سالمندی و آینده شهرهای بزرگ کشور
سالمندی، شکاف بودها و بایدها
بند هفتم سیاست های کلان جمعیت (ابلاغی مقام معظم رهبریمدظله العالی) به صراحت به «فرهنگسازی برای احترام و تکریم سالمندان و ایجاد شرایط لازم برای تأمین سلامت و نگهداری آنان در خانواده و پیشبینی سازوکار لازم برای بهرهمندی از تجارب و توانمندیهای سالمندان در عرصههای مناسب» اشاره می کند و بر اساس چشم انداز ۱۴۱۰ پایتخت و شهر تراز جمهوری اسلامی، تهران، شهری است متناسب با نیاز ها، خواستها و ارزشهای متعالی مشترک شهروندان که به عنوان دومین راهبرد خود، هم داستانی و باورمندی مسئولین کشور و یکایک مردم را در ضرورت تحول روحی و کالبدی شهر و مسئولیت پذیری و نقش آفرینی در تحقق آن را به رخ هر خواننده ای می کشد. همچنانکه در سیاست پنجم همین سند، زیست پذیری مطلوب شهر و بسط سلامت، رفاه و نشاط اجتماعی را بازگو می نماید. حال آنکه پیش بینی و تحلیل آمار بدست آمده از سازمان های مطالعاتی از جمله دبیرخانه شورای ملی سالمندان و مطالعات جمعیت شناختی سالمندی در شهر تهران، نشان می دهد که در افق ۱۴۱۵، جمعیت سالمند استان تهران ۲۰ درصد جمعیت را به خود اختصاص خواهند داد که بیش از متوسط کشوری خواهد بود و جمعیت سالمند از حدود ۹/۴ میلیون نفر به حدود ۱۹ میلیون نفرخواهد رسید و سهم سالمندان در جمعیت شهر تهران هم اکنون بیش از ۱۰ درصد شهروندان تهرانی می باشد. بنا به پیش بینی ها و با هر سناریوی جمعیتی، انتظار می رود شهر تهران در آینده، با پدیده سالمندی جمعیت روبرو شود و تفاوت در هر یک از پیش بینی ها، تنها در سهم جمعیت سالمند نسبت به کل جمعیت است. پس به شکاف بین آن وضع "مطلوب" و این "موجود" (اعم از وضع کنونی یا پیش-بینی شده)، چگونه باید پاسخ داده شود و مواجهه مطلوب، کدام است؟
چالشی بنام سالمندی
پدیده سالمندی جمعیت به عنوان پیامد گذار جمعیت شناختی، مسیر شناخته شده ی جمعیتی است که نتیجه و ماحصل اجتناب ناپذیرِ کاهش میزان باروری و مرگ و میر و افزایش امید به زندگی است. درمرحله اول، رشد نسبت جمعیت سالمند در جامعه، ناشی از افزایش امید به زندگی است. در واقع با افزایش امید به زندگی، شانس زنده ماندن تا سنین سالمندی افزایش پیدا می کند و در نتیجه، جمعیت سالمندان طی مدتی با آهنگ پرشتابی افزایش پیدا می کند.
تامین، حفظ و ارتقای آسایش و آرامش این قشر آسیب پذیر، یکی از مهم ترین چالش های کشورهای مختلف و از جمله کشور ما، به شمار می رود. به تناسب سهم و قدری که سالمندان جامعه از کل آن دارند، باید از امکانات لازم و برنامهریزیهای مناسب و تسهیلات خاص برخوردار باشند تا بتوانند از یک زندگی شهری سالم بهرهمند شوند. چرا که جامعه حاصل جمع کنش متقابل افراد است و هر عضو آن سرمایه¬ای برای کل جامعه محسوب می شود. لیکن در حال حاضر، چنین شرایطی به تحقّق نپیوسته و پدیده سالمندی تاکنون به صورت جدی، وارد گفتمان برنامه ریزی ها و سیاستگذاری های محلی و شهری نشده است. شرایط یاد شده، منجر به روی گردانی از زندگی شهری، خانهنشینی و جدا شدن از اجتماع گشته و نشان از عدم برنامه ریزی فیزیکی و اجتماعی برای آنها دارد.
دیدگاه های گوناگون
در مورد سالمندی دو دیدگاه مختلف وجود دارد: اول، دیدگاه بدبینانه؛ این دیدگاه بر این باور است جمعیتهای پیر و سالخورده، با کاهش جمعیتِ واقع در سن کار روبهرو میشوند؛ لذا دولتها با کاهش رشد اقتصادی مواجه شده و ناچار خواهد بود که هزینههای بالا و جدیدی برای بیمهها، خدمات و مراقبت از سالخوردگان بپردازند. باور غالب در این دیدگاه، این است که موفقیت اقتصادی به اندازه و کیفیت نیروی کار بستگی دارد. با عبور افراد از دهه ۵۰ سالگی و بعد از آن، احتمال مشارکت در نیروی کار کاهش مییابد. از طرف دیگر سرمایه و به عبارتی، داراییها کاهش مییابند، زیرا سالمندان به طور فزاینده برای تأمین هزینههای زندگی خود، به پسانداز متکی میشوند. دوم، دیدگاه خوش بینانه که این نوشتار بر آن تکیه و تأکید دارد؛ در مقابلِ دیدگاهِ نخست، طرفدارانِ دیدگاه خوشبینانه بر این باورند که سالمندان به عنوان یک «فرصت»، زمینه را برای پیوستگی اجتماعی و انتقال ارزش ها و تجربیات، فراهم می کنند. زیرا افرادِ سالمندِ امروزی، زندگی سالمتری در مقایسه با گذشتگان خود دارند، در نتیجه، توانایی بیشتری برای سالهای طولانیتر کار و فعالیت داشته و با توجه به تجارب و مهارتهای بیشتر، ظرفیتهای مختلفی را برای جامعه مهیا نموده و پاسخگوی و نیازهای متعدد جامعه شهری خواهند بود.
بایسته های بهره منددی از «فرصت» سالمندی
بخش عمده ای از جمعیت پایتخت، به تأسی از روندهای جاری کشور، در حال گذار از سنین میانسالی به سالمندی بوده و نیازمند تصمیمات مناسب با شرایط این گروه سنی است. البته که این تصمیمات، زمانی به نتایج مثبت منجر می شود که اطلاعات جامعی از آثار سالمندی بر متغیرهای اجتماعی و اقتصادی در دهه های آینده وجود داشته باشد. از این رو یکی از مهم ترین اقداماتی که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد، بررسی و شناسایی نیازهای اقتصادی، اجتماعی، رفاهی و... در مناطق مختلف شهری است. ضمن آنکه تخصیص منابع مالی و سرمایه گذاری های لازم برای رسیدگی به مسائل و نیازمندی های سالمندان باید منطبق بر ویژگی های هر یک از مناطق شهری باشد.
ضرورت فراهم ساختن زیرساخت های لازم به منظور مواجهه صحیح با پدیده سالمندی، برای همه صاحبنظران، متخصصان و دلسوزان مدیریت شهری، مشخص است. بر این اساس، باید نگاه عقلانی و «فرصت گونه»، بر اساس سهم جمعیتی این گنجینه ارزشمند انسانی، به سمت مهیا ساختن زیرساختهای مناسب شهری و اجتماعی برای این قشر، رهنمون گردد. همچنانکه برنامهریزی اثربخش و مشارکت بین نهادهای متولی در حوزه سالمندی، باید زمینه های ارتقای کیفیت زندگی و یکپارچگی آنها با سایر گروه های سنی را فراهم سازد.
با توجه به افزایش سهم جمعیت سالمندان در کلانشهری که تبدیل به الگوی جهان اسلام را در افق ترسیم کرده است، نیاز است که به مناسب سازی محیط زندگی برای جمعیت سالمندان به ویژه کهنسالان، توجه بیشتری نمود. مناسب سازی کالبد و روح شهر در راستای ایجاد یک شهر دوستدار سالمند، به نوبه خود، به پیشرفت و پایداری توسعه کمک می کند. اقداماتی از جمله مناسب سازی پیاده روها، روشنایی کافی معابر، حمل و نقل عمومی مناسب و در دسترس و همچنین ایجاد باشگاه های سالمندان و نیز ارائه خدمات خودمراقبتی و تأمین نیازهای اولیه سالمندان در هر محله از شهر، منجر به حضور بیشتر سالمندان در فضای شهری، ارتقای تعامل بین نسلی و کیفیت زندگی خواهد بود.