جریان شناسی گروههای تروریستی فعال در سوریه (۱)
مقدمه
بحران داخلی سوریه که در ۱۶ فوریه ۲۰۱۱ از مدرسه «بَنیِ» شهر درعا در جنوب این کشور به دنبال شعار نویسی دانش آموزان این مدرسه آغاز شد، به سرعت به یک جنگ داخلی پیچیده و طولانی با حضور گروههای تروریستی و مسلح متعدد تبدیل شد. بسیاری از گروههای تروریستی به دنبال تحولات میدانی جنگ داخلی سوریه به دلایلی همچون شبکه گسترده حامیان خارجی، بهرهمندی حداکثری از منابع مالی غیر سوری (بویژه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس) و همچنین منافع کوتاه مدت خود به سرعت جبهه خود را تغییر دادند و با چشم پوشی از رویکردهای پیشین، مسیر ائتلاف یا ادغام با گروههای همسو و غیر همسو را در پیش گرفتند. البته برخی از این گروهها به دلیل عدم سازواری با شرایط میدانی و همراهی سایر گروهها منحل شدند.
موضوع یاد شده در کنار پراکندگی و درهم تنیدگی روابط پیدا و پنهان این گروهها با یکدیگر و حامیان خارجی، ارائه دستهبندی دقیق و تفکیک شده از تقسیمبندیهای مرسوم گروههای تروریستی را دشوار ساخته است، اما از آنجا که بررسی دقیق تحولات کنونی و آتی سوریه بدون شناخت دقیق این گروهها غیرممکن است، در یادداشت حاضر، تلاش شده است تا متناسب با تحرکات میدانی گروههای تروریستی فعال در شمال غرب سوریه، تقسیم بندی به نسبت جامعی از این گروهها ارائه گردد. شایان ذکر است با توجه به گستردگی موضوع، یادداشت به صورت سلسله گزارش ارائه خواهد شد.
گروههای تروریستی سلفی و غیرسلفی
با تبدیل خاک سوریه به میدان جنگ داخلی، گروههای متعددی در صحنه داخلی این کشور ظاهر شدند که علاوه بر اهداف متناقض، دارای ایدئولوژیهای متعارض و ناهمگون نیز بودند. از سال ۲۰۱۱ سوریه به آوردگاهی برای جنگ گروههای ایدئولوژیک و غیر ایدئولوژیک تبدیل شد که در زمینههایی از قبیل وابستگی به بازیگران خارجی، تلاش برای سرنگونی حکومت سوریه، رقابت برای جذب حداکثری منابع مالی و تنازع برای بقا، ویژگی و عملکرد مشابهی دارند.
در یک دستهبندی کلیتر، میتوان گروههای تروریستی فعال در سوریه را ذیل گروههای سلفی و غیرسلفی تقسیم بندی نمود. گروههای سلفی؛ گروههایی هستند که هدف آنها سرنگونی حکومت سوریه و تاسیس حکومت اسلامی است. در مقابل گروههای غیرسلفی؛ هرچند به دنبال سرنگونی حکومت سوریه هستند، اما هدف آنها تشکیل حکومتی سکولار در تمام یا بخشی از خاک سوریه است.
گروههای غیرسلفی در آغاز بحران سوریه با پرهیز از تفکرات ایدئولوژیک و معرفی خود به عنوان جناح میانهرو معارض نظام حاکم، موفق به جلب حمایت کشورهای غربی شدند، اما از آنجا که در عرصه نبرد میدانی فاقد توان هماوردی کافی با گروههای تروریستی سلفی برای مقابله با حکومت سوریه بودند، به مرور زمان به حاشیه رانده شدند و بیشتر فعالیتهای خود را به عرصه سیاسی معطوف کردند. هرچند در میانه بحران سوریه تلاش کردند با تشکیل و حمایت از برخی گروههای سلفی، جایگاه خود در جنگ داخلی سوریه را بازیابند.
به حاشیه رانده شدن گروههای غیرسلفی، تقویت گروههای سلفی را به دنبال داشت. کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با توجه به منافع ملی خود به نقش آفرینی در معادلات میدانی سوریه پرداختند و حمایتها از گروههای سلفی را جایگزین حمایت از ارتش آزاد سوریه (بهعنوان مهمترین نماینده گروههای غیر سلفی در جنگ داخلی سوریه) کردند. حمایتهای مالی، رسانهای، تسلیحاتی و سیاسی از گروههای سلفی در سوریه آن چنان افزایش یافت که ارتش آزاد سوریه برای جلب حمایت کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، اقدام به تشکیل گردانهای سلفی از قبیل «گردان توحید» کرد که خود متشکل از ۲۹ گروه سلفی در استان حلب بود.
گروههای سلفی خود به دو جناح تقسیم میشوند. جناح نخست؛ «گروههای تکفیری» بودند که متاثر از عقاید فکری وهابیت به دنبال پاکسازی سوریه از کفار (یعنی هرکسی که متفاوت از آنها میاندیشید و زندگی میکرد)، سرنگونی حکومت سوریه و تاسیس حکومت اسلامی برپایه شریعت اسلامی بودند. گروههای پیرو این جناح هرچند با بازیگران دولتی خارجی در ارتباط بودند و در برخی موارد مورد حمایت آنها نیز قرار میگرفتند، اما انگیزه حضورآنها در سوریه به طور عمده ناشی از عقاید متصلب سلفی تکفیری بود و نه صرفا منافع بازیگران خارجی. گروه تروریستی داعش و گروهکهای وابسته به آن را میتوان در این جناح دستهبندی نمود.
جناح دوم سلفیها؛ «گروههای جهادی» بودند که توجیه آنها برای حضور در جنگ سوریه، جهاد علیه حاکم غیر اسلامی، حامیان آن و تشکیل حکومت اسلامی بود. این گروهها هرچند دارای ایدئولوژی سلفی بودند، اما موتور محرک آنها بیشتر منافع دولتهای حامی آنها بود تا عقاید ایدئولوژیک. به شکلی که در طی جنگ داخلی سوریه بارها نشان دادند جهت همسویی اقدامات خود با منافع حامیانشان حاضرهستند تا ماهیت و رویکرد گروه خود را تغییر دهند؛ بنابراین گروههای جناح دوم به طور عمده به گروههای نیابتی دولتهای خارجی از قبیل آمریکا، ترکیه، عربستان سعودی، امارت و قطر تبدیل شدند. گروههای این جناح عمدتا ذیل چتر گروه تروریستی القاعده در جنگ داخلی سوریه به ایفای نقش پرداختند. هرچند در برخی موارد جهت زدودن برچسب تروریستی از خود و ارتباط با القاعده مجبور بودند ارتباط خود با گروه مادر را انکار کنند.
گروههای تروریستی فعال در سوریه
پیش از تقسیم بندی گروههای تروریستی لازم به یادآوری است با توجه به حضور حداکثری این گروهها در شمال غرب سوریه، یادداشت حاضر بر دستهبندی گروههایی که در شمال استان ادلب، بخشی از شمال غرب استان حلب، شمال شرق استان لاذقیه و گروههای تحت حمایت ترکیه در نواحی مرزی فعال هستند، متمرکز شده است؛ بنابراین از شبکههای مخفی و پراکنده داعش در جنوب استان رقه، غرب استان حماه، شمال شرق استان حمص و جنوب غرب استان دیرالزور و همچنین گروههای معارض کُردِ شرق فرات در دستهبندی ارائه شده در این یادداشت، آگاهانه چشم پوشی شده است.
آمار و ارقام مربوط به تعداد گروههای تروریستی فعال در سوریه متفاوت و متناقض است. به دلیل حضور گروههای تروریستی کوچک و سهولت شکل گیری، انحلال و ادغام آنها با گروههای بزرگتر، ارائه آمار دقیق مربوط به تعداد آنها امری دشوار است. با این وجود متناسب با دسته بندی یاد شده در این یادداشت و برحسب میزان اهمیت و نقش آفرینی این گروهها در شمال و شمال غرب سوریه میتوان دستهبندی ذیل از گروههای تروریستی فعال در جنگ داخلی سوریه را ارائه داد.
گروههای سلفی
همانگونه که بیان شد گروههای سلفی به دو دسته جهادی و تکفیری تقسیم میشوند که در ادامه گروههای سلفی جهادی بررسی میگردد.
گروههای سلفی جهادی (پیرو القاعده)
گروههای «هیئت تحریر الشام»، «حراس الدین»، «حزب اسلامی ترکستانی»، «اجناد القفاز»، «جماعت امام بخاری» و «جبهه انصار الدین» مهمترین گروههای سلفی_جهادی تابع القاعده در سوریه به شمار میروند. در این یادداشت گروه هیئت تحریر الشام به عنوان اصلی¬ترین بازیگر غیردولتی فعال در جنگ داخلی بررسی میشود.
هیئت تحریر الشام
گروه تروریستی هیئت تحریر الشام که در حال حاضر مهمترین و قدرتمندترین گروه تروریستی در استان ادلب به شمار میرود، گروهی سلفی جهادی است که سال ۲۰۱۱ با نام «جبهه النصره» به عنوان شاخه القاعده در سوریه شروع به فعالیت کرد. هرچند اعلام رسمی تأسیس این گروه تا ژانویه ۲۰۱۲ به طول انجامید. «ابوبکر البغدادی» گروه جبهه النصره در سوریه را به عنوان بخشی از دولت اسلامی عراق معرفی کرد و اعلام کرد از این پس چیزی به اسم دولت اسلامی عراق وجود ندارد و دولت اسلامی عراق و شام شکل گرفته است، اما چند روز پس از بیانیه ابوبکر بغدادی، «احمد الشرع» ملقب به «ابومحمد الجولانی» سرکرده جبهه النصره اعلام کرد که جبهه النصره عضوی از القاعده به رهبری «ایمن الظواهری» است نه دولت اسلامی عراق. ابوبکر بغدادی با مرتد خواندن گروه جبهه النصره، نیروهای تروریستی خود را به سوی سوریه روانه کرد. به این ترتیب در جولای ۲۰۱۳ داعش موفق شد کنترل شهر رقه را به دست گیرد و جبهه النصره واحرار الشام را متواری سازد.
پس از آن گروه جبهه النصره بیش از هر چیزی به دنبال این بود تا ضمن پذیرش در میان جبهه مخالفان، میان خود و سایر گروههای تروریستی اعتمادسازی کند تا همکاری نزدیکی را با این گروهها ایجاد نماید، اما از اواخر ۲۰۱۵ سیاست ائتلافسازی رسمی با گروههای دیگر را در پیش گرفت. در این راستا جبهه النصره با گروههای تروریستی «احرار الشام» و «جنبش ترکستانی»، «ائتلاف جنبش الفتح» را ایجاد کرد و تحت لوای آن شهر ادلب را به تصرف خود درآورد.
اما قرار گرفتن جبهه النصره در لیست گروههای تروریستی آمریکا در سال ۲۰۱۴، هم کار حامیان خارجی برای حمایت از آن را دشوار ساخت و هم مانع از پیوستن گروههای تروریستی بیشتر به جبهه النصره میشد؛ به این ترتیب، این گروه برای پیگیری اهداف بلندمدت و نیز معرفی خود به عنوان یک گروه میانهرو معارض در بحران سوریه، نیازمند فاصله گرفتن از القاعده بود. در همین راستا ابومحمد جولانی، جولای ۲۰۱۶ در یک پیام ویدیوئی ضمن اعلام قطع همه روابط خارجی گروه، نام آن را نیز به «جبهه فتح الشام» تغییر داد. هرچند این تاکتیک نیز سبب نشد که تحلیلگران و سیاستمداران غربی، رویکرد متفاوتی نسبت به این گروه دنبال کنند. به همین دلیل غربیها تغییر نام و وابستگی رسمی را دلیلی برای تغییرات اساسی در جبهه النصره نمیدانستند بلکه معتقد بودند جبهه فتح الشام همان جبهه النصره است.
بدین ترتیب ابومحمد الجولانی مجبور شد بار دیگر، اواخر ژانویه ۲۰۱۷ با تغییر نام گروه به هیئت تحریر الشام، تشکیلات جدیدی را با چندین گروه دیگر از قبیل «حرکت نورالدین زنکی»، «لواء الحق»، «جیش السنه» و «جبهه انصار الدین» تشکیل دهد. جولانی همچنین رهبری این گروه را به هاشم الشیخ (شیخ ابوجابر) سپرد و خود تنها فرماندهی شاخه نظامی گروه را برعهده گرفت، اما این اقدامات نیز نتوانست مشروعیت بین المللی را برای این گروه فراهم سازد.
احرار الشام که دومین گروه قدرتمند مستقر در ادلب بود با رد عضویت در گروه هیئت تحریر الشام، گروه جدیدی رابا نام «جبهه تحریر سوریه» با مشارکت جنبش حرکت نورالدین زِنکی و سپس «صقور الشام» تشکیل داد، اما جولانی این انشعاب را نپذیرفت و به مواضع احرار الشام حمله کرد و توانست با شکست احرار الشام موقعیت خود به عنوان قدرتمندترین گروه فعال در ادلب و بسیاری از مناطق حومه آن را تثبیت نماید. طبق گزارش کمیته شورای امنیت سازمان ملل در ژانویه ۲۰۲۰، گروه تروریستی هیئت تحریر الشام دارای حدود ۱۲ الی ۱۵ هزار نیرو است.
هیئت تحریر الشام پس از تغییر نام و تثبیت حضور خود در ادلب تلاش کرده است تا با ارائه یک چهره معتدل و میانهرو از خود در حوزه ایدئولوژیک، ادامه حضور خود در ادلب را تضمین نماید. ابومحمد الجولانی بدین منظور و برای پر کردن شکاف میان خود و سایر گروههای معارض غیرسلفی تلاش کرده است تا روحانیون تندرو سلفی نزدیک به خود از قبیل «عبدالله المحیسنی»، «جمال زینیه» ملقب «ابومالک التلی» و «محمد ناجی» ملقب به «ابویقظان المصری» را کنار بگذارد و یا به حاشیه براند.
هیئت تحریر الشام برای تحقق هدف بعدی خود یعنی تبدیل شدن به حاکم بلامنازع ادلب و دیگر نواحی اشغالی درصدد است تا بدون خونریزی و از طریق مذاکره، سایر گروههای معارض سلفی و غیرسلفی در شمال غرب سوریه را نیز به اطاعت از خود مجبور کند. به همین منظور هیئت تحریر الشام با صدور دستور العملی (تیر ۱۴۰۰) به دیگر گروههای تروریستی اعلام کرده که یا به این گروه بپیوندند و یا خاک سوریه را ترک کنند. هر چند تاکنون برخی از گروهها از قبیل «جنود الشام» به سرکردگی «مراد مارگوشویلی» ملقب به «مسلم ابولید الشیشانی» درخواست گروه هیئت تحریر الشام را پذیرفتهاند، اما این دستور العمل میتواند آتش جنگ میان سایر گروههای تروریستی با هیئت تحریر الشام را روشن نماید.