گزارش
۲۱ شهريور ۱۳۹۵ | ۱۱:۰۴
"اخلاق اجتماعی"
تاریخ : 26 مهر 1390
موضوع : اجتماعی
برگزارکننده : معاونت پژوهشهای فرهنگی و اجتماعی / گروه پژوهشهای اجتماعی
خلاصه
اخلاق یکی از دغدغههای همیشگی جوامع بوده است. نگرانی از افت و خیز اخلاق و میزان پایبندی به اصول اخلاقی و نتایج ناگوار آن، سبب شده است حجم عظیمی از گفتارها و مکتوبات متفاوت، درباره این مؤلفه بنیادین انسانی شکل بگیرد. عالمان اخلاق، فلاسفه، روانشناسان، جامعهشناسان و سایر اندیشمندان حوزههای دیگر، فراخور رویکرد مورد نظرشان، اخلاق را از رویکرد خاصی مطرح کردهاند. مطالعه مقایسهای میان این رویکردها و تفاوت در نگاهها، نشان میدهد موضوع اخلاق، واجد جنبههای کثیری است که هر یک از آنان در جای خود مهم و اساسی است. برخی از آنان به مبادی اخلاق و بنیانهای نظری و مفاهیم اخلاق پرداختهاند. برخی دیگر به پیامدها و آثار فردی و اجتماعی عدم رعایت موازین اخلاقی توجه کردهاند. هم چنین گروهی اخلاق را در سطح فردی آن و گروه دیگر، اخلاق را در سطح جمع و اجتماع مد نظر قرار دادهاند. در این نشست نیز قصد داریم اخلاق اجتماعی را مورد بررسی قرار دهیم.برای این منظور شاید لازم باشد مفهوم اخلاق اجتماعی را از دید سنتی که بیشتر به دستورات اخلاقی به فرد میپردازد خارج سازیم و به بررسی وضعیت اخلاق در جامعه بپردازیم.
در این نشست تمرکز اصلی بر روی چهار محور است.
جامعه شناسی اخلاق
جامعه آنارشیک و اخلاق اجتماعی
توسعه انسانی و اخلاق اجتماعی
ادبیات و اخلاق اجتماعی
سخنرانان:
دکتر مسعود کوثری عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
دکتر سید علی مرتضویان عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور
دکتر سید محمود نجاتی حسینی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی
دکتر امید علیاحمدی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی
ابتدا دکتر سید محمود نجاتی حسینی دبیر نشست با اشاره به ضرورت بحث اخلاق اجتماعی و زیربنای نظری آن گفت:هر گونه بحث در مورد جامعه شناسی اخلاق به فلسفه اخلاق مرتبط است.امر اخلاقی بر خلاف امر معرفتی که با صدق و کذب همراه است با خوب و بد وخیر و شر در ارتباط است.در فلسفه اخلاق میتوان اخلاق را مجموعه اصول و هنجارهای ارزشی تعریف کرد که ما را وا میدارد به سمت امر خیر حرکت کنیم.بنا به گفته ایشان فیلسوفان حوزه اخلاق دو نوع برخورد با موضوع اخلاق داشته اند.اول اینکه از حیث تحلیلی به بررسی مفاهیم اخلاقی پرداختهاند.مثلاً وقتی از امر خیر صحبت میکنیم چه منظوری داریم . دوم اینکه اخلاقیات چه نقشی در زندگی جمعی و فردی ما بازی میکنند.فیلسوفان اخلاق معتقدند مهمترین نقش اخلاق این است که ما را به سوی یک زندگی سعادتمند پیش میبرد و هر جا اخلاق حاکم باشد نیاز به ابزارهای حقوقی و قانونی به عنوان ضمانت اجرا کم است.عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی افزود:اگر بخواهیم همین بحث را با وضعیت موجود تطبیق دهیم متوجه میشویم به خاطر پایین بودن سطح ارزشهای اخلاقی در جامعه بیش از گذشته به قوانین و ضمانت اجرای آنها نیاز داریم.وی در ادامه با اشاره به اینکه چون فلسفه اجتماعی یک فلسفه مضاعف است و از دل فلسفه بیرون آمده است منابع زیادی برای مطالعه در این حوزه وجود ندارد گفت:اغلب اندیشمندانی که در این حوزه آثاری به جای گذاشتهاند همچون هگل،کانت،منتسکیو،هابز و حتی فارابی و ابنسینا در حوزه فلسفه سیاسی کار کردهاند و آثار مجزایی در حوزه فلسفه اجتماعی ندارند.وی در ادامه با اشاره به اینکه بیش از آنکه فلسفه اخلاق مورد نظر جامعهشناسان باشد اخلاق اجتماعی حائز اهمیت است افزود: تفاوت عمده جامعهشناسی اخلاق و فلسفه اخلاق در این است که فلسفه با بایدها و نبایدها سروکار دارد اما جامعهشناس به دنبال نشان دادن امر واقعی اخلاق در جامعه و نشان دادن نسبت میان فرهنگ،جامعه و اخلاق است.اندیشمندانی همچون دورکیم،مارکس،زیمل،وبر،نیچه وهابرماس در حوزه اخلاق مسائلی را مطرح کردهاند اگرچه نمیتوان گفت آنها به تصریح در این مورد صحبت کردهاند، اما شاید بتوان دورکیم را مهمترین جامعهشناس اخلاقی دانست که اندیشهها و افکارش زیربنای جامعهشناسی اخلاق قرار گرفته است.از نظر دورکیم اخلاق هم در خدمت هویت فرد است و هم باعث تقویت نظم و انسجام اجتماعی میشود.او به طرح این مسئله میپردازد که چگونه میتوانیم از طریق درونی کردن، اخلاقیات اجتماعی را در جامعه تقویت کنیم.
سخنران بعدی جناب آقای دکتر کوثری مطالب خود را تحت عنوان «جامعه آنارشیک و اخلاق اجتماعی» عنوان کردند.وی با آنارشیک خواندن جامعه ایرانی گفت:جامعه ایران یک جامعه آنارشیک در حوزه اخلاق اجتماعی است.آنارشی در اینجا نه به معنای سیاسی آن که به معنای بیاخلاقی اجتماعی است و مترادف آنومی آورده میشود.آنچه باعث میشود جامعه به سمت نظم اجتماعی حرکت کند قواعد،هنجارها و رویه های حاکم بر آن جامعه هستند.دین از جمله پشتوانههای هنجارهای حاکم بر جامعه است که می تواند به تقویت نظم اجتماعی کمک کند . در جامعه غرب با حذف دین، اخلاق مدنی جایگزین آن شده است.بنا به گفته ایشان در چنین شرایطی که اخلاق حاکم است میتوان از تولد جامعه سخن گفت.پس جامعه جائی است که در آن افراد برای خیر جمعی از خیر فردی میگذرند.بنابراین لحظه تولد اخلاق لحظه ترجیح جمع بر فرد است.
وی در ادامه در پاسخ به این سوال که چرا جامعه ایران را به لحاظ اخلاقی جامعه آنارشیک میدانیم گفت:برای طرح این مسئله به دو عامل اشاره می کنیم.اول فزونی خواستهها در سه دهه گذشته و دیگری فقدان عدالت اجتماعی در جامعه.باید گفت اتفاقات و تحولات سه دهه گذشته باعث تسریع در روند آنارشیک بودن جامعه ایران شده است.در سه دوره سازندگی،اصلاحات و عدالتخواهی مقدماتی فراهم شد (البته هدف دولتمردان اصلاح جامعه بوده است و آنارشیک شدن جامعه جزء نتایج غیرارادی بوده است) که جامعه را آنارشیک کرد.با بررسی وقایع سالهای گذشته متوجه میشویم که نرخ تغییر در جامعه ایران بسیار بالا بوده و این یعنی بینظمی اجتماعی.نرخ تغییر در سه جریان نمود پیدا کرده.در دوران سازندگی شاهد نرخ بالای تغییرات اقتصادی و پولیشدن جامعه هستیم.تغییری که بیش از ظرفیت اقتصادی کشور بود.در دوران اصلاحات با تسریع توسعه سیاسی و نوسازی سیاسی روبرو هستیم.اگرچه کشور به این شکل از توسعه نیاز داشت اما باعث افزایش مطالبات مشارکت سیاسی و اجتماعی شد ؛درحالیکه ساختار سیاسی قادر به پاسخگوئی به این مطالبات نبود.در دولت هشتم و نهم شعارهای عدالتخواهی باعث فوران نیازها در طبقه متوسط رو به پایین شد.اقداماتی مثل توزیع پول در شهرهای کوچک و روستاها باعث تشدید این روند شد.بنابراین در طول سه دهه گذشته وفور نیاز در طبقات مختلف دیده میشود.دکتر کوثری در ادامه افزود:در چنین شرایطی که نیازهای طبقات مختلف رو به فزونی است باید چیزی به آن لگام بزند و اخلاق تنها ابزاری است که میتواند این کار را انجام دهد.اگر چنین نشود و اخلاق در این زمینه نتواند به درستی کارش را انجام دهد شاهد به همریختگیهای اخلاقی خواهیم بود.این فزونیخواهی در عرصههای مختلف بروز پیدا می کند.مثلا در حوزه خانواده با فزونیخواهی جنسی روبرو هستیم حال آنکه رشد ازدواج به اندازه این فزونیخواهی نیست.در عرصه اجتماعی با رشد تعارضها در عرصه عمومی مواجهیم. در چنین شرایطی عرصه عمومی خطرزا خواهد بود ؛یعنی فاقد لگامهای اخلاقی لازم برای برقرای تعادل میشود.اما نکته مثبت موجود در جامعه ما حضور پررنگ دین است.اخلاق مبتنی بر دین میتواند محدودیتهایی برای بههمریختگیهای موجود فراهم کند.
در ادامه نشست دکتر مرتضویان در خصوص توسعه انسانی و اخلاق اجتماعی موضوعاتی را مطرح کردند.وی با اشاره با اینکه توسعه اجتنابناپذیر است و قطار توسعه از حرکت باز نمیایستد گفت:طی دهههای ٥٠ و ٦٠ میلادی توسعه به معنای رشد اقتصادی تلقی میشد.در ایران نیز توسعه با همین شیوه آغاز شد و همواره از سوی کارشناسان ومتفکران این نگرانی وجود داشت که ادامه این روند بیشک با بحرانهایی همراه خواهد شد.انقلاب سال 57 ایران نیز نوعی واکنش شدید در مقابل نوسازی و توسعه بیسامانی بود که در جامعه جریان داشت.این نوع نوسازی بیشتر به ظواهر و اقتصاد میپرداخت و سایر حوزه ها را تقزیباً کنار گذاشته بود.بنا به گفته ایشان راه حلی که برای رفع بحرانهای پیشروی توسعه از سوی متفکرانی همچون هانتینگتون ارائه شد این بود که همزمان با رشد اقتصادی که ضرورتاً فروپاشی جامعه را به همراه دارد نهادهای اجتماعی و سیاسی متناسب بوجود آید.تقریباً از همان زمان بود که توسعه اجتماعی و سیاسی به سوی مفهوم نهادینگی سوق پیدا کرد.وی در ادامه افزود:در کشور ما انقلاب باعث از بین رفتن نهادهای قدیمی شد.البته این خاصیت انقلاب در تمام نقاط دنیا است.مشکل از جایی شروع شد که بعد از این تخریب، نهادسازی جدید مطابق با تغییرات صورت گرفته در جامعه اتفاق نیفتاد.این درحالی است که فقدان نهادها در جامعه باعث انحراف و سردرگمی میشود.در توسعه پایدار هم ایجاد نهادهای اجتماعی مناسب در سطوح مختلف مورد تاکید قرار گرفته است.چون نهادها محل بروز عقل جمعی هستند.
دکتر مرتضویان در بخش دیگری از سخنانش گفت:در ادبیات توسعه ،اخلاق هیچگاه با مذهب یکی تلقی نشده است.اخلاق،حقوق هم نیست.چون حقوق گریزگاههایی دارد.اخلاق،هنجارهای اجتماعی هم نیست .در این خصوص مباحث زیادی از سوی متفکران مطرح شده است که اشاره به دو نکته حائز اهمیت میباشد.یکی بحث مربوط به ایثار است.باید گفت جامعه جائی شکل میگیرد که افراد ،خیر جمعی را بر خیر فردیاشان ترجیح دهند و جائیکه اراده آزاد آدمی به حرکت درآید.بحث دیگر در خصوص اخلاق، به سبک زندگی باز می گردد و اینکه چنین سبکی تا چه اندازه در راستای اصول اخلاقی جهتگیری شده است.بنا به گفته ایشان توسعه اخلاقی دقیقاّ از درون بحث توسعه انسانی و حرکت آن به سمت شاخصهای کمی و سپس کیفی بیرون آمده است .در تمام بخشهای توسعه اگر اصول اخلاقی حاکم نباشد انحرافات جبرانناپذیری به همراه خواهد داشت. وی در پایان به طرح این مسئله پرداخت که به عنوان راهحلی که میتواند ما را از بنبستهای مدرنیته نجات دهد باید به استقلال دادن به نهادهای فرهنگی و اجتماعی اشاره کنیم.در واقع نهادهائی که میتوانند اخلاق را در جامعه تسری دهند باید مستقل عمل کنند تا فرصت بازسازی جامعه را داشته باشند.
سخنران پایانی نشست دکتر علیاحمدی در حوزه ادبیات و اخلاق اجتماعی به طرح موضوع پرداختند.وی در ابتدا به این نکته اشاره کردند که ادبیات غنی ایران میتواند یکی از تکیه گاههای اخلاقی جامعه باشد.برای درک این مسئله باید بدانیم در ادبیات هم واقعیات زندگی اجتماعی منعکس شده است.سیری در گلستان سعدی ،حجم عظیم اخلاقیات مورد اشاره در آن را به ما نشان میدهد.شاهنامه فردوسی نیز حاوی مضامین بلند اخلاقی همچون خردمندی،وطنپرستی،خوی خوش،شنیدن رای دیگران،شجاعت،رادمردی،بزرگی،مرگ شرافتمندانه و ... است که در قالب نهادهای مختلف جامعه از جمله خانواده،سیاست،جامعه و ... به آن پرداخته شده است.
وی در ادامه افزود:اخلاق و ادبیات نکات مشترکی دارند که از آن جمله میتوان به اجتماعی بودن هردو،نسبی بودن و طی سیری تکوینی توسط هر دو پدیده اشاره کرد.وجه اشتراک مهم آنها هم این است که اخلاق وجهی ایدئولوژیک دارد اما ادبیات باید از ایدئولوژی مبرا باشد.اگر قرار است ادبیات سیر زمان و مکان داشته باشد باید عاری از ایدئولوژی باشد.
بنا به گفته دکتر علیاحمدی برای استفاده از سرمایه عظیم ادبی که در اختیار داریم با فهرست کردن نمودهای اخلاقی در ادبیات امکان سیاستگذاری فرهنگی در عرصههای مختلف را فراهم میکنیم و به این ترتیب امکان شکلگیری مبانی نظری اخلاق در جامعه فراهم میشود.اما متاسفانه در جامعه ما کمترین توجه به ادبیات شده است و آثاری مثل گلستان که امرسون آن را از جمله مقدسات جامعه بشری میداند مورد غفلت واقع شده اند.
در پایان ،دکتر نجاتی حسینی دبیر نشست با ارائه جمعبندی از مباحث مطرح شده گفت:نتایج حاصل از موضوعاتی که در این نشست مطرح شد حاکی از آن است که جامعه شناسان جامعه را امری اخلاقی می دانند و به دنبال آن هستند که واقعیت امر اخلاقی را در جامعه نشان دهند.جامعه شناسان به دنبال پاسخ دادن به این سوال هستند که اخلاقیات چه نقشی در زندگی فردی وجمعی ما ایفا می کند.
در ایران شاهد عدم تعادل اخلاقی در جامعه هستیم.جامعه جایی متولد می شود که مفهوم ایثار وجود داشته باشد ؛یعنی افراد حاضر باشند برای خیر جمعی از خیر فردی بگذرند.فقدان چنین وضعیتی به آنومی اخلاقی در جامعه منجر می شود که نتایج آن را می توانیم در گسترش فساد و خشونت در سطح جامعه ببینیم.
دربحث توسعه اخلاق نیز به طرح این مسئله پرداخته شد که چگونه تغییرات اجتماعی در ایران بحرانهائی را به همراه داشت.این امر باعث شده نوعی مسابقه برای عبور منفی در جامعه بوجود آید.در چنین شرایطی ایثار می تواند به عنوان یک پایه اخلاقی مورد توجه قرار گیرد.
ضمن اینکه سابقه طرح این موضوعات در ادبیات غنی کشور می تواند ما را در برنامه ریزی ها برای تقویت اخلاق در جامعه یاری رساند.
اخلاق یکی از دغدغههای همیشگی جوامع بوده است. نگرانی از افت و خیز اخلاق و میزان پایبندی به اصول اخلاقی و نتایج ناگوار آن، سبب شده است حجم عظیمی از گفتارها و مکتوبات متفاوت، درباره این مؤلفه بنیادین انسانی شکل بگیرد. عالمان اخلاق، فلاسفه، روانشناسان، جامعهشناسان و سایر اندیشمندان حوزههای دیگر، فراخور رویکرد مورد نظرشان، اخلاق را از رویکرد خاصی مطرح کردهاند. مطالعه مقایسهای میان این رویکردها و تفاوت در نگاهها، نشان میدهد موضوع اخلاق، واجد جنبههای کثیری است که هر یک از آنان در جای خود مهم و اساسی است. برخی از آنان به مبادی اخلاق و بنیانهای نظری و مفاهیم اخلاق پرداختهاند. برخی دیگر به پیامدها و آثار فردی و اجتماعی عدم رعایت موازین اخلاقی توجه کردهاند. هم چنین گروهی اخلاق را در سطح فردی آن و گروه دیگر، اخلاق را در سطح جمع و اجتماع مد نظر قرار دادهاند. در این نشست نیز قصد داریم اخلاق اجتماعی را مورد بررسی قرار دهیم.برای این منظور شاید لازم باشد مفهوم اخلاق اجتماعی را از دید سنتی که بیشتر به دستورات اخلاقی به فرد میپردازد خارج سازیم و به بررسی وضعیت اخلاق در جامعه بپردازیم.
در این نشست تمرکز اصلی بر روی چهار محور است.
جامعه شناسی اخلاق
جامعه آنارشیک و اخلاق اجتماعی
توسعه انسانی و اخلاق اجتماعی
ادبیات و اخلاق اجتماعی
سخنرانان:
دکتر مسعود کوثری عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
دکتر سید علی مرتضویان عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور
دکتر سید محمود نجاتی حسینی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی
دکتر امید علیاحمدی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی
ابتدا دکتر سید محمود نجاتی حسینی دبیر نشست با اشاره به ضرورت بحث اخلاق اجتماعی و زیربنای نظری آن گفت:هر گونه بحث در مورد جامعه شناسی اخلاق به فلسفه اخلاق مرتبط است.امر اخلاقی بر خلاف امر معرفتی که با صدق و کذب همراه است با خوب و بد وخیر و شر در ارتباط است.در فلسفه اخلاق میتوان اخلاق را مجموعه اصول و هنجارهای ارزشی تعریف کرد که ما را وا میدارد به سمت امر خیر حرکت کنیم.بنا به گفته ایشان فیلسوفان حوزه اخلاق دو نوع برخورد با موضوع اخلاق داشته اند.اول اینکه از حیث تحلیلی به بررسی مفاهیم اخلاقی پرداختهاند.مثلاً وقتی از امر خیر صحبت میکنیم چه منظوری داریم . دوم اینکه اخلاقیات چه نقشی در زندگی جمعی و فردی ما بازی میکنند.فیلسوفان اخلاق معتقدند مهمترین نقش اخلاق این است که ما را به سوی یک زندگی سعادتمند پیش میبرد و هر جا اخلاق حاکم باشد نیاز به ابزارهای حقوقی و قانونی به عنوان ضمانت اجرا کم است.عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی افزود:اگر بخواهیم همین بحث را با وضعیت موجود تطبیق دهیم متوجه میشویم به خاطر پایین بودن سطح ارزشهای اخلاقی در جامعه بیش از گذشته به قوانین و ضمانت اجرای آنها نیاز داریم.وی در ادامه با اشاره به اینکه چون فلسفه اجتماعی یک فلسفه مضاعف است و از دل فلسفه بیرون آمده است منابع زیادی برای مطالعه در این حوزه وجود ندارد گفت:اغلب اندیشمندانی که در این حوزه آثاری به جای گذاشتهاند همچون هگل،کانت،منتسکیو،هابز و حتی فارابی و ابنسینا در حوزه فلسفه سیاسی کار کردهاند و آثار مجزایی در حوزه فلسفه اجتماعی ندارند.وی در ادامه با اشاره به اینکه بیش از آنکه فلسفه اخلاق مورد نظر جامعهشناسان باشد اخلاق اجتماعی حائز اهمیت است افزود: تفاوت عمده جامعهشناسی اخلاق و فلسفه اخلاق در این است که فلسفه با بایدها و نبایدها سروکار دارد اما جامعهشناس به دنبال نشان دادن امر واقعی اخلاق در جامعه و نشان دادن نسبت میان فرهنگ،جامعه و اخلاق است.اندیشمندانی همچون دورکیم،مارکس،زیمل،وبر،نیچه وهابرماس در حوزه اخلاق مسائلی را مطرح کردهاند اگرچه نمیتوان گفت آنها به تصریح در این مورد صحبت کردهاند، اما شاید بتوان دورکیم را مهمترین جامعهشناس اخلاقی دانست که اندیشهها و افکارش زیربنای جامعهشناسی اخلاق قرار گرفته است.از نظر دورکیم اخلاق هم در خدمت هویت فرد است و هم باعث تقویت نظم و انسجام اجتماعی میشود.او به طرح این مسئله میپردازد که چگونه میتوانیم از طریق درونی کردن، اخلاقیات اجتماعی را در جامعه تقویت کنیم.
سخنران بعدی جناب آقای دکتر کوثری مطالب خود را تحت عنوان «جامعه آنارشیک و اخلاق اجتماعی» عنوان کردند.وی با آنارشیک خواندن جامعه ایرانی گفت:جامعه ایران یک جامعه آنارشیک در حوزه اخلاق اجتماعی است.آنارشی در اینجا نه به معنای سیاسی آن که به معنای بیاخلاقی اجتماعی است و مترادف آنومی آورده میشود.آنچه باعث میشود جامعه به سمت نظم اجتماعی حرکت کند قواعد،هنجارها و رویه های حاکم بر آن جامعه هستند.دین از جمله پشتوانههای هنجارهای حاکم بر جامعه است که می تواند به تقویت نظم اجتماعی کمک کند . در جامعه غرب با حذف دین، اخلاق مدنی جایگزین آن شده است.بنا به گفته ایشان در چنین شرایطی که اخلاق حاکم است میتوان از تولد جامعه سخن گفت.پس جامعه جائی است که در آن افراد برای خیر جمعی از خیر فردی میگذرند.بنابراین لحظه تولد اخلاق لحظه ترجیح جمع بر فرد است.
وی در ادامه در پاسخ به این سوال که چرا جامعه ایران را به لحاظ اخلاقی جامعه آنارشیک میدانیم گفت:برای طرح این مسئله به دو عامل اشاره می کنیم.اول فزونی خواستهها در سه دهه گذشته و دیگری فقدان عدالت اجتماعی در جامعه.باید گفت اتفاقات و تحولات سه دهه گذشته باعث تسریع در روند آنارشیک بودن جامعه ایران شده است.در سه دوره سازندگی،اصلاحات و عدالتخواهی مقدماتی فراهم شد (البته هدف دولتمردان اصلاح جامعه بوده است و آنارشیک شدن جامعه جزء نتایج غیرارادی بوده است) که جامعه را آنارشیک کرد.با بررسی وقایع سالهای گذشته متوجه میشویم که نرخ تغییر در جامعه ایران بسیار بالا بوده و این یعنی بینظمی اجتماعی.نرخ تغییر در سه جریان نمود پیدا کرده.در دوران سازندگی شاهد نرخ بالای تغییرات اقتصادی و پولیشدن جامعه هستیم.تغییری که بیش از ظرفیت اقتصادی کشور بود.در دوران اصلاحات با تسریع توسعه سیاسی و نوسازی سیاسی روبرو هستیم.اگرچه کشور به این شکل از توسعه نیاز داشت اما باعث افزایش مطالبات مشارکت سیاسی و اجتماعی شد ؛درحالیکه ساختار سیاسی قادر به پاسخگوئی به این مطالبات نبود.در دولت هشتم و نهم شعارهای عدالتخواهی باعث فوران نیازها در طبقه متوسط رو به پایین شد.اقداماتی مثل توزیع پول در شهرهای کوچک و روستاها باعث تشدید این روند شد.بنابراین در طول سه دهه گذشته وفور نیاز در طبقات مختلف دیده میشود.دکتر کوثری در ادامه افزود:در چنین شرایطی که نیازهای طبقات مختلف رو به فزونی است باید چیزی به آن لگام بزند و اخلاق تنها ابزاری است که میتواند این کار را انجام دهد.اگر چنین نشود و اخلاق در این زمینه نتواند به درستی کارش را انجام دهد شاهد به همریختگیهای اخلاقی خواهیم بود.این فزونیخواهی در عرصههای مختلف بروز پیدا می کند.مثلا در حوزه خانواده با فزونیخواهی جنسی روبرو هستیم حال آنکه رشد ازدواج به اندازه این فزونیخواهی نیست.در عرصه اجتماعی با رشد تعارضها در عرصه عمومی مواجهیم. در چنین شرایطی عرصه عمومی خطرزا خواهد بود ؛یعنی فاقد لگامهای اخلاقی لازم برای برقرای تعادل میشود.اما نکته مثبت موجود در جامعه ما حضور پررنگ دین است.اخلاق مبتنی بر دین میتواند محدودیتهایی برای بههمریختگیهای موجود فراهم کند.
در ادامه نشست دکتر مرتضویان در خصوص توسعه انسانی و اخلاق اجتماعی موضوعاتی را مطرح کردند.وی با اشاره با اینکه توسعه اجتنابناپذیر است و قطار توسعه از حرکت باز نمیایستد گفت:طی دهههای ٥٠ و ٦٠ میلادی توسعه به معنای رشد اقتصادی تلقی میشد.در ایران نیز توسعه با همین شیوه آغاز شد و همواره از سوی کارشناسان ومتفکران این نگرانی وجود داشت که ادامه این روند بیشک با بحرانهایی همراه خواهد شد.انقلاب سال 57 ایران نیز نوعی واکنش شدید در مقابل نوسازی و توسعه بیسامانی بود که در جامعه جریان داشت.این نوع نوسازی بیشتر به ظواهر و اقتصاد میپرداخت و سایر حوزه ها را تقزیباً کنار گذاشته بود.بنا به گفته ایشان راه حلی که برای رفع بحرانهای پیشروی توسعه از سوی متفکرانی همچون هانتینگتون ارائه شد این بود که همزمان با رشد اقتصادی که ضرورتاً فروپاشی جامعه را به همراه دارد نهادهای اجتماعی و سیاسی متناسب بوجود آید.تقریباً از همان زمان بود که توسعه اجتماعی و سیاسی به سوی مفهوم نهادینگی سوق پیدا کرد.وی در ادامه افزود:در کشور ما انقلاب باعث از بین رفتن نهادهای قدیمی شد.البته این خاصیت انقلاب در تمام نقاط دنیا است.مشکل از جایی شروع شد که بعد از این تخریب، نهادسازی جدید مطابق با تغییرات صورت گرفته در جامعه اتفاق نیفتاد.این درحالی است که فقدان نهادها در جامعه باعث انحراف و سردرگمی میشود.در توسعه پایدار هم ایجاد نهادهای اجتماعی مناسب در سطوح مختلف مورد تاکید قرار گرفته است.چون نهادها محل بروز عقل جمعی هستند.
دکتر مرتضویان در بخش دیگری از سخنانش گفت:در ادبیات توسعه ،اخلاق هیچگاه با مذهب یکی تلقی نشده است.اخلاق،حقوق هم نیست.چون حقوق گریزگاههایی دارد.اخلاق،هنجارهای اجتماعی هم نیست .در این خصوص مباحث زیادی از سوی متفکران مطرح شده است که اشاره به دو نکته حائز اهمیت میباشد.یکی بحث مربوط به ایثار است.باید گفت جامعه جائی شکل میگیرد که افراد ،خیر جمعی را بر خیر فردیاشان ترجیح دهند و جائیکه اراده آزاد آدمی به حرکت درآید.بحث دیگر در خصوص اخلاق، به سبک زندگی باز می گردد و اینکه چنین سبکی تا چه اندازه در راستای اصول اخلاقی جهتگیری شده است.بنا به گفته ایشان توسعه اخلاقی دقیقاّ از درون بحث توسعه انسانی و حرکت آن به سمت شاخصهای کمی و سپس کیفی بیرون آمده است .در تمام بخشهای توسعه اگر اصول اخلاقی حاکم نباشد انحرافات جبرانناپذیری به همراه خواهد داشت. وی در پایان به طرح این مسئله پرداخت که به عنوان راهحلی که میتواند ما را از بنبستهای مدرنیته نجات دهد باید به استقلال دادن به نهادهای فرهنگی و اجتماعی اشاره کنیم.در واقع نهادهائی که میتوانند اخلاق را در جامعه تسری دهند باید مستقل عمل کنند تا فرصت بازسازی جامعه را داشته باشند.
سخنران پایانی نشست دکتر علیاحمدی در حوزه ادبیات و اخلاق اجتماعی به طرح موضوع پرداختند.وی در ابتدا به این نکته اشاره کردند که ادبیات غنی ایران میتواند یکی از تکیه گاههای اخلاقی جامعه باشد.برای درک این مسئله باید بدانیم در ادبیات هم واقعیات زندگی اجتماعی منعکس شده است.سیری در گلستان سعدی ،حجم عظیم اخلاقیات مورد اشاره در آن را به ما نشان میدهد.شاهنامه فردوسی نیز حاوی مضامین بلند اخلاقی همچون خردمندی،وطنپرستی،خوی خوش،شنیدن رای دیگران،شجاعت،رادمردی،بزرگی،مرگ شرافتمندانه و ... است که در قالب نهادهای مختلف جامعه از جمله خانواده،سیاست،جامعه و ... به آن پرداخته شده است.
وی در ادامه افزود:اخلاق و ادبیات نکات مشترکی دارند که از آن جمله میتوان به اجتماعی بودن هردو،نسبی بودن و طی سیری تکوینی توسط هر دو پدیده اشاره کرد.وجه اشتراک مهم آنها هم این است که اخلاق وجهی ایدئولوژیک دارد اما ادبیات باید از ایدئولوژی مبرا باشد.اگر قرار است ادبیات سیر زمان و مکان داشته باشد باید عاری از ایدئولوژی باشد.
بنا به گفته دکتر علیاحمدی برای استفاده از سرمایه عظیم ادبی که در اختیار داریم با فهرست کردن نمودهای اخلاقی در ادبیات امکان سیاستگذاری فرهنگی در عرصههای مختلف را فراهم میکنیم و به این ترتیب امکان شکلگیری مبانی نظری اخلاق در جامعه فراهم میشود.اما متاسفانه در جامعه ما کمترین توجه به ادبیات شده است و آثاری مثل گلستان که امرسون آن را از جمله مقدسات جامعه بشری میداند مورد غفلت واقع شده اند.
در پایان ،دکتر نجاتی حسینی دبیر نشست با ارائه جمعبندی از مباحث مطرح شده گفت:نتایج حاصل از موضوعاتی که در این نشست مطرح شد حاکی از آن است که جامعه شناسان جامعه را امری اخلاقی می دانند و به دنبال آن هستند که واقعیت امر اخلاقی را در جامعه نشان دهند.جامعه شناسان به دنبال پاسخ دادن به این سوال هستند که اخلاقیات چه نقشی در زندگی فردی وجمعی ما ایفا می کند.
در ایران شاهد عدم تعادل اخلاقی در جامعه هستیم.جامعه جایی متولد می شود که مفهوم ایثار وجود داشته باشد ؛یعنی افراد حاضر باشند برای خیر جمعی از خیر فردی بگذرند.فقدان چنین وضعیتی به آنومی اخلاقی در جامعه منجر می شود که نتایج آن را می توانیم در گسترش فساد و خشونت در سطح جامعه ببینیم.
دربحث توسعه اخلاق نیز به طرح این مسئله پرداخته شد که چگونه تغییرات اجتماعی در ایران بحرانهائی را به همراه داشت.این امر باعث شده نوعی مسابقه برای عبور منفی در جامعه بوجود آید.در چنین شرایطی ایثار می تواند به عنوان یک پایه اخلاقی مورد توجه قرار گیرد.
ضمن اینکه سابقه طرح این موضوعات در ادبیات غنی کشور می تواند ما را در برنامه ریزی ها برای تقویت اخلاق در جامعه یاری رساند.
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
تشکر از گفته های زیبای شما