بازاندیشی مناقشه قره باغ در بستر مناسبات سیاسی- امنیتی قفقاز جنوبی
هفدهمین نشست رویداد استراتژیک پژوهشکده تحقیقات راهبردی با موضوع «باز اندیشی مناقشه قره باغ در بستر مناسبات سیاسی ـ امنیتی قفقاز جنوبی» به همت گروه سیاست خارجی پژوهشکده تحقیقات راهبردی در تاریخ سه شنبه 18/6/99 و با حضور کارشناسان مختلف از جمله آقایان محسن پاک آیین، سفیر سابق ایران در جمهوری آذربایجان؛ سید علی سقاییان، سفیر سابق ایران در ارمنستان و ولی کوزه گر کالجی، کارشناس ارشد مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری برگزار شد. در ابتدای جلسه جناب آقای تقوی از پژوهشگران گروه سیاست خارجی ضمن تشریح فعالیت ها و وظایف پژوهشکده تحقیقات راهبردی مجمع تشخیص مصلحت نظام و همچنین موضوع مناقشه تاریخی قره باغ، به بیان تاریخچه ای کوتاه از موضوع پرداختند. آقای تقوی در ادامه، ضمن تاکید بر نقش بازیگران اصلی و کلیدی مانند روسیه، امریکا، فرانسه، ترکیه و به تازگی رژیم صهیونیستی در این مناقشه، بر اهداف پنهان و آشکار آنها نیز گریزی زدند. برای مثال اهداف و منافع روسیه در ادامه دار بودن این مناقشه می باشد تا این کشور نفوذ خود را در آذربایجان و بخصوص ارمنستان حفظ و ارتقاء بخشد. منافع رژیم صهیونیستی که به تازگی به بازیگری در میان هر دو کشور ارمنستان و آذربایجان اقدام کرده است و روابط خود را با ارمنستان نیز بهبود بخشیده، بسط کانون مناقشات و بحرانها در مرزهای ایران است و بدین وسیله تلاش می کند توجه و تمرکز تهران را از غرب آسیا به مناطق دیگر بکشاند. منافع ترکیه در حمایت قاطع از طرف آذری ها و دشمنی با طرف ارمنی می باشد. فرانسه نیز به نمایندگی از اتحادیه اروپا در این مناقشه حضور دارد و مهمترین منفعت اروپا بحث انتقال انرژی و کاهش وابستگی به انرژی روسیه است. در ادامه آقای تقوی از آقای پاک آیین خواستند که مباحث خود را ارائه دهند.
آقای پاک آیین، مباحث خود را در قالب دو سوال ریشه ای مطرح کردند. سوال اول اینکه چرا مناقشه قره باغ بعد از گذشت سال ها متمادی تاکنون حل و فصل نشده است؟ و سوال دوم اینکه آیا چشم انداز مثبتی در این زمینه وجود دارد یا خیر ؟
· ایشان ابتدا خلاصه کوتاهی از روند این بحران ارائه کردند و بحث خود را پیش بردند. قره باغ را ما باید به دو منطقه تقسیم کنیم: یکی منطقه اصلی قره باغ که 75 % ارمنی دارد و 25 % آذری زبان ساکن آنجا هستند. بخش دوم 7 شهر پیرامونی قره باغ کوهستانی می باشد که عموما آذری زبان هستند ولی در اشغال رامنه می باشد و خود ارمنستان نیز در مورد این 7 شهر قبول دارد که در حاکمیت آذربایجان بوده است و امروزه تحت نفوذ ارامنه است.
در مورد سوال اول4 فاکتور اصلی وجود دارد که نشان می دهد چرا این مناقشه حل نشده است:
· اول تمسک دو کشور آذربایجان و ارمنستان به دو مفهوم غالب و قوی حقوق بینالملل؛ ارامنه از مفهوم حق تعیین سرنوشت در قبال مناقشه استفاده می کنند و آذری ها از گزاره حفظ و حمایت از تمامیت ارضی یک کشور صحبت می کنند. لذا این دو مفهوم هر دو در حقوق بینالملل کاملا صحیح است و وجود دارد. بعدها در حقوق بینالملل اصل حق تعیین سرنوشت را با اجازه حکومت مرکزی همراه کردند چراکه در غیر این صورت امروزه ما به اندازه تمام اقوام دنیا باید کشور مستقل می داشتیم. آذربایجان در این خصوص مدعی است که حاکمیت این کشور با تصرف ارمنستان خدشه دار شده و 20 % از خاک این کشور به تصرف غیر درآمده است. لذا سیاست آذربایجان بازگشت قره باغ در عین حال، دادن خودمختاری و استقلال کامل به ارامنه بجز در سیاست خارجی و سیاست دفاعی، می باشد. اما در طرف مقابل همچنان بر اصل حق تعیین سرنوشت و استقلال کامل و یا حتی ظهور یک کشور جدید، تاکید دارد.
· علت دوم ناتوانی گروه مینسک است. گروه مینسک متشکل از امریکا، روسیه و فرانسه به نمایندگی از اتحادیه اروپا است. این گروه ابتدا فعالیت ها و پیشنهاداتی مبنی بر مصالحه طرفین ارائه کرد اما هیچکدام از طرفین نپذیرفتند. آذربایجان به ساختار گروه معترض است چراکه سه کشوری که بیشترین ارامنه در دنیا را داردند، پدیدآورنده گروه هستند و باید ترکیه نیز اضافه شود ولی مورد موافقت ارمنستان قرار نگرفته است. بعدها گروه مینسک به دلیل اختلافات فراوان نقشش کم رنگ شد.
· علت سوم نداشتن ضمانت اجرا در تصمیمات سازمان ملل و قطعنامه های شورای امنیت است. در این خصوص 4 قطعنامه از سوی شورای امنیت صادر شده است ولی ضماتی اجرای مشخصی برای آن مترتب نشده است. برای مثال در این قطعنامه ها به جای محکومیت ارمنستان، گروههای معارض محکوم شده اند که دارای ابهام است.
· و دلیل چهارم که به نظر من مهمترین دلیل است. عدم وجود اداره قوی در دو کشور برای حل مسئله است. گویی که هر دو کشور به وضع موجود که نه صلح دایم است و نه درگیری دایم راضی هستند. آذربایجان با توجه به سرمایه گذاری های عظیم در میادین نفتی و باکو جنگ را برای خود و روند اروپایی شدنش سم می داند. ارمنستان نیز بر همین منوال سعی دارد موضوع مسکوت بماند تا سرانجام آذربایجان استقلال قره باغ را مانند تیمور شرقی و اندونزی به رسمیت بشناسد.
· در مورد سوال دوم مبنی بر چشم انداز آینده باید اشاره کنم که بنده با این وضعیتی که خدمتتان عرض کردم، چشم انداز مثبتی برای حل و فصل این بحران نمیبینم و این بحران کماکان ادامه خواهد داشت. گروه مینسک که عملأ کار خاصی انجام نمی دهد، روس ها که حل شدن بحران کاملا به ضررشان است و باعث کاهش نفوذ مسکو در منطقه می شود. رژیم صهیونیستی که به هر دو طرف سلاح و تجهیزات می فروشد، امریکا نیز با هر دو طرف رابطه مناسبی برقرار کرده است. تنها جمهوری اسلامی ایران است که پیشنهاداتی برای مصالحه و حل و فصل مسالمت آمیز بحران ارائه داده است که مورد استقبال طرفین واقع نشده است. هرچند باید بر نقش مهم تر آذربایجان برای جمهوری اسلامی ایران به واسطه دریای خزر، کریدور شمال ـ جنوب، راه آهن و... اذعان کرد.
آقای سید علی سقاییان، سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در ارمنستان، بحث خود را با اهمیت بحران قره باغ برای کشورهای منطقه بخصوص برای جمهوری اسلامی ایران، بعنوان تنها کشوری که با هر 3 طرف دارای مرز مشترک است، آغاز کرد.
· ایران بعنوان تنها کشوری است که هم با قره باغ، هم با ارمنستان و هم با آذربایجان دارای مرز مشترک است؛ لذا تحولات داخل این 3 منطقه می تواند جمهوری اسلامی ایران را نیز متأثر کند. بنابر این بایستی کشورمان با توجه ویژه ای تحولات قفقاز و حتی آسیای مرکزی را رصد نماید.
· مناقشه قره باغ از نظر من یک بحران زیر خاکستر می باشد که هر لحظه امکان دارد شعله ور شود. چراکه ما در این بحران صرفا با دو کشور مواجه نیستیم، بلکه بازیگران مختلفی در این بحران نقش آفرینی می کنند و این مسئله می تواند با عث تعمیق بحران شود.
· برژینسکی در نظریه خود قفقاز جنوبی را قلب دنیا می داند. به دلیل وجود منابع سرشار انرژی، جایگاه ژئوپلتیکی و ژئواستراتژیکی و معادن مختلفی که در قفقاز جنوبی وجود دارد این منطق را به قلب جهان تعبیر می کند و این مسئله باعث حضور و بازیگری کشورهای بزرگ و کوچک در این منطقه شده است.
· مشکلی که در بحران قره باغ اکنون جمهوری اسلامی با آن مواجه است، رشد خزنده نفوذ و قدرت رژیم صهیونیستی در دو کشور ارمنستان و آذربایجان است که می تواند جریان بحران قر باغ را پیچیده تر از قبل کند. به گونه ای که در درگیری اخیر نیز شاهد استفاده از موشک ها و پهبادهای اسرائیلی توسط هر دو طرف بودیم که این مسئله می تواند یک زنگ خطر جدی برای ایران باشد .
· ایران در بزنگاههای تاریخی و حساس به کمک هر دو کشور آمده است و سعی کرده بر مبنای سیاست همسایگی روابط حسنه ای را با دو کشور ارمنستان و آذربایجان بر قرار کند. ارمنستان در این بین به دلیل مشکلات مرزی با ترکیه و گرجستان بیشتر به سمت ایران تمایل نشان داده است.
· سیاست جمهوری اسلامی در همان زمانی هم که بنده سفیر بودم در ایروان، مبنی بر همسایگی مسالمت آمیز با همسایگان بوده و هست که نمونه های فراوانی دارد مانند: تاجیکستان، مشارکت در افغانستان، عراق، سوریه به نحوی دیگر و قره باغ. همه این موارد نشان می دهد که ایران در تلاش بوده تا امنیت مرزهای خود و امنیت همسایه های خود را تامین نماید. لذا ایران بهترین دوست همسایگان خود می باشد. که حتی برای امنیت همسایگان خود هزینه پرداخت کرده است.
· بنده هم معتقدم تا زمانی که اراده قوی در نزد مقامات ارمنی و آذری برای حل و فصل بحران قره باغ وجود نداشته باشد، نه روسیه، نه ایران، نه امریکا و نه هیچ کشوری توانایی حل این مناقشه را نخواهد داشت.
· هر دو کشور ارمنستان و آذربایجان جزئی از محیط فرهنگی و امنیتی ایران محسوب می شوند و جمهوری اسلامی ایران نمی تواند تحولات رخ داده در این منطقه را نادیده بگیرد. لذا در این چارچوب ایران هم باید با ارمنستان و هم باید با آذربایجان روابط حسنه ای برقرار نماید و حتی به رقابت با رژیم صهیونیستی در دو کشور بپردازیم تا مانع از نفوذ بیشتر این رژیم در منطقه بشویم. دیپلماسی اقتصادی ایران بایستی فعال تر از قبل شود و همچنین موضوع کریدور شمال ـ جنوب هرچه سریع تر باید تکمیل شود و به بهره برداری برسد. عضویت در نهادهای منطقه مانند اتحادیه اقتصادی اوراسیا بسیار با اهمیت است چرا که ارمنستان عضو این اتحادیه می باشد و این مسئله یک فرصت نوین برای ایران می تواند باشد.
آقای دکتر کالجی در ابتدای صحبت های خود ضمن تشکر از برگزاری این نشست، از مسئولین ذیربط درخواست کردند که موضوع قفقاز و آسیای میانه در سیاست خارجی ایران با نگاه ویژه ای نگریسته شود و به این مناطق توجه بیشتری مبذول گردد.
· ابتدا باید از موقعیت ایران درقبال کشور های منطقه کمی برای شما توضیح دهم تا از جایگاه کشورمان مشخص شود که در کجای معادلات قفقاز قرار دارد؟ ایران تنها کشوری است که با هر 3 کشور قفقاز روابط حسنه ای دارد. نه ترکیه، نه گرجستان و نه روسیه اینطور نیستند. اختلاف روسیه و گرجستان، اختلاف ارمنستان و ترکیه، اختلاف ارمنستان و گرجستان، وجود دارد اما ایران با هر سه کشور رابطه مناسب دارد.
· ایران با دو کشور از 3 کشور قره باغ مرز زمینی دارد و با آذربایجان مرز آبی هم دارد. اکثر اقوامی که در منطقه زندگی می کنند در ایران نیز وجود دارد مانند قوم گرجی، تات، ارمنی، تالشی، آذری و... لذا سیاست ایران در قبال کشورهای منطقه حمایت از حکومت مرکزی است. ایران نه استقلال آبخازیا و اوستیا، نه استقلال کریمه، نه استقلال اقلیم کردستان و نه استقلال قره باغ را به رسمیت نشناخته است.
· از ویژگی های درگیری های اخیر قره باغ می توانم به این موارد اشاره کنم. برای اولین بار منطقه درگیری در خارج از منطقه قره باغ اصلی بوده است؛ در 300 کیلومتری قره باغ و در منطقه تووز و تاوش جنگ رخ داده است و به گونه ای که جنگ به سرزمین های اصلی دو طرف رسید. ویژگی دیگر مدت زمان کوتاه درگیری های اخیر میان ارمنستان و آذربایجان بوده است. برای اولین بار استفاده از موشک های میان برد و پهباد در ین درگیری توسط دو طرف مشاهده می شود. ویژگی دیگر این جنگ افزایش تلفات انسانی آن بود که سابقه چندانی دریک دهه گذشته نداشت و ویژگی آخر بینالمللی شدن این درگیری در نزد دیاسپورای ارمنی و آذری در کشورهای مختلف بود که اعتراضات و درگیریهایی میان ارامنه و آذری های خارج نشین به وجود آورد.
· آنچه که باعث بروز مجدد درگیری ها شد مهمتر از همه تحولات داخلی ارمنستان بود در سال 2015 با چالشها و درگیریهای فراوان، ارمنستان ساختار سیاسی خود را از ریاستی به پارلمانی تغییر داد و این موضوع، مقدمه قدرت گیری پاشینیان در رأس هرم قدرت سیاسی در این کشور شد. اصلاحات قانون اساسی به منظور برنامه ریزی برای حضور مجدد سرکسیان و طیف آرتساخی در قدرت پیش بینی شده بود. اما زمینه را برای افزایش تنش های سیاسی و شروع اعتراضات خیابانی علیه حزب حاکم فراهم کرد و بستر را برای حضور پاشینیان در سال2018 که مورد حمایت قاطبه افکار عمومی بود، فراهم کرد.
· ارمنستان قبل از پاشینیان سه رئیسجمهور به خود دید: لئونترپترسیان، روبرت کوچاریان و سرچ سرکسیان. این افراد به نسل اول مقامات سیاسی در ارمنستان مشهور شدند و با توجه به اینکه در جنگ قره باغ توانسته بودند به پیروزی برسند و همچنین اکثر آنها متولد یا بزرگ شده قره باغ بودند(بجز لئون ترپترسیان که متولد حلب سوریه بود)، اما ارمنستان در سال 2018 به یک پوست اندازی و تغییر نسل سیاسی، دست می زند و نخستین بار یک شخص غیر قره باغی و از سرزمین اصلی ارمنستان نخست وزیر می شود.
· این پوست اندازی شامل حال منطقه قره باغ نیز شد و ساهاکیان رییس جمهور قره باغ که قره باغی بود کنار رفت و آراتونیان مطلوب پاشینیان روی کار آمد.
· با این اصلاحات شرایط سیاسی در ارمنستان ملتهب می شود و آذربایجان فرصت را مناسب می بیند تا بتواند قره باغ را پس بگیرد و جنگ را آغاز می کند.
· مهمترین سیگنال هایی که در گیر اخیر از خود ساطع کرد، هم می توان به این موارد اشاره کرد: اولین سیگنال توسط روسیه به خود پاشینیان داده شد که اگر به سمت غرب و ناتو حرکت کند از حمایت های روسیه نسبت به ارمنستان کاسته می شود ضمن اینکه ارمنستان بایستی عواقب آن را مانند گرجستان بپذیرد. دوم، سیگنال روسیه به ترکیه بود که همزمان در سوریه و لیبی با روسیه درگیری دارد و بحران قره باغ می تواند جبهه سومی برای ترکیه شود. سوم. سیگنال روسیه باز به ترکیه و اروپا در بحث رقابت با روسیه در خطوط انتقال انرژی و کاهش وابستگی به گاز روسیه از طریق باکو ـ تفلیس ـ جیهان و خطوط تاپ و تاناپ که همگی از منطقه تووز و تاوش عبور می کند.
· پیامد این بحران نیز اولا باعث تحکیم جایگاه پاشینیان و علی اف در داخل دو کشور شد. چراکه زمانی که جنگی رخ می دهد عنصر ناسیونالیسم در این مناطق پررنگ می شود. همچنین این بحران، حضور رژیم صهیونیستی را در آینده می تواند تقویت نماید. چراکه دو کشور به سمت این رژیم متمایل شده اند.
· در مورد آینده بحران و تکرار آن نیز باید ذکر کنم که احتمال وقوع جنگ محدود همچنان وجود دارد چراکه رژیم صهیونیستی نیز به بازیگران این بحران اضافه شده و از طرف دیگر جنگ در قره باغ بدلیل نیاز هر دو کشور به سرمایه گذاری خارجی و پیشرفت، از یک جنگ محدود و چند روزه فراتر نخواهد رفت. چراکه هیچ یک از طرفین فعلا به آغاز درگیری ها تمایلی ندارند.