«سلبریتیها در ایران؛ مسئولیت اجتماعی یا تخریب سیاست»
دهمین نشست راهبرد ایرانی با موضوع «سلبریتیها در ایران؛
مسئولیت اجتماعی یا تخریب سیاست» به همت گروه سیاسی پژوهشکده تحقیقات راهبردی
برگزار شد. در این نشست دکتر سید بشیر حسینی عضو هیئتعلمی دانشگاه صداوسیما، دکتر
نادر جعفری عضو هیئتعلمی دانشگاه امام صادق (ع) و دکتر سید حسین شهرستانی مدیر
گروه حکمت هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی به ارائه دیدگاههای خود پرداختند.
مشروح نشست:
دکتر سید حسین شهرستانی
سلبریتی پدیدهای نیست که فینفسه موضوعیتی داشته باشد. سلبریتی از فراوردههای شکل متأخر سرمایهداری جهانی یا سرمایهداری مصرفی است. سلبریتی مبشر این نوع سرمایهداری است و کارش را به درستی دارد انجام میدهد؛ کاری که خودش هم از آن آگاه نیست. سلبریتی وقتی احساس مسئولیت اجتماعی و توهم روشنگری داشته باشد، به تخریب سیاست میانجامد. سلبریتی در همان نقطهای که مدعی مسئولیتپذیری اجتماعی است، در همان نقطه ما را دچار بحران میکند.
سلبریتی وقتی احساس مسئولیت اجتماعی و توهم روشنگری داشته باشد، به تخریب سیاست میانجامد. سلبریتی در همان نقطهای که مدعی مسئولیتپذیری اجتماعی است، در همان نقطه ما را دچار بحران میکند.
معنای متأخر از افکار عمومی که در شبکههای اجتماعی و رسانههای جمعی جدید یعنی پلتفرمهای شکل جدید سرمایهداری مطرح میشود، برساختی در این نظم بزرگ است. آیا افکار عمومی به نحو آزادانه و در میدان برابری ارتباطی و عدالت رسانهای و به تعبیر هابرماسی در وضعیت عقلانیت ارتباطاتی دارد شکل میگیرد یا خیر؟ آیا سلبریتیها نماینده افکار عمومی هستند یا اینکه میانجی تولید پدیده مصنوعی به اسم افکار عمومی هستند و این امر مصنوعی را بهعنوان امری طبیعی قلمداد میکنند و از این پدیده خلق شده کسب مشروعیت میکنند؟ آیا آنها باعث میشوند سیاست به سمت مردمی شدن پیش برود یا آنها در معامله با زورمندان و زرمندان به سر میبرند؟
سلبریتیسم از درون فرایندهای رسانهای که حافظ نظمی از قدرت هستند به وجود آمدهاند. سلبریتی جزو جداییناپذیر سیاست امنیتی است. سلبریتی نه جای سرمایهداری را میگیرد و نه جای سیاست دینی و غیردینی را بلکه جای روشنفکری را میگیرد که اجازه نمیدهد یک سیاست رانتی بدون پرنسیب و قاعده شکل بگیرد. سلبریتی معامله میکند. سلبریتی حتی وقتی نقد هم میکند، انرژی نقد را تخلیه میکند و هدر میدهد. سلبریتی جای روشنفکر مینشیند؛ ما ظاهراً روشنفکر واقعی و منتقد اجتماعی نمیخواهیم. نباید انتظار داشت که سلبریتی ما را به سمت آزادتر شدن، آگاهتر شدن و شکوفایی فرهنگی بیشتر ببرد.
سلبریتی در غرب کنترل میشود چون سیاست و حزب و روشنفکر و دانشگاه وجود دارد. سرمایهداری درونزا و نه بیریشه وجود دارد. خود غرب در برابر این پدیدههای نوظهور و آنچه خلق میکند منتقد است و همین عقل انتقادی است که غرب را پیش میبرد؛ این در حالی است که ما منفعل هستیم و هیچ پرسشی نمیکنیم. نباید خوشبین باشیم که از دل سلبریتیسم، درجه عقلانیت عمومی بالا برود. سلبریتیسم یعنی رفتن به سراغ دستاوردهای زودرس و این یعنی مصرفزدگی که سبک زندگی سلبریتیسم است.
دکتر نادر جعفری
پدیده سلبریتیسم محصول تغییر در بستر اجتماعی کنشگری مدرن است. از طریق تحولات ارتباطی که منجر به تحولات گفتمانی شده، بستری به نام شبکههای اجتماعی ایجاد شده و فرصت رسانهای شدن برای تکتک افراد فراهم شده است. جریان سلبریتیسم مخرب سیاست نیست زیرا سیاست چیزی غیر از مجموعه دیدگاههایی نیست که جامعه حاضر است آن را بپذیرد. اگر سیاستی این پذیرش را ندارد، دیگر سیاست نیست که بخواهد تخریب شود. در جریان مدرن کنشگری اجتماعی، دیگر مرجعیتهای منطقی از نگاه جامعهشناسان وجود ندارد.
جریان سلبریتیسم مخرب سیاست نیست زیرا سیاست چیزی غیر از مجموعه دیدگاههایی نیست که جامعه حاضر است آن را بپذیرد. اگر سیاستی این پذیرش را ندارد، دیگر سیاست نیست که بخواهد تخریب شود.
سادهانگارانه است اگر فکر کنیم خود غرب با نگاه انتقادی دارد سلبریتیسم را میکوبد. ماهیت نگاه فلسفی غرب، خود اصلاحگری است. پس رویکرد انتقادی در غرب برای اصلاح انحرافهای سلبریتیسم است. آیا حاکمیت ما باید از ظرفیتهای ایجابی پدیده سلبریتیسم استفاده کند؟ آیا با دافعه صرف میشود مسائل را پیش برد؟ آیا میتوان سلبریتیها را بهعنوان مساعد و تسهیلگر اجرای سیاست عمومی ببینیم و در مسئله شناسی فرهنگی، آنها را بهعنوان بخشی از جامعه مخاطبان به رسمیت بشناسیم؟ با رویکرد تعاملی، کارکردهای مثبت سلبریتیها بیشتر از کارکردهای منفی آنها است.
ما سلبریتیهایی داریم که کمابیش بهواسطه ارزشآفرینیهای اجتماعی مورد توجه هستند. گروه دوم، اینفلوئنسرها هستند که هر آنچه عرضه میکنند برگرفته از بستر فضای مجازی است و این گروه هستند که با سبک زندگی مشکل دارند. مسئولان ما بیشتر با سلبریتیها مشکل دارند تا اینفلوئنسرها و گویا فقط سلبریتیهایی که وارد فضای سیاسی و اجتماعی میشوند مخرب شناخته میشوند و با اینفلوئنسرهایی که سبک زندگی را تهدید میکنند برخورد رسمی نمیشود.
دکتر سید بشیر حسینی
ما در صورتبندیهای دوگانه و دوقطبیسازیها گیر کردهایم. هنوز به منطقهای صفر و یک عادت کردهایم نه منطقهای طیفی؛ و همه چیز را خوب و بد میبینیم. برای شخصیتهای شهره هم یک دوگانه دارد اتفاق میافتد که یا با مردم هستید یا با حکومت! این دوگانهسازی طرح غلط صورت مسئله است و حکومت و ملت را در تقابل با هم فرض گرفته است. سؤال هم سوگیرانه طراحی شده است و پاسخ آن هم از قبل معلوم است.
برای شخصیتهای شهره، یک دوگانه دارد اتفاق میافتد که یا با مردم هستید یا با حکومت! این دوگانهسازی طرح غلط صورت مسئله است و حکومت و ملت را در تقابل با هم فرض گرفته است. سؤال سوگیرانه طراحی شده و پاسخ آن هم از قبل معلوم است.
سیاستی که افکار عمومی را در نظر نمیگیرد و فقط در پی اعمال قانون است، سیاست تخریب است. در حقوق محض میگوییم قاضی باید بدون توجه به فشارها رأی خود را انشا کند اما حقوق ارتباطات میگوید افکار عمومی مهم است.
یکی از سکانهای حفظ فرهنگ ما، در حد متوسط و نه ایدهآل، سلبریتیها هستند. سلبریتیهایی داریم که حداقل برای حفظ جایگاه خود در سینما یا تلویزیون مجبورند چارچوبهای حداقلی را رعایت کنند. اینها متفاوت از اینفلوئنسرها و سلبریتیهای مجازی هستند که کارکردشان ساختارشکنی بوده و راه دیدهشدنشان تابوشکنی و عبور از خط قرمزها است.
در دنیای ارتباطات، سواد رسانهای یک نیاز عمومی است و متأسفانه سلبریتیهای ما و حتی سیاستگذاران ما در بسیاری از موارد از آن کمبهرهاند و پرستیژشان هم به آنها اجازه نمیدهد سر کلاس بیایند و یاد بگیرند. در جامعه ما فقر مفرط سواد رسانهای داریم و اصرار دارم که دهه پنجم انقلاب اسلامی باید دهه نهضت سواد رسانهای باشد.
دو مسئله در سیاستگذاری جمهوری اسلامی مورد غفلت واقع شده است: مخاطبان و ذائقه. این دو نکته، جایی است که سلبریتیها بدان توجه دارند. برای مثال قشر نوجوان حلقه مفقوده سیاستگذاری است؛ همان کسانی که فالوئرهای سلبریتیها هستند. سیاستگذار ما متناسب با ذائقه مخاطب هم حرف نزده است. البته افراط این وضعیت را در رفتار چهرهها میبینیم که دنبالهرو مخاطب در نازلترین مرتبه آن میشوند و مخاطب را لوس میکنند.