توسعه اجتماعی در ایران؛ شاخصها و موانع
مفروض اصلی ما در این نوشتار آن است که کارایی ساختارهای اجتماعی و توسعه اجتماعی، پیشنیاز توسعه در سایر ابعاد از قبیل توسعه سیاسی، اقتصادی و ... میباشد؛ زیرا در عمل نیز تجارب بسیاری از کشورها بیانگر آن است که عدم کارایی ساختارهای اجتماعی، مانع توسعه مطلوب در سایر ابعاد شده است. به طوری که علیرغم تمامی تحلیلهای کارشناسان، اکنون پارامترهای اجتماعی در بحث توسعه بیش از سایر شاخصهای توسعه از قبیل سیاسی و اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است و در نتیجه، در مباحث اخیر نوسازی و توسعه، انقلابی در اصطلاحات و مفاهیم این رشته به وجود آمده است و به تبع این تحولات عباراتی نظیر توسعه اجتماعی و حلقههای ارتباطی آن مثل «نیازهای بشر» و «کیفیت زندگی» جایگزین سایر اصطلاحات مرسوم شده است. از این منظر، شاید بتوان این جایگزینی را نوعی تغییر پارادایم در بحث توسعه قلمداد کرد. سؤال اصلی این نوشتار آن است که اساساً توسعه اجتماعی از چه جایگاهی در برنامههای توسعه جمهوری اسلامی ایران برخوردار است؟ شاخصهای توسعه اجتماعی کدامند؟ و در نهایت موانع توسعه اجتماعی در ایران کدامند؟
پاسخ به سؤالات فوق، هدف اصلی این نوشتار را تشکیل میدهد. برای پاسخ به سؤالات فوق، سازماندهی گزارش بدین صورت انجام شده است که ابتدا مفهوم توسعه اجتماعی تشریح شده است. سپس اهداف توسعه اجتماعی با توجه به تعیین اولویتهای دپارتمان امور اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل و اعلامیه کنفرانس توسعه اجتماعی کپنهاک تشریح گردیده است. در قسمت بعدی شاخصهای توسعه اجتماعی در دو بعد کمی و کیفی مورد بررسی قرار گرفتهاند و پس از آن، عوامل مؤثر بر توجه دولتهای جمهوری اسلامی ایران به امر توسعه اجتماعی در چهار مقطع زمانی دهه اول انقلاب، از سال ١٣٦٨ تا ١٣٧٦، ١٣٧٦ تا ١٣٨٣ و ١٣٨٣ تاکنون مورد بررسی قرار گرفتهاند. در ادامه این قسمت با نگاهی به برنامههای اول، دوم، سوم و چهارم توسعه در کشور، میزان توجه دولت به امر توسعه اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان نیز ضمن برشمردن موانع توسعه اجتماعی در ایران، به نتیجهگیری و ارائه راهکارها پرداخته شده است.