توسط انتشارات ایران انجام شد؛
۲۱ شهريور ۱۳۹۵ | ۱۰:۴۲
"اخلاق در جامعه ایرانی"
تاریخ : ٣٠ آبان ١٣٩٤
موضوع : فرهنگی
برگزارکننده : معاونت پژوهشهای فرهنگی و اجتماعی / گروه پژوهشهای اجتماعی
خلاصه
معاونت فرهنگی و اجتماعی- گروه پژوهشهای فرهنگی اجتماعی
عنوان نشست: «اخلاق در جامعه ایرانی»
تاریخ ٣٠ آبان ١٣٩٤ ساعت ١٠ تا ١٢
سخنرانان:
دکتر رحیم محمدی عضو هیأت علمی دانشگاه امام حسین (ع)
دکتر سعید ذکایی عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
دکتر محمدرضا کلاهی عضو هیأت علمی جهاد دانشگاهی
نتایج
در این نشست، ابتدا دکتر ابوالفضل مرشدی (پژوهشگر جامعه شناسی و دبیر نشست) ضمن بیان ضرورت و اهمیت پرداختن به مقوله اخلاق در جامعه ایرانی بیان کرد که از یکسو با شواهد و قرائنی روبرو هستیم که حاکی از افول اخلاقی جامعه ایران است؛ از جمله کاهش اعتماد عمومی، افزایش طلاق و جرم و بزهکاری، افزایش تعداد پروندههای قضایی، افزایش فسادهای اقتصادی و ... و از سوی دیگر با جلوههای متعددی از ایثار و فداکاری و بخشش در جامعه روبرو هستیم که نشان دهنده پررنگ بودن فضایل اخلاقی در جامعه است. وی در ادامه سه روایت غالب در توصیف وضعیت اخلاقی جامعه ایران را برشمرد: روایتی که جامعه ایران را در فرایند بحران و فروپاشی اخلاقی ارزیابی میکند؛ روایتی که جامعه ایران را در فرایند عبور از یک نظام اخلاقی (سنتی) به نظام اخلاقی جدید (مدرن) میداند. و روایتی که وضعیت اخلاقی در جامعه ایران را نه در حالت بحرانی یا جایگزینی بلکه در حال افت و خیزهای معمولی و متداول میداند. وی در ادامه از مهمانان نشست خواست که نظر و دیدگاه خود را در مورد وضعیت اخلاقی جامعه و سه رویکرد یاد شده در بالا بیان کنند.
دکتر ذکایی اخلاق را پدیده ای دانستند که در عین حال که از یکسری اصول ثابت تشکیل شده است اما در شرایط اجتماعی مختلف تغییرات را از سر میگذراند و همین که در جوامع امروزین اخلاق به موضوعی برای گفتگو تبدیل شده است، نشان دهنده آن است که اخلاق تغییرپذیر است (هر چند نه تماماً به معنای سازه گرایانه). ایشان جامعه ایران را جامعهای در حال «تداوم و تغییر» توصیف کرد که هر چند دچار افتهای اخلاقی شده است اما همواره در حال ترمیم خود است و لحظههای اخلاقی و غیراخلاقی در آن به گونه ای دیالکتیکی و تناقضگونه تجربه میشود. به بیان دیگر، جامعه ایران همزمان دارای سویههای اخلاقی و غیراخلاقی است: سویههای اخلاقی جامعه در صورتهای سنتی خود عمدتاً در سنتها و مناسک دینی مانند سنت وقف و نذر و مراسم محرم و رمضان متبلور میشود که نشان دهنده روح جمعی، خانوادهگرایی، عاطفه، مهمان نوازی و ارزشهای نوعدوستانه است. این سویهها در صورتهای مدرن خود نیز در رویدادهایی مانند تشییع جنازه مرحوم پاشایی اتفاق میافتد که نشان از عاطفهگرایی است. سویههای غیراخلاقی جامعه ایران در قانونگریزیها، عدم تعهد در کار (چه به صورت فردی و چه به صورت نهادی- مانند تحویل خودروی بیکیفیت به مردم)، فردگرایی خودخوهانه، بیرحمی به محیط زیست، رشوه و فسادهای اقتصادی و بیاخلاقیها در فضای مجازی نمایان میشود. دکتر ذکایی همچنین دوراهیهای اخلاقی که جامعه ایرانی با آن دست به گریبان است را حائز اهمیت بسیار دانستند از جمله دوراهیهای اخلاق دینی/ غیردینی، اخلاق محلی/ جهانی و ...
دکتر محمدی در ابتدا ضمن رد برچسبهای متداولی که از سوی برخی روشنفکران و پژوهشگران بر جامعه ایرانی میخورد از جمله جامعه دینخوی، جامعه کلنگی، جامعه کژمدرن، جامعه دچار انحطاط اندیشه و ...، گفت این گونه برچسبزدنها مانع از اندیشیدن درباره جامعه ایرانی و به رسمیت شناختن حیات مستقل آن به عنوان یک جامعه میشود. در ادامه، وی ضمن تفکیک اخلاق فردی (انفسی) (morality) از اخلاق اجتماعی (مدنی، حرفهای) (ethics)، اخلاق فردی را ناظر به تهذیب نفس یعنی تثبیت یکسری فضایل و زدودن یکسری رذایل در نفس افراد جامعه دانست. در مقابل، وی اخلاق اجتماعی را معادل اخلاق در حوزه عمومی و متأثر از زمینه اجتماعی دانست. دکتر محمدی ایرانیان را به لحاظ فردی انسانهای اخلاقی دانست که حتی فشارهایی که از سوی ساختارهای کلان جامعه بر انها وارد میآید را در خود فرو میخورند و کنترل میکنند. بنابراین، ایشان مشکل اصلی جامعه ایرانی را در بخش اخلاق اجتماعی (اخلاق در حوزه عمومی) ارزیابی کردند. ایشان ضعف کشور در حوزه اخلاق را آن دانستند که اخلاق اجتماعی سخنگو و نماینده خود را در جامعه پیدا نکرده است و هنوز نقد اجتماعی در کنار وعظ و خطابه در جامعه جا نیافتاده است. به بیان دیگر، در جامعه ما همچنان مراجع اخلاقی جامعه را از یکسو معلمان و مداحان و محافل مذهبی و از سوی دیگر رونشناسان تشکیل میدهند و اینان با کمک رسانههای رسمی کشور از طریق وعظ و نصیحت یا تقلیل موضوعات و مسائل اجتماعی به موضوعات و مسائل فردی و روانی، به دنبال حل آن هستند. این در حالی است که نمایندگان و سخنگویان واقعی اخلاق اجتماعی را باید جامعه شناسان و هنرمندان و اهالی رسانه بر عهده بگیرند و زبان اینان هم نقد اجتماعی است.
وی وضعیت اخلاقی جامعه را متأثر از زیست کلانشهری ما ارزیابی کردند و سازمان شهر مدرن را مهمترین سامانه اخلاقی جامعه برشمردند.
ایشان در تبیین عوامل تأثیرگذار بر سامان اخلاقی جامعه به مقولات سیاست، بازار، نظام حقوقی و قضایی، سازمان آموزش و رسانهها اشاره کردند؛ در ارتباط با حوزه سیاست، ایشان مشکل اساسی را آن دانستند که در عین حال که دولت و نظام سیاسی معلم اخلاق نیست اما در ایران نظام سیاسی همواره به عنوان یک معلم اخلاق در امور مختلف اخلاقی جامعه مداخله رسمی و غیررسمی میکند. در حالی که سیاستگذاری اجتماعی باید از عرصه آکادمی و دانشگاه آغاز شود و به سازمان دولت سرایت کند و از آنجا به جامعه منتقل شود، در ایران سیاستگذاریها از سازمان دولت آغاز میشود و به جاهای دیگر سرایت میکند. همین امر باعث شده است که کشور ما با یک بوروکراسی و نظام اداری بسیار سنگین روبرو شود که طبق یک سنجش جهانی، نمره آن صرفاً بین 8/2 تا 8/4 (از 20) متغیر بوده است.
ایشان کارکرد نادرست نظام بازار در ایران را عامل تولید و بازتولید کلاهبرداری در ایران دانست و بازنمایی نادرست و سوگیرانه کلانشهر در رسانههای رسمی کشور و اصولاً ضدیت این رسانهها با کلانشهرها و همچنین بنای مدیریت و توسعه شهری بر اساس یک شناخت نادرست از کلانشهرها را معضل مهم در کشور ما ارزیابی کرد. اختلال در نظام حقوقی (تقنینی و قضا) جامعه و وجود تبعیضات مختلف در آن و نیز بازتولید طرد و تبعیض در نظام آموزشی جامعه از دیگر مواردی بود که دکتر محمدی به عنوان موانع حل معضلات اخلاقی در جامعه از آنها نام بردند.
در ادامه، دکتر کلاهی با بیان اینکه هیچ حد و معیار مشخصی وجود ندارد که بر اساس آن بگوییم یک جامعه به لحاظ اخلاقی در وضعیت سالم یا بحرانی قرار دارد، تصریح کرد که پرسش از بحرانیبودن یا نبودن اخلاق در جامعه ایرانی پرسش دقیق و صحیحی نیست. وی از دو نگاه به وضعیت کنونی اخلاق در جامعه ایرانی سخن گفت: نگاهی که در چارچوب ایرانگرایی یا شیعهگرایی، جامعه ایران را جامعه ای کمال یافته ارزیابی میکند و ایرانیان را مردمانی فهیم و بافرهنگ و با اخلاق تلقی میکند. در مقابل، نگاهی که جامعه ایرانی را دچار بحران اخلاقی قلمداد میکند. دکتر کلاهی ضمن تأکید بر پرهیز از هر نوع برچسب زنی به جامعه، جامعه ما را بیشتر دچار هراس اخلاق ارزیابی کرد تا بحران اخلاقی. با این حال، عدم اجماع در مورد وضعیت اخلاقی جامعه ایرانی را مهمترین خصیصه دانست و به دوگانههای شرقشناسانه و شرقشناسانه وارونه در ارزیابیها از وضعیت اخلاقی جامعه اشاره کرد: در این دوگانهها یا جوامع غربی به مثابه هیولا و جامعه ایران به مثابه اسطوره تلقی میشود یا بعکس؛ همچنین یا جامعه ایران در گذشته جامعهای ایدهآل و جامعه کنونی ایران در بحران اخلاقی تصویر میشود یا بعکس. دکتر کلاهی ضمن رد این دوگانهها، سؤال اصلی و اساسی را این دانست که چه فرایندهایی میتواند مقوم و تقویت کننده اخلاق در جامعه باشد. در ادامه، وی معضل کنونی جامعه ایران در حوزه اخلاق را ضعف عرصه عمومی و آلوده شدن آن به نزاعهای غیرعقلانی و همچنین ضعف گروهبندیهای اجتماعی از جمله اصناف دانست. این وضعیت سبب شده افراد جامعه نتوانند تصور کلی از جامعه داشته باشند و به جای آن درکی تودهوار و در نتیجه هراسناک از آن داشته باشند و این خود عامل غیراخلاقی عمل کردن آنها شود. بر این اساس، دکتر کلاهی مهمترین وظیفه دولت برای تقویت اخلاق در جامعه را مهیا کردن زمینه برای تقویت حوزه عمومی و افرایش گروهبندیها و اصناف در جامعه بیان کرد.
در ادامه، دکتر ذکایی در تأیید صحبتهای اقای دکتر محمدی مزایای ایجاد کلانشهرها را برشمرد و نقش کلانشهرها در ایجاد تنوع و تکثر گروهها و ایجاد پلهای ارتباطی بین این گروهها و بویژه تقویت عامگرایی به جای خاص گرایی را بیبدیل شمرد و استناد خود را نتایج یافتههای پیمایشهای سالهای گذشته در ایران دانست که همگی به طور متوسط عامگرایی تهرانیها نسبت به مردمان دیگر شهرها را 20 درصد بالاتر نشان میدهد. وی همچنین در نقد صحبتهای آقای دکتر کلاهی، علاوه بر هراس اخلاقی، شکاف اخلاقی را نیز از مسائل جامعه ما برشمرد بدین معنی که ایرانیها خود را افرادی اخلاقی میدانند اما دیگران را نه. وی همچنین مواردی چون غیرسازی و ایجاد شکافهای اجتماعی، سیاستهای فرازمینی، به رسمیت شناخته نشدن خرده فرهنگها، نبود تنوع گفتمانهای فرهنگی، نبود فضای گفتگو، و تنوع و تورم نسخههای فرهنگی را از عوامل مؤثر بر ضعف اخلاق در جامعه ایرانی برشمردند. بعلاه، ایشان عدم تعادل بین اهداف اجتماعی و وسایل اجتماعی تعبیه شده برای رسیدن به آن اهداف در جامعه ایران را از زمینههای مهم تضعیف اخلاق در جامعه برشمرد.
معاونت فرهنگی و اجتماعی- گروه پژوهشهای فرهنگی اجتماعی
عنوان نشست: «اخلاق در جامعه ایرانی»
تاریخ ٣٠ آبان ١٣٩٤ ساعت ١٠ تا ١٢
سخنرانان:
دکتر رحیم محمدی عضو هیأت علمی دانشگاه امام حسین (ع)
دکتر سعید ذکایی عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
دکتر محمدرضا کلاهی عضو هیأت علمی جهاد دانشگاهی
در این نشست، ابتدا دکتر ابوالفضل مرشدی (پژوهشگر جامعه شناسی و دبیر نشست) ضمن بیان ضرورت و اهمیت پرداختن به مقوله اخلاق در جامعه ایرانی بیان کرد که از یکسو با شواهد و قرائنی روبرو هستیم که حاکی از افول اخلاقی جامعه ایران است؛ از جمله کاهش اعتماد عمومی، افزایش طلاق و جرم و بزهکاری، افزایش تعداد پروندههای قضایی، افزایش فسادهای اقتصادی و ... و از سوی دیگر با جلوههای متعددی از ایثار و فداکاری و بخشش در جامعه روبرو هستیم که نشان دهنده پررنگ بودن فضایل اخلاقی در جامعه است. وی در ادامه سه روایت غالب در توصیف وضعیت اخلاقی جامعه ایران را برشمرد: روایتی که جامعه ایران را در فرایند بحران و فروپاشی اخلاقی ارزیابی میکند؛ روایتی که جامعه ایران را در فرایند عبور از یک نظام اخلاقی (سنتی) به نظام اخلاقی جدید (مدرن) میداند. و روایتی که وضعیت اخلاقی در جامعه ایران را نه در حالت بحرانی یا جایگزینی بلکه در حال افت و خیزهای معمولی و متداول میداند. وی در ادامه از مهمانان نشست خواست که نظر و دیدگاه خود را در مورد وضعیت اخلاقی جامعه و سه رویکرد یاد شده در بالا بیان کنند.
دکتر ذکایی اخلاق را پدیده ای دانستند که در عین حال که از یکسری اصول ثابت تشکیل شده است اما در شرایط اجتماعی مختلف تغییرات را از سر میگذراند و همین که در جوامع امروزین اخلاق به موضوعی برای گفتگو تبدیل شده است، نشان دهنده آن است که اخلاق تغییرپذیر است (هر چند نه تماماً به معنای سازه گرایانه). ایشان جامعه ایران را جامعهای در حال «تداوم و تغییر» توصیف کرد که هر چند دچار افتهای اخلاقی شده است اما همواره در حال ترمیم خود است و لحظههای اخلاقی و غیراخلاقی در آن به گونه ای دیالکتیکی و تناقضگونه تجربه میشود. به بیان دیگر، جامعه ایران همزمان دارای سویههای اخلاقی و غیراخلاقی است: سویههای اخلاقی جامعه در صورتهای سنتی خود عمدتاً در سنتها و مناسک دینی مانند سنت وقف و نذر و مراسم محرم و رمضان متبلور میشود که نشان دهنده روح جمعی، خانوادهگرایی، عاطفه، مهمان نوازی و ارزشهای نوعدوستانه است. این سویهها در صورتهای مدرن خود نیز در رویدادهایی مانند تشییع جنازه مرحوم پاشایی اتفاق میافتد که نشان از عاطفهگرایی است. سویههای غیراخلاقی جامعه ایران در قانونگریزیها، عدم تعهد در کار (چه به صورت فردی و چه به صورت نهادی- مانند تحویل خودروی بیکیفیت به مردم)، فردگرایی خودخوهانه، بیرحمی به محیط زیست، رشوه و فسادهای اقتصادی و بیاخلاقیها در فضای مجازی نمایان میشود. دکتر ذکایی همچنین دوراهیهای اخلاقی که جامعه ایرانی با آن دست به گریبان است را حائز اهمیت بسیار دانستند از جمله دوراهیهای اخلاق دینی/ غیردینی، اخلاق محلی/ جهانی و ...
دکتر محمدی در ابتدا ضمن رد برچسبهای متداولی که از سوی برخی روشنفکران و پژوهشگران بر جامعه ایرانی میخورد از جمله جامعه دینخوی، جامعه کلنگی، جامعه کژمدرن، جامعه دچار انحطاط اندیشه و ...، گفت این گونه برچسبزدنها مانع از اندیشیدن درباره جامعه ایرانی و به رسمیت شناختن حیات مستقل آن به عنوان یک جامعه میشود. در ادامه، وی ضمن تفکیک اخلاق فردی (انفسی) (morality) از اخلاق اجتماعی (مدنی، حرفهای) (ethics)، اخلاق فردی را ناظر به تهذیب نفس یعنی تثبیت یکسری فضایل و زدودن یکسری رذایل در نفس افراد جامعه دانست. در مقابل، وی اخلاق اجتماعی را معادل اخلاق در حوزه عمومی و متأثر از زمینه اجتماعی دانست. دکتر محمدی ایرانیان را به لحاظ فردی انسانهای اخلاقی دانست که حتی فشارهایی که از سوی ساختارهای کلان جامعه بر انها وارد میآید را در خود فرو میخورند و کنترل میکنند. بنابراین، ایشان مشکل اصلی جامعه ایرانی را در بخش اخلاق اجتماعی (اخلاق در حوزه عمومی) ارزیابی کردند. ایشان ضعف کشور در حوزه اخلاق را آن دانستند که اخلاق اجتماعی سخنگو و نماینده خود را در جامعه پیدا نکرده است و هنوز نقد اجتماعی در کنار وعظ و خطابه در جامعه جا نیافتاده است. به بیان دیگر، در جامعه ما همچنان مراجع اخلاقی جامعه را از یکسو معلمان و مداحان و محافل مذهبی و از سوی دیگر رونشناسان تشکیل میدهند و اینان با کمک رسانههای رسمی کشور از طریق وعظ و نصیحت یا تقلیل موضوعات و مسائل اجتماعی به موضوعات و مسائل فردی و روانی، به دنبال حل آن هستند. این در حالی است که نمایندگان و سخنگویان واقعی اخلاق اجتماعی را باید جامعه شناسان و هنرمندان و اهالی رسانه بر عهده بگیرند و زبان اینان هم نقد اجتماعی است.
وی وضعیت اخلاقی جامعه را متأثر از زیست کلانشهری ما ارزیابی کردند و سازمان شهر مدرن را مهمترین سامانه اخلاقی جامعه برشمردند.
ایشان در تبیین عوامل تأثیرگذار بر سامان اخلاقی جامعه به مقولات سیاست، بازار، نظام حقوقی و قضایی، سازمان آموزش و رسانهها اشاره کردند؛ در ارتباط با حوزه سیاست، ایشان مشکل اساسی را آن دانستند که در عین حال که دولت و نظام سیاسی معلم اخلاق نیست اما در ایران نظام سیاسی همواره به عنوان یک معلم اخلاق در امور مختلف اخلاقی جامعه مداخله رسمی و غیررسمی میکند. در حالی که سیاستگذاری اجتماعی باید از عرصه آکادمی و دانشگاه آغاز شود و به سازمان دولت سرایت کند و از آنجا به جامعه منتقل شود، در ایران سیاستگذاریها از سازمان دولت آغاز میشود و به جاهای دیگر سرایت میکند. همین امر باعث شده است که کشور ما با یک بوروکراسی و نظام اداری بسیار سنگین روبرو شود که طبق یک سنجش جهانی، نمره آن صرفاً بین 8/2 تا 8/4 (از 20) متغیر بوده است.
ایشان کارکرد نادرست نظام بازار در ایران را عامل تولید و بازتولید کلاهبرداری در ایران دانست و بازنمایی نادرست و سوگیرانه کلانشهر در رسانههای رسمی کشور و اصولاً ضدیت این رسانهها با کلانشهرها و همچنین بنای مدیریت و توسعه شهری بر اساس یک شناخت نادرست از کلانشهرها را معضل مهم در کشور ما ارزیابی کرد. اختلال در نظام حقوقی (تقنینی و قضا) جامعه و وجود تبعیضات مختلف در آن و نیز بازتولید طرد و تبعیض در نظام آموزشی جامعه از دیگر مواردی بود که دکتر محمدی به عنوان موانع حل معضلات اخلاقی در جامعه از آنها نام بردند.
در ادامه، دکتر کلاهی با بیان اینکه هیچ حد و معیار مشخصی وجود ندارد که بر اساس آن بگوییم یک جامعه به لحاظ اخلاقی در وضعیت سالم یا بحرانی قرار دارد، تصریح کرد که پرسش از بحرانیبودن یا نبودن اخلاق در جامعه ایرانی پرسش دقیق و صحیحی نیست. وی از دو نگاه به وضعیت کنونی اخلاق در جامعه ایرانی سخن گفت: نگاهی که در چارچوب ایرانگرایی یا شیعهگرایی، جامعه ایران را جامعه ای کمال یافته ارزیابی میکند و ایرانیان را مردمانی فهیم و بافرهنگ و با اخلاق تلقی میکند. در مقابل، نگاهی که جامعه ایرانی را دچار بحران اخلاقی قلمداد میکند. دکتر کلاهی ضمن تأکید بر پرهیز از هر نوع برچسب زنی به جامعه، جامعه ما را بیشتر دچار هراس اخلاق ارزیابی کرد تا بحران اخلاقی. با این حال، عدم اجماع در مورد وضعیت اخلاقی جامعه ایرانی را مهمترین خصیصه دانست و به دوگانههای شرقشناسانه و شرقشناسانه وارونه در ارزیابیها از وضعیت اخلاقی جامعه اشاره کرد: در این دوگانهها یا جوامع غربی به مثابه هیولا و جامعه ایران به مثابه اسطوره تلقی میشود یا بعکس؛ همچنین یا جامعه ایران در گذشته جامعهای ایدهآل و جامعه کنونی ایران در بحران اخلاقی تصویر میشود یا بعکس. دکتر کلاهی ضمن رد این دوگانهها، سؤال اصلی و اساسی را این دانست که چه فرایندهایی میتواند مقوم و تقویت کننده اخلاق در جامعه باشد. در ادامه، وی معضل کنونی جامعه ایران در حوزه اخلاق را ضعف عرصه عمومی و آلوده شدن آن به نزاعهای غیرعقلانی و همچنین ضعف گروهبندیهای اجتماعی از جمله اصناف دانست. این وضعیت سبب شده افراد جامعه نتوانند تصور کلی از جامعه داشته باشند و به جای آن درکی تودهوار و در نتیجه هراسناک از آن داشته باشند و این خود عامل غیراخلاقی عمل کردن آنها شود. بر این اساس، دکتر کلاهی مهمترین وظیفه دولت برای تقویت اخلاق در جامعه را مهیا کردن زمینه برای تقویت حوزه عمومی و افرایش گروهبندیها و اصناف در جامعه بیان کرد.
در ادامه، دکتر ذکایی در تأیید صحبتهای اقای دکتر محمدی مزایای ایجاد کلانشهرها را برشمرد و نقش کلانشهرها در ایجاد تنوع و تکثر گروهها و ایجاد پلهای ارتباطی بین این گروهها و بویژه تقویت عامگرایی به جای خاص گرایی را بیبدیل شمرد و استناد خود را نتایج یافتههای پیمایشهای سالهای گذشته در ایران دانست که همگی به طور متوسط عامگرایی تهرانیها نسبت به مردمان دیگر شهرها را 20 درصد بالاتر نشان میدهد. وی همچنین در نقد صحبتهای آقای دکتر کلاهی، علاوه بر هراس اخلاقی، شکاف اخلاقی را نیز از مسائل جامعه ما برشمرد بدین معنی که ایرانیها خود را افرادی اخلاقی میدانند اما دیگران را نه. وی همچنین مواردی چون غیرسازی و ایجاد شکافهای اجتماعی، سیاستهای فرازمینی، به رسمیت شناخته نشدن خرده فرهنگها، نبود تنوع گفتمانهای فرهنگی، نبود فضای گفتگو، و تنوع و تورم نسخههای فرهنگی را از عوامل مؤثر بر ضعف اخلاق در جامعه ایرانی برشمردند. بعلاه، ایشان عدم تعادل بین اهداف اجتماعی و وسایل اجتماعی تعبیه شده برای رسیدن به آن اهداف در جامعه ایران را از زمینههای مهم تضعیف اخلاق در جامعه برشمرد.
خبرهای مرتبط
ارسال نظرات