توسط انتشارات ایران انجام شد؛
۲۵ مرداد ۱۳۹۵ | ۱۳:۵۰
آینده منطقه قفقاز و راهبرد جمهوری اسلامی ایران
نوع : کوتاه مدت
سال : 1385
موضوع : منطقهگرایی
تهیه شده در : معاونت پژوهشهای سیاست خارجی / گروه مطالعات اوراسیا
خلاصه
تحولات ساختار نظام بینالملل در سال 1991 و تغییر نظام دو قطبی، معادلات جهانی را به خصوص در برخی مناطق اصلی جهان به گونهای بنیادین تغییر داد. بیشترین این تأثیر در منطقه اورآسیا که قلمروی شوروی را شامل میشود، رخ داد. ظهور واحدهای مستقل، گذشته از تغییر نقشه جغرافیایی جهان، محاسبات ژئوپولیتیکی و ژئواستراتژیکی جدیدی برای منطقه از جمله حوزه قفقاز به دنبال داشت.
قفقاز، منطقه اتصال اروپا و آسیا و محل تلاقی تمدنهای بزرگ، یکی از مناطق مهم ژئوپولیتیکی و ژئواکونومیکی جهان به شمار میرود. همچنین یکی از مناطق فرعی شکل دهنده منطقه استراتژیک اورآسیای مرکزی است که نقش اساسی در معادلات کلان نظام بینالمللی دارد. قفقاز به دلیل وجود ذخایر قابل توجه انرژی به منطقهای استراتژیک و مورد توجه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای تبدیل شده است.
روسیه با نگاه امنیتی در صدد تثبیت موقعیت سیاسی،اقتصادی و نظامی گذشته خود در قفقاز است و از طرفی ایالات متحده نیز که با سرمایهگذاریهای اقتصادی و راهبری ژئوپولیتیک انرژی به دنبال توسعه نفوذ و منافع خود بوده، پس از تحولات 11 سپتامبر، تحت لوای مبارزه با تروریسم، حضور نظامی و سیاسی خود را در قفقاز قوت بخشیده است. قفقاز همچنین عرصة فعالیت بازیگرانی چون ترکیه، اسرائیل و اتحادیه اروپاست که به دنبال نفوذ و با اهداف اقتصادی و سیاسی وارد این منطقه شدهاند.
در این میان، عوامل درون منطقهای قفقاز از جمله معادلات انرژی، بحرانها و مناقشات قومی، تحولات سیاسی و اجتماعی کشورهای منطقه در مسیر دولتسازی، و بیثباتی اقتصادی در گذار به اقتصاد آزاد، زمینههای مساعدی برای رقابتهای شدید منطقهای و جهانی فراهم کرده است، و از آنجا که با توجه به شرایط موجود، چشمانداز روشنی برای بحران قرهباغ حداقل در آینده نزدیک قابل پیش بینی نمیباشد و از طرفی آمریکا تفوق خود را بر سیاستهای انرژی و خطوط لوله در منطقه همچنان حفظ خواهد کرد، میتوان انتظار داشت که این منطقه کماکان عرصة رقابت قدرتهای بزرگ باقی بماند.
وجود مرزهای جغرافیایی مشترک، منطقه قفقاز را یکی از مؤلفههای مهم محیط امنیتی ایران کرده است. این منطقه که در قرون گذشته تحت سیطره ایران بوده، اینک محیط امنیتی ایران را با مرزهای دریایی و زمینی مشترک به شدت متأثر کرده است. مرزهای طولانی و اشتراکات تاریخی، فرهنگی، مذهبی و زبانی با بخشی از این منطقه، هر چند به دلیل تأثیر شرایط خارجی، انتظارات استراتژیک ایران را برآورده نکرده است، اما مؤلفههایی مؤثر و غیرقابل انکار در اهمیت نقشآفرینی ایران در قفقاز محسوب میشوند که نمیتوان آن را در تعاملات منطقهای نادیده انگاشت.
با توجه به اهمیتی که منطقه قفقاز جنوبی برای قدرتهای بزرگ و نیز امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد و نظر به اینکه قفقاز منطقه پیوند میان اتحادیه اروپا، آمریکا، ناتو و ترکیه بر خزر و آسیای مرکزی است؛ و همچنین جمهوری اسلامی ایران به لحاظ قومی، مرزی و سرزمینی و نیز به لحاظ حوزههای نفوذ دارای منافع ویژهای در این منطقه است، لذا تحقیق و مطالعه در مورد مسایل این منطقه و پیامدهای آن برای ایران، و ارائه راهکارهایی در راستای تأمین منافع ملی ایران در قفقاز امری ضروری است.
از اینرو، جمهوری اسلامی ایران چه از بعد دو جانبه با کشورهای منطقه، چه در سطح منطقه فرعی قفقاز جنوبی، چه در سطح منطقه اصلی اورآسیا و سرانجام در سطح کلان نظام بینالمللی در قفقاز جنوبی درگیر خواهد بود و لاجرم اتخاذ یک استراتژی مناسب و مبتنی بر واقعگرایی تضمین کننده منافع ایران میباشد.
تحولات ساختار نظام بینالملل در سال 1991 و تغییر نظام دو قطبی، معادلات جهانی را به خصوص در برخی مناطق اصلی جهان به گونهای بنیادین تغییر داد. بیشترین این تأثیر در منطقه اورآسیا که قلمروی شوروی را شامل میشود، رخ داد. ظهور واحدهای مستقل، گذشته از تغییر نقشه جغرافیایی جهان، محاسبات ژئوپولیتیکی و ژئواستراتژیکی جدیدی برای منطقه از جمله حوزه قفقاز به دنبال داشت.
قفقاز، منطقه اتصال اروپا و آسیا و محل تلاقی تمدنهای بزرگ، یکی از مناطق مهم ژئوپولیتیکی و ژئواکونومیکی جهان به شمار میرود. همچنین یکی از مناطق فرعی شکل دهنده منطقه استراتژیک اورآسیای مرکزی است که نقش اساسی در معادلات کلان نظام بینالمللی دارد. قفقاز به دلیل وجود ذخایر قابل توجه انرژی به منطقهای استراتژیک و مورد توجه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای تبدیل شده است.
روسیه با نگاه امنیتی در صدد تثبیت موقعیت سیاسی،اقتصادی و نظامی گذشته خود در قفقاز است و از طرفی ایالات متحده نیز که با سرمایهگذاریهای اقتصادی و راهبری ژئوپولیتیک انرژی به دنبال توسعه نفوذ و منافع خود بوده، پس از تحولات 11 سپتامبر، تحت لوای مبارزه با تروریسم، حضور نظامی و سیاسی خود را در قفقاز قوت بخشیده است. قفقاز همچنین عرصة فعالیت بازیگرانی چون ترکیه، اسرائیل و اتحادیه اروپاست که به دنبال نفوذ و با اهداف اقتصادی و سیاسی وارد این منطقه شدهاند.
در این میان، عوامل درون منطقهای قفقاز از جمله معادلات انرژی، بحرانها و مناقشات قومی، تحولات سیاسی و اجتماعی کشورهای منطقه در مسیر دولتسازی، و بیثباتی اقتصادی در گذار به اقتصاد آزاد، زمینههای مساعدی برای رقابتهای شدید منطقهای و جهانی فراهم کرده است، و از آنجا که با توجه به شرایط موجود، چشمانداز روشنی برای بحران قرهباغ حداقل در آینده نزدیک قابل پیش بینی نمیباشد و از طرفی آمریکا تفوق خود را بر سیاستهای انرژی و خطوط لوله در منطقه همچنان حفظ خواهد کرد، میتوان انتظار داشت که این منطقه کماکان عرصة رقابت قدرتهای بزرگ باقی بماند.
وجود مرزهای جغرافیایی مشترک، منطقه قفقاز را یکی از مؤلفههای مهم محیط امنیتی ایران کرده است. این منطقه که در قرون گذشته تحت سیطره ایران بوده، اینک محیط امنیتی ایران را با مرزهای دریایی و زمینی مشترک به شدت متأثر کرده است. مرزهای طولانی و اشتراکات تاریخی، فرهنگی، مذهبی و زبانی با بخشی از این منطقه، هر چند به دلیل تأثیر شرایط خارجی، انتظارات استراتژیک ایران را برآورده نکرده است، اما مؤلفههایی مؤثر و غیرقابل انکار در اهمیت نقشآفرینی ایران در قفقاز محسوب میشوند که نمیتوان آن را در تعاملات منطقهای نادیده انگاشت.
با توجه به اهمیتی که منطقه قفقاز جنوبی برای قدرتهای بزرگ و نیز امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد و نظر به اینکه قفقاز منطقه پیوند میان اتحادیه اروپا، آمریکا، ناتو و ترکیه بر خزر و آسیای مرکزی است؛ و همچنین جمهوری اسلامی ایران به لحاظ قومی، مرزی و سرزمینی و نیز به لحاظ حوزههای نفوذ دارای منافع ویژهای در این منطقه است، لذا تحقیق و مطالعه در مورد مسایل این منطقه و پیامدهای آن برای ایران، و ارائه راهکارهایی در راستای تأمین منافع ملی ایران در قفقاز امری ضروری است.
از اینرو، جمهوری اسلامی ایران چه از بعد دو جانبه با کشورهای منطقه، چه در سطح منطقه فرعی قفقاز جنوبی، چه در سطح منطقه اصلی اورآسیا و سرانجام در سطح کلان نظام بینالمللی در قفقاز جنوبی درگیر خواهد بود و لاجرم اتخاذ یک استراتژی مناسب و مبتنی بر واقعگرایی تضمین کننده منافع ایران میباشد.
ارسال نظرات