بحران ادلب؛ آتش زیر خاکستر
مقدمه
ادلب در شمال غربی سوریه با جمعیتی در حدود ۳.۵ میلیون نفر یکی از آخرین سنگرهای مخالفان به شمار میآید. همسایگی این استان با لاذقیه، حماه و حلب اهمیت ویژهای به آن داده است. ترکیه، ایران و روسیه سه بازیگر اصلی بحران ادلب، در حوزههای دیپلماتیک و عملیاتی هستند. آغاز روند آستانه با توافق سپتامبر ۲۰۱۸ گرچه این تعارضات را مدیریت نمود، اما از سال ۲۰۱۹ درگیریها از سر گرفته شد و تاکنون نیز ادامه داشته است. توافق سوچی در سپتامبر ۲۰۱۸ با هدف جلوگیری از حمله دولت مرکزی و متحدان به ادلب سازماندهی شد. یادداشت حاضر به بررسی بحران ادلب، زمینهها و چشم انداز و بسترهای تعارض منافع ایران، ترکیه و روسیه در این خصوص میپردازد.
موقعیت استراتژیک ادلب در شاهراه ترانزیت سوریه
عبور بزرگراههای ام_۴ و ام_۵ موقعیت استراتژیک ویژهای به ادلب داده است. بزرگراه ام_۵ که در میان سوریها به شاهراه بین المللی معروف است، به طول ۴۷۴ کیلومتر غرب سوریه را از مرزهای اردن_سوریه به حلب متصل میکند. عمده زیرساختها، مناطق صنعتی، شهری و تجاری سوریه در امتداد این بزرگراه قرار دارند. اعتقاد بر این است که هر طرفی این جاده را در دست داشته باشد قادر به کنترل جریان تجاری دو شهر استراتژیک دمشق و حلب خواهد شد. تا پیش از آغاز بحران، درآمد سالیانه سوریه از محل تجارت ترانزیتی این بزرگراه حدود ۳ میلیارد دلار بود. بزرگراه ام ۴ نیز از سواحل مدیترانهای لاذقیه آغاز میشود و با ورود به غرب ادلب مسیر خود را تا شرق ادامه داده و در شهر سراقب به بزرگراه ام_۵ متصل میشود. سراقب در شرق ادلب در محل تلاقی این دو بزرگراه قرار دارد. از گذرگاه مرزی باب الهوی در ادلب ماهانه حدود ۴.۵۰۰ محموله کالاهای تجاری عبور میکند.
منافع ترکیه در ادلب
ادلب حدود ۱۳۰ کیلومتر مرز مشترک با استان هاتای دارد. ترکیه به جهت مرزهای طولانی و ارتباطات گسترده با معارضان مسلح از نفوذ چشمگیری در ادلب برخوردار است. تحریرالشام و ارتش آزاد سوریه عناصر نیابتی ترکیه در این استان هستند. تعداد نیروهای نظامی آنکارا در ادلب حدود ۱۵ هزار نفر تخمین زده میشود. ترکیه همچنین میزبان بیش از ۳.۵ میلیون پناهنده سوری است و قصد دارد آنها را در منطقه حائلی که در امتداد نوار شمالی سوریه تدارک دیده، مستقر نماید. آنکارا بزرگراههای ام_۴ و ام_۵ را به عنوان مرز میان مخالفان و دولت سوریه، خط قرمز خود میداند و معتقد است هرگونه پیشروی دولت اسد از این خطوط، موجودیت ادلب را به مخاطره میاندازد.
هدف اصلی ترکیه، تحقق سناریوی «خودمختاری ادلب» و تداوم قدرت و نفوذ تحریر الشام است. ترکیه با فرمول منطقه امن برای میزبانی از غیرنظامیان مخالف است، زیرا چنین سناریویی میتواند غزه جدیدی را در مرزهای آنکارا ایجاد کند. در مقابل، آنکارا معتقد است که غیرنظامیان در ادلب باید فضای لازم برای تداوم بقا را داشته باشند و این امر تنها از طریق ایجاد حاکمیت موازی و تشکیلاتی خودگردان در ادلب تحقق پیدا میکند.
منافع روسیه در ادلب
روسیه خواهان نابودی جهادیهای مستقر در ادلب است و از بازگشت جنگجویان چچنی به خانه نگران است. با توجه به همسایگی ادلب با لاذقیه، معارضان مستقر در ادلب حملات متعددی علیه پایگاههای روسیه در طرطوس و حمیمیم ترتیب داده اند. برای از بین بردن چنین تهدیدهایی، مسکو باید احیای حاکمیت سوریه بر قلمرو سرزمینی را تحکیم و تثبیت نماید. روند آستانه این امکان را در اختیار روسیه قرار داد تا خود را به عنوان یک قدرت جهانی با توانایی مذاکره و حل و فصل اختلافات منطقهای بدون مداخله بازیگران غربی نشان دهد.
در نقطه مقابل، همراهی آنکارا با واشنگتن ضمن گسترش نفوذ این دو از دیرالزور در شرق تا لاذقیه در غرب، منافع راهبردی مسکو در سواحل مدیترانهای سوریه را تحت تأثیر قرار میدهد. سوریه میتواند میدانی برای فرسایش قدرت ترکیه باشد که در حوزههای قره باغ، لیبی، بحران اوکراین و موضوع تنگهها مسیر تقابل با مسکو را در پیش گرفته است.
موضع ایران در مناقشه ادلب
حفظ تمامیت ارضی سوریه اولویت اصلی ایران در بحران سوریه است. تهران همچنین به حفظ روند آستانه برای خاتمه دادن به جنگ داخلی سوریه مصمم است. روند آستانه تنها روند صلح بین المللی مورد حمایت سازمان ملل در موضوع سوریه است که ایران در آن نقشی تعیین کننده دارد.
از این رو، فروپاشی این روند به منزله خروج ایران از دستورکار دیپلماتیک و سیاسی بحران است. به علاوه، تغییر جهت آنکارا به سمت آمریکا و رژیم صهیونیستی موازنه قوا را در صحنه میدانی سوریه تغییر میدهد.
در مارس ۲۰۲۰، مرکز مستشاری نظامی ایران در سوریه هدف حملات ترکیه قرار گرفت. آنکارا این حملات را عکس العملی طبیعی به کشته شدن ۳۶ نیروی واحد کماندوی این کشور در ادلب دانست.
در واکنش، «مرکز مستشاری ایران» در بیانیهای ضمن متهم کردن ترکیه به حمایت از حزب الترکستانی و جبهه النصره اعلام کرد نیروهای ارتش ترکیه در ادلب در تیررس هستند و به راحتی امکان انتقام گیری از بمبارانهای ترکیه و متحدان آن وجود دارد. این بیانیه مهر تأییدی بر حضور نیروهای محور مقاومت در محور ادلب بر اساس منافع ایران در شمال غربی سوریه و ضرورت احترام متقابل آنکارا به چنین منافعی بود. بنابراین، تضمین کنترل دولت اسد بر بزرگراه استراتژیک ام_۵ ضامن بازسازی سوریه و احیای تجارت منطقهای این کشور به عنوان یکی از اجزای کلیدی محور مقاومت است.
تعارض منافع ایران و روسیه در ادلب
توافقات پشت پرده آنکارا و مسکو در بحران ادلب، تهران را به تلاش برای ایفای نقشی مستقل ترغیب نموده است. در گذشته، تهران برای تنش زدایی درگیریهای ارتش سوریه و نیروهای تحت حمایت ترکیه در ادلب به کانال روسی اعتماد میکرد. با این حال، ایران از عدم تمایل مسکو برای حمایت از دولت اسد در برابر حملات مکرر ترکیه ناراضی است. روسها در مناقشات حوزه شرق و جنوب شرقی سوریه نیز تلاش کرده اند با وارد نمودن رژیم صهیونیستی، موازنه قوای موردنظر خود را در صحنه میدانی حاکم سازند.
تعارض منافع روسیه و ترکیه در ادلب
تعارض منافع گسترده آنکارا و مسکو که به بحران اوکراین، مناقشه قرهباغ، بحران افغانستان، بحران لیبی و حتی گسترش چتر ناتو نیز گسترش یافته، میتواند در بحران ادلب سرریز پیدا کند. ترکیه در رابطه با حذف جهادیها به ویژه اعضای هیأت تحریرالشام دیدگاهی مشترکی با روسیه دارد. با این حال، آنکارا بر آن است که این گروهها تسلیحات خود را به ارتش آزاد سوریه تحویل دهند.
از دیدگاه مقامات ترکیه، عقب نشینی در ادلب مقدمه سقوط دومینووار مناطق حائل تحت کنترل شمال سوریه از عفرین تا خط مرزی اعزاز_جرابلس و حرکت به جلوی ایران و روسیه خواهد بود. سربازان ترکیه در قالب توافق کاهش تنش در ۱۲ پست دیدبانی و رصد در ادلب مستقر شده اند.
نبردهای سال ۲۰۱۹ نشانگر پایان توافق آتش بس سپتامبر ۲۰۱۸ سوچی بود. تلاش آنکارا برای پیش کشیدن مسئله پناهجویان و شکل دهی به نگرانیهای اروپا در این مسئله نیز در تضاد با منافع مسکو قرار میگیرد. در مارس ۲۰۲۰، سرلشکر اولیگ جورافلوو، رئیس مرکز هماهنگی روسیه در سوریه اعلام کرد مسکو نمیتواند امنیت هواپیماهای ترکیه در منطقه شمال غرب به ویژه ادلب را تضمین کند.
تعارض منافع ایران و ترکیه
تأکید مداوم ایران بر آزادسازی خاک سوریه و احیای حاکمیت این کشور در تعارض با رویکرد ضددولتی آنکارا قرار میگیرد. حضور گسترده نظامی ترکیه در محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران از جمله عراق، سوریه، آذربایجان و حتی افغانستان نشانه تهدیدآمیزی برای ایران محسوب میشود. تهران در کنار مسکو و دمشق بر آن است از طریق تأمین امنیت بزرگراه ام_۴ و ام_۵ زمینه اتصال شهرهای استراتژیک حلب و حماه به لاذقیه فراهم شود. در مقابل، آنکارا درصدد تسلط بر این شاهراه حیاتی است تا اقتصاد سوریه را در کنترل داشته باشد.
نتیجه گیری
موضوع ادلب به طور همزمان عامل همگرایی و واگرایی در مناسبات ایران، روسیه و ترکیه است. سناریوی میانه این است که ترکیه منطقه امنی را در امتداد مرزهای خود با ادلب ایجاد کند، در حالی که نیروهای سوری مناطق جنوبی این استان از جمله بزرگراههای استراتژیک ام_۴ و ام_۵ را کنترل کنند. حمله زمینی دولت سوریه با حمایت ایران و روسیه به استان ادلب در ۲۷ ژانویه ۲۰۲۰ با واکنش آنکارا مواجه شد.
جغرافیای وسیع ادلب که فضایی حدود ۷۰۰۰ کیلومتر مربع را در بر میگیرد امکان سیطره بر آن از طریق حملات هوایی صرف را غیرممکن میسازد. این امر نوعی مزیت ژئوپلیتیکی برای آنکارا فراهم میکند؛ روسها نیز بدون قوای زمینی محور مقاومت و ارتش سوریه قادر به حل معمای ادلب نخواهند بود. به رغم عدم تمایل آمریکا و رژیم صهیونیستی برای ورود جدی به موضوع ادلب، این کشور میتواند بسترهای تعارض تهران، آنکارا و مسکو را فعال نموده و تشدید کند. نقش منفی واشنگتن و تل آویو در همراهی با آنکارا یا فعال سازی اهرم کردها چشم انداز سیاسی آینده بحران ادلب را پیچیدهتر میکند.