اقتصاد فرهنگ و وضعیت آن در ایران و جهان
ضرورت طرح موضوع اقتصاد در بخش فرهنگ، بیش از هر چیز به اهداف علم اقتصاد برمیگردد. فرض مهم این است که ما با منابع محدود و نیازهای نامحدود مواجهایم؛ بنابراین باید منابع به نحوی تخصیص یابد که اولاً بجا و مناسب باشد و ثانیاً نتایج بیشتری حاصل آید. به عبارت دیگر، از کمترین منابع، بیشترین محصول به دست آید و بیشترین نیازها نیز برطرف شود.
همچون سایر بخشهای جامعه، در فرهنگ نیز با کمبود منابع روبهرو هستیم؛ لذا ضرورت توجه به اقتصاد در حوزه فرهنگ از این جهت است که ما را در تصمیمگیری درباره اختصاص بهینه منابع به نیازهای جامعه کمک میکند.
بحث مهم دیگر اینکه اقتصاد در فرهنگ با اقتصاد در سایر بخشها تفاوت دارد؛ زیرا تصور آن است که فرهنگ همانند امور قضایی جزو خدمات عمومی است و لذا بخش خصوصی حاضر به سرمایهگذاری و تولید در آن نیست. همین استدلال باعث شده است بسیاری بر این باور باشند که فقط دولت باید در این بخش سرمایهگذاری و دخالت کند. اما واقعیت این است که یکی از مهمترین جنبههای فعالیتهای فرهنگی، تنوع آن است. مجموعه فعالیتهایی که به آنها نام فعالیتهای بخش فرهنگ اطلاق میشود، بسیار گسترده و متنوع هستند و طیف وسیعی از اجرای نمایش، خواندن کتاب تا موضوع میراث فرهنگی و گردشگری را در برمیگیرد. این تنوع و گستردگی باعث میشود که نتوان درباره چگونگی و حیطه فعالیت بخش خصوصی و دولتی در همه این امور به طور یکسان تصمیمگیری کرد. بخشها و فعالیتهای مختلف فرهنگی باید از نظر قابلیت برنامهریزی و نیز از نظر تعیین حیطه سرمایهگذاریها مورد مطالعه و مداقه قرار گیرند. توجه به اقتصاد فرهنگ و اتخاذ نگرش اقتصادی در تحلیل وضعیت فعالیتها و کالاهای فرهنگی، در تحلیل چشماندازهای آینده و برای تولید آنها ضرورت ویژهای دارد.