آینده اتحادیه اروپا پس از برگزیت
برای دسترسی به فایل این مطلب اینجا را کلیک کنید.
یکی از اصلیترین سؤالات پس از اعلام نتیجه همهپرسی خروج
بریتانیا از اتحادیه اروپا این بوده که آینده این اتحادیه به کدام سمت پیش خواهد
رفت. تعلل انگلیس در آغاز فرآیند مذاکره با اتحادیه اروپا (بر اساس ماده 50 پیمان
لیسبون) و زمزمههایی مبنی بر عدم تمایل دولت انگلیس به خروج از اتحادیه اروپا از یکسو
و ضعفهای نهادینهشده درون بروکراسی اتحادیه اروپا از سوی دیگر، محیطی را بوجود
آورده که مانع از ارائه پاسخ دقیق به پرسش فوق میشود. بااینحال، در بدایت امر، پاسخ
به چند سؤال فرعی و مکمل تصویر بهتری از آینده اتحادیه اروپا پیش روی ناظران غیراروپایی
قرار میدهد. بهطور دقیقتر، پاسخ به سؤال اصلی ازاینجهت برای تصمیمگیران
ایرانی حائز اهمیت بوده که منافع و امنیت ملی ایران که در کوتاه و میانمدت به
توافق جامع هستهای پیوند زده شده، در ابعاد گستردهای با سیاستها و بطورکلی
آینده اتحادیه اروپا مرتبط است. درواقع، هرگونه تحول در مجموعه اتحادیه اروپا،
تقویت و تضعیف آن و نهایتاً همگرایی یا واگرایی در میان دولتهای عضو در سیاستهای
کشور بخصوص در عرصه اقتصادی تأثیرگذاری مستقیم خواهد داشت.
نخستین سؤالی که در خصوص فهم آینده
اتحادیه اروپا باید مطرح کرد معطوف به رهبری اتحادیه اروپا است. بهعبارتدیگر،
کدام مجموعه سیاسی خواهان در اختیار گرفتن رهبری اتحادیه اروپا بخصوص پس از خروج
بریتانیا از این اتحادیه است. پاسخ این پرسش زمینه سؤال دیگری را فراهم میسازد و
آن اشاره به این دارد که تصویر و تصور رهبری جدید از ماهیت اتحادیه اروپا چیست.
پرسش سوم و نهایی این خواهد بود که چه ابزارهای بالقوه و بالفعلی در راستای تحقق
تصویر ذهنی رهبر اتحادیه اروپا در اختیار آن قرار دارد. پاسخ اولیه به این سه پرسش
مبنایی تصویر بهتری از آینده اتحادیه اروپا در اختیار قرار خواهد داد. درمجموع میتوان
اینطور اظهار داشت که شواهد و قرائن حکایت از تبدیل آلمان به بازیگر سیاسی-امنیتی
در سطح اروپا دارد که چارهای برای دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا در پذیرش رهبری
این کشور باقی نمیگذارد. در همین راستا، نگاه غیرکارکردی (وجودی) برلین به
اتحادیه اروپا بهمنزله تخصیص تمامی منابع خود و پذیرش تمامی هزینهها در حفظ و
تقویت اتحادیه اروپا و تبدیل آن به بازیگر امنیتی در سطح جهان است. در کوتاهمدت،
نمود عینی تحقق این هدف را احتمالاً در فرآیند مذاکره با بریتانیا برای خروج از
این اتحادیه، تقویت هویت دفاعی-نظامی اتحادیه اروپا و کنشگری منفی در قبال روسیه
میتوان شاهد بود.
رهبر جدید دوفاکتو در
اتحادیه اروپا
دولت آلمان تا سال 2014 میلادی بهعنوان قدرت بیبدیل
اقتصادی در سطح اتحادیه اروپا شناخته میشد، بطوریکه باعث تحمیل خواستهها و سیاستهای
اقتصادی، پولی و مالی خود به دیگر دولتهای عضو شد. بااینحال، این کشور فاقد قدرت
سیاسی و امنیتی قابلاعتنا در سطح منطقه و جهان بود و عمدتاً راهبردهای
سیاسی-امنیتی از سوی دو کشور فرانسه و بریتانیا به دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا
تحمیل میشد. بحران اوکراین و تقابل با روسیه نقطه عطفی در رویکرد منطقهای آلمان بهحساب
میآید. این کشور پیشگام در تحریمهای اقتصادی علیه روسیه بوده و کنشگری فعالانهای
در جریان گفتگوهای گروه نرماندی از خود نشان داده است. درواقع، دولت آلمان که
مترصد فرصت برای ایفای نقش در سطوح سیاسی-امنیتی در سطح اتحادیه اروپا و جهان بود،
به این تصمیم راهبردی دست یافت که بحران اوکراین زمینه مناسبی برای ایفای نقش
جهانی این کشور فراهم کرده است.
آلمان یا به تعبیر وزیر امور خارجه این
کشور، "مرد قوی اروپا" شرایط بوجودآمده در
پرتو همهپرسی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا را فرصت دیگری برای تثبیت قدرت
سیاسی خود قلمداد میکند. بااینحال، تاریخ معاصر اروپا و نقش منفی و مخرب آلمان
در این تاریخ موجب شده تا این کشور نقشآفرینی سیاسی-امنیتی خود را در قالب محور
برلین-بروکسل طرحریزی کند و سیاستهای خود را در این چارچوب به پیش برد. مذاکره
مستقیم نخستوزیر سابق انگلیس با دولت آلمان برای دریافت امتیازهای بیشتر از
اتحادیه اروپا پیش از برگزاری همهپرسی، نخستین سفر خارجی نخستوزیر جدید انگلیس
به آلمان بهمنظور بحث در خصوص فرآیند خروج از اتحادیه اروپا در چارچوب ماده 50
پیمان لیسبون و نهایتاً رویکرد سختگیرانه فرانسه در قبال تعلل انگلیس برای خروج از
اتحادیه اروپا که منبعث از نگرانی دولتمردان فرانسوی برای افول قدرت سیاسی این
کشور در سطح اتحادیه اروپا و کمرنگ شدن جایگاه محور برلین-پاریس دارد، جملگی مؤلفههایی
دال بر قدرتنمایی سیاسی-امنیتی آلمان در سطح اتحادیه اروپا در قبال چالشهای
متعدد (ازجمله خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) است. با وجود تصدیق صریح یا ضمنی
دیگر دولتهای اروپایی به رهبری دوفاکتو آلمان در سطح (اتحادیه) اروپا، این کشور
چندان تمایلی به سواری دادن رایگان به دیگر کشورهای اروپایی ندارد و قائل به ائتلافسازی
و کانالیزه کردن قدرت و نفوذ خود از طریق ساختارهای اتحادیه اروپا است. لذا دور از
انتظار نیست که آلمان برای رهبری خود در سطح اتحادیه اروپا قائل به تکروی نبوده و
محور برلین-بروکسل (و نه محور سنتی برلین-پاریس) تصمیم گیر اصلی در تحولات اتحادیه
اروپا پس از برگزیت باشد. نکته حائز توجه، اهمیت قدرت برتر آلمان در محور
برلین-بروکسل و نوع نگاه آلمان (بهعنوان رهبر دوفاکتو اروپا) به ماهیت اتحادیه
اروپا در سالهای پیش رو است.