تقابل دو گفتمان امنیت درون جوش و امنیت عاریتی در عملیات طوفان مسجدالاقصی
عملیات اکتبر ۲۰۲۳ حماس بر علیه رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی ضمن نشان دادن ضعف دستگاه اطلاعاتی و فناوری این رژیم از شکست یکی از گفتمانهای حاکم بر فضای امنیتی غرب آسیا پرده برداشت. برخورد چند هزار موشک به سرزمینهای اشغالی در ظرف زمانی چند ساعت ابتدایی جنگ سبب شد تا ابهت نظامی این رژیم نزد افکار عمومی و نخبگان امنیتی منطقه فروپاشد. سامانه تدافعی گنبد آهنین که با تبلیغات گسترده و صرف میلیاردها دلار هزینه طراحی و عملیاتی شده بود نتوانست از مرگ بیش از هزار صهیونیست در مناطق اشغالی جلوگیری کند. آشفتگی و هرج و مرج اجتماعی و سیاسی به همراه بهره گیری از کنش کلامی خشن ضدحقوق بشری توسط مقامات رژیم صهیونیستی نشان دهنده ضعف ساختار مدیریت بحران ملی این رژیم بوده است.
حملات بی رحمانه و ضدانسانی رژیم صهیونیستی به غزه و مناطق شمالی آن در پاسخ به عملیات موفقیت آمیز نیروهای حماس و در امتداد آن سکوت محافل حقوق بشری غرب که ریشه در استانداردهای دوگانه آنها دارد حلقههای زنجیره ناکارآمدی امنیتی آن را کامل کرده است. حملات وحشیانه به غزه و تخریب زیرساختهای حیاتی این منطقه فراتر از "راهبرد چمن زنی" است که توسط رژیم صهیونیستی هر چندسال یک بار انجام میشود. این حملات گسترده و اقدام تنبیه دسته جمعی به دلایل ذیل انجام میشود. ۱-تضعیف مزمن ستون فقرات نظامی و امنیتی حماس و نیروهای مقاومت ۲-نابودسازی سرمایه سیاسی و اجتماعی- اقتصادی نیروهای مقاومت و برانگیختن انزجار اجتماعی در غزه از این نیروها. ۳-انتقال حداکثر درد و شکنجه به مردم غزه جهت انتقال پیام خشن امنیتی به سوریه، حزب الله و جمهوری اسلامی ایران ۴-تغییر نقشه جمعیتی منطقه و افزایش عمق راهبردی ۵- بازسازی حیثیت نظامی در سطح منطقه و ساختارهای روحی و روان در سطح جامعه صهیونیستی.
وقایع اخیر در سرزمینهای اشغالی در حالی رنگ واقعیت خونین به خود گرفت که دهههای متوالی است که منطقه غرب آسیا زیر سایه دو گفتمان امنیتی دست یابی به "امنیت درون جوش" و دست یابی به "امنیت عاریتی" قرار گرفته است. در گفتمان امنیت عاریتی که متحدین منطقهای آمریکا به دنبال تامین امنیت خود ذیل آن هستند برقراری پیوندهای نزدیک تسلیحاتی و سیاسی با واشنگتن و قرار گرفتن ذیل چتر امنیتی واشنگتن راه حل رهایی از ژئوپلتیک وحشت منطقه غرب آسیا درنظر گرفته شده است. روابط مبتنی بر نظریه حامی- پیرو محور و ستون پارادایم امنیت عاریتی را تشکیل میدهد؛ لذا واردات گسترده تسلیحات با فناوری پیشرفته آمریکایی به منظور قرار گرفتن در لبه فناوری جهانی تضمین کننده و برگ برنده بازیهای امنیتی منطقهای خواهد بود. خرید هواپیماها و تسلیحات تدافعی پیشرفته آمریکایی مهمترین ابزار مقابله با تهدیدات منطقهای است. کشورهای حاشیه خلیج فارس و رژیم صهیونیستی از جمله مهمترین حامیان پارادایم امنیت عاریتی هستند.
در نقطه مقابل پارادایم امنیتی فوق، گفتمان امنیت درون جوش منطقهای قرار دارد که توسط جمهوری اسلامی ایران نمایندگی و پیگیری میشود. در این گفتمان بهره گیری از توافقات امنیتی بین کشورهای منطقه غرب آسیا فارغ از مداخله قدرتهای فرامنطقهای به منظور رعایت منافع امنیتی متقابل و برقراری ثبات گسترده منطقهای محور اصلی این گفتمان را تشکیل میدهند. طرح "ابتکار صلح هرمز" از جمله طرحهایی بود که به منظور تامین امنیت منطقه خلیج فارس فارغ از مداخلات آمریکا و سایر قدرتهای جهانی پیشنهاد شد. رهبر معظم انقلاب در بیانات خود به سازه امنیتی درون منطقهای بدون دخالت آمریکاییها اشاره داشته اند.
«حضور آمریکا در خلیج فارس، در این منطقهی بسیار حساس دنیا، مایهی ناامنی است. امنیت این منطقه باید به وسیلهی دولتهای این منطقه تأمین شود. همچنانی که دخالت آمریکا در قضیهی فلسطین موجب گره خوردن هرچه بیشتر این قضیه است.»
شکست اطلاعاتی و نظامی رژیم صهیونیستی از حماس ضمن نشان دادن پوشالی بودن تبلیغات قدرت تسلیحاتی وارداتی آن به زیر سوال رفتن گفتمان امنیت عاریتی نیز منجر شده است. پیروزی قدرت نامتقارن نیروی نظامی حماس در برابر نیروی تسلیحاتی و فناورانه رژیم صهیونیستی بیانگر دست بالای گفتمان امنیت درون جوش و درون زای منطقهای است و به نظر میرسد در سناریوهای نظم امنیتی آتی در منطقه غرب آسیا این گفتمان میتواند مهر کارآمدی خود را بر صفحات آتی تحولات امنیتی به شکل پررنگی باقی بگذارد. مهمترین متحد نظامی آمریکا در منطقه غرب آسیا با غافلگیری راهبردی مواجه شده است و شوک ناشی از این شکست ترمیم ناپذیر میتواند نقشه ادراک راهبردی نخبگان امنیتی وابسته به غرب در منطقه غرب آسیا را وادار به بازترسیم خطوط و مرزهای دوست و دشمن و شناسایی منابع امنیت ساز نماید.