جمهوری اسلامی ایران و تامین کالای امنیت در غرب آسیا: الزامات و محدودیتها
مقدمه
ایفای نقشهای منطقهای توسط بازیگران دولتی تابع عوامل مختلفی مانند ایدئولوژی جهت دهنده به سیاست خارجی، ماموریتهای محول شده به بازیگران منطقهای توسط قدرتهای جهانی و سطح قدرت ملی است. ایدئولوژیهای رهایی بخش و ناجی با تعریف منطقه در قالب نظم هنجاری فراگیر به دنبال زدودن مناسبات و پیوندهای نامطلوب گذشته هستند. حمایت از واحدهای دولتی و غیردولتی رهایی بخش از جمله راهبردهایی است که در قالب پیگیری این نوع از نقش آفرینی دنبال میشود. نقش افرینی در چارچوب ماموریتهای محول شده نوع دیگری از نقش آفرینی است که در قالب بازیگری نیابتی و عامل نفوذ تعریف میشود. تامین امنیت بخشهایی از مناطق در قبال دستیابی به برخی امتیازات مادی و اعتباری مانند آنچه به عنوان نقش ژاندارمی منطقه توسط پهلوی دوم در منطقه خلیج فارس تعریف شد که به نیابت از آمریکا در قالب آموزه دو ستونی به انجام رسید در این قالب قرار میگیرد. در نوع آخر از ایفای نقش منطقهای که با رویکردی محافظه کارانه انجام میشود، بازیگر منطقهای با توجه به سطح توانمندیهای مادی و امکانات ملی خود به تعریف نقش منطقهای جهت تقویت مبانی قدرت ملی میپردازد.
در منطقه غرب آسیا که به عنوان زیرسیستمی از سیستم کلان نظام جهانی قرار گرفته است، بازیگران دولتی حاضر در آن نقشهای متنوعی را بازی میکنند و در قالب الگوهای مختلف دشمنی و دوستی در تعامل با یکدیگر مجموعه امنیتی واحدی را تشکیل داده اند. جمهوری اسلامی ایران با اتخاذ رویکرد ضدیت نظام سلطه به دنبال تقویت محور مقاومت و نظم امنیتی- هویتی رهایی بخش است. رفتار سیاست منطقهای جمهوری اسلامی ایران نشان داده است نخبگان سیاست خارجی آن در سایه پیگیری نقش مذکور از عقلانیت راهبردی جهت تامین منافع هنجاری و مادی به صورت هم زمان برخوردار هستند. جمهوری اسلامی ایران همواره به دنبال تنش زدایی و تقویت سازوکارهای امنیت دسته جمعی درون جوش فارغ از مداخله قدرتهای جهانی بوده است. ایفای نقش تامین کننده کالای امنیت با استفاده از فرایندی درون زا میتواند ضمن کاهش تنشهای امنیتی هزینه ساز منطقه ای، به کاهش مداخله قدرتهای خارجی کمک کند.
الزامات
هر نوع ایفای نقش منطقهای نیازمند تامین منابع مادی و دیپلماسی منطقهای فعال، فراتر از تعاملات عادی و اقتضائی است. ایفای نقشهای منطقهای با کمک طرحهای دقیق منطقهای علاوه بر زمانبندی دقیق، نیازمند تاکتیکهای کوتاه مدت و میان مدت مناسب نیز هستند. فهم درست از مفهوم و نیازهای امنیتی میتواند به اتخاذ راهبردهای کارآمد و موثرتر بینجامد. نیازهای امنیتی در منطقه غرب آسیا به دلیل وجود شکافهای متعدد و متقارن در حوزههای موضوعی مختلف از تنوع بالایی برخوردار است. به عنوان مثال مسایل مرتبط با ناکارآمدی دولتها در حوزه تامین انرژی و خدمات حمل و نقل سبب شده است تا تامین این گروه از خدمات به یکی از چالشهای داخلی کشورها تبدیل شود. تامین انرژی در حوزههای صنعتی و خانگی به یکی از مهمترین دغدغههای دولتها در منطقه غرب آسیا تبدیل شده است. امنیت در مفهوم موسع آن را به شکل عینی و ملموس در منطقه غرب آسیا میتوان مشاهده کرد. از بحران تامین انرژی و مواد غذایی تا تلاطمهای مرتبط با مسایل هویتی و سیاسی، مجموعهای از گسلهایی هستند که به صورت متقارن و همپوش هر ساله در برخی کشورها زمینه ناآرامیهای مقطعی را فراهم میسازند. نیازهای امنیتی متنوع انباشته شده و پاسخهای دولتی ناکافی به آنها میتواند بستر مناسبی برای بازیگری باشد که سطح و نوع نقش آفرینی منطقهای خود را با توجه به گسلهای موجود تعریف کند.
محدودیتها
علارغم وجود فرصتهای بسیاری جهت تامین امنیت اقتصادی، انرژی، غذایی و سیاسی- نظامی در منطقه غرب آسیا، اما وجود موانع متعدد سبب شده است تا ایفای نقش تامین کننده کالای امنیت در منطقه به سادگی امکان پذیر نباشد. یکی از موانع مهم، موانع داخلی است. ارتقای تولید کالا و خدمات و تبدیل شدن به هاب انرژی در منطقه یکی از اهدافی است که بسیاری از کشورها دنبال میکنند. مانع بعدی مسایل سیاسی و فرهنگی منطقهای است که سبب میشود تلاشهای هم افزا و پیوندهای ژئواکونومیکی و ژئوانرژی خنثی شود. در واقع رقابتهای سیاسی و امنیتی منطقهای به عنوان عاملی بازدارنده محسوب میشوند که ایفاگری نقش تامین کننده کالای امنیت را با مشکل مواجه میسازند. در سطح جهانی، مداخله قدرتهای جهانی در قالب پیوندهای امنیتی، تسلیحاتی و انرژی سبب میشود تا طرحهای منطقهای خودجوش و مستقل، از استحکام و توانمندی اجرایی برخوردار نباشد.
جمع بندی
جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرتی منطقهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به جهت گیریهای آزادی بخش و ضدیت با نظام سلطه، به ایفای نقش قدرت حامی نیروهای محور مقاومت پرداخت. این نقش آفرینی سبب آزاد شدن ظرفیتهای بسیاری در ساختار قدرت ملی و نفوذ منطقهای شد. ایفای نقش تامین کننده کالای امنیت سبب خواهد شد تا علاوه بر ایجاد انگیزه جهت ارتقای توانمندیهای تولید کالا و خدمات در سطح داخلی، جمهوری اسلامی ایران به عنوان نیروی ثبات بخش و تامین کننده صلح و ثبات منطقهای مطرح شود. در قالب طراحی راهبردی کلان، میتوان نقش حمایت از محور مقاومت و تولیدکننده کالای امنیت در سطح منطقه را با یکدیگر جمع کرد. این امر با تقویت تولید داخلی و بهره گیری از ظرفیتهای اقتصادی و تجاری منطقهای به همراه ارتقاء سطح بازدارندگی منطقهای با کمک همگراییهای سیاسی منطقهای و تحکیم توانمندی موشکی داخلی امکان پذیر است. بسیاری از کشورهای منطقه غرب آسیا مانند عربستان، ترکیه و امارات متحده عربی به دنبال ایفای نقش مذکور بر اساس تقویت پیوندهای ژئواکونومیکی با بازارهای سرمایه و فناوری فرامنطقهای هستند تا علاوه بر سنگینتر کردن وزن ژئواکونومیکی خود در منطقه، فضای بیشتری را برای مانورهای سیاسی و امنیتی فراهم سازند.