نشست تخصصی
۰۶ شهريور ۱۳۹۵ | ۱۴:۳۸
انتخابات و تحولات سیاسی تونس
تاریخ : ١ آبان ١٣٩٠
موضوع : سیاست خارجی
برگزارکننده : معاونت پژوهشهای سیاست خارجی / گروه مطالعات خاورمیانه و خلیج فارس
خلاصه
اعتراضات تونس که باعث فرار رئیس جمهور این کشور و تغییراتی در نظام سیاسی این کشور شد، سرآغاز تحولات جدی و خیزشهای مردمی در جهان عرب بود. با برگزاری انتخابات در تونس، این کشور در روند دولتسازی بعد از اعتراضات نیز در جهان عرب پیشگام است. این پیشتازی در کنار مولفههایی مانند پیروزی جریان اسلامی در تونس، انتخابات و تحولات سیاسی، این کشور را در جهان عرب بسیار با اهمیت میسازد. در این گزارش به اهمیت، ابعاد و نتایج انتخابات تونس و عوامل تاثیرگذار پرداخته میشود و سپس ضمن بررسی آینده و چالشهای سیاسی این کشور، رویکرد غرب در قبال تحولات تونس تبیین خواهد شد.
نتایج
مقدمه
تونس در خیزشهای مردمی و تحولات سیاسی جدید جهان عرب، کشوری پیشتاز محسوب میشود. خیزش مردمی در تونس که باعث کنار رفتن رئیس جمهور و دگرگونیهای مهم سیاسی در این کشور شد، به سرعت به کشورهای مختلف عربی سرایت نمود و مرحله جدیدی از تحولات سیاسی در خاورمیانه و شمال آفریقا را باعث شد؛ هرچند هنوز برخی از کشورهای عربی در بحران داخلی و تلاش برای دگرگونیهای سیاسی هستند، اما برخی دیگر با گذار از ناآرامیها و بحران اولیه به سوی ایجاد نظم نوین سیاسی حرکت کردهاند. تونس همان گونه که در خیزشهای مردمی، پیشتاز کشورهای عربی بود، در دولتسازی و ایجاد نهادها و حاکمیت سیاسی نوین نیز پیشتاز است و انتخابات مجلس مؤسسان در این کشور، گام سختی برای گذار سیاسی بود.
انتخابات مجلس مؤسسان در تونس، که با مشارکت احزاب و گروههای سیاسی مختلف و شرکت بخش گستردهای از مردم برگزار شد، از ابعاد مختلف حائز اهمیت است و علاوه بر عرصه داخلی، به دلیل پیشتازی تونس در عرصه منطقهای نیز تأثیرگذاریهای خود را دارد. در این گزارش که حاصل تبادل نظر جمعی از کارشناسان حوزه جهان عرب است، کوشش میشود تا ضمن اشاره به اهمیت انتخابات تونس و ابعاد و نتایج آن، به آینده و چالشهای سیاسی این کشور و همچنین رویکرد غرب پرداخته شود.
١- اهمیت انتخابات تونس
انتخابات مجلس مؤسسان تونس و ابعاد و نتایج آن از سه منظر اهمیت دارد: اولین مسئله پیشتازی تونس در تحولات جهان عرب، به لحاظ نوع خاص نظام سیاسی و حکومت آن در طول دهههای گذشته و از زمان استقلال تاکنون است. ساختار سیاسی اغلب کشورهای عربی از زمان استقلال، در فاصله بین جنگ جهانی اول و دوم، مبتنی بر الگوی سکولار بوده است. با این حال، نوعی از سکولاریسم افراطی فرانسوی نیز در قالب مکتبی خاص در جهان عرب مطرح بود که از آن به عنوان بورقیبیسم یاد میشود. بر این اساس، با توجه به تسلط سکولاریسم افراطی در تونس برای چندین دهه، پیشتازی جریان اسلامی در انتخابات اخیر، تحول مهمی محسوب میشود و اهمیت بالایی دارد.
دومین بعد اهمیت انتخابات تونس، به پیشتازی آن در مرحله کنونی تحولات عربی و خیزشهای مردمی مربوط است. با توجه به این پیشتازی، نتایج انتخابات برای مجموعه جهان عرب و افق سیاسی پیشروی آن اهمیت بالایی دارد و حداقل اینکه ابعاد و نتایج انتخابات مجلس مؤسسان تونس و ترکیب و رفتار گروههای پیروز انتخاباتی، میتواند امکانات و پیشزمینههایی را برای تحلیل تحولات سیاسی سایر کشورهای عربی فراهم کند.
مسئله یا نکته سومی که اهمیت انتخابات تونس را نشان میدهد، پیشتازی جریان اسلامی تونس در کسب نتایج است. حزب النهضه به رهبری راشد الغنوشی، توانست ٩١ کرسی از مجموع ٢١٧ کرسی مجلس مؤسسان را کسب نماید و با فاصلهای قابل ملاحظه بر رقبا پیروز شود. از آنجایی که دیدگاه النهضه و آقای الغنوشی، دیدگاه میانهرو و متفاوت از نگاه سلفیهای رادیکال در میان جریانهای اسلامی است، عملکرد این جریان و تحولات ماههای آتی، آزمونی اساسی برای جریان اسلامی تونس است که بر سایر کشورهای عربی نیز تأثیرگذار است. راشد الغنوشی درصدد پل زدن بین سنت و مدرنیسم و ایجاد پیوند بین اسلام و دموکراسی و جامعه است که ذیل جنبش عمومی اخوانالمسلمین، تعریف میشود. بر این اساس، پیروزی این جریان و لزوم عملکرد آن در عرصه عملی سیاست، به نوعی آزمون عملی اندیشههای النهضه است که به نوعی مکتب سلفی معتدل گرایش دارد.
٢- ابعاد و نتایج انتخابات
نظام انتخاباتی مجلس مؤسسان در تونس، نظام انتخاباتی نسبی، استانی و فهرستی بود. طراحی و بکارگیری این نوع نظام انتخاباتی، به دلایل مختلفی صورت گرفت که مهمترین آن ممانعت از تسلط جریان اسلامی و پیروزی تمام عیار آن با توجه به برتری در نظرسنجیها بود. شورای تحقق انقلاب تونس که اکثریت اعضای آن از جریانات چپ تونس و سوسیالیستها و مارکسیستها بود و جریان اسلامی در آن در اقلیت قرار داشت، دلایل طراحی نظام انتخابات نسبی را انعکاس طیف متنوع جامعه اعلام کرد.
مجموع ٢١٧ کرسی مجلس مؤسسان بین استانهای مختلف توزیع شد و در استانها نیز افراد به لیستهای احزاب رأی میدادند و ١٤٠ لیست انتخاباتی وجود داشت. بعد از اعلام نتایج، ٩١ کرسی به حزب النهضه به عنوان حزب پیشتاز تعلق گرفت که ٤٠ درصد کرسیها را شامل میشود. حزب دوم پیروز، حزب «کنگره برای جمهوری» است که ٣٠ کرسی را کسب کرد و حزب سوم یعنی التکتل یا ائتلاف کار و آزادی، به عنوان حزبی سوسیال دموکرات است که ٢١ کرسی را به دست آورد.
نتایج انتخابات، نکات مختلف قابل توجهی را نشان میدهد؛ اول اینکه اختلاف فاحشی بین کرسیهای حزب اول و دوم وجود دارد و میتوان جریان اسلامی را پیروز انتخابات محسوب کرد. دوم اینکه سه حزب پیروز اول، حدود ٦٥ درصد کرسیهای مجلس مؤسسان را در مجموع کسب کردند و هنوز درصد مهمی از کرسیها به سایر احزاب و گروههای سیاسی تعلق دارد. سومین نکته آنکه هر سه حزب پیروز، به رغم خواستگاههای ایدئولوژیک متفاوت، جریانهایی میانهرو محسوب میشوند. حزب اول جریان اسلامی میانهرو را نه تنها در تونس بلکه در کل جهان عرب نمایندگی میکند. حزب دوم، حزب ناسیونالیستی عربی یا قومی، اما میانهرو است. حزب سوم حزبی سوسیال دموکراتیک، اما میانهرو است و به تندروی شهرت ندارد.
قبل از برگزاری انتخابات، دو جریان سیاسی یا انتخاباتی مهم در مقابل هم قرار داشته و رقابت میکردند. یک طیف به نمایندگی جنبش النهضه بود که به دلیل اسلامی بودن، به تعبیری راست تلقی میشود. طیف دیگر، ائتلافی چپ بود که حول محور حزب کمونیست تونس که نام خود را به جنبش التجدید تغییر داده است، شکل گرفت. در این انتخابات، سمبل طیف راست یعنی جریان اسلامی ٩١ کرسی و سمبل ائتلاف انتخاباتی چپ یعنی التجدید، تنها ٥ کرسی را کسب کرد.
این نتایج نشان دهنده نوعی پیروزی برای جریان اسلامی و شکست برای جریانهای چپ تلقی شد. با این حال، حزب مسلطی در مجلس ایجاد نشد و النهضه مجبور به ائتلاف با سایر احزاب پیروز شد.
یکی از پدیدههای انتخابات تونس، کسب ١٩ کرسی از سوی یک ائتلاف انتخاباتی به رهبری محمدالحامدی الهاشمی بود که چهارمین ائتلاف پیروز بود. الهاشمی رئیس تلویزیون المستقل و یک تاجر ثروتمند تونسی مقیم لندن است. وی تا دهه ١٩٩٠، جزء کادرهای دانشجویی و جوان النهضه بود که به دلیل موضعگیری در جنگ کویت، از این جریان اخراج شد. حزب بعدی، جریان حزب تاریخی است که سمبل جریانهای لائیک است که ١٧ کرسی کسب کرد.
٣- دلایل نتایج انتخابات و پیروزی جریان اسلامی
یکی از مباحث اصلی قابل طرح درخصوص انتخابات مجلس مؤسسان تونس، آن است که چرا به رغم عوامل مختلف مانند حمایتهای بینالمللی بیرونی، تداوم ساختار و عناصر سیاسی مخالف داخلی، برتری جریانهای چپ در شورای تحقق انقلاب، مهیا نبودن فضای درونی جامعه و گرایشات چپگرایانه نخبگان، جریانهای رقیب جریان اسلامی به خصوص جریان چپ، نتوانست پیروز انتخابات باشد و النهضه توانست با اختلاف قابل توجهی، بخش مهمی از کرسیها را به دست آورد؟ در این خصوص میتوان به شش مؤلفه مهم اشاره نمود:
اولین نکته آن که تونس هنوز جامعهای اسلامی است و بدنه عادی جامعه مسلمانان، تفکیک چندانی بین جریان اسلامی با اصل دین به عنوان موضوعی دینی و مذهبی قائل نیست و تودههای جامعه به سمت گرایش اسلامی، تمایل طبیعی از خود نشان میدهند.
دومین مسئله مهم آن است که با حاکمیت نظام سیاسی سکولار و بسته پلیسی در تونس، در طول چندین دهه گذشته، افکار عمومی جامعه تمایل دارد تا به سمت نقیض این نوع ساختار و تفکر سیاسی برود تا اینکه به سمت نیروهای میانه حرکت کند. جریان النهضه با توجه به گرایش اسلامی و چندین دهه مبارزه و هزینههای سیاسی و انسانی مختلف، بیشترین فاصله و تناقض را با رژیم گذشته حفظ نمود و بر این اساس، برای جامعه تونس از جذابیت و محبوبیت بیشتری در دوره جدید برخوردار است.
مؤلفه سومی که باعث پیروزی جریان اسلامی در انتخابات تونس شد، تشکیلات قوی فراگیر و افقی حزب النهضه در سراسر تونس بود. هرچند که تشکیلات و کادرهای النهضته در گذشته بسیار آسیب دیده بود، اما این حزب در شرایط جدید توانست با بازسازی نظم تشکیلاتی و ترمیم کادرهای حزبی، به موفقیت در رقابتهای انتخاباتی کمک کند.
چهارمین مؤلفه قابل اشاره استراتژی موفق میانهروانه النهضه است که به نیازهای هویتی و نیازهای کنونی جامعه تونس ناظر است. جریان اسلامی بر هویت عربی و اسلامی تونس تأکید میکند، اما در عین حال به مدنی بودن مبارزات و روند شکلگیری دولت و پل زدن بین اسلام و دموکراسی اعتقاد دارد. این رویکرد باعث جذب گروههای مختلف و طرد حداقلی عناصر و گروههای مختلف در جامعه تونس میشود.
مؤلفه پنجم مؤثر در پیروزی جریان اسلامی، تاکتیک انتخاباتی موفق این گروه بود. النهضه تنها حزبی بود که به صورت افقی در همه جای تونس به ایجاد دفتر و برگزاری تجمع انتخاباتی مبادرت کرد و به جای حضور صرف در مرکز، به صورت مستقیم با رأی دهندگان تماس برقرار کرد. نکته ششم آنکه النهضه با استراتژی و تاکتیک انتخاباتی فوق، نوعی آتشبس اجباری را بر نیروهای رقیب داخلی و بازیگران مخالف خارجی تحمیل کرد. این جریان با مدیریت تحولات و فضای درونی و تعاملات خارجی، به کاهش تنشها و جلوگیری از اصطکاک و برخورد با منافع اقشار داخلی و بازیگران خارجی پرداخت. النهضه به ارائه دیدگاهی موسع از اسلام پرداخت، تا جریانهای داخلی را مدیریت نماید و از ارائه چهرهای اصطکاکی از جریان اسلامی در عرصه بینالمللی و سیاست خارجی، جلوگیری نماید.
٤- آینده و چالشهای سیاسی تونس
آینده سیاسی تونس، تحت تأثیر عملکرد مجلس مؤسسان و رقابت یا تعامل نیروهای سیاسی داخلی و همچنین تأثیرگذاری بازیگران خارجی قرار خواهد داشت و با توجه به تنوع بازیگران و اختلاف دیدگاهها و منافع، میتوان چالشهای مختلفی را در عرصه سیاسی این کشور انتظار داشت. مجلس مؤسسان تونس دو وظیفه اساسی را بر عهده دارد که شامل تدوین قانون اساسی به عنوان چهارچوبی بلند مدت و دیگری اداره مرحله انتقالی و ایجاد مکانیسمها و نهادهای سیاسی و تعیین رئیس جمهور و نخست وزیر است که با همدیگر در چالش نیز قرار میگیرند.
جریان اسلامی در مدیریت تحولات سیاسی تونس، با چالشها و مشکلات مختلفی روبرو است و با توجه به هژمون نبودن یا دارا نبودن نصف به علاوه یکی از کرسیهای مجلس مؤسسان، قدرت تمام عیار را در اختیار ندارد. افزون بر آن، شرایط داخلی و بینالمللی نیز محدودیتهای مختلفی را بر این گروه تحمیل میکند و بر این اساس، النهضه مجبور است که رفتارها و تعاملات خود را به صورتی خاص و محتاطانه مدیریت نماید. النهضه در مدیریت فضای سیاسی با چالشهای مختلفی روبرو است که به مهمترین آنها میپردازیم:
اولین چالش، لزوم ائتلاف النهضه با احزاب پیروز بعدی برای تشکیل دولت است که جریانات لائیک محسوب میشوند. با توجه به نگاه راشد الغنشوشی به ایده دولت اسلامی با ویژگیهای خاص خود، میتوان تعارضات و اختلافات گروههای پیروز در تعاملات سیاسی را انتظار داشت. چالش دوم، مشکلات جمع بین تغییرخواهان و ساختارهای حاکمیتی است؛ از آنجایی که ساختارهای حاکمیتی فرو نپاشیده، ارتش و نیروهای امنیتی به شکل سابق وجود دارند و طبقه بوروکراتیک، دولت دوره انتقالی را مدیریت میکنند و بدنه جامعه و جوانان، خواستار تغییر هستند. این تعارض میتواند به چالشهایی جدی و حتی افزایش فشارهای خارجی منجر شود.
چالش سوم، به مهار نیروهای چپ در عرصه سیاسی تونس مربوط میشود. نیروهای چپ به رغم عدم موفقیت در انتخابات از قدرت حزبی، تبلیغاتی، نخبگی و ایذایی بالایی برخوردار هستند و میتوانند با نقشآفرینی خود، چالشهایی را برای جریان حاکم به وجود آورند. چهارمین چالش را میتوان چالش بین دو وظیفه اداره دولت انتقالی و تدوین قانون اساسی دانست که با توجه به اولویتهای متفاوت معطوف به نیازهای فعلی و بلند مدت، چالشساز باشند.
چالش پنجم النهضه در فضای سیاسی جدید را میتوان مشکلات تحمیلی سیاست خارجی عنوان کرد. هرچند این جریان در کوتاه مدت توانسته است به نوعی تنشزدایی و کاهش حساسیتها را در عرصه سیاست خارجی لحاظ کند، اما تداوم این رویکرد در بلند مدت دشوار خواهد بود. چرا که این جریان اسلامی ناچار است به مسائل منطقهای و سیاست خارجی، در هر شکلی واکنشهای مشخصی داشته باشد. بر این اساس، هویت عربی و اسلامی این جریان میتواند در حوزه سیاست خارجی چالشها و مشکلاتی را برای آن به وجود آورد. هرچند النهضه از موضعگیری و رویکردهای حساسیت برانگیز در سیاست خارجی در کوتاه مدت امتناع کرده است، اما در بلند مدت نمیتواند موضعگیری نداشته باشد.
٥- غرب و تحولات تونس
قدرتهای غربی مطلوبیتها و اولویتهای خاص خود را در خاورمیانه و شمال آفریقا دنبال میکنند و به رغم دیدگاههایی مانند تلاش هدفمند غرب برای ایجاد دموکراسی و اصلاحات در منطقه از جمله در جریان تحولات اخیر عربی، مطلوبیتهای غرب را میتوان در ابعاد دیگری تعریف کرد. بدین معنا که غرب رژیمهای گذشته مانند رژیم مبارک و بنعلی را برای اهداف و منافع خود مطلوبتر میدانست و بر همین اساس، هیچگونه اقدام تأثیرگذاری برای دگرگونی شرایط سیاسی انجام نداد. اما با وقوع خیزشهای مردمی و تحمیل شدن واقعیتهای جدید، غرب در پی مدیریت تحولات و انتخاب گزینههایی است که کمترین چالش و تهدید را برای آن داشته باشد. بر این اساس، قدرتهای غربی در پی طراحی چهارچوبهایی هستند که تحولات، از آنها فراتر نرود.
در تونس، انباشت مجموعهای از عوامل باعث وقوع خیزش مردمی و پدیدار شدن نیروی جدیدی، یعنی اراده و قدرت مردمی، در عرصه سیاست شد. هرچند که برای غرب، رژیم بنعلی از مطلوبیت برخوردار بود، اما قدرتهای غربی در مواجهه با واقعیت جدید، سعی در تعامل با آن و استفاده از فرصتهای موجود داشتند. بر این اساس، با توجه به نوع ارتباط آمریکا و ارتش، ترجیح دادند با حذف رأس سیستم یعنی بنعلی، ساختار سیاسی را حفظ کنند. از آنجایی که غرب از قبل سناریوهایی برای رخدادهای کنونی در تونس داشت، سعی نمود با تعامل، مانع از وقوع تحولات خارج از چهارچوب شود.
در دوره بعد از فرار بنعلی، با توجه به ریشهدار بودن جریان اسلامی در تونس، بسیار تلاش شد تا این جریان مهار و کنترل شود. از جمله اینکه انتخابات برای چندین ماه به تعویق افتاد تا گروههای رقیب بتوانند سازماندهی و نتایج بهتری را داشته باشند. با این حال، جریان اسلامی به برتری رسید و با رویکرد مسالمتآمیز خود، مانع از تشدید فشارهای داخلی و خارجی شد؛ وضعیتی که مطلوب غرب نیست. با این حال غرب به تلاش خود برای کنترل تحولات و پیدا کردن نقطه تعادل خود با تحولات و گروهها ادامه میدهد.
نتیجهگیری
تحولات سیاسی تونس، پس از فرار بنعلی، حاکی از تأثیرگذاری طیف متنوعی از ساختارها و گروهها و بازیگران خارجی است. در حالی که در داخل، ساختارها و عناصر حاکمیتی به جا مانده از رژیم گذشته همچنان در پی حفظ قدرت و محدود ساختن تغییرات هستند، گروههای احزاب مختلف داخلی، در پی دگرگونی جدی و متحول ساختن شرایط این کشور میباشند. این در حالی است که بازیگران خارجی و به خصوص غرب نیز در پی مدیریت تحولات و کنترل روندهای درونی تونس هستند. انتخابات مجلس مؤسسان تونس، رویداد مهم سیاسی جدیدی در این کشور است که در آن جریان اسلامی النهضه توانست به برتری قابل ملاحظهای برسد. با این حال، این حزب مجبور است تا با احزاب پیروز دیگر، در یک ائتلاف همکاری نمایند. از آنجایی که مجلس دو وظیفه مهم تکشیل دولت و اداره امور و همچنین تدوین قانون اساسی را بر عهده دارد و همچنین اختلاف دیدگاهها بین النهضه و دو حزب دیگر پیروز وجود دارد، میتوان انتظار وقوع چالشهای مختلفی را در عرصه سیاسی این کشور داشت. هرچند النهضه با استراتژی و تاکتیکهای مناسب، موفقیت خوبی را کسب نموده است، اما چالشهای گستردهتری را از جانب نیروهای رقیب داخلی و بازیگران مخالف خارجی، به خصوص غرب، میتوان برای این جریان انتظار داشت. اما در مجموع، آینده سیاسی چیزی جز حاصل کشاکشهای نیروهای رقیب و مهارتها و عملکرد هرکدام از نیروها نخواهد بود.
اعتراضات تونس که باعث فرار رئیس جمهور این کشور و تغییراتی در نظام سیاسی این کشور شد، سرآغاز تحولات جدی و خیزشهای مردمی در جهان عرب بود. با برگزاری انتخابات در تونس، این کشور در روند دولتسازی بعد از اعتراضات نیز در جهان عرب پیشگام است. این پیشتازی در کنار مولفههایی مانند پیروزی جریان اسلامی در تونس، انتخابات و تحولات سیاسی، این کشور را در جهان عرب بسیار با اهمیت میسازد. در این گزارش به اهمیت، ابعاد و نتایج انتخابات تونس و عوامل تاثیرگذار پرداخته میشود و سپس ضمن بررسی آینده و چالشهای سیاسی این کشور، رویکرد غرب در قبال تحولات تونس تبیین خواهد شد.
نتایج
مقدمه
تونس در خیزشهای مردمی و تحولات سیاسی جدید جهان عرب، کشوری پیشتاز محسوب میشود. خیزش مردمی در تونس که باعث کنار رفتن رئیس جمهور و دگرگونیهای مهم سیاسی در این کشور شد، به سرعت به کشورهای مختلف عربی سرایت نمود و مرحله جدیدی از تحولات سیاسی در خاورمیانه و شمال آفریقا را باعث شد؛ هرچند هنوز برخی از کشورهای عربی در بحران داخلی و تلاش برای دگرگونیهای سیاسی هستند، اما برخی دیگر با گذار از ناآرامیها و بحران اولیه به سوی ایجاد نظم نوین سیاسی حرکت کردهاند. تونس همان گونه که در خیزشهای مردمی، پیشتاز کشورهای عربی بود، در دولتسازی و ایجاد نهادها و حاکمیت سیاسی نوین نیز پیشتاز است و انتخابات مجلس مؤسسان در این کشور، گام سختی برای گذار سیاسی بود.
انتخابات مجلس مؤسسان در تونس، که با مشارکت احزاب و گروههای سیاسی مختلف و شرکت بخش گستردهای از مردم برگزار شد، از ابعاد مختلف حائز اهمیت است و علاوه بر عرصه داخلی، به دلیل پیشتازی تونس در عرصه منطقهای نیز تأثیرگذاریهای خود را دارد. در این گزارش که حاصل تبادل نظر جمعی از کارشناسان حوزه جهان عرب است، کوشش میشود تا ضمن اشاره به اهمیت انتخابات تونس و ابعاد و نتایج آن، به آینده و چالشهای سیاسی این کشور و همچنین رویکرد غرب پرداخته شود.
١- اهمیت انتخابات تونس
انتخابات مجلس مؤسسان تونس و ابعاد و نتایج آن از سه منظر اهمیت دارد: اولین مسئله پیشتازی تونس در تحولات جهان عرب، به لحاظ نوع خاص نظام سیاسی و حکومت آن در طول دهههای گذشته و از زمان استقلال تاکنون است. ساختار سیاسی اغلب کشورهای عربی از زمان استقلال، در فاصله بین جنگ جهانی اول و دوم، مبتنی بر الگوی سکولار بوده است. با این حال، نوعی از سکولاریسم افراطی فرانسوی نیز در قالب مکتبی خاص در جهان عرب مطرح بود که از آن به عنوان بورقیبیسم یاد میشود. بر این اساس، با توجه به تسلط سکولاریسم افراطی در تونس برای چندین دهه، پیشتازی جریان اسلامی در انتخابات اخیر، تحول مهمی محسوب میشود و اهمیت بالایی دارد.
دومین بعد اهمیت انتخابات تونس، به پیشتازی آن در مرحله کنونی تحولات عربی و خیزشهای مردمی مربوط است. با توجه به این پیشتازی، نتایج انتخابات برای مجموعه جهان عرب و افق سیاسی پیشروی آن اهمیت بالایی دارد و حداقل اینکه ابعاد و نتایج انتخابات مجلس مؤسسان تونس و ترکیب و رفتار گروههای پیروز انتخاباتی، میتواند امکانات و پیشزمینههایی را برای تحلیل تحولات سیاسی سایر کشورهای عربی فراهم کند.
مسئله یا نکته سومی که اهمیت انتخابات تونس را نشان میدهد، پیشتازی جریان اسلامی تونس در کسب نتایج است. حزب النهضه به رهبری راشد الغنوشی، توانست ٩١ کرسی از مجموع ٢١٧ کرسی مجلس مؤسسان را کسب نماید و با فاصلهای قابل ملاحظه بر رقبا پیروز شود. از آنجایی که دیدگاه النهضه و آقای الغنوشی، دیدگاه میانهرو و متفاوت از نگاه سلفیهای رادیکال در میان جریانهای اسلامی است، عملکرد این جریان و تحولات ماههای آتی، آزمونی اساسی برای جریان اسلامی تونس است که بر سایر کشورهای عربی نیز تأثیرگذار است. راشد الغنوشی درصدد پل زدن بین سنت و مدرنیسم و ایجاد پیوند بین اسلام و دموکراسی و جامعه است که ذیل جنبش عمومی اخوانالمسلمین، تعریف میشود. بر این اساس، پیروزی این جریان و لزوم عملکرد آن در عرصه عملی سیاست، به نوعی آزمون عملی اندیشههای النهضه است که به نوعی مکتب سلفی معتدل گرایش دارد.
٢- ابعاد و نتایج انتخابات
نظام انتخاباتی مجلس مؤسسان در تونس، نظام انتخاباتی نسبی، استانی و فهرستی بود. طراحی و بکارگیری این نوع نظام انتخاباتی، به دلایل مختلفی صورت گرفت که مهمترین آن ممانعت از تسلط جریان اسلامی و پیروزی تمام عیار آن با توجه به برتری در نظرسنجیها بود. شورای تحقق انقلاب تونس که اکثریت اعضای آن از جریانات چپ تونس و سوسیالیستها و مارکسیستها بود و جریان اسلامی در آن در اقلیت قرار داشت، دلایل طراحی نظام انتخابات نسبی را انعکاس طیف متنوع جامعه اعلام کرد.
مجموع ٢١٧ کرسی مجلس مؤسسان بین استانهای مختلف توزیع شد و در استانها نیز افراد به لیستهای احزاب رأی میدادند و ١٤٠ لیست انتخاباتی وجود داشت. بعد از اعلام نتایج، ٩١ کرسی به حزب النهضه به عنوان حزب پیشتاز تعلق گرفت که ٤٠ درصد کرسیها را شامل میشود. حزب دوم پیروز، حزب «کنگره برای جمهوری» است که ٣٠ کرسی را کسب کرد و حزب سوم یعنی التکتل یا ائتلاف کار و آزادی، به عنوان حزبی سوسیال دموکرات است که ٢١ کرسی را به دست آورد.
نتایج انتخابات، نکات مختلف قابل توجهی را نشان میدهد؛ اول اینکه اختلاف فاحشی بین کرسیهای حزب اول و دوم وجود دارد و میتوان جریان اسلامی را پیروز انتخابات محسوب کرد. دوم اینکه سه حزب پیروز اول، حدود ٦٥ درصد کرسیهای مجلس مؤسسان را در مجموع کسب کردند و هنوز درصد مهمی از کرسیها به سایر احزاب و گروههای سیاسی تعلق دارد. سومین نکته آنکه هر سه حزب پیروز، به رغم خواستگاههای ایدئولوژیک متفاوت، جریانهایی میانهرو محسوب میشوند. حزب اول جریان اسلامی میانهرو را نه تنها در تونس بلکه در کل جهان عرب نمایندگی میکند. حزب دوم، حزب ناسیونالیستی عربی یا قومی، اما میانهرو است. حزب سوم حزبی سوسیال دموکراتیک، اما میانهرو است و به تندروی شهرت ندارد.
قبل از برگزاری انتخابات، دو جریان سیاسی یا انتخاباتی مهم در مقابل هم قرار داشته و رقابت میکردند. یک طیف به نمایندگی جنبش النهضه بود که به دلیل اسلامی بودن، به تعبیری راست تلقی میشود. طیف دیگر، ائتلافی چپ بود که حول محور حزب کمونیست تونس که نام خود را به جنبش التجدید تغییر داده است، شکل گرفت. در این انتخابات، سمبل طیف راست یعنی جریان اسلامی ٩١ کرسی و سمبل ائتلاف انتخاباتی چپ یعنی التجدید، تنها ٥ کرسی را کسب کرد.
این نتایج نشان دهنده نوعی پیروزی برای جریان اسلامی و شکست برای جریانهای چپ تلقی شد. با این حال، حزب مسلطی در مجلس ایجاد نشد و النهضه مجبور به ائتلاف با سایر احزاب پیروز شد.
یکی از پدیدههای انتخابات تونس، کسب ١٩ کرسی از سوی یک ائتلاف انتخاباتی به رهبری محمدالحامدی الهاشمی بود که چهارمین ائتلاف پیروز بود. الهاشمی رئیس تلویزیون المستقل و یک تاجر ثروتمند تونسی مقیم لندن است. وی تا دهه ١٩٩٠، جزء کادرهای دانشجویی و جوان النهضه بود که به دلیل موضعگیری در جنگ کویت، از این جریان اخراج شد. حزب بعدی، جریان حزب تاریخی است که سمبل جریانهای لائیک است که ١٧ کرسی کسب کرد.
٣- دلایل نتایج انتخابات و پیروزی جریان اسلامی
یکی از مباحث اصلی قابل طرح درخصوص انتخابات مجلس مؤسسان تونس، آن است که چرا به رغم عوامل مختلف مانند حمایتهای بینالمللی بیرونی، تداوم ساختار و عناصر سیاسی مخالف داخلی، برتری جریانهای چپ در شورای تحقق انقلاب، مهیا نبودن فضای درونی جامعه و گرایشات چپگرایانه نخبگان، جریانهای رقیب جریان اسلامی به خصوص جریان چپ، نتوانست پیروز انتخابات باشد و النهضه توانست با اختلاف قابل توجهی، بخش مهمی از کرسیها را به دست آورد؟ در این خصوص میتوان به شش مؤلفه مهم اشاره نمود:
اولین نکته آن که تونس هنوز جامعهای اسلامی است و بدنه عادی جامعه مسلمانان، تفکیک چندانی بین جریان اسلامی با اصل دین به عنوان موضوعی دینی و مذهبی قائل نیست و تودههای جامعه به سمت گرایش اسلامی، تمایل طبیعی از خود نشان میدهند.
دومین مسئله مهم آن است که با حاکمیت نظام سیاسی سکولار و بسته پلیسی در تونس، در طول چندین دهه گذشته، افکار عمومی جامعه تمایل دارد تا به سمت نقیض این نوع ساختار و تفکر سیاسی برود تا اینکه به سمت نیروهای میانه حرکت کند. جریان النهضه با توجه به گرایش اسلامی و چندین دهه مبارزه و هزینههای سیاسی و انسانی مختلف، بیشترین فاصله و تناقض را با رژیم گذشته حفظ نمود و بر این اساس، برای جامعه تونس از جذابیت و محبوبیت بیشتری در دوره جدید برخوردار است.
مؤلفه سومی که باعث پیروزی جریان اسلامی در انتخابات تونس شد، تشکیلات قوی فراگیر و افقی حزب النهضه در سراسر تونس بود. هرچند که تشکیلات و کادرهای النهضته در گذشته بسیار آسیب دیده بود، اما این حزب در شرایط جدید توانست با بازسازی نظم تشکیلاتی و ترمیم کادرهای حزبی، به موفقیت در رقابتهای انتخاباتی کمک کند.
چهارمین مؤلفه قابل اشاره استراتژی موفق میانهروانه النهضه است که به نیازهای هویتی و نیازهای کنونی جامعه تونس ناظر است. جریان اسلامی بر هویت عربی و اسلامی تونس تأکید میکند، اما در عین حال به مدنی بودن مبارزات و روند شکلگیری دولت و پل زدن بین اسلام و دموکراسی اعتقاد دارد. این رویکرد باعث جذب گروههای مختلف و طرد حداقلی عناصر و گروههای مختلف در جامعه تونس میشود.
مؤلفه پنجم مؤثر در پیروزی جریان اسلامی، تاکتیک انتخاباتی موفق این گروه بود. النهضه تنها حزبی بود که به صورت افقی در همه جای تونس به ایجاد دفتر و برگزاری تجمع انتخاباتی مبادرت کرد و به جای حضور صرف در مرکز، به صورت مستقیم با رأی دهندگان تماس برقرار کرد. نکته ششم آنکه النهضه با استراتژی و تاکتیک انتخاباتی فوق، نوعی آتشبس اجباری را بر نیروهای رقیب داخلی و بازیگران مخالف خارجی تحمیل کرد. این جریان با مدیریت تحولات و فضای درونی و تعاملات خارجی، به کاهش تنشها و جلوگیری از اصطکاک و برخورد با منافع اقشار داخلی و بازیگران خارجی پرداخت. النهضه به ارائه دیدگاهی موسع از اسلام پرداخت، تا جریانهای داخلی را مدیریت نماید و از ارائه چهرهای اصطکاکی از جریان اسلامی در عرصه بینالمللی و سیاست خارجی، جلوگیری نماید.
٤- آینده و چالشهای سیاسی تونس
آینده سیاسی تونس، تحت تأثیر عملکرد مجلس مؤسسان و رقابت یا تعامل نیروهای سیاسی داخلی و همچنین تأثیرگذاری بازیگران خارجی قرار خواهد داشت و با توجه به تنوع بازیگران و اختلاف دیدگاهها و منافع، میتوان چالشهای مختلفی را در عرصه سیاسی این کشور انتظار داشت. مجلس مؤسسان تونس دو وظیفه اساسی را بر عهده دارد که شامل تدوین قانون اساسی به عنوان چهارچوبی بلند مدت و دیگری اداره مرحله انتقالی و ایجاد مکانیسمها و نهادهای سیاسی و تعیین رئیس جمهور و نخست وزیر است که با همدیگر در چالش نیز قرار میگیرند.
جریان اسلامی در مدیریت تحولات سیاسی تونس، با چالشها و مشکلات مختلفی روبرو است و با توجه به هژمون نبودن یا دارا نبودن نصف به علاوه یکی از کرسیهای مجلس مؤسسان، قدرت تمام عیار را در اختیار ندارد. افزون بر آن، شرایط داخلی و بینالمللی نیز محدودیتهای مختلفی را بر این گروه تحمیل میکند و بر این اساس، النهضه مجبور است که رفتارها و تعاملات خود را به صورتی خاص و محتاطانه مدیریت نماید. النهضه در مدیریت فضای سیاسی با چالشهای مختلفی روبرو است که به مهمترین آنها میپردازیم:
اولین چالش، لزوم ائتلاف النهضه با احزاب پیروز بعدی برای تشکیل دولت است که جریانات لائیک محسوب میشوند. با توجه به نگاه راشد الغنشوشی به ایده دولت اسلامی با ویژگیهای خاص خود، میتوان تعارضات و اختلافات گروههای پیروز در تعاملات سیاسی را انتظار داشت. چالش دوم، مشکلات جمع بین تغییرخواهان و ساختارهای حاکمیتی است؛ از آنجایی که ساختارهای حاکمیتی فرو نپاشیده، ارتش و نیروهای امنیتی به شکل سابق وجود دارند و طبقه بوروکراتیک، دولت دوره انتقالی را مدیریت میکنند و بدنه جامعه و جوانان، خواستار تغییر هستند. این تعارض میتواند به چالشهایی جدی و حتی افزایش فشارهای خارجی منجر شود.
چالش سوم، به مهار نیروهای چپ در عرصه سیاسی تونس مربوط میشود. نیروهای چپ به رغم عدم موفقیت در انتخابات از قدرت حزبی، تبلیغاتی، نخبگی و ایذایی بالایی برخوردار هستند و میتوانند با نقشآفرینی خود، چالشهایی را برای جریان حاکم به وجود آورند. چهارمین چالش را میتوان چالش بین دو وظیفه اداره دولت انتقالی و تدوین قانون اساسی دانست که با توجه به اولویتهای متفاوت معطوف به نیازهای فعلی و بلند مدت، چالشساز باشند.
چالش پنجم النهضه در فضای سیاسی جدید را میتوان مشکلات تحمیلی سیاست خارجی عنوان کرد. هرچند این جریان در کوتاه مدت توانسته است به نوعی تنشزدایی و کاهش حساسیتها را در عرصه سیاست خارجی لحاظ کند، اما تداوم این رویکرد در بلند مدت دشوار خواهد بود. چرا که این جریان اسلامی ناچار است به مسائل منطقهای و سیاست خارجی، در هر شکلی واکنشهای مشخصی داشته باشد. بر این اساس، هویت عربی و اسلامی این جریان میتواند در حوزه سیاست خارجی چالشها و مشکلاتی را برای آن به وجود آورد. هرچند النهضه از موضعگیری و رویکردهای حساسیت برانگیز در سیاست خارجی در کوتاه مدت امتناع کرده است، اما در بلند مدت نمیتواند موضعگیری نداشته باشد.
٥- غرب و تحولات تونس
قدرتهای غربی مطلوبیتها و اولویتهای خاص خود را در خاورمیانه و شمال آفریقا دنبال میکنند و به رغم دیدگاههایی مانند تلاش هدفمند غرب برای ایجاد دموکراسی و اصلاحات در منطقه از جمله در جریان تحولات اخیر عربی، مطلوبیتهای غرب را میتوان در ابعاد دیگری تعریف کرد. بدین معنا که غرب رژیمهای گذشته مانند رژیم مبارک و بنعلی را برای اهداف و منافع خود مطلوبتر میدانست و بر همین اساس، هیچگونه اقدام تأثیرگذاری برای دگرگونی شرایط سیاسی انجام نداد. اما با وقوع خیزشهای مردمی و تحمیل شدن واقعیتهای جدید، غرب در پی مدیریت تحولات و انتخاب گزینههایی است که کمترین چالش و تهدید را برای آن داشته باشد. بر این اساس، قدرتهای غربی در پی طراحی چهارچوبهایی هستند که تحولات، از آنها فراتر نرود.
در تونس، انباشت مجموعهای از عوامل باعث وقوع خیزش مردمی و پدیدار شدن نیروی جدیدی، یعنی اراده و قدرت مردمی، در عرصه سیاست شد. هرچند که برای غرب، رژیم بنعلی از مطلوبیت برخوردار بود، اما قدرتهای غربی در مواجهه با واقعیت جدید، سعی در تعامل با آن و استفاده از فرصتهای موجود داشتند. بر این اساس، با توجه به نوع ارتباط آمریکا و ارتش، ترجیح دادند با حذف رأس سیستم یعنی بنعلی، ساختار سیاسی را حفظ کنند. از آنجایی که غرب از قبل سناریوهایی برای رخدادهای کنونی در تونس داشت، سعی نمود با تعامل، مانع از وقوع تحولات خارج از چهارچوب شود.
در دوره بعد از فرار بنعلی، با توجه به ریشهدار بودن جریان اسلامی در تونس، بسیار تلاش شد تا این جریان مهار و کنترل شود. از جمله اینکه انتخابات برای چندین ماه به تعویق افتاد تا گروههای رقیب بتوانند سازماندهی و نتایج بهتری را داشته باشند. با این حال، جریان اسلامی به برتری رسید و با رویکرد مسالمتآمیز خود، مانع از تشدید فشارهای داخلی و خارجی شد؛ وضعیتی که مطلوب غرب نیست. با این حال غرب به تلاش خود برای کنترل تحولات و پیدا کردن نقطه تعادل خود با تحولات و گروهها ادامه میدهد.
نتیجهگیری
تحولات سیاسی تونس، پس از فرار بنعلی، حاکی از تأثیرگذاری طیف متنوعی از ساختارها و گروهها و بازیگران خارجی است. در حالی که در داخل، ساختارها و عناصر حاکمیتی به جا مانده از رژیم گذشته همچنان در پی حفظ قدرت و محدود ساختن تغییرات هستند، گروههای احزاب مختلف داخلی، در پی دگرگونی جدی و متحول ساختن شرایط این کشور میباشند. این در حالی است که بازیگران خارجی و به خصوص غرب نیز در پی مدیریت تحولات و کنترل روندهای درونی تونس هستند. انتخابات مجلس مؤسسان تونس، رویداد مهم سیاسی جدیدی در این کشور است که در آن جریان اسلامی النهضه توانست به برتری قابل ملاحظهای برسد. با این حال، این حزب مجبور است تا با احزاب پیروز دیگر، در یک ائتلاف همکاری نمایند. از آنجایی که مجلس دو وظیفه مهم تکشیل دولت و اداره امور و همچنین تدوین قانون اساسی را بر عهده دارد و همچنین اختلاف دیدگاهها بین النهضه و دو حزب دیگر پیروز وجود دارد، میتوان انتظار وقوع چالشهای مختلفی را در عرصه سیاسی این کشور داشت. هرچند النهضه با استراتژی و تاکتیکهای مناسب، موفقیت خوبی را کسب نموده است، اما چالشهای گستردهتری را از جانب نیروهای رقیب داخلی و بازیگران مخالف خارجی، به خصوص غرب، میتوان برای این جریان انتظار داشت. اما در مجموع، آینده سیاسی چیزی جز حاصل کشاکشهای نیروهای رقیب و مهارتها و عملکرد هرکدام از نیروها نخواهد بود.
ارسال نظرات