۲۵ مرداد ۱۳۹۵ | ۱۳:۵۰
طرح خاورمیانه بزرگتر: انرژی امنیت و امنیت انرژی در قرن 21
نوع : کوتاه مدت
سال : 1385
موضوع : خاورمیانه
تهیه شده در : معاونت پژوهشهای سیاست خارجی / گروه مطالعات اقتصاد سیاسی بینالملل
خلاصه
خاورمیانه (Middle East) و یا خاور نزدیک (Near East) نقطة کانونی نظام بینالمللی در قرن 21 در حوزةانرژی امنیت و امنیت انرژی میباشد. در طول قرن 20 اورپا و حوزه آتلانتیک نقطه کانونی در سیاست و روابط بینالملل بود. در حالی که دورترین نقطة شرقی Far East از حوزة آتلانتیکی در منطقة اقیانوس آرام و اقیانوسیه قرار داشت نقطة میانی و نزدیکتر به حوزة آتلانتیکی یعنی خاورمیانه و یا خاور نزدیک تنها در چارچوب حوزههای نفوذ قدرتهای بزرگ در حاشیه و نقاط پیرامونی از یک سو و امنیت انرژی (نفت) از سوی دیگر مورد عنایت قرار داشت.
با پایان جنگ سرد و آغاز قرن 21 موضوع فروپاشی دولتهای ضعیف و ورشکسته و افزایش کمی و کیفی بازیگران فروملی که با بهرهوری از ابزارهای خشونت نظم دولتها، نظامهای منطقهای و جهانی را به چالش میطلبند در اولویت نخست توسط قدرتهای بزرگ منطقهای و جهانی قرار گرفت. این امر باعث گردید که بحران دولتهای ورشکسته و ضعیف (Weak + Failed States) از یک سو و رشد تروریسم گروههای فروملی از سوی دیگر که در قالب انرژی امنیت و چالشهای آن مورد مداقه قرار میگرفتند به طور جدی به عنوان مهمترین موضوع در حوزة سیاست و امنیت بینالملل در قرن 21 تلقی گردیده شود. اما در عین حال با تغییر مرکزیت راهبردی جغرافیای سیاسی، امنیتی از اروپا به آسیا و آغاز عصر جدید بروز قدرتهای جدید آسیایی به ویژه چین و هند که در قالب دولتهای ملی به رقابت و همکاری با بازیگران دیگر در نظام بینالملل میپردازند باعث گردید که امنیت انرژی و تأمین منابع اولیه انرژی (نفت و گاز) برای استمرار و گسترش این فرآیند رشد، به شکل قابل ملاحظهای مورد توجه و عنایت قرار گیرد.
به عبارت دیگر انرژی امنیت از منظر سلبی و امنیت انرژی با رویکردی ایجابی در اولویت قرار گرفتند:
الف – عوامل چالشگر و مخل امنیت در قرن 21 در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا دولتهای ضعیف و ورشکسته از یک سو و تروریسم گروههای فروملی از سوی دیگر معرفی شده است. مقابله با این عوامل سلب انرژی و منابع امنیت در قرن 21 از طریق فرآیند دولت و ملتسازی به طور جدی مورد توجه و عنایت ایالات متحده آمریکا و کشورهای توسعه یافته قرار گرفت.
ب – رشد و توسعة اقتصادی در قرن 21 نیازمند جدی منابع اولیه انرژی یعنی نفت و گاز میباشد. دولتهای ملی و قدرتهای در حال رشد در منطقه آسیا یعنی چین و هند و ژاپن از یک سو و قدرتهای آتلانتیک یعنی اروپا و آمریکا نیز به طور همزمان به همین منابع انرژی برای رشد و توسعه خود نیازمند میباشند. لذا حفظ امنیت انرژی و تأمین منابع نفت و گاز برای قدرتهای منطقهآی و جهانی از اولویت حیاتی در قرن 21 برخوردار میباشد. این امر از طریق فرآیند دولتسازی شکل میگیرد.
منطقة خاورمیانه یا خاور نزدیک که به لحاظ دو عامل انرژی امنیت (دولتهای ضعیف + تروریسم) و امنیت انرژی (نفت و گاز به عنوان مواد اولیه رقابت میان قدرتهای منطقهای و جهانی) مورد توجه و نقطة کانونی در قرن 21 به حساب آورده شد و به عنوان اولویت نخست آمریکا و اروپا در حوزه سیاست، امنیت و اقتصاد بینالمللی به طور همزمان و توأمان قرار گرفت. در این چارچوب طرح خاورمیانه بزرگتر به ترتیب در سالهای 2002 و 2004 از سوی ایالات متحده آمریکا و گروه 8- G مطرح گردید. به عبارت دیگر عملاً دو طرح بدین شکل باید مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند.
1) طرح خاورمیانه و شمال آفریقای وسیعتر که اصطلاحاً (بمنا) خوانده میشود
Broader Middle East & North Africa Initiative
این طرح توسط وزیر امور خارجه آمریکا در اواخر سال 2002 مطرح شد.
2) طرح خاورمیانه و شمال آفریقای بزرگتر که اصطلاحاً (جمنا) خوانده میشود
Greater Middle East & North Africa Initiative
این طرح در ژوئن 2004 توسط گروه 8- G (GMENA) مطرح گردیده شده است.
خاورمیانه (Middle East) و یا خاور نزدیک (Near East) نقطة کانونی نظام بینالمللی در قرن 21 در حوزةانرژی امنیت و امنیت انرژی میباشد. در طول قرن 20 اورپا و حوزه آتلانتیک نقطه کانونی در سیاست و روابط بینالملل بود. در حالی که دورترین نقطة شرقی Far East از حوزة آتلانتیکی در منطقة اقیانوس آرام و اقیانوسیه قرار داشت نقطة میانی و نزدیکتر به حوزة آتلانتیکی یعنی خاورمیانه و یا خاور نزدیک تنها در چارچوب حوزههای نفوذ قدرتهای بزرگ در حاشیه و نقاط پیرامونی از یک سو و امنیت انرژی (نفت) از سوی دیگر مورد عنایت قرار داشت.
با پایان جنگ سرد و آغاز قرن 21 موضوع فروپاشی دولتهای ضعیف و ورشکسته و افزایش کمی و کیفی بازیگران فروملی که با بهرهوری از ابزارهای خشونت نظم دولتها، نظامهای منطقهای و جهانی را به چالش میطلبند در اولویت نخست توسط قدرتهای بزرگ منطقهای و جهانی قرار گرفت. این امر باعث گردید که بحران دولتهای ورشکسته و ضعیف (Weak + Failed States) از یک سو و رشد تروریسم گروههای فروملی از سوی دیگر که در قالب انرژی امنیت و چالشهای آن مورد مداقه قرار میگرفتند به طور جدی به عنوان مهمترین موضوع در حوزة سیاست و امنیت بینالملل در قرن 21 تلقی گردیده شود. اما در عین حال با تغییر مرکزیت راهبردی جغرافیای سیاسی، امنیتی از اروپا به آسیا و آغاز عصر جدید بروز قدرتهای جدید آسیایی به ویژه چین و هند که در قالب دولتهای ملی به رقابت و همکاری با بازیگران دیگر در نظام بینالملل میپردازند باعث گردید که امنیت انرژی و تأمین منابع اولیه انرژی (نفت و گاز) برای استمرار و گسترش این فرآیند رشد، به شکل قابل ملاحظهای مورد توجه و عنایت قرار گیرد.
به عبارت دیگر انرژی امنیت از منظر سلبی و امنیت انرژی با رویکردی ایجابی در اولویت قرار گرفتند:
الف – عوامل چالشگر و مخل امنیت در قرن 21 در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا دولتهای ضعیف و ورشکسته از یک سو و تروریسم گروههای فروملی از سوی دیگر معرفی شده است. مقابله با این عوامل سلب انرژی و منابع امنیت در قرن 21 از طریق فرآیند دولت و ملتسازی به طور جدی مورد توجه و عنایت ایالات متحده آمریکا و کشورهای توسعه یافته قرار گرفت.
ب – رشد و توسعة اقتصادی در قرن 21 نیازمند جدی منابع اولیه انرژی یعنی نفت و گاز میباشد. دولتهای ملی و قدرتهای در حال رشد در منطقه آسیا یعنی چین و هند و ژاپن از یک سو و قدرتهای آتلانتیک یعنی اروپا و آمریکا نیز به طور همزمان به همین منابع انرژی برای رشد و توسعه خود نیازمند میباشند. لذا حفظ امنیت انرژی و تأمین منابع نفت و گاز برای قدرتهای منطقهآی و جهانی از اولویت حیاتی در قرن 21 برخوردار میباشد. این امر از طریق فرآیند دولتسازی شکل میگیرد.
منطقة خاورمیانه یا خاور نزدیک که به لحاظ دو عامل انرژی امنیت (دولتهای ضعیف + تروریسم) و امنیت انرژی (نفت و گاز به عنوان مواد اولیه رقابت میان قدرتهای منطقهای و جهانی) مورد توجه و نقطة کانونی در قرن 21 به حساب آورده شد و به عنوان اولویت نخست آمریکا و اروپا در حوزه سیاست، امنیت و اقتصاد بینالمللی به طور همزمان و توأمان قرار گرفت. در این چارچوب طرح خاورمیانه بزرگتر به ترتیب در سالهای 2002 و 2004 از سوی ایالات متحده آمریکا و گروه 8- G مطرح گردید. به عبارت دیگر عملاً دو طرح بدین شکل باید مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند.
1) طرح خاورمیانه و شمال آفریقای وسیعتر که اصطلاحاً (بمنا) خوانده میشود
Broader Middle East & North Africa Initiative
این طرح توسط وزیر امور خارجه آمریکا در اواخر سال 2002 مطرح شد.
2) طرح خاورمیانه و شمال آفریقای بزرگتر که اصطلاحاً (جمنا) خوانده میشود
Greater Middle East & North Africa Initiative
این طرح در ژوئن 2004 توسط گروه 8- G (GMENA) مطرح گردیده شده است.
ارسال نظرات