گزارش
بررسی وضعیت اورژانس اجتماعی کشور
درآمدی بر آغاز و انجام دولت تدبیر و امید (۱۴۰۰-۱۳۹۲)
سیاستگذاری اجتماعی در برنامه هفتم توسعه کشور/ دکتر علی اصغر عنابستانی
تقابل سیاستهای فرهنگی گلوبالیستی با فرهنگهای بومی
اپیدمی کرونا و نسبت آن با موقعیت های طبقات اجتماعی
باید معیارهای جدیدی برای رتبهبندی نظامهای سلامت در دنیا ایجاد کرد
تأثیر پاندمی کرونا بر آموزش عالی از نگاه دکتر محمد ملاعباسی
بحران کرونا؛ چشمانداز دو تکانه در فرهنگ عمومی جامعه ایران
۱۸ فروردين ۱۳۹۹ | ۲۰:۰۷
جهان پساکرونا
آیا فرد بر جامعه اولویت دارد یا جامعه بر فرد؟
با گذشت مدت زمان کوتاهی از فراگیری کرونا، تقریبا هیچ ساحتی از حیات بشر از تاثیر این بیماری در امان نمانده است. پاندمیک شدن این ویروس ضمن در نوردیدن عرصه های عینی و زیستی، پرسش های مهمی را در حوزه های فکر و اندیشه نیز برانگیخته است. فضای بحرانی عصر حاضر، گرچه بی سابقه نیست، اما برای جوامع مدرن و به خصوص نسل جوان، کم سابقه است.
جهان پساکرونا: الگوهای مدیریتی و اخلاق اجتماعی
1. مقدمه
با گذشت زمان کوتاهی از فراگیری کرونا، این بیماری تمامی عرصه های زیست فردی و اجتماعی انسان ها را تحت الشعاع قرار داده است. شیوع پرسرعت کرونا ضمن در نوردیدن عرصه های اجتماعی با تاثیرگذاری سیاسی و اقتصادی، پرسش های مهمی را در حوزه های فکر، اندیشه و اخلاق اجتماعی نیز برانگیخته است. فضای بحرانی عصر حاضر، گرچه بی سابقه نیست، اما برای جوامع مدرن و به خصوص نسل جوان، کم سابقه است.
بحران کرونا پرسش هایی اساسی را در زمینه های نظام اجتماعی، فرهنگی و نظام مدیریتی کشورها فراروی جوامع گذاشته است. اینکه الگوهای مختلف مهار بیماری کرونا تاکنون چه بوده است؟ و دولت ها چه نقشی را در هر یک از الگوها ایفا کرده اند؟ جایگاه همبستگی اجتماعی و سرمایه های اجتماعی در هر یک از الگوهای مهار این بیماری چگونه قابل بررسی است؟ حفظ جان شهروندان در اولویت است یا پایبندی به اصول حقوق فردی شهروندی؟ آیا در بحران های جمعی فرد بر جامعه اولویت دارد یا جامعه بر فرد؟ نظام اجتماعی حاکم بر کشورها چه تاثیری بر بحران دارد؟ پاسخ به این پرسش ها، دلالت های سیاسی بسیاری را پیش روی تصمیم سازان قرار داده و می تواند بر مسیر آینده هر کشوری در تقابل با بحران های جمعی تاثیرگذار باشد.
2. الگوهای مدیریتی بحران کرونا
در پاسخ به بحران کرونا، عمدتا از دو الگوی مدیریتی غالب نام برده شده است:
2-1. الگوی مدیریت شرقی یا اجماع پکن
این الگو در سطح اجتماعی متاثر از بنیادهای فرهنگ شرقی همچون غلبه کنفوسیوس در چین، بودیسم در هند و اسلام در کشورهای اسلامی است که سطح برخی ارزش های اجتماعی همچون همبستگی جمعی را افزایش داده است. غلبه الگوی مذکور باعث شده تا میزان تخریب ارزش های اجتماعی در این کشورها در قیاس با کشورهای غربی کمتر باشد و لذا عواقب مخرب بحران کرونا در حوزه اجتماعی نیز کمتر بوده است. این الگو با ترکیب اقتصاد مدیریت شده بازار و دولت جمعگرا توانسته تاحدودی آسیب های ناشی از بحران را بکاهد. چین، روسیه، ایران، ترکیه، هند و برخی دیگر از کشورهای آسیایی و آمریکای لاتین کم و بیش این شیوه مدیریتی را اجرایی کرده اند.
گرچه نمی توان موفقیت الگوی مدیریت جمع گرای چین در اجرای یکی از سخت ترین و جامع ترین سیاست های کنترل بیماری در جهان را نادیده گرفت، اما همزمان نیز نمی توان از برخی آسیب های ناشی از ورود الگوی سرمایه داری و لیبرالیسم نیز گذشت. الگوی مدیریتی چین پس از مواجهه با بحران کرونا، با اتکا بر اختیارات گسترده دولتی و بدون توجه به محدودیت هایی که نظام های فردگرای لیبرال در مدیریت سیاسی اعمال می کنند، توانست از گسترش فراگیر بحران کرونا در یک کشور 1 میلیارد و 400 میلیون نفری (دو برابر جمعیت اروپا) جلوگیری به عمل آورد. موفقیت نسبی روسیه و ترکیه را نیز می توان تحت لوای مدیریت جمع گرای این دو کشور تحلیل نمود. ژاپن و کره جنوبی نیز گرچه در گروه نظام های اقتصادی بازار دسته بندی می شوند، اما از نظر اجتماعی و سیاسی، هنوز سطوح حداقلی از ارزش های اجتماعی و سازوکارهای مدیریت جمعگرا را حفظ کرده اند که نقش موثری در موفقیت نسبی این دو کشور در کنترل بحران داشته است.
2-2. الگوی مدیریت غربی یا اجماع واشنگتن
این الگو در سطح اجتماعی مبتنی بر فردمحوری بوده و در سطح اقتصادی و سیاسی نیز ترکیبی از اقتصاد بازار و لیبرالیسم می باشد که آمریکا و دولت های اروپایی پیروان این سنت محسوب می شوند. غلبه فردمحوری، بازارمحور بودن و لیبرالیسم؛ منجر به کاهش همبستگی اجتماعی و افول ارزش های اخلاقی جمعی تا سطح منافع مادی بازار شده است که به شکل قابل توجهی توان غرب در مدیریت بحران کرونا را تحلیل برده است. بحرانی که بیش از هر زمان دیگری نیازمند مدیریت جمع گرایانه می باشد. چنین وضعیتی آسیب ها و پیامدهای بحران کرونا را چه در ابعاد زیستی و چه در ابعاد فرهنگی و اجتماعی هم برای این کشورها و هم برای کشورهای دیگر تشدید نموده است.
تلفاتی که بحران کرونا در آمریکا، ایتالیا، فرانسه و اسپانیا در پی داشته، در این کشورها کم سابقه است. در ایتالیا، حدود 10 درصد مبتلایان، فوت کرده اند. گرچه برخی از تحلیل ها مبتنی بر این استدلال است که بخشی از بحران کرونا در غرب به دلیل هرم سنی این کشورها و نظام بهداشتی و درمانی آنها است؛ اما در حقیقت، فراگیری و تخریب گسترده بحران کرونا در غرب، در درجه اول به دلیل تخریب الگوی مدیریت جمع گرایانه و در نتیجه افول ارزش های اجتماعی بوده و در درجه دوم نیز به دلیل الگوی اقتصاد بازار است که بعضا منافع و ثبات بازار آزاد را بر سلامت عمومی ترجیح می دهد. نمود بارز این وضعیت را در روزهای ابتدایی آغاز بحران در آمریکا شاهد بودیم که رئیس جمهور این کشور، پس از اعلام اولین تلفات کرونا در آمریکا، به جای تاکید بر حفظ جان انسان ها، به ثبات در بازار بورس وال استریت اشاره کرد. اشارات رئیس جمهور آمریکا مبتنی بر این مفروض بوده است که منافع سرمایه دارانه بازار آزاد و بورس آمریکا، اولویت بیشتری در قیاس با جان انسان ها دارد. ارائه چنین نظراتی از جانب قدرتمندترین رئیس جمهور غرب، بیانگر تخریب گسترده ارزش های اجتماعی و حتی انسانی است. هرچند اندکی پس از بروز بحران و فراگیری آن در آمریکا، در نهایت رئیس جمهور این کشور پی برد که بازار بورس وال استریت نمی تواند جان انسان ها را از گزند کرونا نجات دهد و باید تدابیر دیگری اندیشید. دیگر راه حل های سرمایه دارانه همچون تزریق پول به بازار نیز گرچه ممکن است در کوتاه مدت نتیجه بخش باشد، اما به صورت ساختاری از پتانسیل حل این بحران ها برخوردار نیست.
2-3. تجارب سایر کشورها
کشورهای دیگر نیز سناریوهای متفاوتی را در مواجهه با کرونا در پیش گرفته اند. در حالی که دولت های رانتیر عربی به خصوص کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس با اتکا بر منابع مالی گسترده به مدیریت اقتصادی این بحران پرداخته اند، ترس گسترش غیرقابل کنترل بیماری در مناطقی همچون آفریقا و جنوب آسیا، مطرح شده است.
در این بین تجربه ایران نیز از هر نظر یک الگوی خاص می باشد. گرچه نظام اقتصادی حاکم بر ایران مبتنی بر بازار آزاد نیست، اما از گزند سرمایه داری و لیبرالیسم در امان نمانده است. ایران نه تنها همچون کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، از منابع مالی نامحدود رانتی برخوردار نیست بلکه با شدیدترین و گسترده ترین تحریم های اقتصادی در تاریخ مدرن مواجه است. در پاسخ به چنین شرایطی، دولت ایران تلاش کرده تا الگوی میانه ای را از قرنطینه محدود و غیراجباری، در کنار برخی سیاست های نئولیبرالی همچون تزریق پول به بازار و کمک های محدود مالی به اقشار ضعیف در پیش گیرد، که البته موفقیت چندانی در پی نداشته است. در صورتی که از همان ابتدای آغاز بحران کرونا در ایران، دولت ایران با اولویت دادن منافع جمعی و پیاده سازی الگوی مدیریت جمعگرا عمل می کرد، مراحل سه گانه مدیریت، کنترل و مهار بیماری کرونا به صورت مطلوب تری نتیجه بخش می شد. شاید تنها نقطه قوت ایران در بحران اخیر را بتوان متغیرهای مستقلی همچون هرم سنی جمعیت جوانان کشور، تراکم پایین جمعیت (در قیاس با چین، ایتالیا، اسپانیا و سایر کشورها) و همچنین نظام بهداشتی نسبتا پیشرفته در قیاس با سایر کشورهای منطقه دانست.
3. تحلیل نهایی
بحران کرونا تهدیدی مستقیم علیه امنیت انسانی بوده تا جایی که آنها را وادار به پذیرش محدودیت های کم سابقه ای بر آزادی های فردی و اجتماعی نموده است. گرچه بسیاری از دولت ها و به خصوص کشورهای غربی، همواره خودمداری فردی و منافع بازار را بر ارزش های اجتماعی اولویت داده اند، اما آنها نیز حداقل به صورت موقتی مجبور به اجرای سیاست های قرنطینه اجباری برای حفظ شاکله سیاسی و اجتماعی خود شده اند. شاید وضعیت استثنایی مورد نظر کارل اشمیت و جورجیو آگامبن را بتوان نزدیک ترین مفهوم به رویکرد غرب در مدیریت بحران کنونی دانست که بر اساس آن، وضعیت پیش آمده، یک وضعیت موقتی تفسیر می شود که با تدابیر استثنائی همچون اعمال محدودیت های فراگیر می توان آن را کنترل کرد. مسئله دیگر در بحران کرونا، آشکارسازی برتری ارزش های اجتماعی بر منافع فردی و بازار است. به عبارتی دیگر در یک جهان به هم پیوسته و درهم تنیده، نمی توان انسان ها را واحدهای جدا از هم فرض نمود که بر زندگی دیگران بی تاثیرند. بحران های جمعی، تدابیر جمعی را می طلبند که الگوهای فردگرایانه همچون لیبرالیسم، به لحاظ ساختاری از اجرای این تدابیر ناتوان هستند.
در نهایت با وجود تألماتی که بحران کرونا بر پیکر شهروندان ایرانی و سایر کشورها وارد ساخته، می توان بهره های فراوانی از تجربه زیسته را کسب نمود. خصلت جمع گرایی در جامعه ایرانی و غلبه ارزش های اجتماعی، ظرفیتی بس عظیم است که مدیریت بحران های فراگیر همچون کرونا را سهل تر می سازد. شاید در مقطع کنونی بیش از هر زمان دیگری گذار از الگوهای شکست خورده در مدیریت این بحران و بازگشت به الگوهای مدیریت جمعگرا برگرفته از شاخصه های فرهنگ بومی چاره ساز باشد؛ فرهنگی که در گفتار و کردار پیشینیان بزرگانی همچون سعدی نهفته است:
«بنیآدم اعضای یکپیکرند * که در آفرینش زیک گوهرند»
دولت ایران نیز می بایست ضمن «پرهیز از پیاده سازی الگوهای شکست خورده در مدیریت بحران» و با «حفظ کرامت انسانی»، توان خود را بر اولویت دادن بر ارزش های جمعی و اجتماعی قرار دهد تا سلامت عمومی جامعه را در شرایط بحران کنونی تحقق بخشد.
خبرهای مرتبط
ارسال نظرات