یادداشت علمی
۳۱ مرداد ۱۳۹۵ | ۱۲:۱۰
عرصههای اولویتدار سیاستگذاری در مدیریت روستایی
تاریخ : ٢٥ خرداد ١٣٨٨
شركت كنندگان : دکتر علی نوذرپور / دکتر مجید عبداللهی
موضوع : استراتژیک
برگزارکننده : معاونت پژوهشهای اقتصادی / گروه پژوهشی امور محلی
خلاصه
مدیریت روستایی بصورت تشکیلات رسمی در ایران از زمان پذیرش «کدخدا» به عنوان مدیر روستا در دوران مشروطیت شروع شده و پس از پشت سر گذاردن تجربیات برخاسته از اصلاحات ارضی در دهه چهل و انقلاب اسلامی در اواخر دهه پنجاه، در زمان حاضر به سازمان اجرایی جدیدی به نام «دهیاری» انجامیده است. تا پیش از سال ١٣٧٧ در تمامی اشکال مدیریت روستایی، مدیر روستا به عنوان نماینده دولت معرفی شده و بسترهای مشارکت مردمی برای انجام امور روستا فراهم نبود. پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، از سال ١٣٦١ تا ١٣٧٥ سه قانون مربوط به مدیریت روستائی تصویب شد. قانون نخست با عنوان «قانون تشکیلات شوراهای اسلامی کشوری» مصوب سال ١٣٦١، مدیریت روستائی را بر عهده نهاد جدیدی که شورای اسلامی روستا نام داشت و جانشین انجمن ده شده بود، واگذار کرد. قانون دوم که فرصت اجرا نیافت «قانون اصلاح قانون تشکیلات شوراهای اسلامی کشوری» مصوب سال ١٣٦٥ بود. تا این زمان همچنان شورای روستا فاقد بازوی اجرایی بود. در این زمان جهاد سازندگی برای حل مشکل نبود مقام اجرائی مدیریت روستائی اقدام به تشکیل «خانه های همیار روستائی» در تعدادی از روستاهای کشور کرد. بنیاد مسکن انقلاب اسلامی نیز «شورای عمران و بهسازی» و «دفتر عمران» روستائی را برای یاری شورا در زمینه اجرای طرحهای عمرانی، در روستاها تشکیل داد. در سال ١٣٧٥ قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی و انتخاب شهرداران تصویب شد. بر اساس این قانون شوراها توانستهاند برای روستا دهیار انتخاب کنند. دهیار وظیفه انجام مصوبات شورای اسلامی روستا را برعهده دارد.
دهیاریها اینک در بیش از ٢٢٠٠٠ روستا تشکیل شدهاند و در چارچوب اساسنامه، سازمان و تشکیلات مصوب ١٣٨٠ برای آنها به فعالیت در زمینههای خدماتی و عمرانی در روستاها مشغولند. دهیاری نهادی عمومی _ غیر دولتی و خودکفا است و منابع مالی مورد نیاز را خود تأمین میکند. نوپایی دهیاریها در مدیریت روستایی و ضرورت حمایت از آنها ایجاب میکند که اولویتهای سیاستگذاری در زمینه مدیریت روستایی برای تقویت نقش آنها در توسعه روستایی مورد توجه جدی قرار گیرد.
مدیریت روستایی بصورت تشکیلات رسمی در ایران از زمان پذیرش «کدخدا» به عنوان مدیر روستا در دوران مشروطیت شروع شده و پس از پشت سر گذاردن تجربیات برخاسته از اصلاحات ارضی در دهه چهل و انقلاب اسلامی در اواخر دهه پنجاه، در زمان حاضر به سازمان اجرایی جدیدی به نام «دهیاری» انجامیده است. تا پیش از سال ١٣٧٧ در تمامی اشکال مدیریت روستایی، مدیر روستا به عنوان نماینده دولت معرفی شده و بسترهای مشارکت مردمی برای انجام امور روستا فراهم نبود. پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، از سال ١٣٦١ تا ١٣٧٥ سه قانون مربوط به مدیریت روستائی تصویب شد. قانون نخست با عنوان «قانون تشکیلات شوراهای اسلامی کشوری» مصوب سال ١٣٦١، مدیریت روستائی را بر عهده نهاد جدیدی که شورای اسلامی روستا نام داشت و جانشین انجمن ده شده بود، واگذار کرد. قانون دوم که فرصت اجرا نیافت «قانون اصلاح قانون تشکیلات شوراهای اسلامی کشوری» مصوب سال ١٣٦٥ بود. تا این زمان همچنان شورای روستا فاقد بازوی اجرایی بود. در این زمان جهاد سازندگی برای حل مشکل نبود مقام اجرائی مدیریت روستائی اقدام به تشکیل «خانه های همیار روستائی» در تعدادی از روستاهای کشور کرد. بنیاد مسکن انقلاب اسلامی نیز «شورای عمران و بهسازی» و «دفتر عمران» روستائی را برای یاری شورا در زمینه اجرای طرحهای عمرانی، در روستاها تشکیل داد. در سال ١٣٧٥ قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی و انتخاب شهرداران تصویب شد. بر اساس این قانون شوراها توانستهاند برای روستا دهیار انتخاب کنند. دهیار وظیفه انجام مصوبات شورای اسلامی روستا را برعهده دارد.
دهیاریها اینک در بیش از ٢٢٠٠٠ روستا تشکیل شدهاند و در چارچوب اساسنامه، سازمان و تشکیلات مصوب ١٣٨٠ برای آنها به فعالیت در زمینههای خدماتی و عمرانی در روستاها مشغولند. دهیاری نهادی عمومی _ غیر دولتی و خودکفا است و منابع مالی مورد نیاز را خود تأمین میکند. نوپایی دهیاریها در مدیریت روستایی و ضرورت حمایت از آنها ایجاب میکند که اولویتهای سیاستگذاری در زمینه مدیریت روستایی برای تقویت نقش آنها در توسعه روستایی مورد توجه جدی قرار گیرد.
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
چرا فایل مقاله بارگذاری نشده؟