
مدیریت بحران فرهنگی
شناخت و درکی که ما میتوانیم از بحران داشته باشیم متأثر از حدود و میزان تهدیدی است که از محیط خود احساس میکنیم و طبیعتاً هر چه بینش و آمادگی بیشتری در مواجهه با شرایط پیش آمده داشته باشیم نشاندهندة آن است که نسبت به جهت و میزان تهدید مزبور شناخت و ادراک درست و کاملتری داشتهایم.
"دغدغه و درماندگی ما در رخدادهای بحرانی حادث شده در محیط در واقع تابعی است از بینش و ادراک آسیب پذیریها، منافع، آینده یا آرمانهایمان و توان و ظرفیت مقابله مان با آن پدیدة بحرانی، در واقع مقولة شناخت در سرلوحه ادراک بحران، هم از جهت نظری و هم از دید تجربی قرار میگیرد و میزان کامیابیها و ناکامیها و سرخوردگیهای ما وابسته به تدبیر عاقلانه و منطقی ما در شرایط اضطراری و غافلگیر کننده و نامطمئن است (رضایی نژاد، ١٣٧٥).
بنابراین چنانکه پیداست تدبیر و ادارة بحران و بطور
خاص بحث مدیریت بحران بر این اساس مطرح شده و ضرورت مییابد و در واقع
منظور از مدیریت بحران آموختن و بکارگیری شیوهها و ابزارهایی است که ما
را در شرایط بحرانی یاری کرده و زمینههای مناسبی ایجاد کرده است تا با
ممارست و افزایش بینش، ظرفیت و توان چاره جویی با درک صحیح از پدیدة عارض
شده قدرت برقراری ارتباط منطقی بین مؤلفهها و متغیرهای مؤثر در تکوین و
ظهور بحران را داشته تا با کنترل به موقع بتوان بر اوضاع مسلط شد. البته
این توقعی بیجا خواهد بود چنانکه ما انتظار داشته باشیم تا همة افراد جامعه
از هر سطح و قشری با شیوههای علمی مدیریت، مواجهه و مقابله با بحران و
تشخیص زمینهها و علل بروز آن آشنا باشند لکن ضروری است تا افرادی که در
سطوح مختلف تصمیمگیری، سیاستگذاری، برنامهریزی و اجرا مسئولیت مستقیم
دارند با مقوله و شیوهها و راهکارهای کلی شناخت و روشهای تدبیر بحران
آشناییها و آمادگیهای لازم را داشته باشند.