آسیب شناسی فرهنگی و اجتماعی مدیریت بحران زلزله
کشور ما ازجمله کشورهای حادثهخیز جهان است و در معرض انواع و اقسام حوادث و مخاطرات طبیعی و غیرطبیعی قرار دارد. در قرن حاضر علاوه بر حوادث ناگواری چون جنگهای مختلف ازجمله جنگ اول و دوم جهانی که به اشغال ایران منجر شد و جنگ تحمیلی هشتساله که صدمات جبرانناپذیری وارد ساخت، همهساله شاهد ویرانی و بیخانمان شدن تعدادی از هموطنان بر اثر زلزله، سیل و آوار و آتشسوزی و... هستیم. زلزله بم که پنجم دی ماه ١٣٨٣ به وقوع پیوست و جان چند هزار تن را گرفت، از نمونههای اخیر این حوادث و عمق و گستره زیاد است. زلزلههای پیشین همچون طبس، بویین زهرا، رودبار، بیرجند، اردبیل، ایذه و... موجب شد، تا برنامهریزیها برای مدیریت بحران با دقت نظر و حساسیت بیشتری پیگیری شود و شتاب بیشتری به خود گیرد. برای مدیریت بحران ناشی از این حوادث، تاکنون سازمانهای متعددی، چه در سطح دولتی و چه غیر دولتی، تأسیس شدهاند و در داخل سازمانهای ذیربط نیز مجموعههای وابستهای یا تأسیس شدند، یا در شرح وظایف سازمانی خود به گونهای تجدید نظر کردهاند که از عهده مأموریت محوله ـ که بسامان کردن امر مدیریت بحران کشور است ـ برآیند.
تأکید این نوشتار بر آن است با وجود تلاشهای مستمر دستاندرکاران مدیریت بحران به همه ابعاد آن توجه شایسته صورت نگرفته است بهخصوص آن دسته از آسیبهای ناشی از این حوادث که ماهیت فرهنگی و اجتماعی دارند، نادیده گرفته شدهاند، و بیشتر برای کنترل آن اقدام پیشگیرانه و مدبّرانهای صورت نگرفته است.
این موضوع از این جهت حائز اهمیت است که امروزه برنامهریزی براساس پارامترهای فرهنگی و اجتماعی از شاخصهای بسیار مهم مدیریت نوین حوادث طبیعی است و در کلیه حوزههای مدیریت بحران؛ چه در حوزه لجستیک و پشتیبانی، چه امدادرسانی و چه پیشگیری و بازتوانی و ... مد نظر دستاندرکاران و برنامهریزان قرار دارد.
بیتوجهی حوزه مدیریت بحران به عوامل فرهنگی و اجتماعی در برنامهریزیهای مربوطه، میتواند آسیبهای جبران ناپذیری در جامعه آسیبدیده ایجاد کند. این گزارش آن دسته از عوامل فرهنگی و اجتماعی که تاکنون در مدیریت بحران رخدادهای طبیعی نادیده گرفته شده و باعث افزایش آسیبهای این حوادث شده است، مد نظر قرار میدهد و پیشنهاداتی برای ساختار مدیریتی کارآمدتر با تکیه بر موضوع زلزله ارائه میکند.