«همکاری ایران و هند در چابهار: از تصور تا واقعیت»
شانزدهمین نشست تخصصی رویداد استراتژیک پژوهشکده تحقیقات راهبردی با موضوع «همکاری ایران و هند در چابهار: از تصور تا واقعیت» به ابتکار گروه پژوهش های سیاست خارجی و انجمن ایرانی مطالعات منطقه ای در تاریخ دوشنبه 6 مرداد 1399 برگزار گردید. در این نشست از آقای سید مهدی نبی زاده (سفیر سابق ایران در هند)، آقای ماشالله شاکری (سفیر سابق ایران در پاکستان) و دکتر جعفر حق پناه (استادیار مدعو مطالعات منطقه ای دانشگاه تهران و هیات مدیره انجمن ایرانی مطالعات منطقه ای) برای شرکت در ارائه نظرات کارشناسی در ارتباط با موضوع دعوت به عمل آمد.
دکتر بایزیدی؛ تعامل با آمریکا مهمترین شاخص تاثیر گذار بر روابط ضعیف ایران و هند پس از انقلاب بود.
در ابتدای جلسه آقای دکتر رحیم بایزیدی مدیر گروه روابط بین الملل پژوهشکده تحقیقات راهبردی و دبیر نشست رویداد استراتژیک 16، گزارشی از آخرین تحولات و وضعیت داخلی و منطقه ای بندر چابهار و همکاری ایران و هند، ارائه دادند و به تشریح مسئله پرداختند. ایشان فرمودند روابط ایران و هند بعد از انقلاب اسلامی ایران تا به امروز دارای فراز و فرود نسبتا کمی بوده است. اوج روابط ایران و هند را باید در دهه 90 و مسئله احداث خط لوله صلح مشاهده کرد که البته تا به امروز به نتیجه نرسیده است. چراکه همواره در روابط ایران و هند، متغیرهای خارجی و کنش گران خارجی تاثیرگذار بوده اند.
چابهار نیز از این قاعده مستثنی نبوده است، به طوریکه تاثیر متغیرهای منطقه ای و فرامنطقه ای در چابهار جدی تر استت و ایران و هند را مجبور به انتخاب راهبردی در مقابل هم می کند و این سیاست باعث می شود منافع هردو کشور تحت تاثیر این متغیر ها قرار داشته باشد. نمود بارز رفتار هند در سال های اخیر نزدیکی بیشتر به امریکا و غرب و کاهش همکاری ها و مناسبات با ایران و چین بوده است. حتی مشاهده می شود هند در کمپین فشارحداکثری ایالات متحده امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران، روابط خود را با ایران به کمترین میزان خود در این سالها رسانده است و در مقابل پیوند وثیقی را با امریکا و غرب در سطح بین الملی و با رقبای ایران در سطح منطقه ای آغاز کرده است. در مقطع کنونی یکی از مسائل مهم برای هند در چابهار، بحث انتخابات امریکا و نتیجه آن است که می توان آنرا در همکاری میان ایران و هند موثر دانست.
آقای مهدی نبی زاده؛ در بحث چابهار نیز ما باید هرچه سریع تر مشکلات و موانع موجود را برطرف کنیم تا طرف هندی با رغبت بیشتری در این طرح مشارکت داشته باشد.
آقای نبی زاده صحبتهایشان را با این مسئله شروع کردند که چابهار برای ایران بسیار ارزشمند است و جمهوری اسلامی ایران یک نگاه استراتژیک و راهبردی به چابهار دارد. اما باید دید که این منطقه آیا به همان قدر نیز برای کشور هند ارزشمند هست یا خیر. باید بررسی کرد که چابهار چند درصد از تجارت خارجی هند را در شرایط فعلی و در آینده می تواند پوشش دهد.
سوال مهم دیگر جایگاه هند در نظام روابط بین الملل می باشد. در روابط بین الملل حدود 200 کشور وجود دارد که شاید 20 مورد از آنها بتوان با عنوان کشورهای قدرتمند بین المللی و نوظهور از آنها یاد کرد. هند در بین این 20 کشور چه جایگاهی برای خود تعریف کرده است؟ هند را باید و قطعا جز کشورهای نوظهور و با آینده ای مهم مورد بررسی و ارزیابی قرار دارد. لذا کشور هند از چنین جایگاهی برخوردار است و جمهوری اسلامی ایران قطعا باید در صدد رابطه با این کشور و حتی چین و پاکستان نیز باشد. ایشان پیوندهای تاریخی و فرهنگی، دین اسلام، سابقه انقلاب و استقلال طلبی را سه زمینه اصلی برای تقویت روابط بین جمهوری اسلامی و هند برشمردند.
نبی زاده در این موردکه چابهار برای هند دارای اهمیت می باشد یا نه، افزودند که هند انتظار چابهار امن، چابهار تکمیل شده، آماده و چابهاری را که به شمال ایران، روسیه و قفقاز دسترسی داشته باشد، از ایران داشت. بنابراین ضعف و کم کاری داخلی را یکی از عوامل مهم در کاهش همکاری هند با ایران در چابهار دانستند. به عنوان مثال، پروژه کریدور شمال – جنوب بعد از 20 سال در داخل ایران هنوز تکمیل نشده است و روسیه و هند گلایه هایی را در این زمینه همواره نسبت به ایران داشته اند. بنابراین عدم هماهنگی های داخلی و عدم وجود تفکر راهبردی و میان مدت و بلند مدت در نزد مسئولین ذیربط، یکی از مشکلات اساسی در این زمینه می باشد. لذا در بحث چابهار نیز ما باید هرچه سریع تر مشکلات و موانع موجود را برطرف کنیم تا طرف هندی با رغبت بیشتری در این طرح مشارکت داشته باشد.
آقای ماشالله شاکری؛ بر خلاف تصورات رایج گوادر طی سال های اخیر توسعه چندانی نداشت و ظرفیتهایش در همان حد محدود اولیه باقی مانده است.
آقای شاکری دو مزیت اصلی ایران را جغرافیا و انرژی دانستند و در مسئله جغرافیا بنادر را به عنوان مبادی ورود و خروج کالا بخش اصلی این پتانسیل جغرافیایی معرفی کردند، با این حال یک بندر تنها با توسعه خود رونق پیدا نمیکند بلکه پس کرانه هایی که بندر را به سرزمین اصلی یا سرزمینهای مجاور متصل میکند نقش بسیار تعیین کننده ای دارند. پس تنها با جذب سرمایهگذاری نمیتوان یک بندر را توسعه دارد و از مزایای اقتصادی آن بهره مند شد؛ به عنوان مثال باید در کنار هزینه زیر بنایی یک میلیارد دلاری و روبنایی چند صد میلیون دلاری در خود چابهار و پس کرانه منطقه آزاد، بافت شهری، جاده، راهآهن که بندر را به میلک در مرز افغانستان متصل می کند همه در کنار هم تعریف شوند و با هم توسعه پیدا کنند تا چابهار به ظرفت نهایی خود دست پیدا کند.
همه هزینه های هند در چابهار از جمله 85 میلیون دلاری که هزینه کرد تا سقف 500 میلیون دلاری را که قصد دارد هزینه کند در مقابل آنچه که ما از منابع ملی در چابهار هزینه کردیم، بسیار ناچیز شمردند. پول، تجهیزات و هر سرمایه گذاری از جمله چین، هند و .... مشکلی را از ما حل نمی کند. مهم این است که با حضور هر کشوری ترافیک را در بندر به وجود بیاورند و توسعه دهند. آقای شاکری سپس این سوال را مطرح کرد که آیا حضور هند در چابهار منجر به ترافیک در بندر شد یا نه؟ در پاسخ به این سوال اشاره کرد که با توسعه فاز یک توسط هند تنها مقداری گندم و... در قالب کمک با هداف سیاسی و غیره به افغانستان صادر کرد و عملا تغییر قابل توجهی در ترافیک چابهار ایجاد نکرد. بنابراین حضور هر کشوری در چابهار (از جمله هند) برای ما هزینه های دارد که مستقیم و غیر مستقیم بر ما تحمیل می شود، بنابراین باید بتوانیم بیشترین سود را از حضور بازیگران خارجی در چابهار به دست بیاوریم.
در بخش دوم صحبتهایشان این سوال را مطرح کرد که چابهار در ظرفیت ملی، منطقه ای خودش در چه حدی است؟ و آیا رقابت مخربی با گوادر دارد یا نه؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا سابقه فعالیت چابهار در اوایل انقلاب و نقش برجسته آن در طول جنگ را مورد توجه قرار دادند تا اهمیت نقش ملی آن را گوشزد کنند و اضافه کردند که با وجود همه مشکلات فعالیت بندر از یک میلیون تن شروع شد و هم اکنون به هشت میلیون تن رسید. همچنین اشاره کردند که چابهار بیش از این که از نظر بندری و اقتصادی برای ما مهم باشد به یک برند برای اقدام در سطح بین المللی برای ما تبدیل شد چرا که در بسیاری از موارد هزینه ارسال کالا از بندر عباس و دیگر بنادر کشور برای تأمین نیاز داخلی و کشورهای همجوار از چابهار به صرفه تر است. با این حال تمرکز و توجه بسیار زیادی در کشور ما برای توسعه سواحل مکران در سطح کلان وجود دارد، به نحوی که مقام معظم رهبری نیز همواره توسعه ظرفیتهای چابهار تا بالاترین حد ممکن را همواره مد نظر داشتند.
برای پاکستان نیز گوادر از نظر ملی چندان ارزشمند نیست، چون بندر پورت قاسم و کراچی به طور کامل می توانند نیازهای پاکستان را برطرف کنند. پس از این نظر هم دولت پاکستان و هم ایران به این دو بندر نگاه استراتژیک فراتر از رفع نیازهای ملی دارند.
گوادر پس از کودتای مشرف به عنوان یک بندر سرمایه پذیر معرفی شد و چینی ها اولین سرمایهگذاران آن بودند. و سه پست اسکله 200 متری با آبخور کمتر از 12 متر و تعدادی جرثقیل زرافه ای در آن بندر کار گذاشتند، اما این بندر از پهلوگیری کشتی های بزرگ با تناژ بالا ناتوان است. بر خلاف تصورات رایج گوادر طی سالهای اخیر توسعه چندانی نداشت و ظرفیتهایش در همان حد محدود اولیه باقی مانده است. بندر گوادر از بافت شهری توسعه یافته و تامین ملزومات دریانوردی که اساسی ترین نیازها برای پهلو گرفتن کشتی ها است در فقر شدیدی به سر می برد. آب آشامیدنی، برق، فرودگاه و جاده در بندر گوادر بسیار ضعیف است. پس کرانه گوادر برای انتقال کالا به پاکستان بسیار محدود و ضعیف است. از بندر گوادر تا استان گیلگیر و بلوطستان پاکستان از نظر جاده ای بسیار محدود است و تنها پاکستان تلاش می کند با تبلیغات هند را بترساند چین را به سرمایه گذاری تحریک کند و از بازی در این میان منافع خودش را تامین کند. در خوشبینانه ترین حالت گوادر ده سال دیگر به ظرفیت امروز چابهار می رسد. به عنوان مثال، همین امروز دو کشتی پهلو گرفت که یک کشتی 66 هزاز تنی بود، ولی در گوادر تقریبا هر سه ماه یک کشتی پهلو می گیرد. ما برای توسعه چابهار در کنار استفاده کامل از ظرفیت ملی از حضور هر کشور دیگر از جمله هند، یا کشورهای محدود در خشکی آسیای مرکزی باشه، یا چین و... استفاده کنیم.
یکی دیگر از محورها و پتانسل هایی که چابهار برای ایران ایجاد می کند، به این بر میگردد که ما میتوانیم از طریق آن بین محور ایندوپاسیفیک (هند، امریکا و ژاپن) و محور چین (ابتکار جاده و کمربند) بین این دو عمل کنیم.
دکتر جعفر حق پناه؛ افغانستان نسبت به کندی چابهار نا امید شده و در صدد تامین راه های جدید است.
دکتر حق پناه ابتدا وضعیت جغرافیایی افغانستان را مورد نظر قرار دادند و اشاره کردند که افغانستان به عنوان یک منطقه محصور در خشکی اغلب به عنوان حائل، بی طرف و... در وضعیتی است که در بین سه منطقه مهم آسیای مرکزی، خاورمیانه و شبه قاره قرار گرفته است؛ و این نقش اتصال دهنده می تواند برای ایران هم بسیار مهم باشد.
به دلیل شرایطی که افغانستان دارد در حوزه ترانزیت چند محور مختلف را در نظر دارد: یکی از طرح ها راه ابریشم جدید چین به افغانستان است که البته به دلیل مشکلات داخلی افغانستان از جمله زیرساخت های ضعیف ریلی و جاده ای و مسیر جغرافیایی ناهموار برای چین به صرفه نیست. مسیر دوم که باز هم چین طراحی کرد و از افغانستان هم می گذرد از کشورهای آسیای مرکزی؛ قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان عبور می کند و برای افغانستان به صرفه است به شرطی که خطوط ریلی و جاده ای افغانستان توسعه پیدا کند و به آسیای میانه وصل شود. مسیر سوم که افغانستان دنبال می کند از طریق راه لاجورد هست که از طریق آسیای مرکزی، دریای خزر، قفقاز و در نهایت به اروپا متصل می کند. این مسیر به صورت آزمایشی مورد استفاده قرار گرفت و موفقیت آمیز بود.
اولویت افغانستان این است که تنوعی در مسیرهای ترانزیتی خود ایجاد کند و سه مسیر قبلی و مسیر چهارم که چابهار است مورد نظر این کشور است؛ تا از تنگنای محصور در خشکی که بر این کشور تحمیل شده رهایی پیدا کند. این کشور نسبت به کندی چابهار نا امید شده و در صدد تامین راه های جدید است. و عملا افغانستان بغیر از موارد معدود نتوانسته در صادرات و واردات از چابهار سودی دریافت کند. تاثیر تحولات ژئوپلیتیک بر روند توسعه بر منافع ما و افغانستان همزمان تاثیر منفی داشت.
در سطح منطقه ای و بین المللی محورهای جدید قدرت هستند که به آینده افغانستان بخصوص مواضع و عملکردش در چابهار تاثیر خواهد گذاشت، عبارتند از: محور هند و پاکستان؛ در این محور نیز چین نقش بسیار اساسی دارد و چین نیز افغانستان را از منظر پاکستان می بیند. محور دوم محور هندی امریکایی است که در مورد آینده افغانستان به همگرایی رسیدند و حتی دولت امریکا در بسیاری از موارد افغانستان را به سمت هند هل می دهد تا نیازمندی هایش در حوزه نظامی را از طریق هند تامین کند که این خود نقش اساسی در دیدگاه افغانستان به چابهار خواهد داشت. محور سوم ایرانی و روسی است که در مورد صلح با طالبان و ... به همگرایی رسیدند تا حدی ولی ناقص است.
حق پناه بخش آخر صحبتهای خود را به امکان سنجی همکاری ایران و هند در زمینه های مختلف اختصاص داد؛ وی افزود ما و هند سابقه همکاری مناسبی در افغانستان نداشتیم. از دوره جنگ و جهاد که با مسکو بود و با ما همکاری نکرد. در زمان طالبان با هم همکاری داشتیم ولی هزینه اصلی را ما دادیم. از 2003 به بعد با این که زمینه همکاری ما با هند در افغانستان بسیار زیاد بود هند اساسا تعامل با امریکا در افغانستان را در دستور کار قرار داده بود و با ما همکاری نکرد.
با تاخیری که هند در چابهار داشت ما فرصت های بسیار زیادی با کره با ژاپن در سال های 1395-96 و 97 که هنوز برجام برقرار بود را از دست دادیم. همکاری با چین قبل از این هم میتوانست شروع شود. بعد از برجام یک موسسه اعتبار سنجی ایران را یکی از فرصت های بالقوه سرمایه گذاری معرفی کرده بود که چابهار نیز یکی از محوری های اصلی بود. یک نگاه خوشبینانه ای نسبت به اراده سیاسی هند در چابهار وجود داشت ولی ما اساسا با هند نه در چابهار نه در فرزاد بی نه در کریدور شمال جنوب همکاری موفقی نداشتیم. هند تنها برای موازنه سازی با چین و پاکستان در موارد کمی با ما کار می کند و اقدام جدی نداشته است و تنها زمان را از ما گرفته است. هند به چابهار نیاز دارد ولی ما باید ابتدا بر مشکلات داخلی غلبه کنیم تا بتوانیم چانه زنی مناسبی در مقابل هند در چابهار داشته باشیم.