خشونتهای نظامی رژیم صهیونیستی در خوشه شامات و سناریوهای پیش روی سوریه
۱۰ شهريور ۱۳۹۵ | ۱۰:۴۹
آسیبشناسی برنامههای توسعه کشور در بخش آموزش عالی (پس از انقلاب اسلامی)
تاریخ : مهر ١٣٨٨
تهیه شده در : معاونت پژوهشهای فرهنگی و اجتماعی / گروه پژوهشهای مدیریت، آموزش و منابع انسانی
موضوع : فرهنگی
چکیده
با وجود سابقه نسبتاً طولانی برنامهریزی در کشور، هنوز نظام مناسب برنامهریزی به وجود نیامده و نظام فعلی دارای نارساییهای اساسی است. در همین راستا میتوان گفت که نامناسب بودن نظام برنامهریزی هم از لحاظ شکلی و هم از لحاظ محتوایی، نقش مهمی در کاهش و یا عدم موفقیت برنامههای توسعه کشور در چند دهه گذشته داشته است. به عنوان مثال به لحاظ شکلی، هسته فکری برنامهریزی محدود به عده معدودی بوده و یا به لحاظ محتوایی از میان انواع و اقسام سرمایه (سرمایه اقتصادی، سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی) در بیشتر موارد تنها سرمایه اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است. ایران یکی از پیشگامان امر برنامهریزی توسعه در میان کشورهای در حال توسعه است.اولین برنامه توسعه در ایران به سال ١٩٤٨ میلادی (١٣٢٧ خورشیدی) به اجرا در آمد و تاکنون نه برنامه توسعه (پنج برنامه قبل و چهار برنامه بعد از انقلاب) طرحی شده و به اجرا در آمده است.اما در مجموع،اغلب صاحبنظران توسعه،عملکرد این برنامهها را مثبت ارزیابی نمیکنند. به طور کلی قرن بیستم میلادی را قرن صعود و افول برنامهریزی توسعه دانستهاند.آنجا که در دهه دوم آن قرن و با انقلاب اکتبر ١٩١٧ شوروی، برنامهریزی به عنوان ابزاری بشری برای تفوق بر موانع توسعه و پیشرفت جامعه نمایان شد و تا چند دهه توانایی خود را نشان داد تا اینکه در دو دهه پایانی قرن بیستم و شکست نظام برنامهریزی در کشورهای کمونیستی و جهان سوم دوران افول و تردید در برنامه آغاز شد تا جایی که حتی برخی پیشنهاد کنار گذاشتن کامل آن را مطرح کردهاند؛ چراکه برنامهریزی ملی به عنوان تلاشی برای کنترل تمام وجوه یک کشور به شکلی که گویی اقتصاد و سایر ابعاد سیاسی،فرهنگی و اجتماعی کشور، همچون ماشینی کاملاً شناخته شده است کارایی ندارد.
با وجود سابقه نسبتاً طولانی برنامهریزی در کشور، هنوز نظام مناسب برنامهریزی به وجود نیامده و نظام فعلی دارای نارساییهای اساسی است. در همین راستا میتوان گفت که نامناسب بودن نظام برنامهریزی هم از لحاظ شکلی و هم از لحاظ محتوایی، نقش مهمی در کاهش و یا عدم موفقیت برنامههای توسعه کشور در چند دهه گذشته داشته است. به عنوان مثال به لحاظ شکلی، هسته فکری برنامهریزی محدود به عده معدودی بوده و یا به لحاظ محتوایی از میان انواع و اقسام سرمایه (سرمایه اقتصادی، سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی) در بیشتر موارد تنها سرمایه اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است. ایران یکی از پیشگامان امر برنامهریزی توسعه در میان کشورهای در حال توسعه است.اولین برنامه توسعه در ایران به سال ١٩٤٨ میلادی (١٣٢٧ خورشیدی) به اجرا در آمد و تاکنون نه برنامه توسعه (پنج برنامه قبل و چهار برنامه بعد از انقلاب) طرحی شده و به اجرا در آمده است.اما در مجموع،اغلب صاحبنظران توسعه،عملکرد این برنامهها را مثبت ارزیابی نمیکنند. به طور کلی قرن بیستم میلادی را قرن صعود و افول برنامهریزی توسعه دانستهاند.آنجا که در دهه دوم آن قرن و با انقلاب اکتبر ١٩١٧ شوروی، برنامهریزی به عنوان ابزاری بشری برای تفوق بر موانع توسعه و پیشرفت جامعه نمایان شد و تا چند دهه توانایی خود را نشان داد تا اینکه در دو دهه پایانی قرن بیستم و شکست نظام برنامهریزی در کشورهای کمونیستی و جهان سوم دوران افول و تردید در برنامه آغاز شد تا جایی که حتی برخی پیشنهاد کنار گذاشتن کامل آن را مطرح کردهاند؛ چراکه برنامهریزی ملی به عنوان تلاشی برای کنترل تمام وجوه یک کشور به شکلی که گویی اقتصاد و سایر ابعاد سیاسی،فرهنگی و اجتماعی کشور، همچون ماشینی کاملاً شناخته شده است کارایی ندارد.
ارسال نظرات