سالمندی جمعیت و ضرورت تغییر سیاستهای رفاه و تأمین اجتماعی
جهان ما چهار روند کلان جمعیتی را تجربه میکند: رشد جمعیت، پیری و سالمندی جمعیت، رشد و گسترش شهرنشینی و افزایش مهاجرت بینالمللی. هرکدام از این روندهای بزرگ تأثیرات اساسی بر توسعه کشورها داشته و دارد. ذیل این کلانروندها از نیمه قرن بیستم دو روند مهم و فراگیر جمعیت شناختی به ظهور تحولات اساسی در ساختار جوامع انسانی منتهی شد:
۱. افزایش امید به زندگی و طول عمر بیشتر افراد
۲. کاهش سطح باروری بهطور مستمر
این روندهای جمعیتی چه در ایران و چه در سطح جهان قابل مشاهده است، اما میزان و شدت آن در همه جا یکسان نیست. وضعیت کشورها، مناطق و قارهها متفاوت است. در این یادداشت تمرکز ما در پدیده سالمندی جمعیت خواهد بود. سالمندی جمعیت به افزایش سهم جمعیت ۶۵ سال به بالا در مقایسه با سهم جمعیت کل اشاره میکند. سازمان بهداشت جهانی ۶۰ سالگی را به عنوان آغاز سالخوردگی تعیین کرده، اما در جمعیتشناسی ۶۵ سالگی به عنوان آغاز دوره سالخوردگی تعریف شده است. کاهش باروری و افزایش طول عمر افراد به افزایش این پدیده کمک میکند.
امید به زندگی در ایران از سال ۱۳۳۵ تا سال ۱۳۹۵ از حدود ۴۰ سال به بیش از ۷۵ سال در افزایش پیدا کرده و میزان باوری کل از حدود ۷ فرزند به ۲ فرزند و کمتر از آن کاهش یافته است. روشن است که این روندهای جمعیتی نسبت وثیقی با ساخت خانواده در دوران معاصر دارد. گذار از خانواده گسترده به خانواده هستهای در دهههای اخیر با سرعت بیشتری در حال پیشروی است. الگوهای ازدواج، طلاق و زندگی مشترک تغییر کرده است. سطح تحصیلات بهویژه در میان نسل جوان و زنان افزایش پیدا کرده و در ادامه روند مهاجرت از روستا به شهرها و از شهرهای کوچک به کلانشهرها همچنان تداوم دارد. همزمان با این تغییرات بعد خانوار کوچکتر شده (خانواده هستهای) و در مقابل امید به زندگی افزایش پیدا کرده است. در سال ۲۰۲۰ در جهان ۷۲۷ میلیون نفر از افراد ۶۵ سال به بالا زندگی میکنند، اما در دهههای آینده این روند افزایش پیدا خواهد کرد.
سازمان ملل در گزارشی که درباره سالمندی جمعیت در جهان در سال ۲۰۲۰ منتشر کرده پیشبینی کرده این عدد دو برابر خواهد شد و در سال ۲۰۵۰ جمعیت سالمندان به بیش از ۱.۵ میلیارد نفر خواهد رسید. بهعبارتدیگر سهم جمعیت ۶۵ سال و بالاتر در جهان از ۹.۳ درصد در سال ۲۰۲۰ به ۱۶ درصد در سال ۲۰۵۰ افزایش پیدا خواهد کرد. این نسبت برای جمعیت ۶۰ سال و بالاتر در حال حاضر ۱۲.۳ درصد است و تا سال ۲۰۵۰ به ۲۲ درصد افزایش پیدا خواهد کرد.
علاوه بر این در سطح جهانی، تعداد افراد ۸۰ سال به بالا بین سالهای ۱۹۹۰ و ۲۰۱۹ تقریباً سه برابر شده است و از ۵۴ میلیون نفر به ۱۴۳ میلیون نفر رسیده است. پیشبینی میشود که بین سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۵۰ باز هم سه برابر شود و به ۴۲۶ میلیون برسد. بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۹، تعداد افراد ۸۰ سال به بالا در همه مناطق به جز اروپا و آمریکای شمالی دو برابر شده و در چهار منطقه از هشت منطقه سه برابر شده است. پیشبینی میشود که بین سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۵۰ تعداد افراد ۸۰ سال به بالا بیشترین درصد افزایش را در آسیای شرقی و جنوب شرقی و در آفریقای شمالی و آسیای غربی نشان دهد.
این روندها در ایران هم تکرار شده است. ازیکطرف برنامههای تنظیم خانواده پیش و پس از انقلاب اسلامی باعث کنترل و کاهش باروری شد و از طرف دیگر افزایش رفاه و گسترش بخش بهداشت و سلامت کمک کرد تا افراد عمرهای طولانیتری را تجربه کنند. نرخ باروری کل در ایران از ابتدای دهه ۴۰ تا امروز از ۶.۹ به حدود ۱.۶ کاهش پیدا کرده است. نرخ باروری کلی به متوسط تعداد فرزندان زندهای که هر زن، در سنین باروری خود (۱۵ تا ۴۹ سالگی) به دنیا میآورد اشاره میکند. بهعبارتدیگر اگر هر زن در دهههای ۴۰ یا ۶۰ حدود هفت کودک به دنیا میآورد در دهه ۹۰ این عدد به ۲ کودک و کمتر کاهش پیدا کرده است.
در سرشماری سال ۱۳۴۵ حدود ۳.۷ درصد از جمعیت کشور افراد ۶۵ ساله و بالاتر بودند، اما این نسبت در سرشماری سال ۱۳۹۵ به ۶.۱ درصد افزایش پیدا کرده است. برآورد میشود این روند در سالهای آینده همچنان ادامه پیدا کند و از مرز ۱۰ درصد عبور کند. در نمودار زیر روند تغییرات جمعیت سالمند کشور از سال ۱۳۳۵ تاکنون قابل مشاهده است.
جایگاه ایران در جهان از بعد جمعیتی
پیشبینیهای میانمدت و بلندمدت روندهای جمعیتی کمک میکند تا بدانیم در کجا، چه زمانی و به چه اندازه با چالشها و فرصتهای این بخش مواجه خواهیم شد. همچنین این پیشبینیها به برجستهسازی چالشها و ایجاد اضطرار برای برنامهریزی کمک میکند.
ایران هجدهمین کشور پرجمعیت جهان است. پیشبینی میشود ایران تا سال ۲۰۳۰ با پشت سر گذاشتن ترکیه در رتبه هفدهم قرار بگیرد. در میان ۲۰ کشور پرجمعیت جهان تنها در دو کشور نرخ رشد جمعیت منفی است. روسیه و ژاپن به ترتیب نرخهای منفی ۰.۰۲ و ۰.۳۴ درصد را تجربه میکنند. در این میان کشورهای آفریقایی نیجریه، اتیوپی و جمهوری دموکراتیک کنگو نرخهای رشد جمعیت بالایی را تجربه میکنند که حدود ۳ درصد و بالاتر است. ایران نسبت به کشورهای دیگر نرخ رشد جمعیت متوسطی را دارد. نرخ رشد جمعیت در ۱۱ کشور کمتر از یک درصد است، اما نرخ رشد جمعیت در ایران ۱.۲۳ است. علاوه بر این نرخ رشد جمعیت مکزیک و اندونزی هم کمتر از ایران است.
جایگاه ایران در منطقه از بعد جمعیتی
سند چشمانداز جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۰۴ در سال ۱۳۸۲ ابلاغ شد. مطابق این سند ایران باید در افق ۱۴۰۴ به «جایگاه اول» اول منطقه در بخشهای مختلف دست پیدا کند. منطقه مورد نظر در این سند سطح منطقهی آسیای جنوب غربی شامل آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و کشورهای همسایه است. ایران چهارمین کشور پرجمعیت در میان ۲۴ کشور این منطقه است. کشورهای پاکستان، مصر و ترکیه به ترتیب در رتبههای اول تا سوم قرار دارند.
جمعیت هر کدام از کشورهای عراق، افغانستان، عربستان، ازبکستان و یمن که در رتبههای ۵ تا ۹ منطقه قرار دارند کمتر از نصف جمعیت ایران است. جمعیت این کشورها بین ۳۰ تا ۴۰ میلیون نفر است. جمعیت ۱۵ کشور دیگر منطقه بین یک میلیون و هفتصد تا کمتر از ۱۹ میلیون قرار دارد. ۵ کشور کمتر از ۵ میلیون نفر جمعیت دارد. جمعیت ۱۱ کشور کمتر از ۱۰ میلیون نفر است.
توزیع جمعیت در کشورهای منطقه متوازن نیست، اما کل جمعیت منطقه بسیار قابل توجه است. برای مقایسه میتوان گفت در سال ۲۰۲۱ جمعیت کل کشورهای عضو اتحادیه اروپا ۴۴۷ میلیون نفر است، اما تنها ۴ کشور اول منطقه حدود ۵۰۰ میلیون جمعیت دارند. جمعیت کل منطقه حدود ۷۹۸ میلیون نفر است. بهعبارتدیگر کشورهای منطقه ۳۵۰ میلیون نفر بیشتر از اتحادیه اروپا جمعیت دارند. با مقایسه نرخ رشد جمعیت در اتحادیه اروپا و کشورهای منطقه پیشبینی میشود این برتری جمعیتی در سالهای آینده هم استمرار خواهد داشت.
در میان کشورهای منطقه سوریه بالاترین نرخ رشد جمعیت را دارد. نرخ رشد جمعیت در این کشور ۴.۴۳ درصد است. در مقابل دو کشور لبنان و گرجستان نرخهای رشد جمعیت منفی را تجربه میکنند. علاوه بر این نرخ رشد جمعیت در ۶ کشور منطقه یعنی بحرین، عراق، افغانستان، عمان، یمن و تاجیکستان بیش از ۲ درصد است. نرخ رشد جمعیت در ۱۵ کشور دیگر و از جمله ایران، مثبت و کمتر از ۲ درصد است.
سیاستهای کلی جمعیت
در اوایل سال ۱۳۹۳ مقام معظم رهبری سیاستهای کلی جمعیت را ابلاغ کردند. بلافاصله معاون اول رئیسجمهور در نامههایی جداگانه، سیاستهای کلی جمعیت ابلاغی مقام معظم رهبری را به هفت دستگاه اجرایی مرتبط ابلاغ کرد. اسحاق جهانگیری به وزرای کشور، آموزشوپرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی، تعاون، کار و رفاه اجتماعی، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، معاون برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور و معاون اجرایی رئیسجمهور، نامه نوشت و تأکید کرد هر بخش برنامههای تدوین شده خود را ظرف مدت حداکثر ۲ ماه به معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور جهت تلفیق و نیز بهرهبرداری در تدوین برنامه ششم توسعه ارسال کند.
سیاستهای کلی جمعیت ۱۴ بند دارد و تنها بند ۷ آن مربوط به سالمندان است:
سیاستهای کلی جمعیت
بر اساس ابلاغیههای معاون اول رئیسجمهور، سیاستهای مرتبط با هر دستگاه اجرایی به صورت جداگانه تعیین شده بود. بند ۷ سیاستهای کلی جمعیت در این ابلاغیه برعهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار گرفته است؛ و وزارتخانههای بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، تعاون، کار و رفاه اجتماعی و سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان دستگاههای همکار معرفی شدهاند.
گزارش مشخصی درباره اجرای سیاستهای کلی جمعیت در طول برنامه ششم توسعه وجود ندارد. یکی از آخرین جلساتی که با موضوع سیاستهای کلی جمعیت برگزار شده مربوط به شهریور سال ۱۳۹۹ است. در این جلسه وزیر بهداشت گزارشی از عملکرد وزارتخانه مربوطه ارائه داده که درباره بند ۷ سیاستهای کلی نکته خاصی مشاهده نمیشود. در گزارشهای رسانهای تنها عبارت «رشد سه برابری جمعیت سالمند» آمده که یکی از مواردی بوده که در این جلسه به آن اشاره شده است.
شاخص سالخوردگی
شاخص سالخوردگی نسبت جمعیت ۶۵ ساله و بیشتر را در کل جمعیت نشان میدهد. به عبارت دیگر این شاخص نشان میدهد چند درصد از جمعیت کشور را سالخوردگان تشکیل میدهند. گزارشهای سازمان ملل در سال ۲۰۱۹ نشان میدهد شاخص سالخوردگی در ایران نسبت به میانگین جهانی و آسیایی پایینتر است و نسبت به میانگین کشورهای خاورمیانه، غرب آسیا و جنوب آسیا بالاتر و تقریباً نزدیک است.
براساس گزارش سازمان ملل وضعیت ایران در چشمانداز ۳۰ ساله متفاوتتر از امروز خواهد بود. یعنی شاخص سالخوردگی در ایران به ۲۰.۲ درصد خواهد رسید که از میانگین جهانی، آسیایی، خاورمیانه، غرب و جنوب آسیا بالاتر خواهد بود.
در حال حاضر در میان کشورهای منطقه کشورهای گرجستان و ارمنستان به ترتیب در رتبههای اول و دوم منطقه در شاخص سالخوردگی قرار دارد. سهم جمعیت ۶۵ ساله و بیشتر در سال ۲۰۱۹ در گرجستان بیش از ۱۵ درصد است و پیشبینی میشود در سال ۲۰۵۰ به ۲۱.۸ درصد برسد. این نسبت در سال ۲۰۱۹ برای ارمنستان ۱۱.۵ درصد است و در سال ۲۰۵۰ به ۲۱.۴ درصد خواهد رسید. ترکیه با ۸.۷ درصد در رتبه سوم منطقه قرار دارد. کشورهای قزاقستان و لبنان در رتبههای چهارم و پنجم منطقه قرار دارند. ایران و جمهوری آذربایجان هر دو با ۶.۴ درصد در سال ۲۰۱۹ در رتبه ششم منطقه قرار دارند.
نسبت وابستگی سالخوردگی
شاخص نسبت وابستگی از حاصل تقسیم جمعیت سالمند (۶۵ ساله و بیشتر) بر جمعیت سن فعالیت (۶۴-۱۵ ساله) به دست میآید. این شاخص یکی از متداولترین شاخصها برای درک وضعیت سالمندی در ساختار جمعیت کشور است. براساس سرشماری سال ۱۳۹۵ مقدار این شاخص در کشور ۸.۷ درصد است. به عبارت دیگر در کل کشور به ازای هر ۱۰۰ نفر جمعیت در سن فعالیت اقتصادی ۸.۷ نفر سالخورده وابسته هستند. همچنین نسبت وابستگی سالخوردگی در استانهای مختلف و مناطق شهری و روستایی تفاوت معناداری را نشان میدهد.
سازمان ملل این شاخص را با فرمول دیگری برای تمام کشورهای جهان در سال ۲۰۱۹ محاسبه کرده است. یعنی از تقسیم جمعیت سالخورده بر جمعیت سن فعالیت یعنی ۶۴-۲۰ ساله. یعنی به جای گروه سنی ۶۴-۱۵ ساله، جمعیت ۶۴-۲۰ ساله مبنای محاسبه قرار گرفته است. علاوه براین سازمان ملل تغییرات این شاخص را تا سال ۲۰۵۰ برای این کشورها پیشبینی کرده است که در جدول زیر قابل مشاهده است.
با توجه به آمارهای سال ۲۰۱۹ نسبت وابستگی سالخوردگی در ایران نسبت به میانگین جهانی و آسیایی پایینتر است و با میانگین کشورهای غرب آسیا و خاورمیانه تقریباً برابر است. براساس پیشبینی سازمان ملل این شاخص برای ایران در سال ۳۰ سال آینده جهش بزرگی خواهد کرد. در سال ۲۰۵۰ نسبت وابستگی سالخوردگی در ایران از میانگین جهانی، آسیایی، خاورمیانه و غرب آسیا بالاتر خواهد بود. میتوان گفت این مسئله برای ایران اخطار و هشدار به شمار میآید. اگر این نسبت را با کشورهای همسایه مقایسه کنیم وضعیت کشور ترکیه مانند ایران است. این شاخص برای ترکیه در سال ۲۰۱۹، ۱۴.۸ درصد است، اما در سال ۲۰۵۰ به ۳۷ درصد خواهد رسید.
آینده سالمندان و وضعیت رفاهی آنها
از یک طرف نباید از دوران سالمندی تصویری سیاه و منفی به جامعه ارائه داد. روشن است که همه افراد در مرز ۶۵ سالگی بیمار و زمینگیر نمیشوند و افراد پس از ۶۵ سالگی هم میتوانند به فعالیت مفید اقتصادی و اجتماعی ادامه دهند. از طرف دیگر نباید فراموش کنیم که دوران سالمندی معمولاً با دوران بازنشستگی همپوشانی دارد. توان جسمی افراد در این دوران رو به کاهش است و کمکم سن فعالیت اقتصادی را پشت سر میگذارند. معمولاً نخستین پیامد دوران بازنشستگی کاهش درآمد است. اگر کاهش درآمد با افزایش هزینهها بهخصوص هزینههای بهداشت و درمان همراه شود زندگی افراد در معرض بحران قرار میگیرد؛ بنابراین سالمندان زیادی به جمع فقرا و یا دهکهای پایین سقوط میکنند. این مسئله هم به افزایش هزینههای حمایت اجتماعی منجر خواهد شد. اگر نظام حمایت اجتماعی توان و کارآمدی لازم را برای حمایت فراگیر و کافی از نیازمندان نداشته باشد دامنه بحران گستردهتر و نارضایتی اجتماعی افزایش پیدا میکند.
گفته شد دوران سالمندی با دوران بازنشستگی همپوشانی دارد، اما نباید فراموش کنیم همه سالمندان زیر پوشش نظام بازنشستگی قرار ندارند. افراد زیادی وجود دارند که فاقد هرگونه پوشش حمایتی مؤثر، مستمر و سازمانیافته هستند. از این جهت سالمندی جمعیت ما را با آسیبهای تازهای مواجه خواهد کرد. در نتیجه افزایش نسبت سالمندان ضرورت تجدیدنظر در سیاستهای رفاه و تأمین اجتماعی را بیشتر و بیشتر میکند. اگرچه ما به مجموعهای از سیاستها برای سالمندان نیاز داریم، اما تجدیدنظر و اصلاح سیاستهای رفاه و تأمین اجتماعی از اولویت و اهمیت بیشتری برخوردار است.