کد خبر:۸۵۹
۱۹ فروردين ۱۳۹۹ | ۲۰:۴۸
تغییر بازی استراتژیک جهانی در پی کرونا

امیدهای جهان پساکرونا

کرونا تنها کاتالیزوری بود که یک دمل چرکین در اقتصاد جهانی را باز کرد اما این به معنای آن نبود که این اتفاقات برای ما اتفاقاتی ناخوشایند هستند، در واقع کرونا یک بحران مرکب برای ایران را آغاز کرد که در بازی استراتژیک آن اتفاقا منفعت¬های خوبی به سمت ایران سرازیر شد، اما آنچه مهم است این است که در عرصه اقتصاد سیاسی جهانی مختصات بن¬بست گونه جدیدی ایجاد شده است که همه چیز را مهیای یک اتفاق بزرگ خواهد کرد.
امیدهای جهان پساکرونا

کرونا تنها کاتالیزوری بود که یک دمل چرکین در اقتصاد جهانی را باز کرد اما این به معنای آن نبود که این اتفاقات برای ما اتفاقاتی ناخوشایند هستند، در واقع کرونا یک بحران مرکب برای ایران را آغاز کرد که در بازی استراتژیک آن اتفاقا منفعت های خوبی به سمت ایران سرازیر شد، اما آنچه مهم است این است که در عرصه اقتصاد سیاسی جهانی مختصات بن بست گونه جدیدی ایجاد شده است که همه چیز را مهیای یک اتفاق بزرگ خواهد کرد.

اول؛
 به گفته برخی منابع غربی ناو هواپیمابر هری ترومن که به همراه ناوهواپیمابر آیزنهاور در دریای عرب و در نزدیکی آب های ایران مستقر بود قرار است به عنوان جایگزین ناو تئودور روزولت که به خاطر شیوع کرونا از حالت عملیاتی خارج شده است به شرق آسیا اعزام شود، همه چیز از افشای عامدانه تعداد مبتلایان کرونا در ناو هواپیمابر روزولت توسط فرمانده این ناو به منظور فشار بر مقامات بالا برای غیرعملیاتی کردن این ناو شروع شد. این یعنی آمریکا دیگر ترکیب دو ناو هواپیمابر را نمیتواند برای ایران به کار ببرد.

دوم؛
 به دلیل بروز پدیده کرونا چین یک پروژه دیپلماسی عمومی بزرگ را به منصه ظهور میگذارد؛ در این پروژه بزرگ یک پازل اقتصادی نیز در جریان است که برای ایران یک خط اعتباری بزرگ را فراهم می آورد، آمریکا ولی در این میان چون کنترلش بر روی خطوط اعتباری ایران را از دست رفته میبیند سعی میکند تا با منابع قفل شده ایران در کره جنوبی بازی کرده تا قافیه را نبازد؛ نتیجه یک بازی استراتژیک است که به نفع ایران تمام میشود.

-گویی در بازی استراتژیک دنیا دیگر این آمریکا نیست که فعال مایشاء باشد؛ بازی طرف های جدیدی به خود گرفته که به عیان به ما نشان می دهد خدایی هم هست. مقدرات عالم آنطور که آمریکا میخواهد پیش نمی رود ولی آنطور هم که طرفهای دیگر میخواهند پیش نمی رود، یک خلا بزرگ برای قدرت جهانی که پیشتر از آن کم سابقه بود، این توازن جدید نه بر مدار قوت¬های طرف¬های بازی که بر مدار ضعف های آنها استوار است، جایی که کسی زورش به صورت نسبی بر دیگری نمیچربد ولی این نچربیدن از روی قوت طرفین نیست.

سوم؛
 تجار آمریکایی در فرودگاه های چین ماسک هایی که برای فرانسه تدارک دیده شده بود را به قیمت بالاتر از آن خود میکنند، جمهوری چک نیز لوازم مراقبتی کرونا که به مقصد ایتالیا در حال ارسال بود را مال خود میکنند، دو شریک دزد و رفیق قافله، ایتالیا نیز کشتی های ارسال مواد بهداشتی را میدزدد. جنگ ماسک‌ها به جایی میرسد که مصادره ۴ میلیون ماسک در لیون فرانسه، سوئد را به خشم آورد.

چهارم؛ 
جهان سرمایه داری داعیه دار حفاظت از سرمایه و سرمایه دار است ولی کرونا به ما آموخت آنچه زیرساخت واقعی و نجات دهنده اقتصادهاست نیروی کار و سرمایه های انسانی یک کشور است. همین شد که حتی ذخیره های تریلیون دلاری به بازارها نیز همچنان نفس و رمق به بازار نمیدهد، دور از انتظار نیست که همین بازار در ماههای آینده فروبپاشد.

-گویی زیرساخت ذهنی این جهان نیز دیگر با بحران معنایی و فروپاشی روبرو شده است، دیگر گزاره¬های لیبرال دموکراسی و سرمایه داری و جهانی سازی این گزاره ها جوابگوی آنچه در پیش روست نیست. بسیاری از پروژه های مهندسی اجتماعی و رسانه ای یک شبه به محاق رفتند، گویی خدا عصای موسی را انداخته باشد علیه جادوگران زمان! 

پنجم؛
 رکود جهانی کمی پیشتر و در تابستان سال گذشته و با کاهش سطح تولیدات اقتصادهایی مانند آلمان و ژاپن آغاز شده بود ولی آنچه مشخص است این است که دو شاخص افزایش نابرابری جهانی و کژکارکردی گسترده نهادهای مالی و اقتصادی دنیای مدرن غربی به شدت افزایش یافته است، این نکته ای است که کریستینا جورجیوا رییس صندوق بین المللی پول کمی پیشتر اعتراف کرده بود.

-مهمتر از اینکه در یک بن بست گیر کرده باشید این است که آیا راه های بدیل و جایگزینی دارید یا خیر؟ تجربه بحران 2009 نشان داد که پمپاژ قدرت اندیشه ای نخبگان دنیای غرب تا حدی میتواند روی این دمل چرکین بزرگ را سرپوش بگذارد ولی این سرپوش گذاشتن همیشگی نیست، نتیجه آنکه اقتصاد دنیا در 2020 با چنان بحران بزرگی روبرو شد (یا اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم با آنچنان بروز بیماری ذاتی بزرگی روبرو شد) که جمع کردنش با حتی با اهرم¬های بزرگی همچون دولت میسور نباشد و این یعنی یک بن بست.

بهره سخن
از تغییر برنامه اجباری ناو هواپیمابر آمریکایی تا باز شدن خطوط اعتباری جدید برای ایران و تحولات جدید در دنیای کرونازده کنونی همه نمایانگر آن است که در دنیای کرونایی جدیدی زندگی میکنیم، جهانی که اتفاقا زیبایی¬های جالبی دارد، کرونا چه سریعا درمان شود و از بین برود و چه نرود در هر دو حالت مختصات جهانی اقتصاد را تغییر داده است، فلذا جهان پساکرونایی وجود ندارد، همه مختصات جدیدی هستند که باید بر اساس اقتضائات جدید آن سیاستگذاری کرد، اینها اقتضائاتی هستند که به ما میگویند لزوما سیاستگذاری های گذشته دیگر موثر نیستند، ابتکار عمل باید به خرج داد و بسیاری از سیاستهای جدید وضع کرد.

میلاد ترابی فرد
ارسال نظرات
آخرین گزارش های تحلیلی
آخرین مصاحبه ها
آخرین ویدئوها