کد خبر:۲۲۴
۰۱ شهريور ۱۳۹۵ | ۱۱:۱۱

"اتحاد ملی؛ راهبردها و سیاست‌ها"

تاریخ : ٢١ آبان ١٣٨٦ موضوع : اتحاد ملی برگزارکننده : معاونت پژوهشهای فرهنگی و اجتماعی
خلاصه


در پی تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی و طرح ایده اتحاد ملی در سال ١٣٨٦، همچنین بنابر شرایط ویژه کشور دغدغه‌ها و مخاطرات ناشی از فشارهای درونی و بیرونی نسبت به حفظ همبستگی و انسجام ملی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام از ابتدای سال جاری انعقاد همایش علمی به منظور بحث و بررسی علمی و تخصصی پیرامون موضوع اتحاد ملی در ایران و سیاست‌ها و راهبردهای مربوط به آن را مورد توجه قرار داد و از آنجا که هرگونه اقدام و تلاش در این زمینه الزاماً بایستی از مبنای پژوهشی روشنی برخوردار باشد، مقرر گردید این همایش از منظر تخصصی به موضوع اتحاد ملی بپردازد. از سویی دیگر موضوع اتحاد و انسجام ملی و اجتماعی طی سالیان اخیر مورد توجه کثیری از پژوهشگران و صاحب‌نظران کشور قرار گرفته و ادبیات و تحقیقات زیادی پیرامون آن تولید شده است اما زمینه و بستری برای ارتباط‌دهی بین این تأملات با حوزه سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی استراتژیک شکل نگرفته است. به این لحاظ و به منظور ایجاد ارتباط صحیح بین محققان و فعالان حوزه دانشگاهی با سیاست‌گذاران کشور و نیز ایجاد فضایی برای تعاطی افکار و تضارب آراء در باب اتحاد ملی در ایران، تشکیل و برگزاری سمینار اتحاد ملی به صورت جدی مورد توجه مرکز تحقیقات استراتژیک قرار گرفت. چارچوب‌ها و محورهای این همایش به قرار ذیل است:
١. مفاهیم، ابعاد، مؤلفه‌ها و شاخص‌های اتحاد ملی در ایران؛
٢. الگوها، نظریه‌ها و مدل‌های اتحاد و همبستگی ملی؛
٣. نقش نخبگان، احزاب، دولت و اقشار مختلف اجتماعی در پی‌گیری استراتژی اتحاد ملی؛
٤. الزامات، چالش‌ها و موانع تعمیق اتحاد ملی در ایران؛
٥. مشارکت عمومی، انتخابات و اتحاد ملی؛
٦. آثار سیاست‌های اصل 44 (آزادسازی اقتصادی) بر ارتقاء وحدت ملی؛
٧. راهبردها، سیاست‌ها و مدل‌های تجربی سایر کشورها در تحقق اتحاد ملی.



نتایج

چکیده مقالات همایش


اتحاد ملی: الزامات و سازوکارها
تقی آزاد ارمکی?

در این مقاله سعی بر آن است تا ضمن نقادی نگاه سیاسی در مورد اتحاد ملی، بنیان‌های اجتماعی و فرهنگی اتحاد ملی به لحاظ جامعه شناختی مطرح شود؛ زیرا به نظر می‌رسد اتحاد ملی به عنوان وضعیتی اجتماعی و فرهنگی است که جوامع برای ایجاد شرایط تعادلی بین دو وضعیت شبیه شدن و معارض شدن، پیش می‌گیرند. دو وضعیت معارض در جریان توسعه جامعه از وضعیت سنتی که در آن ثبات و همسانی وجود دارد به وضعیت مدرن که در آن حرکت و تمایزات بنیادی وجود دارد، دیده می‌شود. اگر جامعه ای سنتی باشد، به دلیل عدم تفاوت نیاز به اتحاد ندارد. به طور طبیعی جامعه در حالت اتحاد می‌باشد. اتحاد موجود ریشه در بی حرکتی جامعه دارد. بدین لحاظ است که این جامعه که دارای اتحادی طبیعی است می‌تواند در جریان اولین حادثه ای که همراه با بی تعادلی است، دچار فروپاشی شود. از طرف دیگر، در جامعه مدرن که اساس حیات آن بر تمایز و تفاوت است، تبدیل تمایزات و تفاوت‌ها به تفارق یا یکسانی می‌توان به فروپاشی بینجامد. بدین لحاظ است که ضرورت اتحاد در سطوح ساختاری ضروری است. در نتیجه اتحاد در سطح ملی برای جلوگیری از فروپاشی اجتماعی و فرهنگی از یک سو و ارتقاء سطح تفاوت‌ها و گوناگونی‌ها در سطح ملی است. به عبارت دیگر، اتحاد در سطح ملی تسهیل کننده جریان ساختاری تفاوت‌ها و تمایزات است. برای نشان دادن معنی مورد ضمن تاثیرپذیری از پیش فرض‌های مفهومی و نظری سنت تقابلی از استدلاهای جامعه شناختی مارکس، دورکیم، و بوردیو استفاده خواهد شد.

نقش دولت‌ها در وفاق ملی
محمدرضا تاجیک?

ایران، به تعبیر دلوز، سرزمین هویت‌های ریزوم در درازای تاریخ دیرینه و پرفراز و نشیب خود، بارها در معرض هجمه‌های بنیان برانداز خارجی و ستیزش‌های شالوده‌شکن داخلی قرار گرفته و هر بار همچون ققنوس از خاکستر خو برخاسته است. در هنگامه این فرازها و فرودهای تاریخی، حاکمین و حکومت‌های بسیاری آمده‌اند و رفته‌اند، اما ایران و ایرانی چه برنده بوده و چه بازنده، در هر حال تپنده بوده، می‌رفته و بازمی‌گشته، حرکت مارپیچی می‌کرده، دم فرو می‌بسته و از نو به آوا می‌آمده، صبر بسیار کرده و تب و تاب بسیار.
اگر روایت انسان و جامعه ایرانی چنین بوده، پس مسئله وفاق و شقاق امروز، مسئله چه کسی یا کسانی است؟ آیا روایت فصل و وصل، روایت جامعه مردمان امروز ما است یا حکایت جامعه نخبگان؟ چه کسانی از اقتدار بیان گزاره جدی در مورد این مفاهیم برخوردارند؟ چه کسانی از اقتدار (تشخیص)، (تأکید)، (تبلیغ) و (تدبیر) وضعیت شقاق در جامعه امروز ما برخوردارند؟ آیا این تشخیص و تدبیر برساخته نخبگان است یا فرآورده مردم؟ و آیا این (هراس‌های اخلاقی) که امروز پیرامون این مقولات در فضای گفتمان مسلط طنین‌انداز شده‌اند، اساساً در فضای خارج از آن هم پژواکی دارند؟ به بیان ساده‌تر، آیا مسئله شقاق و وفاق مسئله اکثریت آحاد جامعه امروز ماست و یا مسئله اقلیتی خاص؟
مفروضه‌ای که این نوشتار بر بنیان آنان تقریر یافته، در این گزاره خلاصه می‌شود که: مسئله (وحدت) در ایران امروز، مسئله جامعه نخبگان رسمی است و نه دل‌مشغولی جامعه بر مردمان.

ظرفیت‏های قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
در اتحاد و همبستگی ملی
دکتر سیامک ره‏پیک?

در این مقاله رابط? قواعد و بنیان‏های حقوقی با حوزه‏های مهم اجتماعی مورد توجه قرار گرفته و به کار ویژه‏های حقوق از جمله برقراری نظم و تعادل، ساخت هویت مشترک و تولید قدرت نرم و تأثیر آنها در موضوع همبستگی و اتحاد ملی اشاره شده است. اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ـ که مهم‏ترین قواعد حقوقی ملی تلقی می‏گردند ـ به اشکال گوناگون به مسأله اتحاد وهمبستگی ملی توجه نموده‏اند. موضوعاتی مانند مشارکت و دخالت در سرنوشت، هویت مشترک و مؤلفه‏های آن، پذیرش حقوق شهروندی و تأکید بر توزیع مشترک و عادلانه از جمله شاخص‏های همبستگی و اتحاد ملی است که در قانون اساسی مطرح شده‏اند. نوشتار حاضر شاخص‏های مذکور را ظرفیت‏هایی می‏داند که سیاستگذاران و مدیران سیاسی – اجتماعی را در جهت به فعلیت رساندن آنها و ارتقای اتحاد ملی راهنمایی می‏کنند.

اتحاد ملی، هویت ملی و ضرورت بازسازی آن در ایران:
نگرش معرفت شناسی
دکتر حمید احمدی*

دست یابی به اتحاد ملی بدون وجود پیش شرایط عینی و ذهنی سازنده آن امکان پذیر نمی باشد. وجود شرایط و بنیادهای اتحاد ملی نیز بدون دخالت عنصر آگاهی بخشی، خود به خود باعث شکل‌گیری و تبلور عینی اتحاد نمی‌شود. این عنصر آگاهی بخش است که مجموعه شرایط عینی اتحاد ملی را به شکل هویت ملی در آورده و زمینه‌های ذهنی اتحاد و انسجام ملی را فراهم می‌سازد. بدین ترتیب دست یابی به اتحاد ملی و تجلی آن، به آگاهی از هویت ملی و شناخت آن بستگی دارد. با این همه، هویت ملی ایرانی با وجود بر خورداری ازیک هسته محوری شکل گیرنده و نظام دهنده، امری شناور است و در طول زمان دچارچالش شده و به باز سازی و بهینه سازی و روزآمدی نیازمند است.
هدف این پژوهش طرح ضرورت بازسازی گفتمان هویت ملی برای پاسخگویی به نیازهای نوین جامعه ایرانی است. در این راستا، رابطه اتحاد با هویت ملی و کنکاش پیرامون هویت ملی ایرانی از بعد معرفت‌شناسی مطرح می‌شود. نویسنده ضمن بحث ماهیت هویت ملی در ایران و رهیافت‌های رایج معرفت‌شناسی آن، رهیافت معرفت‌شناسی مناسبی را که شناخت واقع گرایانه تری از هویت ملی ایرانی بدست می‌دهد و در عین حال بهتر قادر به تحلیل پویایی این هویت در گستره تاریخی است ارائه می‌دهد. پژوهش ضمن توجه با نارسایی دستگاه معرفت‌شناسی گفتمان‌های هویتی سنتی و مدرن به هویت ایرانی در چاره جویی مشکلات کنونی جامعه ایران و پا سخگویی آنها به چالش‌های برآمده از عصر جهانی شدن، چگونگی پردازش به هویت ملی ایرانی و بازسازی آن برای برآوردن نیازهای نوین را با بهره‌گیری از دستگاه معرفت‌شناسی مورد اشاره به بحث می‌گذارد.


استراتژی معاصر ایران: زمینه‏های اجتماعی-ارتباطی اتحاد اجتماعی
دکتر حمید عبداللهیان*

این مقاله درصدد روشن کردن مسئله اتحاد اجتماعی ایرانیان به عنوان یک امر استراتژیک در جهان معاصر است. مقاله بر آن است که مسئله اتحاد اجتماعی در ایران معاصر و چالش‌هایی پیش روی آن قبل از آنکه برای ایرانیان در جهان معاصر یک مسئله سیاسی باشد، یک مسئله اجتماعی (جامعه‏شناختی) و ارتباطاتی است. اجتماعی بودن آن به رابطه میان الف) نهاد قدرت و حکومت (نهادهای دولتی و غیر دولتی در گیر در فرآیند اعمال قدرت)،
ب) روشنفکران و ج) جامعه (تفاوت‌های نسلی، تفاوت‌های قومی، و تفاوت‌های جنسیتی) مربوط می‏شود و ارتباطاتی بودن آن به نمادین بودن رابطه فرد و جامعه از یکسو و ارتباط آنها (فرد و جامعه) با جهان معاصراز سوی دیگر مربوط می‏شود. این مقاله ادعا می‏کند که مشارکت اجتماعی در فرآیند اتحاد استراتژیک در حال حاضر در حد مطلوب قرار ندارد و علت آن به گسست تاریخی میان ارکان سه گانه اجتماع ایران یعنی حکومت، روشنفکران و جامعه بر می‏گردد. از نظر نویسنده در حالیکه تفکر استراتژیک در نیروهای نظامی ایران سبب یکپارچگی میان ارکان حکومتی و تولید و باز تولید قدرت بازدارندگی ایران شده است اما چنین تفکری در میان روشنفکران و اجتماع بوجود نیامده است. این مقاله ضمن تلاش برای پاسخ به این پرسش که چرا چنین تفکری بوجود نیامده است، درصدد یافتن زمینه‌هایی است که می‏تواند اتحاد استراتژیک مورد نیاز در میان ایرانیان را بوجود آورد.
در همین راستا مقاله مدعی است که تجربه غرب نشان می‏دهد که همین اتحاد استراتژیک میان ارکان حکومتی و اجتماعی سبب چرخش تمدنی از شرق به غرب و سلطه استعماری آنها بر جهان در 5 قرن گذشته شده است. موقعیت نشناسی ایرانیان در زمان صفویه سبب از دست دادن وضعیت اقتصادی-سیاسی و اجتماعی-فرهنگی در آن زمان شد و حاصل آن فروپاشی‏های مکرر و توسعه نیافتگی‏های پایدار در دوران پس از صفویه بوده است (فوران، ١٩٩٣).
مفهوم چرخش فرهنگی و نظم نوین جهانی چامسکی چارچوب مناسبی است که مقاله برای تبیین درک ضرورت این اتحاد اجتماعی در زمان معاصر آن را به کار می‏برد.


نقش آموزش و پرورش در تقویت اتحاد ملی
دکتر علی اصغر فانی*

آموزش و پرورش بزرگ‌ترین فصل مشترک ملت و دولت است. این نهاد فرهنگی – اجتماعی در کشور ما با در اختیار داشتن قریب به پانزده میلیون دانش آموز و بیش از یک میلیون معلم و کارکنان آموزش و پرورش، در بیش از یک‌صد و پنجاه هزار مدرسه عهده دار تربیت نسل آینده کشور می‌باشد. آموزش و پرورش در هر کشور دارای کارکردهایی است که با مطالعه در نظام‌های آموزشی در زمان‌ها و مکان‌های مختلف به دست آمده است و این کارکردها مکمل یکدیگر بوده، اهمیت و اولویت آنها با توجه به اهداف و شرایط اجتماعی، از جامعه‌ای به جامعه دیگر متفاوت می‌باشد. به طور کلی، بعضی از کارکردهای آموزش و پرورش نقش محافظه کارانه و بعضی دیگر نقش نوآورانه دارند. مهم‌ترین کارکردهای آموزش و پرورش عبارتند از: انتقال فرهنگ، جامعه پذیری، گزینش و تخصیص، نظارت اجتماعی، انسجام اجتماعی، نوآوری و تغییر، پرورش و رشد شخصی، کارکرد سرمایه گذاری و پرورش سیاسی.
آموزش و پرورش از طرق مختلف و با به‌کارگیری برنامه‌های متنوع می‌تواند در تقویت اتحاد ملی در آحاد ملت به‌ویژه در سنین کودکی و نوجوانی – که بیشترین اثربخشی و پایداری را دارد – ایفاء نقش کند. این نهاد سرنوشت ساز در حوزة کتب درسی، برنامه‌های درسی، تربیت معلم و تأمین منابع انسانی، فعالیت‌های فوق برنامه و از طریق شورای عالی آموزش و پرورش می‌تواند کارکردهای انسجام اجتماعی و اتحاد ملی، انتقال فرهنگ، پرورش سیاسی، جامعه پذیری و... را تحقق سازد.

زبان، برنامه‌ریزی زبان و همبستگی ملی: با نگاهی به ایران
نگار داوری اردکانی?

هدف این مقاله تبیین علمی رابطه تقویت زبان ملی و ایجاد همبستگی در میان ملت با توجه به شرایط ویژه زبان فارسی می‌باشد. به همین دلیل، ابتدا نقش زبان در ایجاد همبستگی ملی از بعد نظری و با توجه به تجربه سایر کشورها بررسی شده و در این میان مفاهیمی چون چندزبانگی و تک زبانگی در سطح اجتماعی نیز مطرح می‌گردد. به نظر می‌رسد که واسطه ایفای نقش زبان به عنوان عامل همبستگی ملی یا به بیان دیگر آنچه باعث می‌شود زبان عنصری اساسی در ایجاد این مهم باشد، برنامه‌ریزی زبان در این سمت و سو است. به این ترتیب، می‌کوشیم در این مختصر به ابعاد و فرایندهایی از برنامه‌ریزی زبان که موجد نقش وحدت‌بخشی در میان یک ملت است توجه ویژه داشته باشیم. سپس به معرفی ابعاد مورد توجه در برنامه‌ریزی زبان فارسی در ایران پرداخته و میزان توجه به ایجاد همبستگی ملی در برنامه‌های زبان فارسی را ارزیابی می‌کنیم. دست آخر، راهکارهایی برای برنامه‌ریزی زبان فارسی در جهت نیل به همبستگی ملی به دست خواهیم داد.

نقش ادبیات فارسی در اتحاد ملی در ایران
دکتر حسینعلی قبادی?

ادبیات فارسی هم به دلیل ماهیت و نحوه تکوین و هم به دلیل چگونگی تحول و سیر تاریخی و سرگذشت‌هایی که پشت سر گذاشته و نقشی که در ادوار گوناگون در حفظ هویت ایران داشته، همواره در جایگاه مقدس ارکان و اساس اتحاد ملی در ایران نشسته و با توجه به گسترش شتابناک فرهنگ‌ها و ادبیات ملل جهان و ترویج بی‌رویه فناوری اطلاعات و ارتباطات در عصر جدید، نقش این ادبیات که حفظ و قوام اتحاد ملی آن در روزگار ما دو چندان گشته لذا صیانت از این نقش و منزلت و تقویت کارکردهای آن برای حفظ اتحاد ملی در ایران اهمیتی دوچندان و ضرورتی تام دارد.
از جهت ماهیت و نحوه تکوین، ادبیات فارسی جامع تمام عناصر خرده‌فرهنگ‌ها و مظهر و آیینه تمام‌نمای ایرانیت بوده است چون دریایی است که رودخانه‌های گوناگون با شاخه‌ها و شعبه‌های خرد و کلان از تمامی نواحی ایران زمین از دل لهجه‌های چون پهلوی جنوبی از مناطق مختلف سرزمین‌ها مهاجرت کرده و در نواحی خراسان بزرگ استقرار یافته و خرده‌فرهنگ‌های نواحی جنوب را با خود به دیار توسیان کشانده و پس از فربه شدن در آن ناحیت، به مرور زمان به نواحی مرکزی ایران، سپس به نواحی غربی کشور به صورت رایت فکر، فرهنگ، ذوق و هنر ایرانیان به حرکت درمی‌آمده است. به تدریج به تأثر از ژرفای فرهنگ و آموزه‌های اسلامی، این ادبیات مایه‌ورتر و پربارتر شد و موجب گردید تا شاخه‌های مختلف ادبیات خود و فرهنگ ایرانی غنی‌تر گرددد و نه تنها اساس هویت صفاریان و حکومت‌هایی چون سامانیان را رقم زده بلکه به دلیل راه‌یابی به اعماق فرهنگ، اجتماع و سیاست و تاریخ و تفکر این سرزمین و پذیرش عمومی آن به وسیله طبع بلند و ذوق‌پرور همه مردم ایران، حتی حکومت‌گرانی که پس از حاکمان فارسی زبانانی چون سامانیان در ایران حکومت کردند و با زبانی غیرفارسی بر این سرزمین حکم رانده‌اند، همانند غزنویان و سلجوقیان نیز مجذوب و مقهور جاذبه‌های این زبان و ادبیات شده‌ و در سایه استمرار و امتداد و تلألوادبیات فارسی، حتی تمام امور دیوانی خویش را نیز براساس فارسی شکل دادند و به پیش بردند و طولی نکشید که درخت تنومند ادبیات فارسی، سایه خود را به نواحی وسیع‌تر از ایران امروزی گستراند به نحوی که ایران فرهنگی، شامل سرزمین‌های بسیار گسترده‌تر از ایران جغرافیایی است و هنوز برای تمام جهانیان پیام و جاذبه دارد.
بنابراین مشاهده می‌شود در تمام ادوار تاریخ ایران، ادبیات فارسی ارکان تداوم اتحاد ملی ایران بوده و همچنان می‌تواند علت بقیه آن بماند. این پژوهش در چارچوب روش اسنادی این نقش را بازکاوی می‌کند و منابع را با رویکردی تحلیلی استنباطی در مطالعه می‌گیرد.

ضرورت نقد ادبیات سیاسی قومی در مقوله‌ اتحاد و همبستگی ملی
حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر عاملی?

ادبیات سازی قومی و خلق مفاهیم و اصطلاحاتی که در حوزه اتحاد ملی چالش‌انگیز است‏، از جمله استراتژی‌های قوم‌گرایان در ایجاد منازعه و چالش در کشور بوده است. اگر چه اجتماع ایران تنوع اجتماعی و خرده‌فرهنگی داشته اما عنصر فرهنگ ایرانی، مذهب شیعه و نمادهای تاریخ، زبان و الگوهای عینی آن همچون ائمه اطهار (ع) عامل پیوند و همبستگی جامعه ایرانی برای حفظ تاریخ درازمدت آن بوده است. در شرایط کنونی برای حفظ اتحاد و همبستگی ملی باید به موضوعات مختلف و از جمله استراتژی‌های قوم‌گرایان، حامیان آنها بیش از پیش توجه نشان داد. هدف این مقاله بررسی عوامل مقوم اتحاد ملی و چالش‌هایی است که قوم‌گرایان در ایجاد تفرقه و مانع‌تراشی بر سر راه اتحاد ملی در کشور ایجاد می‌شود.

ارزش‌های مشترک فرهنگی، عامل اتحاد ملی ایرانیان
حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر علی یونسی?

مدعای اصلی این مقاله آن است که مردم ایران به صورت کاملاً طبیعی و در یک فرآیند تاریخی طولانی انسجام و وحدت داشته‌اند و اتحاد خود را طی فراز و نشیب‌های تاریخی حفظ کرده و ارتقاء داده‌اند. این انسجام پایه و مایه فرهنگی داشته و عنصر اصلی مقوم آن ارزش‌ها و باورهای مشترک در بین آحاد این ملت اعم از اقوام، اقشار و طبقات مختلف بوده است. علاوه بر ارزش‌های مشترک فرهنگی، پیوندها و تعاملات اجتماعی و ارتباطات و داد و ستدهای در سطح ملی موجب پیوندهای قوی اجتماعی شده است. بنابراین مؤلفه‌های ارزشی مشترک و تعاملات و پیوندهای اجتماعی موجب شده است اتحاد ملی ایرانیان در شرایط کاملاً طبیعی حفظ شود. این نگرش - که همبستگی اجتماعی ایرانیان را دارای بن‌مایه ارزشی – فرهنگی می‌داند – را باید در زمره رویکردهای غیر بر ساخت‌گرا یا غیرطبیعی و سازه‌گرا هویت ملی ایرانی در نظر گرفت.
نشانه اصلی چنین تلقی را باید در طول تاریخ حیات ملی ایران جستجو کرد. ایرانیان در دوره قبل که اسلام و ایران باستان از نظام ارزشی قوی برخوردار بودند و علی‌رغم نظام ناعادلانه سیاسی در دوره قبل از اسلام و نیز حمله و تهاجم خارجی، از جمله حمله اسکندر مقدونی و تسلط دویست ساله سلوکیان توانسته‌اند فرهنگ ایرانی را حفظ کنند و حتی بر آن اثر بگذارند. ورود اسلام در ایران نیز با توجه با تمایل قلبی ایرانیان به دین جدید، موجب اضمحلال فرهنگی ایران نشد؛ چرا که ایرانیان بین ارزش‌های اصیل و بنیادی اسلام و هنجارها و عرف‌های سرزمین عربستان تفاوت قائل شده و علی‌رغم اینکه خود مدعیان جدی دین اسلام شدند اما غنا و اصالت فرهنگی خود را حفظ کردند و از آن پس فرهنگ و ارزش‌های اسلامی – ایرانی را تولید و مکرراً بازتولید کرده‌اند. به این ترتیب فتح ایران توسط اعراب مسلمان موجب ضعف فرهنگ ایرانی نشد. پس از آن و در دوره‌های تسلط فرهنگ‌های غیرایرانی مانند غزنویان و حتی مغول‌ها این فرهنگ ایرانی بود که به سرعت احیا شد و حتی فرهنگ اقوام مسلط به لحاظ سیاسی را در خود هضم کرده و آنان را مروج فرهنگ خود نمود و این واقعیت پس از آن تاکنون نیز قابل مشاهده و اثبات است. جنبه دیگر این موضوع و وجود ارزش‌های فرهنگی مشترک عملکرد و رفتار اقوام ایرانی بوده است. در طول تاریخ مکرراً شاهد آن بوده‌ایم که هرگاه اقوام ایرانی به قدرت سیاسی دست یافته‌اند هیچ‌گاه تمایلات محلی، بومی و قومی را برجسته نساخته‌اند و از قضا دوران‌های شکوفایی را برای ملت ایران رقم زده‌اند، از جمله یعقوب لیث صفاری یا پادشاهان صفویه که آذری زبان بوده - که اصفهان را مرکز خود انتخاب کرده و هویت جدید ایرانی را تعریف و تولید و گسترش دادند - و این همه به زمینه قوی فرهنگی و ارزشی موجود در جامعه ایران بازمی‌گردد که موجب ماندگاری جامعه ایرانی شده است.
باید اضافه کرد که خرده فرهنگ‌های ایرانی نیز طول تاریخ همواره مقوم و مؤثر در حفظ فرهنگ ایرانی بوده‌اند و علاوه بر تلون و جذابیت بخشیدن به فرهنگ ایرانی هیچ‌گاه در صدد تضعیف آن برنیامده‌اند.
حال باید گفت از لحاظ راهبردی، تمامی عناصر مهم و بازیگران عرصه سیاست در ایران اعم از رسمی و دولتی و نیز فعالان قومی باید با درک این وضعیت طبیعی و متعادل اقدامات و سیاست‌های خود را به نحوی هماهنگ با این شرایط نمایند و هیچ‌گاه در صدد غلبه ارزش‌ها، گرایشات و تمایلات محدود مذهبی، ارزشی، فرقه‌ای، قومی، محلی و ناحیه‌ای خود بر هویت متعادل و یکپارچه ایرانی برنیایند؛ چرا که تجربه تاریخی نشان از عدم توفیق این سیاست داشته و به سرعت، فرهنگ ایرانی به شرایط متعادل، هماهنگ خود باز می‌گردد، فرهنگی که عنصر اصلی و مسلط در آن پرهیز از افراط و تفریط است.

همبستگی ملی: بررسی زمینه‌های شکل‌گیری و استمرار
دکتر فردین قریشی?

همبستگی ملی استقرار وابستگی متقابل در میان افراد متعلق به یک ملت است و دستیابی به این ویژگی از جمله مهم‌ترین شاخص‌های توسعه سیاسی یک کشور به شمار می‌رود. بر همین اساس پرسش از زمینه‌های شکل‌گیری و استمرار همبستگی ملی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این مقاله ضمن طرح این پرسش، در جستجوی آزمون این فرضیه بوده است که همبستگی ملی در مقام شکل‌گیری بیش از هر متغیر دیگری تحت تأثیر مناسبات قدرت است؛ اما در مقام استمرار، وابستگی در خور توجهی به میزان توفیق قدرت سیاسی مسلط در تبدیل همبستگی ملی به یک همبستگی اجتماعی جدید نشان می‌دهد.
این فرضیه با استفاده از داده‌های تاریخی و شواهد عینی و با تکیه بر روش آزمون هم تغییری مورد بررسی قرار گرفته است و نتایج حاصله موید اعتبار آن است. برای استفاده بهینه ازاین یافته نظری، راهبردهایی نیز در جهت ارتقاء سطح همبستگی ملی طرح و مورد بحث واقع شده است.

گرایش قومی – مذهبی در خوزستان؛ تهدیدی برای هویت ملی و انسجام اجتماعی در ایران
سید عبدالامیر نبوی?

فعالیت‌ها و اقدامات محدودی که پس از انقلاب اسلامی با هدف جدایی‌طلبی یا هواداری از فدرالیسم در استان خوزستان صورت گرفته، صرفاً‌ رویکرد قومی داشته است، اما گسترش تبلیغات سلفی‌گرایانه طی چند سال اخیر موجب شده که فعالان جدیدی با رویکرد قومی – مذهبی در این منطقه ظهور کنند. این فعالان کوشیده‌اند با استفاده از مشکلات و کاستی‌های موجود در مناطق حاشیه‌ای و فقیرنشین عرب استان، چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ فرهنگی، به تبلیغ و ترویج اندیشه‌های خود بپردازند. نکته جدید اینجاست که برخی از این فعالان می‌خواهند با در پیش گرفتن فعالیت‌های تخریبی – در قالب بمب‌گذاری و ترور – قدرت‌نمایی کنند. با توجه به آنکه اتخاذ راهبرد مناسب برای مقابله با این گرایش نوظهور، می‌تواند از تهدیدات احتمالی برای هویت ملی و مذهبی بکاهد و بر انسجام اجتماعی کشور بیفزاید، مقاله حاضر می‌کوشد با بررسی ابعاد چنین پدیده‌ای، در نهایت راهکارهایی را – در دو سطح منطقه‌ای و ملی – پیشنهاد کند.


رویکردهای برنامه‌های توسعه‏، سیاست‌های کلی برنامه چهارم و اصل ٤٤ قانون اساسی به اتحاد و همبستگی ملی
حجت‌الاسلام والمسلمین مجید انصاری?

سیاست‌ها و برنامه‌های کلان کشور‏، به دلیل ماهیت جایگاه و اثرگذاری آن در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، همواره اهمیت خاص دارند. رویکرد و جهت‌گیری این سیاست‌ها و برنامه‌ها خود می‌تواند عامل توازن و تحکیم پیوندهای همبستگی آفرین اجتماعی و فرهنگی باشد. فقدان جامع‌نگری در سیاست‌ها و برنامه‌ها نیز می‌تواند عامل عدم توازن و گاه حساسیت و منازعه گردد. در طول چند دهه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، برنامه‌های کلانی برای پیشرفت و توسعه کشور طراحی و اجرا شد و یا در مرحله اجرا است. هدف این مقاله بررسی رویکردهای این سیاست‌ها و برنامه به موضوع اتحاد و همبستگی ملی است و آثار و تبعات آن در این زمینه را مورد بررسی قرار می‌دهد.

نهادهای نظام تدبیر و اتحاد ملی در ایران
بایزید مردوخی?

اتحاد یا همبستگی ملی در مفهوم جدید در ایران از انقلاب مشروطه به بعد مطرح شد. جنبش و دولت برخاسته از آن با طرح سه مسئله اساسی مشروطیت یعنی: ترقی و پیشرفت اجتماعی، اندیشه قدرت مرکزی و تمرکز سیاسی، و تحدید قدرت مطلقه دربار، راه را برای طرح مسئله همبستگی ملی هموار کرد.
ترقی اقتصادی، تمرکز منابع قدرت و تحدیدی قدرت استبدادی نیازمند حضور ملتی یکپارچه با هویتی واحد بود. در دوران پهلوی مسئله همبستگی ملی با ایدئولوژی مدرنیسم گره خورد که توأم با پروژه نوسازی، مبانی کثرت‌گرایی را در جامعه تضعیف می‌کرد. نظام شه پدری (پاتریمونیالیسم) سنتی، دغدغه همبستگی ملی و نیازی به مفهوم ملت و شهروند نداشت و برای مقاصد آن مفاهیمی چون رعایا کفایات می‌کرد در حالی که مدرنیسم هم نیازمند زمینه‌ساز همبستگی به مفهوم مدرن آن بود.
اتحاد یا همبستگی ملی به معنای نهادینه شدن ارزش‌ها و آرمان‌های مشترک جامعه در ساختار نظام اجتماعی است به گونه‌ای که همه افراد و گروه‌های جامعه ارزش‌ها و آرمان‌های خود را در آن متجلی دانسته و هیچ گروهی برای ارزش‌ها و آرمان‌های خود تهدیدی احساس نکند.
اتحاد ملی ممکن است بر پایه محورهای مختلفی در یک جامعه شکل بگیرد ولی به نظر می‌رسد که هیچ یک از این محورها به تنهایی برای انسجام و پایداری اتحاد کافی نیست. این محور‌ها به طور عمده عبارتند از: جغرافیا، سرزمین مشترک، تاریخ مشترک، آینده مشترک، ایدئولوژی مشترک، آیین مشترک، فرصت‌ها و تهدیدهای مشترک و چهره‌های فره‌مند (کاریزماتیک).
جان کامنز اقتصاددان سیاسی مشهور معتقد است: هر سیستم دربرگیرنده سه اصل بنیادی «تعارض»، «تقابل» و «نظم» است. به گفته او «نظام تدبیر» وسیله‌ای است که هرگاه «تعارض» بالقوه فرصت‌های حصول به بازده‌های «متقابل را از بین می‌برد و یا دچار اختلال می‌سازد، «نظم» را برقرار می‌کند.
«نظام تدبیر» محدوده گسترده‌ای، در برگیرنده قانون اساسی و قوانین رسمی تا سنت‌ها و روابط غیررسمی، نهادهای برقرار کننده آرامش اجتماعی، ایجاد کننده ضمانت اجرایی برای قانون، فراهم کننده شرایط لازم برای رشد اقتصادی و ارتقاء و.... و روابط بین نهادهای دیوانی و حکومتی و فرآیندهای حکومت برای برآورده کردن نیازهای شهروندان است. در این مقاله به بررسی مفاهیم اتحاد و همبستگی ملی از دیدگاه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و دیگر قوانین و همچنین سایر نهادهای جامعه ایران و نقش و تأثیر آنها در شکل‌گیری اتحاد ملی می‌پردازیم و برای این پرسش در حد توان پاسخ‌هایی جستجو می‌کنیم.


بایستگی‌های سیاست‌گذاری در موضوع اتحاد ملی‎؛
الزامات‏، لوازم، راهکارها و راهبردها
نوراله قیصری?

سیاست‌گذاری ناظر بر مجموعه‌ای از اقداماتی است که مقامات کشور برای حل و فصل معضلات و بهبود وضعیت در موضوعات و مقولات مختلف اتخاذ می‌کنند و معمولاً در قالب قوانین، مقررات، تصمیمات و دیگر رویه‌ها و اقدامات دولت تجسم می‌یابد.
سیاست‌گذاری در موضوع اتحاد ملی نیز همانند هر موضوع دیگر، نیازمند لوازم، الزامات، ساز و کارها و راهبردهای کلان و اجرایی آن است. هدف این مقاله، بررسی بایستگی‌های سیاست‌گذاری کلان در موضوع اتحاد و همبستگی ملی و راهبرد‌ها و راهکارهای آن در ایران با عنایت به وضعیت سیاست‌گذاری‌های کلان برنامه‌های توسعه و دیگر سیاست‌های کلان کشور است.

درآمدی بر مبانی، اصول و استراتژی‌های عملی برای تحقق اتحاد ملی در ایران

ابراهیم حاجیانی?

این مقاله در استقبال از ایده نامگذاری سال جاری به عنوان «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» از سوی مقام معظم رهبری و در راستای اهداف همایش «اتحاد ملی؛ راهبردها و سیاست‌ها» تدوین یافته و بر آن است تا نکات و ملاحظات اساسی و جدی را که در پیگیری و تحقق «اتحاد ملی» باید مورد توجه قرار گیرد، واکاوی نماید. بر این اساس، سؤالات راهبردی قابل بررسی در این متن به قرار ذیل می‌باشند:
ضرورت‌های طرح ایده وحدت ملی در شرایط کنونی کشور کدامند؟
پیش‌فرض‌ها و مقدمات تئوریک برای برخورد مناسب نخبگان رسمی (مدیران اجرایی) و نخبگان فعال عرصه مدنی با این مقوله کدامند؟
ایده اتحاد ملی در چه حوزه‌ها یا قلمرو‌هایی باید دنبال شود؟
اهداف عملیاتی مشخص و سیاست فرهنگی کشور در پیگیری مسئله اتحاد ملی چه باید باشند؟
راه‌کارهای اصلی و روش اصولی برای تحقق وحدت ملی چیست؟

تحلیل نقش رسانه‌ها در اتحاد ملی و انسجام اسلامی
شهرود امیرانتخابی?

هدف اصلی این مقاله تحلیل نقش رسانه‌ها در دو مقوله «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» است. مفروض بحث نیز بر این پایه قرار دارد که رسانه‌ها نقش مهمی در ایجاد و تقویت اتحاد ملی و انسجام اسلامی دارند. به لحاظ آنکه مسأله اتحاد ملی و انسجام اسلامی در دو سطح داخلی (ملی) و خارجی (فراملی) مطرح است، به تبع آن تحلیل نقش رسانه‌ها نیز در دو بعد داخلی و خارجی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. از منظر داخلی بررسی و تحلیل نقش و کارکرد رسانه‌ها در کاهش یا افزایش شکاف‌های اجتماعی، مسأله قومیت‌ها و استراتژی رسانه ملی در راستای اصل اتحاد ملی مورد توجه قرار می‌گیرد و در سطح خارج به بحث عدم تفکیک‌پذیری دو اصل اتحاد ملی و انسجام اسلامی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مقدورات کشور، موانع مطرح در انسجام اسلامی بین ملل اسلامی و در نهایت نقش رسانه‌های جهانی شده و دیپلماسی رسانه‌ای در انسجام اسلامی پرداخته می‌شود و این سؤال مطرح می‌شود که اساساً رسانه‌ها تا چه اندازه در سطح ملی به اتحاد ملی و در سطح فراملی به انسجام اسلامی کمک می‌نمایند.

انسجام: ضرورتی اجتناب‌ناپذیر
علی زمانیان?

استمرار و پایداری حیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی یک جامعه، در گرو انسجام و همبستگی بین اجزاء و عناصر سازنده ساختار اجتماعی است. انسجام، توافق در اهداف، ارزش‌ها و نگرش‌هاست. انسجام در فرایندی اجتماعی متولد می‌شود و محصول کنش عقلانی و مختارانه است. از سوی دیگر، انسجام، پدیده‌ای نیست که یک بار برای همیشه ایجاد شود، بلکه نیازمند بازسازی و بازتولید مستمر است. در پژوهش و بررسی در خصوص انسجام، دست‌کم سه سطح تحلیلی را می‌توان از یکدیگر تفکیک نمود: اول؛ سطح خرد (معطوف به افراد و شهروندان)، دوم؛ سطح میانی (در سطح خانواده، گروه و خرده‌فرهنگ‌ها) و سوم؛ سطح عالی (ساختارها و نهادها). تجزیه و تحلیل و ارائه هرگونه راه‌حل، لاجرم باید متناسب با هریک از سطوح سه‌گانه باشد و دست آخر آن‌که، انسجام به معنای حذف و نادیده گرفتن تفاوت‌ها نیست، بلکه چگونگی سازگاری بین جهان متکثر و تفاوت‌های حذف‌ناشدنی است.

نقش نهادهای اجتماعی در همبستگی ملی در جامعه
داود غرایاق زندی?

پرسش اصلی مقاله از منظر کارکردگرایی آن است که نقش نهادهای اجتماعی در تحکیم همبستگی ملی چیست؟ فرضیه مقاله این است که نهادهای اجتماعی در دو وجه رفع نیازهای اجتماعی اعم از نیازهای رفتاری، احساسی و اخلاقی و نظارت اجتماعی می‏توانند نقش مؤثری در ایجاد همبستگی ملی داشته باشند. مفروض مقاله نیز آن است که اساساً بدون ایجاد ارتباط و تعامل اجتماعی و وابستگی افراد جامعه به هم ضرورتی برای شکل‌گیری مباحث فرهنگی و بررسی نیروهای اجتماعی پدید نمی‏آید. به طبع انسان‌هایی که با هم ارتباط دارند احساسات بیشتری نسبت به هم دارند. این امر ناشی از وجود ارتباط اجتماعی است و یا کمک به افراد در شرایط سخت ناشی از این باور است که در مواقع مشابه دیگری نیز ممکن است همین کار ما را انجام دهد. در میان افراد و گروه‌هایی که با یکدیگر تعامل اجتماعی ندارند، این احساسات کمتر است و در شرایط تعامل اجتماعی بیشتر، شدت وابستگی بین آنها افزایش می‌‌یابد. نهادهای اجتماعی امکان مناسب تری برای تنظیم روابط افراد و گروه‌های اجتماعی جهت رفع نیازهای اجتماعی و نظارت بر انجام مناسب آن دارند به گونه‏ای که وجوه رفتار احساسی و اخلاقی ماندگارتر و پایاتر می‏نماید. بر این اساس ابتدا به بحث در مورد نهادهای اجتماعی و پس از آن به واکاوی مفهوم پیچیده همبستگی اجتماعی و ملی و سپس به نقش و رابطه این دو متغییر مهم می‏پردازیم.


مشارکت اجتماعی، اقتدار و اتحاد ملی
بهروز رشیدی?

در این مقاله تلاش شده به اهمیت نقش مشارکت‌های اجتماعی در کلیه ابعاد آن و تأثیر فعالیت‌های مردمی، نهادها، مؤسسات، سازمان‌ها و احزاب در توسعه همه جانبه جوامع پرداخته شود. عصر کنونی حداقل با دو ویژگی و مشخصه از زمان‌های قبل متمایز می‌گردد. این دو ویژگی عبارتند از ارتباطات و مشارکت گسترده اجتماعی در عصر اطلاعات و مشارکت علاوه بر آنکه در سطح بین المللی از دهکده جهانی صحبت می‌شود، در عرصه داخلی جوامع و کشورها نیز به دلیل ویژگیهای مذکور روابط افراد و نهادها به مثابه روابط در یک دهکده آنچنان تنگاتنگ و نزدیک شده است که برای حفظ و استمرار حیات اجتماعی، ارتقاء مشارکت اجتماعی و تعامل دولت – ملت نه تنها ضروری بلکه اجتناب ناپذیر می‌باشد. لذا تمرکز این نوشتار بر آن است تا با بیان اهمیت مشارکت اجتماعی در جوامع امروزی، تأثیر مشارکت افراد حقیقی و حقوقی در ارتقاء کارآئی، بهره برداری و استفاده بهینه از منابع و توانمندیهای اجتماعی تبیین شود. تنها در این صورت است که حداکثر ظرفیت و توانمندیهای یک جامعه در ابعاد مختلف آن بکار گرفته می‌شود و توانمندیهای نهفته و بالقوه نیز به فعل در خواهد آمد. در دنیای کنونی که حکومت‌ها و دولت‌ها نه فی نفسه به منزله ابزارهای سلطه، بلکه به عنوان نهادهای منتخب مردم به منظور نظارت و ساماندهی مشارکت اجتماعی برگزیده می‌شوند اهمیت روابط دولت – ملت به وضوح روشن می‌گردد. به همین دلیل در بخشی از این مقاله به بررسی رابطه تعاملی بین دولت و ملت و اهمیت مشارکت‌های سیاسی پرداخته شده است. در این مفهوم آنچه موجب اقتدار اجتماعی، امنیت ملی و مشروعیت حکومت‌ها و دولت‌ها می‌شود همین رابطه تعاملی و مشارکتی است. امروزه مشارکت اجتماعی به عنوان قدرت نرم افزاری جوامع محسوب می‌گردد که اهمیت آن از توان سخت افزاری و از جمله قدرت نظامی کمتر نیست. در واقع همین قدرت است که به تأیید نظریه پردازان عامل اصلی « توسعه » محسوب می‌گردد و امروز اقتدار ملی جوامع و کشورها وابستگی مستقیم به میزان توسعه آنها دارد و توسعه هم امری است که با مشارکت اجتماعی میسر می‌گردد. بهرحال تلاش شده است تا اهمیت و نقش مشارکت‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در ایجاد اقتدار و امنیت ملی مورد مداقه قرار گیرد. نهایتاً باید گفت در دنیای امروزی اقتدار ملی جوامع امری نیست که به تنهایی توسط
حکومت‌ها یا دولت‌ها و یا اقلیتی از جامعه میسر باشد. اقتدار ملی مشارکت همه جانبه اجتماعی و مردمی را می‌طلبد.

ناهمگونی قومی و بحران فروپاشی ملی
مجید فولادیان ?
زینب فاطمی امین??

وسعت کشورایران همراه با تنوع اقلیم و اختلاط نژادی و قومی با مردم مناطق دیگر در آسیا و خاورمیانه در گذر تاریخ باعث شده تا مردمی را که اصطلاحاً ایرانی می‌نامیم، از یک جمعیت یکپارچه برخوردار نباشد. وجود گرایش‌های متنوع دینی- مذهبی، فرهنگی و... موید این مطلب است. بدیهی است به میزانی که این تنوع بیشتر باشد، مسائل اجتماعی جامعه ایرانی پیچیده‌تر و حل آن‌ها با دشواری‌های بیشتری همراه است.
در دنیای امروز کمتر کشوری را می‌توان سراغ گرفت که از تنوع قومی و جمعیتی برخوردار نباشد. یکی از دغدغه‌های اساسی کشورهای مزبور دستیابی به یکپارچگی سیاسی و وحدت سرزمینی است، که یکی از راه‌های دستیابی به یکپارچگی سیاسی، افزایش سطح مشارکت اقوام در مدیریت سیاسی کشور است. گفتمان برسرچالش‌های قومی و ملی در سال‌های اخیر به یکی از گفتمان‌های پراز کشاکش سیاست ایران تبدیل شده است.
از نظر جامعه شناسی سیاسی مبحث اقلیت‌های قومی و ملی و رابطه آنها با قدرت دولتی، مبحث مهمی است. عنوان اقلیت‌های ملی در مورد گروه‌های قومی و فرهنگی خاص به کار می‌رود که در درون کشوری به سر می‌برند که دولت آن تحت سلطه قوم دیگری است. پیدایش مشکل اقلیت‌های قومی در درون کشورها حاصل پیدایش ناسیونالیسم نوین بوده است که هم موجب تقویت اساس همبستگی قومی اقلیت‌ها شده و هم احساسات ناسیونالیستی قوم حاکم را تقویت کرده است.
بدین ترتیب از نظر جامعه شناسی، یک گروه قومی عبارت از مردمی است با ویژگی‌های خاص دینی، نژادی، جغرافیایی و با عادات و رسوم ویژه که در داخل یک مجموعه اجتماعی – فرهنگی گسترده جای گرفته است. از این رو مطالعه این اقوام از نظر میزان تمایل به یکپارچه شدن با کل جامعه و یا مقاومت در جامعه و تشکیل خرده فرهنگ‌های خاص حائز اهمیت می‌باشد. دراین ارتباط با استفاده از نظریاتی چون: نظریه استعمار داخلی و یکپارچگی سیاسی، نظریه تکثرگرایی حامی برابری یا مساوات‌طلبانه، نظریه سیاست‌های ترجیحی قومی، نظریه رقابت بر سر منابع و نظریه رقابت نخبگان به طور مفصل به بحث در مورد گروه‌های قومی پرداخته شده است.
پژوهش حاضر با نگاه دقیق و موشکافانه، مسئله نابرابری اقلیت‌های قومی در ایران را مد نظر قرار داده و پس از تعریف اقلیت‌های قومی به مهم ترین اقلیت‌ها در ایران اشاره کرده است. نابرابری‌ها در سه حیطه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد تحلیل واقع شده اند و چالش‌های پیرامون برابری اقلیت‌ها در ایران مورد توجه قرار گرفته اند. درادامه نابرابری سیاسی اقوام ایرانی و میزان مشارکت اقلیت‌های قومی در سطح کشور، همچنین موانع مشارکت آن‌ها بررسی شده و با ارائه نتایج عملی و کاربردی در سطح کشور، راهکارهایی نیز پیشنهاد گردیده است.


نظریه کنش ارتباطی هابرماس و تحقق اتحاد ملی
مهدی عطائی?

مقاله حاضر به بررسی و تحلیل چگونگی تحقق اتحاد ملی با توجه به گزارهای اصلی نظریه کنش ارتباطی یورگن هابرمارس می‌پردازد. هابرمارس در نظریه کنش ارتباطی خود هدف کنش ارتباطی را دستیابی به تفاهم ارتباطی می‌داند. بنابراین مقصود از کنش ارتباطی در نزد هابرماس، نوع خاصی از کنش و واکنش اجتماعی است که درآن کنشگران از یکدیگر توقع دارند اغراض و افعال متفاوتشان را از طریق کنش که محصول ارتباط و مفاهمه است، هماهنگ کند. بنابراین کنش متقابل بهترین راه برای رسید به تفاهم است. چنانچه این الگو در روابط میان فرهنگ‌ها اعمال گردد و گفتگو میان فرهنگ‌های گوناگون شکل گیرد، باعث تفاهم بین دارندگان فرهنگ‌های مختلف و در نهایت به اتحاد ملی منجر می‌شود. بنابراین بهترین راهکار برای تحقق اتحاد ملی در جامعه متکثر ایران، برقرای ارتباط و کنش متقابل میان خرده فرهنگ‌های گوناگون است که این الگو منجر به شکل‌گیری مدل وحدت در عین کثرت در جامعه ایران می‌گردد که در آن فرهنگ‌های گوناگون علی رغم حفظ هویت فروملی خود با تقویت پیوند و ارتباط خود با سایر خرده فرهنگ‌ها باعث شکل‌گیری و تقویت اتحاد ملی می‌شوند.

بررسی و تحلیل جایگاه مذهب و فرهنگ در اتحاد و همبستگی ایرانیان
محسن جان پرور?

چکیده:
تکثر و تنوع قومی – مذهبی یکی از ویژگی‌های جمعیتی ایران است که خود سبب شکل‌گیری عوامل متعددی در واگرایی و همگرایی این اقوام نسبت به یکدیگر در کشور شده است. از آنجا که وحدت و یکپارچگی کشور مرهون همزیستی اقوام مختلف است، بنابراین شناخت مشترکات اجتماعی اقوام، به ویژه خصوصیاتی که سبب تسهیل همزیستی و همگرایی آنان می‌شود؛ همواره اساسی بوده و در اتحاد و همبستگی ملی راه گشا بوده است. در این راستا مذهب و فرهنگ به عنوان دو عامل مهم در همگرایی اقوام در کشور، جایگاه خاصی دارا هستند که می‌توان با تقویت و استفاده از نقش و جایگاه آنها در میان اقوام موجبات همبستگی و اتحاد ملی را فراهم ساخت.


آثار سیاست‌های اصل 44 (آزادسازی اقتصادی) بر ارتقاء وحدت ملی
حسین حشمتی مولایی?

اجرای موفق سیاست‌های ابلاغیه اصل ٤٤ نقش ضمنی و غیر مستقیم و نهایتاً تعیین کننده‌ای بر ارتقاء وحدت ملی در کشور ایفا خواهد کرد. مدیریت بنگاه‌های دولتی در سیستم اقتصاد متمرکز یا برنامه‌ریزی شده، با مدیریت بنگاه خصوصی در شرایط حرکت به سمت اقتصاد باز مسلماً تفاوت‌های اساسی دارد. یکی از اقدامات متناسب در راستای ابلاغیه اصل 44 ـ که در واقع بعد از خصوصی‌سازی بنگاه باید نقش اصلی را ایفا کند ـ تحول ساختار، مبتنی بر روش‌های آموزشی و مدیریت بنگاه است. به این ترتیب مدیران در شرایط جدید خود را در مقابل چالش‌هایی خواهند دید که باید بر آن تفوق یابند. بعد از خصوصی‌سازی و اصلاحات اقتصادی ضروری خواهد بود که مدیران روش مدیریت خود را هم در بخش خصوصی و هم در بخش دولتی برای هماهنگی با اقتصاد بازار تغییر دهند. بنابر این برای موفقیت در شرایط اقتصاد رقابتی به تدریج استانداردهای فضای خصوصی و دولتی برای دریافت نظرات جدید و نو آورانه باید مهیا شود.

ارائه مدل مفهومی برای مدیریت تنوع قومی در سازمان با رویکرد اتحاد ملی
احمد علی خائف الهی?
اسماعیل شاه‌طهماسبی??

چکیده
اتحاد و هرگونه اجتماع همدلانه برای پایدار ماندن به یک نگاه استقرایی و از پایین به بالا نیاز دارد، به گونه‌ای که تفاوت‌های جزئی نیز برنامه ریزی شود و مورد توجه قرار گیرد؛ از این رو برای یک اتحاد ملی پایدار باید از ارکان گروهیِ کوچک در جامعه شروع کرد و با رواج نگرش برابری در این سطوح به شکل دهی زیر ساخت‌های مورد نیاز برای هدف اصلی که همان اتحاد ملی پایدار است، پرداخت. در این راستا در این مقاله به ساختار سازمان به عنوان یکی از مهم‌ترین ارکانِ گروهی جامعه و مهم‌ترین رکن بهره وری یک کشور می‌پردازیم و با ارائه مدلی مفهومی، تنوع قومی را که یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های حکومت ایران در سال‌های دور و نزدیک بوده و همچنین شاخص‌های دیگری که آینده بازار کار را متحول خواهد کرد - مثل جنسیت و مهاجرت- برای مدیریت و برنامه ریزی مورد توجه قرار می‌دهیم. بدین منظور ابتدا با تعریف تنوع و شاخ‌های آن شروع و سپس به سراغ قومیت و عوامل شکل‌گیری آن می‌رویم. شرایط تنوع قومی ایران و جهان، عوامل بحران قومی در ایران و همچنین رایج‌ترین سیاست‌های مقابله با این بحران‌ها از جمله اهداف این مقاله می‌باشند در پایان با توجه به مقدمه نظری مدل مدیریت تنوع که ترکیبی از سه مدل معروف در مدیریت رفتار سازمانی است بیان می‌شود.


مفاهیم، ابعاد و شاخص‌های اتحاد ملی در ایران
دکتر احمد رضایی?
فرزین حاتمی??

هویت ملی در عصر تنوع قومی، ناهمگنی و مرزبندی‌های اجتماعی به عنوان یک عامل مؤثر در انسجام ملی و اتحاد اسلامی مطرح و قابل توجه می‌باشد. هویت ملی مجموعه‌ای از گرایش‌های مثبت نسبت به عوامل، عناصر و الگو‌های هویت‌بخش یکپارچه در سطح یک کشور به عنوان یک واحد سیاسی است. هویت ملی دارای عناصر سازنده گوناگونی چون ارزش‌های ملی، دینی، فرهنگی، اجتماعی و انسانی و در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، تاریخی، سیاسی، جغرافیایی، زبانی و غیره است. هویت ملی از نظر جامعه‌شناسی به مثابه نوعی احساس و تعهد و تعلق عاطفی نسبت به مجموعه‌ای از مشترکات ملی جامعه است که موجب وحدت و انسجام می‌شود و دارای ابعاد مختلف خرده‌فرهنگ ملی، دینی، جامعه‌ای و انسانی است.
هدف این مقاله ارزیابی مفاهیم، ابعاد و شاخص‌‌های اتحاد ملی در ایران می‌باشد. روش تحقیق حاضر به صورت اسنادی – تحلیلی و پیمایشی می‌باشد و اطلاعات لازمه به صورت توزیع پرسشنامه در میان افراد بالای 20 سال در دو استان خوزستان و لرستان اخذ شده است. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهند که حس هویت ملی در میان افراد، بالا و قابل توجه می‌باشد و متغیرهای مؤثر بر هویت همواره عامل شکل‌دهی به اتحاد ملی و انسجام اسلامی در بین این افراد می‌باشد.

تقویت شاخص‌های همگنی فضای جغرافیا یی، اساسی‌ترین راهکار در دستیابی به اتحاد ملی
دکتر ناهید سجادیان?
مهیار سجادیان??

بر مبنای تفکر نظریه پرداز سلطه جوی غربی ( نظریه جنگ تمدن‌ها) از اتحاد میان تمدن‌های مخالف به ویژه اسلامی باید جلوگیری نمود. در سال‌های اخیر به دنبال اجرای چنین نظریه‌ای منطقه خاور میانه و خلیج فارس بشکل مستقیم و غیر مستقیم تحت تأثیر عملکرد آگاهانه بوده است. اکنون اساسی‌ترین مسئله خاورمیانه و خلیج فارس بوده و نیز ایران به عنوان یکی از قطب‌های قدرتمند منطقه، حرکت‌های تفرقه انگیز از سوی بیگانگان است.
بنابرفرض این تحقیق یکی از چالش‌ها و زمینه‌های مهم حرکت‌های تفرقه انگیز در سطح فرو ملی و ملی و تضعف اتحاد ملی در حاشیه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و فیزیکی قرار گرفتن گروه‌هایی از جمعیت در فضای مشترک زیستی است.
بر اساس دیدگاه و روش جامع نگری جغرافیایی این پژوهش ضرورت اتخاذ راهکارهای اساسی را در روش دو سطح منطقه‌ای و ملی در شرایط تاریخی کنونی ضروری دانسته و بر مبنای نگرش سیستمی بر این باور است که هر گونه اتخاذ راه کار در جهت اتحاد و هویت ملی و اتحاد و هویت منطقه‌ای بر یکدیگر تأثیر داشته و با توجه به زمینه‌های تاریخی و ساختار سیاسی کنونی منطقه (حاصل عملکرد سال‌های کنونی بیگانگان در منطقه) اتخاذ هر سیاست نسنجیده راه را بر بعضی سوء استفاده‌ها باز می‌گذارد. بر مبنای منابع و ادبیات جغرافیای سیاسی الگوی ستوه ساختار جغرافیایی سیاسی جهان از چهار سطح جهانی، منطقه ای، ملی و فرو ملی تشکیل می‌گردد. در بین سطوح مزبور سطح ملی یا کشوری به دلیل ویژگی استقلال و حاکمیت از اصالت قدرت بر خوردار است و نقش اصلی را در تشکیل دهی به سطوح دیگر ساختار ایفاء می‌کند. سطوح ملی همچنین رابطه ارگانیک و نظام یافته با سه سطح دیگر دارد و مستقیماً با سطوح مزبور در تعامل و کنش متقابل است. سطوح ملی به عنوان متغیر مستقل در تاسیس و تعریف رفتار سطوح دیگر، به عنوان کنشگر اولیه عمل میکند و سطوح دیگر با الزامات و متقضیات جدیدی که با ماهیت عملکرد آنها ارتباط دارد سطح ملی را متأثر می‌کند و این فرآیند کنش متقابل دائماً به تکامل ساختاری و کارکردی آنها کمک می‌کند.
بر مبنای اصالت قدرت ملی و ارتباطات سیستمی آن با سطوح بالاتر و پایین‌تر از خود این پژوهش دو گونه نقش و عملکرد را در سطوح منطقه‌ای و در سطوح فرو ملی و داخلی توصیه می‌نماید و تأکید براشتراکات و همگنی از اصول اساسی علم جغرافیایی را در تعیین مناطق و نواحی جغرافیایی اساسی‌ترین راه کار در انسجام و اتحاد دانسته و آن را نیرویی مقاوم در برابر تفکیک، تزلزل و تفرقه می‌داند. نتیجه حاصل از بررسی اتحاد در سطح ملی و فرو ملی در این پژوهش آن است که اگر چه تأکید بر ارزش‌های مشترک درون مکانی، منافع مشترک ملی ومحلی، پیوند‌های مکانی – اکولوژیکی و توجه به اقلیت‌ها می‌تواند در جهت اتحاد ملی مؤثر باشد اما اقدامات زیر بنایی و اساسی و ماندگار در گرو تعدیل گروه‌های حاشیه ای، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و فیزیکی جمعیت خواهد بود.



مشارکت عمومی، انتخابات و اتحاد ملی
دکتر امیر حمزه سالارزایی?

در علم جامعه شناسی دو ویژگی از ویژگی‌های اساسی انسان عبارت است از: ١- مدنی بالطبع بودن و ٢- مستخدم بالطبع بودن
در قلمرو حقوق اساسی عمومی، به دلالت التزامی از این دو مقوله بحث می‌شود.
مفاهیمی از قبیل دولت، ملت، حکومت، مشارکت و انتخابات از کلید واژه‌های مهم حقوق اساسی عمومی است، هارمونی این عناصر و اضلاع، یک شکل هندسی منظمی را پدید می‌آورد که می‌توان اسم آن چند ضلعی منتظم را، اتحاد گذاشت. شکل‌گیری و پیوند مستحکم مفاهیم مذکور، اختصاص به کشور خاصی ندارد، بلکه مبتنی بر خرد جمعی جمعی دانایان جوامع مختلف است، به عبارت دیگر جزء محکمات حقوق اساسی عمومی است و از ارکان حقوق اساسی تطبیقی می‌باشد.
با کمی توسعه و تضییق دایره هر یک از از عناوین فوق‌الذکر، جزء مهم‌ترین مباحث حقوق اساسی اختصاصی هر یک از کشورهای مستقل جهان از جمله نظام جمهوری اسلامی ایران است.
در این مقاله در پرتو عقل نظری به مقوله مهم مشارکت و انتخابات که تجلی اتحاد ملی است می‌پردازیم، هدف از شرح و بیان این نوشتار تبیین جایگاه مشارکت مردم و دین در تشکیل و راهبرد حاکمیت است.
در علم حقوق که یکی از شاخه‌های علوم اجتماعی است دو زیر گروه، بسیار مهم می‌باشد:
١- حقوق خصوصی است که روابط اشخاص بر مبنای اراده شخصی آنهاست می‌چرخد.
٢- حقوق عمومی که عمدتاً روابط قوا و نهادهای سیاسی یک جامعه، بر مبنای اراده جمعی و تحت لوای قراردادها و قوانین مورد توافق عمومی می‌چرخد، می‌باشد. روابطی که در قلمرو حقوق تعریف می‌شود، عموماً ساده و روان است، اما روابط اصناف و طبقات اجتماعی پیچیده و عمیق می‌باشد. در اینجا برایند منافع و مضار جمعی و اقتدار ملی مطرح هست. از این رو توسعه و تضییق روابط خصوصی اشخاص سخت تابع حقوق عمومی است. به عبارت دیگر حقوق مدنی، حقوق تجارت به عنوان یک متغیر وابسته، تابع متغیر مستقل حقوق اساسی و حقوق اداری و مالی بوده و ضمانت اجرای هر دو بخش، قانون جزا می‌باشد.
بدیهی است که منافع و مصالح نسل‌های حال و آینده، اصل حاکمیت اراده و آزادی افراد را در یک بافت جمعی جملی، تا حد قابل توجهی محدود می‌کند و احاد جامعه در یک تصویر کلی و با یک چشم‌انداز زیبا خود چنین محدودیت‌های عقلانی و منطقی را با یک حسابگری، جامعه نگر، جامع نگر و آرمان نگر با قصد و رضا واراده، انتخاب می‌کنند.
بر اساس دو آیه «وشاورهم فی الامر» و «امرهم شور بینهم» دو مقوله 1- ولایت مطلقه نبوی و امامت عامه و ولایت فقها بر مبنای وحی الهی از جمله آیات «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» و همینطور و«ما کان لمؤمن ولا مؤمنه اذا قضی الله و رسوله امراً ان یکون لهم الخیره من امرهم»، 2- مشارکت مردم در تعیین حاکمیت - که بر حسب ظاهرو مسامحه عرفی ناسازگار است-، به دقت اجتهادی
(از باب قاعده الجمع مهما امکن اولی من الطرح) قابل جمع مقبول می‌باشد.
تأمین پنج حق اساسی یعنی حق حیات، حق آزادی، حق امنیت، حق اشتغال و حق آموزش و پرورش در پرتو مشارکت عمومی و اراده جمعی و تشکیل حاکمیت مبتنی بر قوانین عمیق و مستمر قابل اجراست.

چالش‌ها و فرصت‌های پیش روی سطوح نظم ج. ا. ایران
حسین خجسته‌نیا?

با بررسی مهم‌ترین تغییرات نظم جهانی در سه سطح نظام بین‌الملل، منطقه‌ای و ملی و موضوعات مرتبط با تبیین وضعیت نظم کنونی جمهوری اسلامی ایران، نخست به شناختی از چالش‌ها (محدودیت‌ها و عوامل بازدارنده خارجی – تهدیدها – و داخلی – آسیب‌ها) به منظور رفع آنها و در بسترِ فرصت‌ها به چگونگی امکان تغییر نظم در پی رسیدن به هدف کلان «نظم مناسب» می‌پردازیم. در این راستا، اهمیت نخست را به عوامل محدودیت‌آور ناشی از نظام بین‌الملل و بُعد نظام فرعی منطقه‌ای سپس آسیب‌های داخلی داده و آنگاه به توانمندی‌های این سطوح و موضوعات ذی‌ربط در روند شناخت علمی نظم پرداخته تا نشان داده شود که در پرتو تحولات بین‌المللی جمهوری اسلامی تنگناهای بسیاری روبرو است؛ تا آنجا که ممکن است بسیاری از استعدادها و ظرفیت‌های سیاسی – بین‌المللی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی‌اش را از دست بدهد. از این رو باید هوشمندانه به منظور استقرار «نظم مطلوب» چاره‌اندیشی شود. استقرار چنین نظمی یکی از ابعاد و ضرورت‌های مهم در مقوله اتحاد ملی است. این مقاله تلاش می‌کند تا نسبت سنجی میان این دو مقوله را مورد بررسی قرار دهد.

تحقق اتحاد ملی در سایه جهت‌گیری قرآنی و سلوک نبوی
دکتر ناصر مهدوی?

بحث از تحقق وحدت و دوری از تشتت و اختلاف از نکات مهمی است که هم جهت‌گیری قرآنی از آن حمایت می‌کند و هم در سلوک پیامبر گرامی اسلام و امامان معصوم مشهود است. مسلماً وحدت به معنی و مفهوم یکسان و یکنواختی در حوزه معرفت و یا سلوک اجتماعی نیست بلکه پرهیز از تزاحم و اختلافات ویرانگر است که سبب می‌گردد تا آدمیان علی‌رغم سلیقه‌های مختلف و نگرش چندسویه به جوانب زندگی، چنان یا یکدیگر زیست کنند و مدارا و تحمل خود را تجلی بخشند که با فرصت از جنگ و تخاصم و هدر رفتن سرمایه‌ها ستانده شود و زمینه رشد آرامش فردی و اجتماعی تحقق یابد.
بخش فراوانی از آیات قرآن کریم توصیه‌هایی است یا مستقیماً به پیامبر عزیز و یا به مؤمنان که یکدیگر را به هنگام دشواری‌ها یاری نمایند و از خطاها و لغزش‌های رفتاری و اخلاقی یکدیگر درگذرند و از سر صلح و شفقت به ساختن روزهای بهتر همت نمایند.
«و اعف عنهم، و استغفر لکم و شاورهم فی الامر»
هم‌چنین خداوند جهنم را که در سراسر قرآن کریم مؤمنان از آن پرهیز شده‌اند را چنین توصیف می‌فرماید که «ان فی ذلک لحق تخاصم اهل النار»
یعنی برجسته‌ترین ویژگی جهنم و نار سوزان، این است که اهل آن دائماً در حال نزاع و کشمکش هستند و زندگی پر از تخاصم در دنیا نیز یک زندگی جهنمی و غیر قابل تحمل است.
هم‌چنین وصف بهشت در اسلام است؛ یعنی عرصه‌ای که آدمیان با آرامش و شادمانی زندگی می‌کنند و به همین ترتیب جوامعی که افراد و گروه‌ها در عین داشتن تفاوت در اندیشه و تکثر در سلیقه‌های متنوع باور می‌کنند که باید به اهدافی بلند اندیشه کنند و با رعایت احترام به افکار دیگران و با کمک یکدیگر راه بهتر زندگی را پیدا نمایند.
چنین سیاست مکی در سلوک پیامبر عزیز نیز قابل مشاهده بود و همواره تلاش کرده‌اند تا قدرت صبر و تحمل افراد را بالاتر برده، غرض‌ها را از جان‌ها پاک کرده و جان‌ها را به یکدیگر نزدیک‌تر نمایند. صبر شگفت‌انگیز مولا علی (ع) و نیز مظلومیتی که سایر امامان عزیز در زندگی تحمل فرمودند از یک سو به این سبب بوده که سرزمینی اسلامی و پیام پر از شیرینی و نور پیامبر عزیز دچار نابسامانی و تشتت و اختلاف نگردیده، و از سوی دیگر جامعه دینی راه تکامل را بپیماید.
ارسال نظرات
پربازدید ها
آخرین گزارش های تحلیلی
آخرین مصاحبه ها
آخرین ویدئوها