این فرصت چیزی نیست جر تثبیت و یا کاهش ارزش ارزهای رقیب ریال و ناامن و ریسکی شدن بازار دارایی های مورد استفاده توسط سفته بازان است. بازارهای طلا و مسکن به صورت واضحی با یک رکود روبرو شده و همین باعث خواهد شد تا بازارهای موازی آن در کالاهای اساسی تر با ثبات روبرو شود. پس اولا تورم کاهش خواهد یافت و دوما بهای ارزهایی مانند دلار از افزایش خواهد افتاد.

میلاد ترابی فرد
ارسال نظرات
پربازدید ها
آخرین گزارش های تحلیلی
آخرین مصاحبه ها
آخرین ویدئوها
آخرین یادداشت ها
آخرین اینفوگرافیک ها