کد خبر:۱۶۷
۳۱ مرداد ۱۳۹۵ | ۱۱:۳۴

بحران اقتصاد جهانی و تأثیر آن بر اقتصاد ایران

تاریخ : ٢٩ مهر ١٣٨٧ شركت كنندگان : دکتر حسن روحانی / دکتر محمد باقر نوبخت / دکتر رویا طباطبایی یزدی / دکتر فیروزه خلعت‌بری موضوع : اقتصادی برگزارکننده : معاونت پژوهشهای اقتصادی / گروه پژوهشی شاخص‌سازی و آینده‌پژوهی
خلاصه

این نشست در دو بخش ارایه شد. در بخش اول سخنرانان دیدگاه خود را نسبت به موضوع بیان کرده و در بخش دوم مهمانان نظرات خود را ابراز نمودند. در این نشست ابتدا دکتر حسن روحانی رییس مرکز تحقیقات استراتژیک به بیان حساسیت موضوع پرداخت بعد از آن دکتر محمدباقر نوبخت معاون پژوهش‌های اقتصادی در مورد «بحران اقتصاد جهانی و تأثیر آن بر اقتصاد ایران» اظهار نظر کرد.سپس دکتر فیروزه خلعت‌بری هیأت علمی و عضو گروه پژوهشی شاخص‌سازی و آینده‌پژوهی، دکتر مسعود درخشان مدیر گروه پژوهشی اقتصاد انرژی و در انتها دکتر رویا طباطبایی یزدی مدیر گروه پژوهشی شاخص‌سازی و آینده‌پژوهی حول این محور سخنرانی نمودند.
دکتر فیروزه خلعت‌بری در سخنان خود گفت: «این بحران ناشی از نابسامانی بخش پولی و ساختاری است و به بیان این مطالب پرداخت که این بحران چگونه به وجود می‌آید، چگونه می‌توان جلوی آن را گرفت و هزینه‌هایی که این بحران دارد را ارزیابی کرد.»
وی گفت: « ابتدا دکتر فیروزه خلعت‌بری با اشاره به تاریخچه بحران‌های اقتصادی جهان اعلام نمودند که تا کنون 400 بحران بین‌المللی در طی تاریخ تکرار شده است. سپس به انواع بحران‌ها در بازار پول و در بازار سرمایه پرداختند. در ادامه با ذکر خطرات بحران‌ها، به مسأله جلوگیری از اشاعه بحران و ناامنی، برگرداندن اعتماد مردم و ایجاد آرامش در جامعه امریکا از طریق تزریق ٧٠٠ میلیارد دلار به بازار سرمایه برای رفع بحران اشاره کردند و بیان کردند که دامنه این بحران به اروپا و جاهای دیگر نیز کشیده شده است.
وی در ادامه بحث گفت:« تزریق پول برای کفایت سرمایه به معنای تمام شدن بحران نیست بلکه توقف بحران است و هنوز درمان وراه حل ارایه نشده است و باید وضعیت به یک شرایط نسبتا ً بتا ثباتی برسد و سپس درمان شروع شود و سیاستهای ساختاری شروع شود ازاین به بعد اثر این بحران مالی روی اقتصاد جهانی آشکار می شود برای جلوگیری از تکرار این بحران باید یک نهاد مالی نظارتی چند ملیتی به وجود آید تا بتواند هماهنگی‌های لازم بین بازار پول و سرمایه را بوجود آورد و اما تأثیر این بحران روی اقتصاد ایران: در نگاه اول فرض بر این است که خوشا به حال ما که به بازارهای بین‌المللی کار نداریم اما واقعیت این نیست:
١- گران شدن پول و سرمایه (در حال حاضر) قراردادهای ما را دچار اما و اگر می‌کند که این یک نقطه ورود به بحران است.
٢- دیر یا زود جهان بحران‌زده می‌خواهد اقتصاد خودش را درست کند بنابراین نفت با این قیمت قابل دوام نیست و سقوط خواهد کرد.
٣- خطر دیگر که شاید هیچ ربطی به این بحران نداشته باشد خطر یک بحران بانکی فراگیر داخلی است که دانسته یا ندانسته از حساب ذخیره ارزی به بانکها تزریق شده است.
٤- ممکن است به نظر برسد در کوتاه مدت در حوزه امنی قرار گرفته‌ایم ولی واقعا خیلی کوتاه مدت است و در میان مدت اثر آسیب‌پذیری ما گسترده است. رکود اقتصاد و ایجاد ضررهای بزرگ در پیش است که باید چاره شود.»

دکتر مسعود درخشان مطالب خود را در هفت قسمت زیر مطرح کرد:
١- سوابق تاریخی بحران؛
٢- ابعاد این بحران؛ این بحران یک بحران مالی است نه بحران اقتصادی ولی می‌تواند به بحران اقتصادی نیز تبدیل شود.
٣- زمینه‌های ایجاد این بحران در امریکا؛ نقطه شروع آن بازار مسکن در امریکا بود که با دادن وامهای بزرگ پرریسک توأم با تسهیلات زیاد بانکی برای استقراض مسکن آغاز و اولین قربانیان آن هم بانک‌های پرداخت‌کننده وامهای رهنی بودند ولی از بازار مسکن به بازار سهام کشیده شد.
٤- سیاست‌های غلطی که در امریکا اتخاذ شد که موجب ظهور این بحران شد؛ در این باره رییس بانک جهانی می‌گوید قطعا امریکا مقصر اصلی در این بحران است و رهبری جهان سرمایه‌داری را از دست داده است. سیاست‌های بوش موجب جرقه زدن به بحران‌های عظیم مالی جدید است و در حال حاضر تعداد بیکاران امریکا 2میلیون نفر است.
٥- عوامل ایجاد کننده این بحران؛ بحران مسکن- بحران اعتبار برای خریداران – بحران ناشی از کارتهای اعتباری و بدهی ناشی از خرید خریداران که کمتر خرید می‌کنند.
١- بازار سرمایه جهانی شده و اگر در جایی بحرانی به وجود بیاید به جاهای دیگر هم سرایت خواهد کرد مثلا امریکا که بزرگترین سرمایه جهانی را دارد بحران آن به اروپا و جاهای دیگر کشیده شد.
٢- پل گروکمن برنده جایزه نوبل می‌گوید سیستم مالی جهانی مافوق سیستم نظارت بر بازار جهانی سرمایه قرار گرفته است و ریشه اصلی بحران‌ها از این است که نهادهای نظارتی عقب هستند و این به دلیل پیچیدگی بازارهای مالی فعلی است.
٣- دست‌آندرکاران بازارهای بورس کشورها در امریکا، توکیو، اروپا و استرالیا بر این باورند که کار آنها درست است و به دنیا ضربه نمی‌زنند و لذا با استراتژی‌های قوی به استقبال ریسک می‌روند و حجم عظیم ریسک‌ها را می‌پذیرند و به این ترتیب اقتصاد جهانی را به خطر می‌اندازند.
٦- تعیین مختصات وضعیت نابسامان موجود؛
- این وضعیت ناشی از مسایل بنیادین در بازارهای مالی نیست بلکه بحران در اعتماد است.
- وام‌دهی بین بانک‌ها کم شده است و بانک‌ها نگران ورشکستگی هستند.
- عدم خرید مصف‌کنندگان سبب پیامدهای زیادی شده است. در این وضعیت فقط می‌توان گفت بازار مواد غذایی و کشاورزی خوب است و خیلی از اقتصاد دانان هم منتظرند تا بهبود از این بازارها حاصل شود.
- سرمایه گذاری روی معاملات ١٠ ساله و بیشتر انجام می شود.
- شاخص برگشت اعتماد به سیستم نرخ وام بین بانکی است که از ٢.٥% به ٤.٨% رسیده است .
- بدتر شدن وضعیت بازار بورس بعد از تزریق ٧٠٠ میلیارد دلار
٧- راه‌کارهای عنوان شده برای خروج از این بحران؛ راهکارهای پیشنهادی دکتر درخشان برای رفع این بحران به شرح زیر می‌باشد:
- در این مورد بین اقتصاددانان اختلاف نظر وجود دارد. بعضی معتقد به ورشکستگی بانکها در امریکا هستند تا بحران به کف برسد و رونق آغاز شود.
- تزریق پول به بازار مسکن و بازار بورس از طریق خرید سهام ممتاز بانک‌ها
- فروش استقراضی
- سیاست‌های مربوط به تزریق حجم عظیم پول باید سیاست‌های اجرایی باشد و در محدوده قوانین موجود باشد.
- نرخ بهره به صفر برسد.
- بدهی بانک‌ها توسط دولت تضمین شود.
- نقدینگی کافی برای نهادهای مالی تأمین شود.
- صندوق بین‌المللی پول بهترین مکان برای حل این بحران است.
- بحث بعدی این است که بعد از رفع خطر بحران، چگونه این بحران‌ها سرو سامان داده شوند و چگونه و با چه هزینه‌ای این سر و سامان‌دهی باید انجام شود.
- این بحران ناشی از عدم اطمینان است. باید این مسأله خیلی زود حل شود.
- هماهنگی بین کشورها در ابعاد گوناگون باید انجام شود وگرنه بنا به گفته پل کروگمن این بحران با یک تریلیون دلار هم قابل حل نیست. حتی G7 هم نمی‌تواند این بحران را حل کند.

دکتر رویا طباطبایی یزدی در سخنان خود گفت: « پل کروگمن هفته قبل گفت که بحران مالی کاهش یافته ولی اقتصاد به سرعت در حال کند شدن است. یعنی داریم به سمت رکود جهانی پیش می‌رویم.
وی پیش‌بینی‌های صندوق بین‌المللی پول را در این باره عنوان کرد و اظهار داشت که ابعاد این رکود بسیار فراگیر است، بحران مالی را می‌توان کنترل کرد ولی بحران اقتصادی به بخش واقعی اقتصاد و در نتیجه به اشتغال صدمه می‌زند.»
وی گفت: « ارزش ارز امریکا ١٤% در مقابل پوند و یورو بالا رفته است. به اعتقاد من امریکا نسبت به کشورهای دیگر کمترین ضرر را دید چون وقتی ریسک زیاد شود قیمت دلار و طلا افزایش می‌یابد که همین اتفاقات افتاد ولی نوسانات را زیاد کرد.»


نتایج

عنوان میزگرد تخصصی : بحران اقتصاد جهانی و تأثیر آن بر اقتصاد‌ایران
تاریخ برگزاری : ٢٩/ مهر/٨٧
برگزار کننده :
مرکز تحقیقات استراتژیک- معاونت پژوهش‌های اقتصادی – گروه پژوهشی شاخص‌سازی و‌آینده‌پژوهی
رییس علمی‌میزگرد : دکتر محمد باقر نوبخت معاون پژوهش‌های اقتصادی
سخنرانان :
جناب آقای دکتر حسن روحانی رییس مرکز تحقیقات استراتژیک (سخنران افتتاحیه)
سرکار خانم دکتر دکتر فیروزه خلعت‌بری هیأت علمی‌گروه پژوهشی شاخص‌سازی و‌آینده‌پژوهی
جناب آقای دکتر مسعود درخشان مدیر گروه پژوهشی اقتصاد انرژی
سرکار خانم دکتر رویا طباطبایی یزدی مدیر گروه پژوهشی شاخص‌سازی و‌آینده‌پژوهی
همکاران دبیرخانه میزگرد تخصصی :
سعید غلامی‌نتاج مدیر امور پژوهشی و اطلاع‌رسانی
هوشنگ عمومی‌ریاست دفتر معاونت پژوهش‌های اقتصادی
زهرا میراحسنی
رضا معصومی‌راد
محمد جباری

بسمه‌تعالی
دکتر نوبخت: از‌اینکه به جهت حساسیت موضوع و ارتباطی که بحران اقتصادی جهانی با منافع ملی ما دارد، در‌این میزگرد مشارکت فرمودید از تک تک شما سپاسگزارم. جلسه امروز را در دو بخش اداره می‌کنیم ابتدا سخنرانان محترم ما دیدگاه خود را نسبت به موضوع بیان می‌کنند و بعد از نظرات میهمانان محترم برخوردار خواهیم شد. من از آقای دکتر روحانی تشکر می‌کنم که در‌این میزگرد تخصصی شرکت فرمودند. قطعاً به جهت حساسیت موضوع است و دلیل آن نگرانی‌هایی است که در‌این زمینه وجود دارد. از سرکار خانم دکتر خلعت‌بری و جناب آقای دکتر درخشان و سرکار خانم دکتر طباطبائی خواهشمندیم امروز مطالب خوب خود را دراختیار ما قرار دهند . بخش ارتباطات بین‌المللی ما مرتباً آخرین مقالات و نظرات مطرح شده در جهان در محافل کارشناسی و آکادمیک را جمع آوری می‌کند و آنها را در اختیار محققان مرکز قرار می‌دهد تا ان شاء ا... بتوانیم مسئولین نظام را در ارتباط با‌این موضوع به روز مطلع کنیم تا تصمیمات سنجیده‌ای اتخاذ شود.

دکترروحانی: بسم الله الرحمن الرحیم. من تشکر می‌کنم از معاونت پژوهشهای اقتصادی و صاحب‌نظرانی که در‌این جلسه در خدمت آن‌ها هستیم برای طرح و بحث پیرامون موضوع مهم اقتصادی روز که در ابتدا بعضی فکر می‌کردند که معضل و بلای آسمانی‌ای است که برای غرب نازل شده است، آمریکا در مرحله اول، اروپا در مرحله دوم و کشورهای آسیایی در مرحله سوم دچار‌این مصیبت شدند. بعد که یک مقدار گرد وخاک‌این فضا نشست مشخص شد‌این معضل تنها معضل یک کشور یا یک گروه از کشورها نیست . معضلی است که به یک صورت می‌تواند دامن خیلی‌ها را بگیرد . اگرچه‌این بحث مطرح است که چون بازارمالی و پولی کشور اتصال زیادی به بازار پولی و مالی جهانی ندارد ما از‌این طوفان کم و بیش مصون خواهیم ماند؛ اما در کنار آن مسئله مهم‌تری مطرح می‌شود و آن بحث رکود اقتصادی و‌اینکه ‌این رکود چه مقدار می‌تواند تأثیرگذار باشد مخصوصاً دربحث منابع درآمدی کشور است. ما دو توصیه در مجمع تشخیص مصلحت نظام از سالها پیش داشتیم که متأسفانه خیلی به آنها عمل نشد. یکی ‌این بود که بودجه کشور را از مسئله درآمد نفتی فاصله بیندازیم مخصوصاً در بودجه‌های جاری تا بودجه‌های جاری کشور کاملا مستقل شود. حتی یک برنامه 5 ساله‌ای در سیاست‌های اولیه مجمع تشخیص مصلحت نظام طرح شده بود که طی 5 سال کشور را از درآمد نفت بی‌نیاز می‌کرد. بعد به‌دلیل مشکلات‌این برنامه عملا ١٠ ساله شد. ولی تأسف‌این است که نه تنها اتکاء ما به درآمد نفت کم نشده بلکه درسالهای اخیر اتکاء ما به درآمد نفت بیشتر شده است. موضوع دیگری که مجلس شورای اسلامی‌از سالها پیش آن را پیش‌بینی کرده بود و ما در تدوین و تصویب برنامه سوم توسعه که در مجلس شورای اسلامی ‌وقت مورد بحث و بررسی قرار ‌گرفت لحاظ کردیم و یکی از افتخارات آن برنامه است، مسئله حساب ذخیره ارزی است. دلیل‌عمده این حساب‌این بود که در طول دهه‌های گذشته شاهد افت و خیز در قیمت و درآمدهای نفتی کشور بوده‌ایم. در زمان انقلاب و بعد از آن نفت گاهی تا ٤٠ دلار بالا رفته و گاهی تا ٧ دلار پایین آمده است. به همین دلیل بحث‌این بود که روزی که درآمد نفتی خوب است در یک حساب ذخیره ارزی انباشته شود تا روزهای سخت ومبادا از آن استفاده شود. ما درطول ٣ سال گذشته ٨٤، ٨٥ و ٨٦ مجموعاً ٤٦.٤ میلیارد دلار از حساب ذخیره ارزی برداشت کرده‌ایم. درسال ٨٤، ١١.٨، سال ٨٥، ١٧.٨، و سال ٨٦ ، ١٦.٨ . اگر طبق برنامه چهارم مصوب مجلس عمل می‌کردیم الان می‌بایست حدود 150 میلیارد دلار در حساب ذخیره ارزی‌ کشور باشد. متأسفانه هرچه در ذخیره ارزی بود برداشت کردیم. برداشت هم دقیق نبود. اگر ارز را از‌این حساب برداشت می‌کردیم و این ظرفیت وجود داشت که در بازار بفروشیم تاحدی قابل قبول بود اما به‌ دلیل‌اینکه مشتری برای‌این ارز نبود ، بانک مرکزی ‌اینها را برداشت کرد و به حساب دارایی‌های خالص خارجی خود قرار داد و در عوض آن اسکناس چاپ شد.‌اینها در عوض‌اینکه معضلات ما را حل کند به معضلات ما افزود. موجب تورم و نقدینگی به صورت وحشتناکی در جامعه ما شد. به‌این‌ترتیب ما شاهد هستیم که‌این بحران دامن ما و کشورهای عضو اوپک را فراگرفته است.
دیروز در مطبوعات رئیس بانک مرکزی اعلام کرد که ‌این افت قیمت نفت اگر به همین روند ادامه پیدا کند در 6 ماهه دوم سال ٥٤ میلیارد دلار درآمد ما کاهش پیدا می‌کند و‌این نشان می‌دهد‌این بحران دامن ما را فرا گرفته است.
اینکه بسیاری از دلسوزان در داخل و خارج از مجلس داد می‌زنند که باید از حساب ذخیره ارزی با احتیاط و حساب شده برداشت شود ومدام دنبال جاروکردن حساب ذخیره ارزی نباشیم به همین دلیل و برای همین روزها بوده است که متأسفانه دقت کافی انجام نگرفته است؛ اما در عین حال جلوی ضرر را هروقت بگیریم منفعت است. از امروز باید تلاش کنیم و با احتیاط یبشتر و حساب شده‌تر حرکت کرده و نگذاریم کشور دچار مشکل شود.
من امیدوارم ‌این جلسه و یا سایر جلسات، موجب شود که کار کارشناسی در کشورما مورد توجه قرار بگیرد و از نظرات صاحب‌نظران کشور که در‌این زمینه اعلام نظر می‌کنند استفاده شود و‌این نباشد که از روی لجاجت و فردنظری -متأسفانه به جای کارشناسی امروز فردنظری حاکم شده است-تصمیم گرفته شود و مشکلات ما را افزون کند. من البته بیشتر برای تشکر و استفاده دراین جلسه آمده‌ام.‌اما خواستم بگویم‌امروز برای همه مسئولان کشور‌این بحث، بحث مهمی‌است.‌امیدوارم نتیجه‌این جلسه، نتیجه‌ای قابل استفاده برای مسئولان کشور و مسئولان اقتصادی کشور باشد.

دکتر خلعت‌بری: بحث بحران‌های اقتصادی جهان بحث خیلی مهمی‌است. خیلی از ما فکر می‌کنیم‌این اولین بار است که بحران رخ داده درحالیکه وقتی به تاریخ اقتصاد دنیا نگاه می‌کنیم‌این بحران‌ها متعدد بوده وهم‌چنین خاص یک نقطه از دنیا نبوده است. من سعی می‌کنم نشان دهم که‌این بحران‌ها ناشی از یک نابسامانی اقتصادی بین عملکرد بخش پولی و بخش واقعی است و‌اینکه چگونه‌این نابسامانی‌های اقتصادی بوجود می‌آید و چگونه می‌توان جلوی آنها را گرفت و‌اینکه ما در کجای‌این بحران هستیم.‌آیا ما از‌این بحران تأثیر می‌پذیریم یا خیر؟
این بحران‌ها چگونه بوجود می‌آیند؟ هر اقتصادی دو بخش دارد: بخش پولی و بخش واقعی. ناترازی بین‌این دو بخش باعث‌ایجاد بحران می‌شود. بر خلاف تصوری که عده‌ای دارند رفتار پرخاشگرانه اقتصادی کشورها به بحران‌ها منجر نمی‌شود. بحران‌ها همیشه یک نتیجه داشته وآن هم تحکیم حضور دولت‌ها در اقتصاد‌های بحران زده و به خصوص گسترش شبکه‌های مدیریتی وابسته به دولت در بخش مالی بوده است. منظورم از بخش مالی بازار پول و سرمایه به صورت گسترده است. بحران‌های مالی همیشه مخرب و مسری هستند و ریشه تمام آنها سیاست‌های کلان ناپایدار و بی‌دوام است.
بحران‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند بحران‌هایی که در بازار پول هستند و بحران‌هایی که در بازار سرمایه هستند. مهمترین بحران بازار پول بحران بانکی فراگیر است. در‌این حالت شرکتهای فعال دراقتصاد و نهادهای مالی به صورت گسترده قراردادشکنی و نقض تعهدات می‌کنند. وامها معوق می‌شوند. تعداد بدهی‌های معوق اقتصاد را به رکود می‌کشاند، بازار کالاهای بادوام به رکود می‌رود. نرخ بهره رو به افزایش می‌گذارد. بانک‌ها احساس می‌کنند که منابع سپرده‌ای به اندازه کافی ندارند و در نهایت بانک‌های کشور توان وام دادن و اعطای منابع را از دست می‌دهند. شاید همه‌اینها برای ما آشنا باشد . بله ما حتی قبل از ورود به بحران‌های بین‌المللی دچار یک بحران بانکی فراگیر بوده‌ایم.
وقتی نگاه می‌کنیم در فاصله ٢٠٠٧-١٩٧٠ میلادی ١٢٤ بحران بانکی فراگیر در دنیا وجود داشته است. نقطه اوج‌این بحران‌ها وقتی است که بالاترین حد نسبت وام‌های معوق بوجود می‌آید و ضایعات بحران معمولاً به یک دوره زمانی 5 ساله کشیده می‌شود.
بحران دیگر بحران پولی است. دریک دوره زمانی کوتاه رقم قابل ملاحظه‌ای مثلا ٣٠% نوسان در ارزش پول بوجود می‌آید یک رکود حدود 10% حداقل بوجود می‌آورد. ٢٠٨ مورد از‌این بحران‌ها را در فاصله ٢٠٠٧ -١٩٧٠ میلادی داشته‌ایم. بحران بدهی کشورها در دهه ٨٠ به شدت وجود داشته است. بحران‌های بازار پول اصلاً جدید نیستند. بحران مالی ١٨١٩، ١٨٣٧، جمعه سیاه ١٨٦٩، سقوط مالی ١٨٧٣، بحران مالی ١٨٨٢، بحران ١٨٩٦، بحران ١٩٠١، سقوط ١٩٠٧، رکود ١٩٢٩، رکود ١٩٣٧ ، حباب دارایی‌های ژاپن 1990 که 13 سال طول کشید، چهارشنبه سیاه 1992 انگلستان، 1998 روسیه ،2000 و بعد هم بحران اخیر نمونه‌هایی از این بحران‌ها است. مطالعه‌این‌ها نشان می‌دهد که همه ساختار یکسانی دارند .
دلیل گسترده شدن این بحران‌ها ارتباطات بازارهای مالی با یکدیگر است. سرعت اشاعه بالا می‌رود. به تدریج که بازارهای سرمایه بزرگتر و بزرگتر شدند به‌وجود آوردن بدهی با استفاده از اسناد بهادار مد شده و‌این خودش عاملی است که اشاعه بحران‌های مالی را بسیار زیاد می‌کند. بنابراین جای تعجب نیست اگر‌امروز می‌بینیم که بحران اخیر ظرف مدت کوتاهی همه جهان را فراگرفته است.
بانک‌های سرمایه‌گذاری راه اشاعه بحران جدید در بازارهای سرمایه بودند به دلیل‌اینکه‌اینها در بازار سرمایه بودند و حاکمیت مقام پولی که در بازار پول است روی‌اینها نبود‌اینها آزادی عمل بیشتری داشتند.
در تمام بحران‌های پایه‌ای، رکود در بازار واقعی وجود داشته است و‌این رکود خودش یکسری نابسامانی را بوجود می‌آورد. شدت رکود و بحران‌ها براساس نقش اسناد اصلی در بازارها، سیاست‌هایی که برای ارزش گذاری پول ملی داریم، بدهی‌های دولتی به نسبت بدهی‌های خصوصی تغییر می‌کند. وقتی بحران بوجود می‌آید موارد خطرناک‌اینهاست: تهاجم سفته‌بازها، خطر بی‌اخلاقی، حباب دارایی‌ها سقوط پیدا می‌کند و وحشت بوجود می‌آید. در جریان بحران عوامل جمعی و فردی هم اضافه می‌شود . دولتها در تمام موارد بحران وارد سیستم می‌شوند. ورود دولتها به سیستم با دونگاه صورت می‌گیرد اول‌اینکه جلوی اشاعه بحران را بگیرند. برای‌این کار معمولا کاری که می‌کنند تزریق پول است گاهی به صورت نقد گاهی به وام‌های سوخت شدنی تضمین داده می‌شود. به صورتیکه مردم دچار شک نشوند. در مواردی دستور می‌دهند نهادهای مالی بسته شوند یا دستور می‌دهند مردم حق ندارند پولشان را از سیستم بیرون ببرند. سیستم سعی می‌کند خودش را از روشهای مختلف آرام کند.
بحران اخیری که بوجود‌آمده بعد از دوشنبه سیاه یک وضعیتی است که اقتصاد‌امریکا نیاز به گردش تولید پیدا کرد و پیشنهاد دولت‌این بود که اجازه دهید منابع مالی وارد سیستم شود و مردم بتوانند وام بگیرند. تعهد خاصی وجودنداشته باشد و این گردش با‌ شعار «بخر تا ‌امریکا بچرخد» یک حرکت به وجود آورد و در بخش مسکن به خصوص خیلی رونق‌ایجاد کرد . مردم متوجه نبودند‌این بار مالی مرتب سنگین‌تر می‌شود.‌این سیستم نمی‌توانست باقی بماند. زمانی‌که‌این سیستم به توقف رسید نقطه شروع بحران بود و پول برنمی‌گشت ، اعتبار جدید داده نمی‌شد. وقتی‌این اختلال بوجود‌آمد اول یکی دو تا بانک سرمایه‌گذاری علامت دادند که شوک دارد اتفاق می‌افتد و دیگر نمی‌توانند ادامه دهند چون خیلی معتبر بودند مردم متوجه شدند که چه اتفاقی دارد می‌افتد. دولت‌امریکا 700 میلیارد دلار وارد سیستم بانکی کرد . طی زمانی‌که طول کشید تا‌ این سیستم تثبیت شود و‌این بحران شناخته شود، ‌این بحران به اروپا هم کشیده شد و بانک‌های اروپا دچار بحران شدند. بنابراین ما می‌بینیم که بحران یک دفعه گسترده شده است. حاصل‌این کار بدین صورت شد که در نهایت سران گروه 7 گفتند پولی می‌خواهند تزریق کنند. این پول به صورت نقد در سیستم وارد نمی‌شود، بخش اعظم آن به شکل اعتبارات است. فرانسه 360 میلیارد یورو گذاشته که 320 تای آن ضمانت وامها است 40 تای آن بالارفتن سرمایه بانک‌ها است. اسپانیا 100 میلیارد گذاشته که تضمین اعتبارات است .‌ایتالیا 20 میلیارد ، اتریش 100 میلیارد که همه آن به جز 15 میلیارد آن،برای تضمین بوده هلند 200 میلیارد که تضمین مداخله دولت برای سلامت است.
این تضمین‌ها همه توانسته روی کم کردن اثر اشاعه بحران اثر بگذارد. در‌امریکا انتقالات درست برعکس اروپا روی سرمایه بوده. برای‌اینکه امریکا مرکز بحران بوده است.
تمام اقداماتی که تا‌این مرحله انجام گرفته تنها یکی از ابزارهایی است که می‌توان در کنترل اشاعه بحران به کاربرد.‌این به معنی تمام شدن بحران نیست.تجربه نشان داده بحران می‌تواند تا 12،13 سال هم طول بکشد. برای تمام شدن بحران باید سیاست‌های ساختاری گذاشته شود.‌اینجاست که اثر روی اقتصاد دنیا می‌تواند بسیار گسترده‌تر شود. تا‌آینده میان‌مدت اعتبارات بین‌المللی گران می‌شود و نظارت‌ها افزایش خواهد یافت. ما باید انتظار داشته باشیم نهادهای مالی جدید شکل بگیرند. باید انتظار ادغام بنگاههای مالی را با هم داشته باشیم و در واقع جایگاه ما در بازار مالی عوض می‌شود.
در نگاه اول‌اینکه خوش به حال ما چون سیستم بانکی ما بین‌المللی نیست و بورس ما بین‌المللی نیست. ولی واقعیت‌این است تمام قراردادهای ما در مورد تأمین مالی دچار‌اما و اگر شده است. نکته دیگر‌اینکه بالاخره زمانی می‌خواهیم‌ این دنیای بحران زده را درست کنیم همیشه قیمت نفت بالا نخواهد بود. سرمایه‌گذاری انجام نمی‌شود . کسب منابع مالی در بخش‌های مختلف اقتصاد کشور با مشکلاتی همراه است. سیستم بین‌المللی تمایلی ندارد با جهانی غیر از خود ارتباط برقرار کند برای‌اینکه گرفتار است، می‌خواهد اصلاح ساختار بکند.
به نظر من با بررسی بحران‌ها می‌توان انتظارات خودمان را از تحولات پیش رو در دنیا شکل دهیم. اقتصاد ما باید اقتصاد جستجوگر شود. خطر بزرگتری که ما داریم خطری است که هیچ ربطی به این بحران نداشته است. خطر یک بحران بانکی فراگیر در کشور است. دانسته یا ندانسته یکسری منابع مالی هم از حساب ذخیره ارزی به بانک‌ها تزریق کرده‌ایم. به اختصار باید گفت در کوتاه مدت ما در یک حوزه‌امنی قرارد داریم ولی واقعاً خیلی کوتاه است. در میان مدت که اثر واقعی بخش بحران ظاهر می‌شود به یقین ما آسیب پذیری گسترده داریم. علاوه بر آن ما دچار یک بحران بانکی فراگیر هستیم یعنی یک حوزه بحران داریم که می‌تواند یک رکود گسترده در اقتصاد‌ایجاد کند . گاهی تا 40% ارزش محصول ناخالص کشورها در اثر‌این قبیل بحران‌ها از بین رفته که متوسطش حدود 13% است . بنابراین در حد متوسطش هم رقم کم نیست. بنابراین باید به بحران هم از بعد داخلی و هم از بعد بین‌المللی نگاه کرد.

دکتر درخشان: مطالب خودم را در 7 قسمت مطرح می‌کنم ، سوابق، تاریخی ابعاد‌این بحران، زمینه‌ها و عوامل ‌ایجاد‌این بحران در‌امریکا و سیاست‌های غلط دولت بوش که موجب ظهور‌این بحران شد، راهکارهای ارایه شده برای خروج از‌این بحران، تأثیر این بحران بر نفت و اقتصاد منطقه و اقتصاد‌ایران.
اقتصاد سرمایه‌داری تا کنون با بحران‌های زیادی روبرو بوده است. بعضی از بحران‌ها خیلی خطرناک است مثل انسانی که در طول حیات خود می‌تواند بیماری‌های مختلف داشته باشد ولی بعضی از آنها کشنده هستند. علت بحران اخیر مثل ویروسی است که عملکرد آن ناشناخته است.‌این ویروس را اصطلاحاً مشتقات می‌گویند که محور اصلی معاملات در بازارهای کاغذی است. برای توضیح این نکته اشاره می‌کنم به بحران مالی سال 1998 . دو نقل قول از کلینتون و رئیس بانک مرکزی انگلستان می‌آورم. کلینتون گفت : ریشه ‌این بحران در مشتقات است که چیز زیادی از آن نمی‌دانیم و رئیس بانک مرکزی انگلستان گفت: ریشه این بحران در مشتقات کثیف است.
بحران اخیر یک بحران مالی است؛ (Credit crisis) که می‌تواند به سرعت به بحران اقتصادی منجر شود و در عین حال یک بحران اعتباری برای مصرف‌کنندگان است. اقتصاد جهانی در وضعیتی وارد این بحران شد که تولید ناخالص داخلی در اکثر کشورها در حال کاهش بود. تولید ناخالص داخلی در‌امریکا از 2% در سال 2007 به 1.6% در سال 2008 ، در چین از 12% در سال 2007 به 10% در سال 2008 ، در ژاپن از 2.1% در سال 2007 به 0.7 در صد در سال 2008 و در کل جهان از 5% در سال 2007 به 4% در سال 2008 رسید. بنا‌ براین تولید ناخالص داخلی مسیر نزولی داشته است. بیکاری هم درحال افزایش است. هم اکنون ما با ورشکستگی‌های بزرگ شرکت‌های‌امریکایی مواجه هستیم. در ژاپن ناظر اولین ورشکستگی شرکتهای بیمه در 70 سال گذشته هستیم.‌اینها نشان دهنده‌این است که‌این بیماری خیلی جدی است. البته شرکتهای بزرگ قبلا هم ورشکست می‌شدند مثلاً شرکت بزرگ نفتی انرون ولی به دلیل‌این بود که سوء‌استفاده مالی وسیعی اتفاق افتاد. ولی شرکتهای کنونی صرفاً قربانی این بحران می‌شوند. در چین هم سهام به شدت پایین آمده است .
شروع بحران مالی کنونی از زمانی بود که حباب وام‌های مسکن در‌امریکا شکل گرفت و اعتبارات رهنی به سرعت رشد کرد.‌اما وقتی قیمت مسکن کاهش یافت دارندگان این وام‌ها یا قادر نبودند وام‌ها را بپردازند یا آنکه این پرداخت به صرفه نبود. زیرا قیمت مسکن کمتر از وام دریافت شده بود. از این‌رو جریان تصرف خانه‌ها توسط بانک‌ها آغاز شد. در سال 2007 حدود 3/1 میلیون واحد مسکونی توسط بانک‌ها تصرف شد. درسال 2006 هم‌این اتفاق افتاده بود ولی در 2007‌این رقم به مراتب بیشتر بود. در سال 2008‌این بانک‌ها گرچه پرداخت کننده وام‌های رهنی بودند بیشترین زیان را دیدند. یکی از بزرگترین اشتباهاتی که در تاریخ اعتبارات‌امریکا رخ داد وام دادن به افرادی بود که دارای صلاحیت لازم از لحاظ درآمد و شغل و نظایر آن نبودند.
بحران اعتبارات به سرعت بخش واقعی اقتصاد را تحت تأثیر قرار داد. ورشکستگی بانک‌ها به ورشکستگی بنگاه‌ها سرایت کرد و بیکاری افزایش یافت. اکنون بیکاران حدود دو میلیون نفر درآمریکا هستند که حدود 700 هزار نفر از آن‌ها از ژانویه تا کنون بیکار شده‌اند.
در وضعیت کنونی اعتماد در بازار‌امریکا به شدت کاهش یافته و لذا مصرف‌کنندگان در این کشور کمتر می‌خرند چون می‌ترسند بیکار شوند و در عین حال نگرانند مشمول نرخهای بالای بهره قرار گیرند. نرخهای بهره بین بانکی نیز افزایش یافته زیرا اعتماد در سیستم بانکی به شدت کاهش یافته است. در خصوص علل بحران به چند نکته می‌توان اشاره کرد: اول‌اینکه بازار سرمایه جهانی شده است، اگر در جایی بحرانی بوجودآید به همه جا می‌رود. اگر‌امریکا با بحرانی مواجه شود به سایر اقتصادهای صنعتی نیز سرایت می‌کند. دوم‌اینکه بازار جهانی سرمایه فوق سیستم نظارت وکنترل بر این بازار قرارگرفته یعنی نهادی نیست که بتواند آن را نظارت کند. سوم این‌که معامله‌گران بازارهای بورس بر‌این باورند که کارشان درست است از‌این‌رو همواره ریسک پذیرند و به استقبال ریسک می‌روند. با پذیرش حجم عظیم ریسک ، اقتصادهای جهانی را در معرض خطر قرار می‌دهند.
هم‌اکنون دارندگان سهام در‌امریکا از دو چیز نگرانند. اول این‌که مردم کمتر خرید می‌کنند و دوم این‌که چند سال طول می‌کشد تا اوضاع اقتصادی‌امریکا بهتر شود.‌این آگاهی خودش اوضاع را بدتر می‌کند. تزریق سرمایه به تنهایی نمی‌تواند بحران را برطرف کند. اینکه مصرف‌کنندگان نگرانند و خرید نمی‌کنند پیامد‌هایش خیلی زیاد است. در‌این وضعیت شاید بتوان گفت آینده کالاهای کشاورزی چندان بد نیست. یکی از شاخص‌هایی که برای سنجش اعتماد در بازار می‌توان به آن اشاره کرد وام بین بانکی است که رشد زیادی کرده است.‌این نشان می‌دهد اعتماد به سیستم باز نگشته است. هنوز علامتی نیست که نشان دهد اعتماد به بازارها برگردد. هرشغلی که درصنایع اتومبیل سازی از بین رود 7 شغل دیگر در صنایع پشتیبانی از بین خواهد رفت . بحران بیکاری به شدت نگران کننده است. با 700 میلیارد دلار تزریق نمی‌توان مطمئن بود که بحران حل شود چنانکه یک هفته بعداز تصویب آن، سهام 7% سقوط کرد.
سیاست‌هایی که اتخاذ می‌شود باید اجرایی و در محدوده قوانین باشند. نرخ بهره باید خیلی کم شود حتی به کمتر از یک برسد، بدهی بانک‌ها را دولت تضمین کند، نقدینگی کافی برای بانک‌هارا دولت تأمین کند.
نکته دیگر‌اینکه بحث‌این نیست که ما نهادهای مالی را از ورشکستگی نجات دهیم مهم‌این است که بنگاه‌های اقتصادی را بعد از بحران مالی سروسامان دهیم . باید هرچه سریعتر‌این بعد قضیه حل شود.‌ اما ‌اینکه‌این سازوکارها فقط با تزریق 700 میلیارد دلار راهگشا است یا خیر؟پاسخ منفی است.
بحران مالی موجود نمی‌تواند نظام سرمایه‌داری را از پا دربیاورد زیرا نظام چایگزینی برای آن نیست. هرچند احتمال بحران‌های کارگری و اجتماعی به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه که به سرعت به سمت سرمایه‌داری می‌روند چندان بعید نیست. به نظر من آسیا سریعتر از اروپا و‌امریکا از بحران خارج می‌شود.‌امریکا خیلی بدهی دارد. G7 نمی‌تواند کاری از پیش ببرد.
همکاری بین کشورهای بزرگ صنعتی در ارایه راهکارهای لازم برای رفع بحران چندان‌امیدوارکننده نبوده است. رییس صندوق بین‌المللی پول در گردهمایی 13 اکتبر گفته است که راه‌حل‌های ارایه شده توسط این کشورها بیشتر با عنایت به منافع ملی آن‌ها بوده در حالی‌که بحران مالی موجود جنبه بین‌المللی داشته است.
در مورد تأثیرگذاری بحران بر قیمت نفت خام باید به این نکته توجه داشت که قیمت نفت خام علاوه بر عرضه و تقاضای موجود تابع عرضه و تقاضای مورد انتظار است. قیمت نفت افت کرده است ‌اما‌این نمی‌تواند زیاد ادامه پیدا کند. با اینکه تقاضا در کشورهای صنعتی رشد زیادی نخواهد داشت‌اما تقاضای مورد انتظار در کشورهای درحال توسعه مثل چین و هند بالا است. عرضه نفت خام مورد انتظار خیلی کم است زیرا ذخایر بزرگ نفتی در نیمه‌های دوم عمر خود هستند و بازدهی‌ها به شدت کاهش یافته و اکتشافات جدید نیز نتوانسته جایگزین افزایش تقاضا یا کاهش ذخایر باشد. با این‌که قیمت نفت نصف شده است ولی‌این به معنی بازگشت به گذشته نیست .‌این افتی حول یک محور صعودی است.
قیمت نفت خام از یک حدی پایین‌تر نمی‌تواند بیاید. زیرا تأثیر منفی بر سرمایه‌گذاری‌ها در استحصال نفت خام غیر‌متعارف دارد. که در کانادا وبعضی نقاط دیگرفراوان است.
در‌ایران تأثیرافت قیمت نفت خام بسیار جدی است. بورس ما بورس بسیار ساده‌ای است. ما یک سیستم ساده و ناسالم اقتصادی داریم که در عین حال از‌این بحران مصون مانده است. ولی قیمت بنزین در بازارجهانی بنزین، متناسب با کاهش قیمت نفت خام کم نشده است. چون کشور ما نیازمند حجم عظیمی از بنزین است لذا از این بابت اقتصاد کشور تحت تأثیر قرار می‌گیرد. البته قیمت بسیاری از کالاهای وارداتی کشور کاهش یافته و خواهد یافت که برای اقتصاد ملی سودآور است. شاید وضعیت تحریم‌ها به خاطر رکود اقتصادی در مغرب زمین بهبود پیدا کند.

دکتر رویا طباطبائی یزدی: درمورد بحران مالی «پل کروگمن» برنده جایزه نوبل در چند روز قبل گفت : الان نسبت به یک هفته قبل خیالم خیلی راحت‌تر است ولی بیان داشت که اقتصاد درحال کندشدن است و ما به سمت رکود جهانی پیش می‌رویم. سهام اروپا در 18 ماه اخیر در هفته‌ای که گذشت بالاترین افزایش را داشت . البته ‌این بهبودی در حقیقت ریباند است یعنی بخشی از کاهش‌های شدید را جبران کرده است.‌امید است با‌این اقداماتی که کشورهای جهان کرده‌اند، بحران در حوزه مالی تا حدودی تخفیف پیدا کرده باشد . نگرانی‌های اکنون از رکود در اقتصاد جهانی است. رشد اقتصادی کشورهای پیشرفته از 2.6% در 2007 به 1.5%در 2008 و 0.5% در 2009 خواهد رسید. ‌اینها پیش‌بینی‌های صندوق بین‌المللی پول است . در مورد قیمت نفت همین صندوق پیش‌بینی کرده رشد50.8 درصدی در سال 2008 با کاهش6.3% در سال 2009 مواجه خواهد شد.50% صنایع اسباب بازی چین به تعطیلی کشیده شده است. صنایع اتومبیل سازی‌امریکا ، ژاپن و کره جنوبی ‌با مشکل مواجه شده‌اند. حتی خطوط هواپیمایی با ضررهای هنگفت مواجه شده‌اند. به ویژه مسافرت‌های business که برای کسب و کار بوده کاهش پیدا کرده است. ابعاد‌این رکود خیلی فراگیر است . بحران مالی را می‌توان کنترل کرد ولی بحران اقتصادی که به اشتغال لطمه می‌زند کنترلش خیلی مشکل است.
شاخص اعتماد مصرف کننده درامریکا به پایین‌ترین حد خود رسیده است. دوسوم تولید ناخالص داخلی‌امریکا را مصرف تشکیل می‌دهد و با کاهش مصرف، تولید کاهش خواهد یافت. نرخ بهره بین بانکی انگلیس (سه ماهه) از 6.3% در 14 اکتبر به 6% در 19 اکتبر کاهش یافت. که نشانه‌ای از کاهش ریسک و نااطمینانی است.
امریکا با بیش از یک چهارم تولید ناخالص داخلی جهان و به خاطر‌اینکه وابستگی‌اش به دنیا خیلی کم است کمتر از‌این بحران لطمه دیده است. نرخ ارز‌امریکا در مقابل پوند انگلیس و در مقابل یورو درطی دو ماه با افزایش ارزش در حدود 14% مواجه شده است. دلار استرالیا 28% نسبت به دلار‌امریکا ارزش خود را از دست داده است. دلار کانادا 18% ارزشش را در مدت کوتاهی در مقابل دلار‌امریکا از دست داده است.
در آسیا، اندونزی از همیشه بیشتر لطمه دیده است. چون بنیان اقتصادی‌اش ضعیف است. کشورهای فقیر مثل افریقا از همه بیشتر لطمه خواهند دید؛ چون کمکهایی که از کشورهای خارجی هم می‌گرفتند بسیار محدود خواهد شد. حتی رئیس بانک جهانی گفته نگرانیم که بحران اقتصادی به بحران انسانی تبدیل شود. به اعتقاد من‌امریکا کمترین ضرر را در دنیا دیده است . البته‌این بحرانی بود که به مانند سایر بحران‌ها باعث شد نوسانات خیلی زیاد شود. مثلاً قیمت سهام، طلا و ارز هرروز در نوسانات شدید قرارداشته است.
ایران به شدت با مشکل مواجه است . بعضی تحقیقات می‌گوید حتی اگر قیمت نفت زیر 95 دلار بیاید‌ایران و ونزوئلا در سال 2009با مشکل مواجه می‌شوند. صندوق بین‌المللی پول‌این مقدار را 75 دلار تخمین زده است. تحقیق دیگری می‌گوید اگر قیمت هر بشکه نفت زیر 60 دلار بیاید، ‌ایران با عدم ثبات اقتصاد کلان مواجه می‌شود. بودجه فعلی (در سال 1387) با 55 دلاردر هر بشکه بسته شده است و در سال جاری حدود 15 میلیارد دلار کسری بودجه داریم که با احتساب اینکه سیستم بانکی حداقل 15 میلیارد دلار نیاز دارد، در می‌یابیم که حتی اگر رشد بودجه را در سال 1388 بسیار اندک در نظر بگیریم، به قیمت‌های نفت در حدود 80 دلار در هر بشکه نیاز خواهیم داشت.

دکتر شرکاء: خیلی‌ها می‌گویند‌امریکایی‌ها در‌این چندسال اخیر از بحث مدیریت مالی و‌ اینکه منابع ارزان دنیا را جمع می‌کنند و با نرخ بالا در اختیار کشورها قرار می‌دهند در حقیقت سیستم خود دچار تزلزل کرده‌اند و ‌این بحران مالی می‌تواند روی اقتصاد امریکا اثر داشته باشد. نکته دیگر‌اینکه خیلی‌ها می‌گویند افزایش قیمت نفت یک زمینه‌ای فراهم کرد برای‌اینکه بسیاری از دلارهای جهان به‌امریکا بازگردد به عنوان مثال حدود 1000 میلیارد دلار فقط از طریق اقتصاد ژاپن‌امسال بابت افزایش قیمت نفت به اقتصاد‌امریکا سرازیر شده است می‌خواستم نظر شما را در‌این زمینه بدانم.

سوالات کتبی:
این پولهایی که باعث ورشکستگی شده کجا رفته است؟
آیا‌این اظهار نظری که رئیس فدرال رزرو گفته نسنجیده بوده یا قصد داشته بازار بورس را پایین بیاورد؟
در‌این شرایط فعلی کدام کشورها سود می‌برند؟
با توجه به ریشه بحران وام‌های زودبازدهی که در‌ایران به اصرار دولت پرداخت می‌شود می‌تواند عامل‌این بحران در مقیاس کوچک‌تری در کشور ما باشد؟

دکتر خلعت‌بری: در مورد ارتباط بین رکود و بحران مالی سابقه دنیا نشان می‌دهد که موارد رکود وجود داشته ولی بحران مالی نشده است. ولی بحران‌های مالی عمیق دنیا همه رکود‌های عمیق داشته است.‌اینکه دربخش واقعی آن اثر را می‌پذیریم برمی‌گردد به همین قسمتی که چون رکود در دنیا بوجود می‌آید زندگی ما تحت تأثیرآن قرار می‌گیرد. آنچه که الان اتفاق افتاده در دنیا جلوی اشاعه بحران گرفته شده یعنی تازه فاز 1 است. فاز 2 که درمان وضعیت اقتصادی است هنوز اتفاق نیفتاده است. درمان وضعیت بازارهاست که با بوجودآمدن یک نهاد ناظر در بخش مالی باشد که فرا ملیتی عمل کند . صندوق بین‌المللی پول را اشاره کردند ولی صندوق از نظر ساختاری‌این هویت را ندارد. از زمانیکه نهاد بوجود بیاید جابجایی‌ها رخ می‌دهد ولی هرگز انتظار نمی‌رود که هرآنچه که از بین رفته به بخشهای زیان دیده بازگردد.‌این یک بازسازی است که یک بار مالی سنگین برای دولتها دارد. خیلی از نهادها باید در هم ادغام شوند. در مورد‌اینکه مدیریت مالی‌امریکا می‌تواند عامل بحران باشد ، باید گفت‌امریکا در تمام عمر خود ‌تراز دنیا بوده و‌تراز سازی‌ای که‌امریکا دارد به هرحال یکسری اختلالات در هر زمان‌ایجاد می‌کند.
در مورد افزایش قیمت نفت و برگشت دادن دلارها به‌امریکا‌ این درست است ولی خود افزایش قیمت نفت با هدف برگردادندن دلارها نبوده است. خیلی‌ها معتقدند مبادلات کاغذی بازارنفت ازدست خارج شده و‌این عامل اصلی بالارفتن قیمت نفت است.
دیگر اینکه پولهایی که از بین می‌رود کجا می‌رود . آنچه در بازارهای مالی اتفاق می‌افتد معادل واقعی ندارد. بنابراین کجا می‌رود معنی ندارد. مثل قیمتهای مسکن ما که از 100 میلیون به 300 میلیون رسیده مثل‌این است که بگوییم 200 میلیون آن کجا رفته است؟
وام‌های زود بازده می‌توانند عامل اختلال باشند ولی عوامل مختل کننده بزرگ‌تری ما در بخش بانکی داریم .

دکتر درخشان : یکی از سوالات به من مربوط می‌شد. ‌اینکه رئیس فدرال رزرو‌ آیا اشتباه کرده گفته چندین سال طول می‌کشد تا اوضاع و احوال به سامان برسد و‌این باعث افت سهام شد. از دیدگاه من بله اشتباه کرده است. علم اقتصاد مثل علم پزشکی برای درمان بیمار است. اقتصاد دان باید حرفی نزند که بیمار حالش بدتر شود. اگر «پل گروکمن» برنده جایزه نوبل اقتصاد بگوید وضع خیلی بدترخواهد شد شرایط را بدترمی‌کند. به نظر می‌رسد فدرال رزرو اشتباه کرده است. چون بیان این حرف برای عامه باعث شد قیمت سهام افت بیشتری کند اگر می‌تواند در مواردی سکوت کند و یا دیپلماتیک سخن بگوید بهتر است.

دکتر نوبخت: آنچه که ما از‌این جلسه انتظار داشتیم فکر می‌کنم به درستی به آن نزدیک شدیم. مبنی بر‌اینکه یک تبیین و تحلیل واقع بینانه‌ای از آنچه در دنیا در حال اتفاق است و آنچه که می‌تواند از‌این اتفاق نصیب کشور ما شود یا کشور ما متأثر از او بشود به خوبی ‌و واقع‌بینانه اشاره شد.‌امید ما ‌این است که‌این جمع بندی را بتوانیم در جلسات دیگر تکمیل کنیم ، چکیده آن را در اختیار مسئولین نظام قرار دهیم.کمکی که یک مرکز علمی ‌و تحقیقاتی مثل مرکز تحقیقات استراتژیک می‌تواند انجام دهد همین است که با یک نگاه راهبردی مسائل استراتژیک کشور را شناسایی کند و بیاورد به بوته نظر و نقد خبرگان و نخبگان کشور قراردهد و بتواند راه حلهایی ارائه دهد . از دکتر روحانی به صورت ویژه تشکر می‌کنم که در‌این جلسه شرکت کردند. نکاتی که جنابعالی مطرح کردید از مواردی هست که مسئولین باید به آن التفات کنند . حساب ذخیره ارزی یک تعادل بخش نسبت به نوسانات ارزی و درآمدی کشور است و با توجه به آن می‌توان در‌آینده اگر قیمت نفت افت کند قدرت مانور بیشتری داشت.

ارسال نظرات
آخرین گزارش های تحلیلی
آخرین مصاحبه ها
آخرین ویدئوها