انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، سناریوها و پیامدها / نشست ۲-۲
با توجه به اهمیتی که موضوع انتخابات آمریکا دارد، گروه روابط بین الملل پژوهشکده تحقیقات راهبردی با همکاری اندیشکده مطالعات حاکمیت و روابط بین الملل به صورت ویژه تحولات مربوط به این انتخابات را پوشش می دهند. یکی از مهم ترین بخش های پوشش ویژه انتخابات آمریکا، برگزاری سلسله نشست های هفتگی با دعوت از کارشناسان برجسته حوزه آمریکا و روابط بین الملل است. از این رو، در "رویداد استراتژیک 21" و در دومین نشست از سلسله نشست های انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، از سه تن از اساتید و کارشناسان حوزه آمریکا و روابط بین الملل برای اظهار نظر در این رابطه دعوت به عمل آمد و در رابطه با انتخابات آمریکا، سناریوها و پیامدهای آن، به بحث و تبادل نظر پرداختند.
در ابتدای نشست، دکتر رحیم بایزیدی مدیر گروه روابط بین الملل پژوهشکده تحقیقات راهبردی اظهار داشت که به موازات نزدیک شدن به روز انتخابات در آمریکا یعنی سوم نوامبر مصادف با 13 آبان؛ سطح حساسیت افکار عمومی آمریکا و جهان افزایش یافته و رقابت بین کاندیداها نیز تشدید می شود. به خصوص با توجه به اینکه اختلاف بین دو کاندیدا در ایالت های چرخشی در حال کمتر شدن است. از جمله مسائلی که برای کشورها و افکار عمومی جهان و منطقه حائز اهمیت است مسائلی از قبیل تحریم ها، مسئله برجام، آینده رژیم های بین المللی، شرق آسیا، روابط با اروپا و ... است.
دکتر ابراهیم متقی:
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برای جمهوری اسلامی ایران، رژیم صهیونیستی، اعراب و ... اهمیت زیادی دارد. در دوره های گذشته، تفاوت زیادی بین کاندیداها نبود. ساختار بروکراتیک در آمریکا می توانست فضا را کنترل کند؛ دولت پنهان قدرتمند بود و یک فضای تصمیم گیری دموکراتیک بر این کشور حاکم بود. اما امروزه فضای آمریکا در حال تغییر است و پوپولیسم در این کشور قدرتمندتر شده به طوری که می توان در حوزه های امنیتی نیز پوپولیسم را مشاهده کرد. سطوح پایین و ضعیف جامعه آمریکا که آن را میدوست (Midwest) می نامند، احساس می کنند که ترامپ می تواند به آن ها کمک کند.
ترامپ همچنین فضا را به شدت دوقطبی کرده و به تبع آن، هویت آمریکایی را نیز در معرض تغییر و تحول قرار داده است. در حال حاضر بحث بر سر آن است که چه کسی پیروز می شود نه اینکه چه کسی مفیدتر است. به نظر می رسد که ترامپ می تواند به لحاظ روانی بر بایدن دموکرات غلبه کند اما با این حال شاهد آن هستیم که مجموعه دموکرات ها به صورت جدی تری در حال فعالیت هستند. کار حزبی و رسانه ای جمهوری خواهان در مقابل دموکرات ها، به مراتب ضعیف تر است. بنابراین می توان به طور خلاصه اظهار داشت که:
1. جامعه آمریکا به شدت قطبی شده است.
2. کارآیی ساختار بروکراتیک در وضعیت کنونی کمتر شده است.
3. ترامپ تلاش می کند فاصله آراء را کمتر کند و به همین دلیل بازی انتخاباتیش در مناطق خاکستری است.
4. ترامپ امید دارد در مناظره سوم بر بایدن مریض غلبه کند.
فضای ذهنی در ایران آن است که اگر بایدن بر سر کار بیاید، برجام دوباره احیاء می شود. این گزاره صحیح نیست چرا که برجام، واقعیتی فروریخته است که تنها عضو پایبند به برجام، خود ایران است. لذا این ذهنیت که بایدن می تواند فضا را تغییر دهد، چندان صحیح نیست. بایدن در این رابطه صحبتی نکرده است که به برجام باز خواهد گشت، اما با این حال تفکر بایدنی در ایران، تفکر امیدبخش است. به طور کلی در ایران سه گروه امیدوارند بایدن پیروز شود:
1. اصلاح طلبان: اصلاح طلبان با لیبرال ها در آمریکا همسوترند.
2. اصول گرایان: ایران به گونه ای اجتناب ناپذیر در مدار تصمیمات جدید هر پیروز انتخابات، در موضوعات منطقه ای و ... قرار خواهد گرفت. ایران، ترامپ را تست کرده است و به او اعتمادی نیست. ترامپ هم مسیر دیپلماسی ایران را از بین برده و هم ساخت اجتماعی-اقتصادی و سیاسی کشور را دچار بحران ساخته است. علاوه بر آن، ترامپ قاتل سردار سلیمانی است و در مجموع به هیچ قاعده ای پایبند نیست.
3. گروه سوم نیز، مجموعه گروه های اجتماعی ایران هستند. گروه های اجتماعی ایران همواره انتظار و امید گشایش دارند. با آمدن بایدن، انتظار دارند که گشایش جدیدی در دیپلماسی ایران ایجاد شود، اما باید توجه داشت که بایدن وارد بحث های جدیدتری در رابطه با غروب برجام، میزان غنی سازی اورانیوم و... نیز خواهد شد.
در شرایط فعلی، بایدن تثبیت شده تر است و احتمال پیروزی بیشتری دارد. چینی ها نیز همچون ایران، دوست دارند بایدن به قدرت برسد.
دکتر نوذر شفیعی:
افکار عمومی جهان نسبت به انتخابات آمریکا حساس است. شرق آسیا و به طور خاص، چین نیز از این قاعده مستثنی نیست. به طور کلی در چین، چهار نگاه به انتخابات آمریکا وجود دارد:
1. دیدگاه اول آن است که برای چین فرقی نمی کند چه کسی در آمریکا قدرت را در دست بگیرد. این دیدگاه معتقد است که اختلاف دو کشور سیاسی است و بر سر جایگاه هژمون با یکدیگر رقابت دارند. از این رو، اختلاف، گریزناپذیر است. این گروه معتقد است رابطه چین با آمریکا یا دام توسیدید (جنگ) است، یا دام چرچیل (جنگ سرد) و یا کنسرت. بنابراین چین باید خودش را آماده تحولات کند. واکنش به این نگاه ساختاری نیز، شامل دو مکتب است:
1-1مکتب سیستم کل ملت: رادیکال ترین طیف فکری در چین است که توصیه می کند دولت و ملت چین باید مثل گذشته در مقابل آمریکا ایستادگی کنند که بخشی از آن ممکن است جنگ نیز باشد.
2-1مکتب جدایی اقتصادی: این مکتب معتقد است که آمریکا در حال حاضر در مرحله درگیری اقتصادی با چین است و از این جهت چین باید دو اقدام در راستای کاهش وابستگی انجام دهد:
الف) حرکت به سمت جدایی تجاری ب) حرکت به سمت جدایی تکنولوژیک.
2. دومین رویکرد، رویکرد نهادگرایی است. این رویکرد معتقد است اختلافات دو کشور خیلی هم ساختاری نیست که سرانجام این رقابت بخواهد به جنگ ختم شود. از نظر این گروه، مهم ترین مسئله، ساختار سیاسی - اقتصادی و سرمایه داری و سوسیالیسم چینی است. به نظر آن ها بخشی از مشکلات را خود چین می تواند حل کند و با این روند، می توان با آمریکا همزیستی کرد. این گروه نیز همچون گروه قبل به نتیجه انتخابات دل نبسته اما معتقد است که تعارضات گرچه ساختاری نیست، اما جدی است. دو مکتب در ذیل این نگاه شکل گرفته است:
2-1 مکتب اصلاحات بازار: این مکتب معتقد است چین باید حرکت به سمت ادغام در اقتصاد جهانی را ادامه دهد و اصلاحاتی را نیز ترتیب دهد و یارانه صفر، تعرفه صفر و موانع صفر را در پیش گیرد. این مکتب معتقد به رشد در سایه آمریکا است.
2-2 مکتب پیوند بیشتر با آمریکا: دیدگاه پیروان این رویکرد رادیکال تر از گروه قبل است.
3. گروه سوم به انتخابات حساس اند. آن ها معتقدند دولت ها و رهبران بر روابط دو کشور تاثیرگذارند. آنچه در روابط چین و آمریکا روی می دهد، ناشی از تعارضات داخلی دو کشور است.
4. گروه چهارم نیز بر این باورند که آنچه در روابط چین و آمریکا وجود دارد، ماهیت اقتصادی دارد و رهبران دو کشور بر روابط اقتصادی طرفین تاثیرگذارند. این طیف نگران روی کار آمدن ترامپ و تشدید جنگ تجاری هستند.
به طور کل، اولویت آمریکا در رابطه با چین شامل موارد ذیل است:
- چین در اقتصاد جهان ادغام شود.
- چین دموکراتیک شود.
- چین تبدیل به یک همکار شود.
- چین دیگر تهدیدی علیه منافع آمریکا نباشد.
بخشی از این موارد تا کنون در چین صورت گرفته است؛ چین فعلی نخبه گرا است و نسل جدید رهبران آن تحصیلات مرتبط با علوم انسانی نیز دارند. در چین نیز سه اولویت اصلی وجود دارد:
1. تداوم روند نوسازی در پرتو رابطه با آمریکا.
2. پاسخ مثبت به برخی درخواست های معقول آمریکا.
3. مقاومت در برابر برخی درخواست های نامعقول آمریکا.
همچنین در عمل، چین همواره سیاست «چهره افتاده» را دنبال می کنند و از تنش گریزان است. در روابط بین الملل نیز، چین پیشرو در نظریه پردازی خواهد بود و تا کنون نیز نظریات جدیدی را ارائه کرده است که عمده این نظریات به دنبال مطرح کردن نقش چین به عنوان یک کشور شایسته برای کسب موقعیت هژمون جهانی است.
دکتر محسن اسلامی:
انتخابات 2020 آمریکا جذاب ترین انتخابات آمریکا است. ترامپ تضادی را در جامعه آمریکا ایجاد کرده است که در جامعه جهانی نیز دیده می شود. ترامپ بر 4 مولفه سرمایه گذاری کرده است و این 4 مولفه، حامی او در انتخابات هستند:
1. لابی یهودیان که نمونه اقدامات ترامپ در این رابطه، معامله قرن است.
2. لابی تسلیحات که نمونه اقدامات ترامپ در این راستا فروش تسلیحات به تایوان، عربستان، ژاپن، کره جنوبی و... است.
3. لابی اعراب حاشیه خلیج فارس که به واسطه متغیر ایران حامی ترامپ اند.
4. لابی اوانجلیست ها.
با این حال، ترامپ با موانعی نیز مواجه است که عبارتند از کرونا و جنبش های اعتراضی.
ترامپ به رای مردمی اهمیتی نمی دهد و به دنبال برتری در الکتورال کالج است. به عنوان مثال فلوریدا 29 رای الکتورال دارد و ترامپ به دنبال کسب آراء الکتورهای این ایالت های چرخشی است. در رابطه با وضعیت آمریکا نیز باید گفت که آمریکا در حال حاضر تضعیف شده و از وضعیت هژمون، دور شده است. در حال حاضر، نظم لیبرال به چالش کشیده شده است.
در ایران نیز باید توجه داشت که به صورت علنی، نباید از هیچ یک از کاندیداها حمایت کرد. ایران باید سناریو بی تفاوتی نسبت به بایدن و ترامپ را در پیش گیرد و بر «منطقه گرایی» و «سیاست همسایگی» متمرکز شود. در نهایت فرصت ها و تهدیدات روی کار آمدن هریک از کاندیداها برای منافع جمهوری اسلامی ایران به صورت ذیل است:
فرصت های روی کار آمدن ترامپ:
· انزوای بیشتر آمریکا در سطح جهان.
· اجماع سازی بیشتر ایران از طریق دیپلماسی فعال.
· درگیری بیشتر آمریکا با مسائل داخلی.
· تشدید جنگ تجاری این کشور با چین.
· تشدید فضای دو قطبی در ایالات متحده.
· واگرایی ایالات متحده و متحدانش.
· کاهش نقش آمریکا در منطقه غرب آسیا.
· افزایش اتحاد و انسجام میان ایران، روسیه و چین.
تهدیدات روی کار آمدن ترامپ:
· تداوم فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی ایران.
· تمرکز بر ایران و محور مقاومت در سیاست خارجی آمریکا.
· افزایش تحرکات متحدین منطقه ای آمریکا برای مهار ایران.
· تحکیم ائتلاف عبری - عربی - غربی در مواجهه با ایران.
فرصت های روی کار آمدن بایدن:
· کاهش فشارها بر ایران در کوتاه مدت.
· کاهش نسبی خصومت ها علیه ایران.
· امکان احیای تدریجی برجام.
· خروج جمهوری اسلامی از انزوا.
· تضعیف محور عبری - عربی.
· احیای اقتصادی ایران.
تهدیدات روی کار آمدن بایدن:
· استفاده از ابزارهای حقوق بشری علیه ایران.
· اعمال محدودیت های جدید در خصوص برنامه هسته ای و نظامی ایران.
· پیگیری سیاست های مداخله گرایانه نسبت به امور داخلی ایران.
· اجماع سازی نهادی علیه ایران.