
آیا سیاست های مدیریت تقاضا بر مصرف انرژی موثر هستند؟
هدف اصلی این مطالعه، پاسخ به این سوال اساسی است که آیا سیاستهای مدیریت تقاضای انرژی میتوانند مصرف انرژی را در اقتصاد ایران کنترل کنند یا خیر؟ مشکلی که در آزمونهای ریشه واحد معمولی وجود دارد این است که مسائلی مانند شکست ساختاری و تعدیل غیرخطی میتوانند سبب نتیجهگیری اشتباه توسط این آزمونها در خصوص مانایی متغیرها شوند. از این رو در این مطالعه، به جای آزمونهای ریشه واحد رایج مانند دیکی فولر تعمیمیافته از سه آزمون زیوت اندروز، لی استرازیکیچ و کاپتانیوس و همکاران استفاده شده است. دو آزمون اول امکان لحاظ شکست ساختاری را در آزمون ریشه واحد فراهم میکنند و آزمون سوم تعدیل غیرخطی و نامتقارن (از نوع ESTAR) را در مدل میگنجاند. این تحقیق با استفاده از دادههای مصرف انرژی سرانه در بخشهای خانگی، صنعت، حمل و نقل و کشاورزی و همچنین دادههای مصرف سرانه کل کشور در بازه 1346 تا 1395 انجام شده است. نتایج آزمون ریشه واحد لی استرازیکیچ که دو شکست ساختاری را در آزمون ریشه واحد لحاظ میکند، نشان میدهد که مصرف سرانه انرژی در بخش خانگی مانا (بیاثر بودن سیاست مدیریت تقاضا در بلندمدت) است. این در حالی است که بر اساس نتایج هر سه آزمون ZA، LS و ESATR سریهای مصرف انرژی در سایر بخشها نامانا هستند و شوکهای وارد شده به مصرف انرژی در این بخشها دارای اثر بلندمدت و دائمی خواهد بود.


تحول در اولویتهای راهبردی سیاست خارجی ایران برای دستیابی به توسعه در دهه جدید

بررسی محدودیت ماهیانه بانک مرکزی بر روی ترازنامه بانکهای کشور

بایستهها و ضرورتهای تحقق دولت تنظیمگر

جذب سرمایه خارجی جهت توسعه صنعت نیمه هادی در کشور

تبیین پنجاه سال روابط دیپلماتیک ایران و چین

ابزار مذاکره در دکترین سیاسی و امنیتی آمریکا

بازاندیشی در مفهوم بازدارندگی در عصر تکثر منابع تهدید و نظریه بینالمللی شدن بازدارندگی


تجارت منطقهای و بهره گیری از ظرفیتهای شبکه حمل و نقل
