
از زمان امضای موافقتنامه سهجانبه میان کشورهای ایران، افغانستان و هند برای «توسعه همکاری بر محور بندر چابهار»، این مفروض که توسعه این بندر در تقابل با بندر گوادر قرار دارد، بهطور گستردهای مطرح شده است. بر این اساس مقاله حاضر، در تلاش بوده است با بهرهگیری از نظریه منطقهگرایی، طرحهای همگرایانه با محوریت چابهار و گوادر را در قالب روند همگرایی آسیایی بررسی کند. پرسشهای اساسی پژوهش حاضر این بوده است که «با توجه به نظریه منطقهگرایی جدید، دولتهای میزبان چه جایگاهی را در روند توسعه همگرایی دو بندر چابهار و گوادر دارند و چه اهدافی را دنبال میکنند و الگوی حاکم بر روابط ایران و پاکستان، چه اثراتی بر روند همکاریهای آیندهمحور این دو بندر بر جای خواهد گذاشت؟»
فرضیة این مقاله در پاسخ به پرسشهای مطرح این بوده است که بر طبق تحلیلهای رایج درباره بندرهای چابهار و گوادر، دو کشور چین و هند تنها متغیر مستقل و اثرگذار بوده و به نقش کشورهای میزبان همچون ایران و پاکستان کمتر توجه شده است؛ این در حالی است که رقابت یا همکاری این دو بندر تا حد زیادی از کمیت و کیفیت رابطه بین ایران و پاکستان متأثر بوده است. با وارد کردن رابطه ایران و پاکستان و کاوش در ارتباط بنادر چابهار و گوادر، نتایج متفاوتی حاصل شد که برخلاف تحلیلهای رایج، وجود ظرفیت همکاری بین این بندرها را نشان داده است. روش پژوهش این مقاله، کیفی و با تأکید بر مطالعات اسنادی بوده است.
برای مطالعه و دریافت اصل مقاله، به تارنمای فصلنامه روابط خارجی به نشانی زیر مراجعه فرمایید:
زهرا توحیدی، سیدعلی طباطباییپناه