قطر در تلاش برای تبدیل شدن به قطب دیپلماسی منطقه
۱.مقدمه
پس از مرگ سلطان قابوس و تحلیل توان سیاسی عمان، قطر فرصت را برای پر کردن خلاء بازیگر میانجی که قبلا عمان آن را ایفا میکرد، مناسب دید. پیش از این مسقط در موارد متعددی نقش میانجی و رابط میان کشورهای مختلف منطقه و بازیگران بینالمللی را بر عهده داشت. هرچند قطر این مسیر را از زمان امیر سابق خود(خلیفه بن حمد آل ثانی) آغاز کرده اما به نظر میرسد در حال حاضر، شرایط جهت بهرهبرداری از این راهبرد بلند مدت برای این کشور فراهم شده است.
قطر کشوری با وسعت سرزمینی بسیار اندک است که سومین ذخیره منابع گازی جهان را در اختیار دارد. با وجود این که این کشور از نظر مولفههای سنتی قدرت جایگاه تعیین کنندهای در مناسبات بینالمللی ندارد، اما تلاش فراوانی میکند تا با ایجاد پیوندهای مختلف سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی با قدرتهای جهانی و منطقهای و گروههای تاثیر گذار بر تحولات منطقه، خود را به عنوان مدخل تعاملات سیاسی و دیپلماتیک مطرح کند. همانگونه که «نهی ابوالدهب» [۱]پژوهشگر برنامه سیاست خارجی اندیشکده بروکینگز شعبه قطر مدعی شده است: «هدف اصلی قطر ایجاد قطب دیپلماسی و گفتگو در منطقه غرب آسیا با محوریت دوحه است».
۲.سابقه قطر در میزبانی مذاکرات صلح منطقه ای
قطر سالها است که سعی میکند در مسائل منطقهای و فرامنطقهای با نقش میانجیگر سیاسی شناخته شود. به همین منظور است که با دعوت از گروهها و دولتهای درگیر بحران، در تلاش است تا مرجعی برای گفتوگو و مذاکرات دیپلماتیک فراهم آورد. در ادامه به چند نمونه از میزبانی مذاکرات دیپلماتیک این کشور در حل بحرانهای منطقهای اشاره میشود.
۲_۱. میزبانی مذاکرات برای حل بحران داخلی لبنان (۲۰۰۸)
در سال ۲۰۰۸، دوحه پس از درگیریهای خونین جناحهای لبنانی بر سر تشکیل دولت، میزبانی مذاکرات غیر رسمی حزب الله و سایر گروههای لبنانی را برعهده گرفت. خلیفه بن حمد آل ثانی سعی نمود بستری برای گفتگوهای گروههای مختلف لبنانی برای دستیابی به صلح و توافقی بلند مدت را فراهم نماید تا منجر به نزدیک شدن دیدگاههای سیاسی طرفهای لبنانی ۸ و ۱۴ مارس و تشکیل دولت در این کشور شود. [۲]
۲_۲. میزبانی مذاکرات فتح و حماس (۲۰۱۲)
قطر تلاش دارد با فراهم کردن بستر گفتگو میان گروههای مختلف فلسطینی، زمینه را برای همگرایی این نیروها فراهم نماید. توافق فتح_حماس در شهر دوحه در زمان امیر سابق قطر در سال ۲۰۱۲ شکل گرفت و بر همین اساس، قطر تا به امروز مرجعی برای پیشبرد مذاکرات فتح و حماس بوده است. شایان ذکر است همسوئی رویکرد اخوانی قطر و حماس، در شکلگیری چنین موقعیتی اثرگذار بوده است.
۲_۳. میزبانی مذاکرات دولت افغانستان و طالبان (۲۰۲۰)
مورد دیگر نقش آفرینی قطر در حل بحران افغانستان است. دور جدید مذاکرات صلح میان دولت افغانستان و گروه طالبان از ۱۲ سپتامبر ۲۰۲۰ با میانجیگری قطر در هتلی لوکس در شهر دوحه شروع شد. توجه به این مسئله ضروری است که دور جدید مذاگفتوگوها به توافق واشنگتن و طالبان درخصوص ترک افغانستان توسط نظامیان آمریکایی انجامیده است. گروهک طالبان دارای دفتری سیاسی در دوحه است که همین موضوع نشان دهنده جایگاه گروهها و جریانات سیاسی و نظامی منطقه برای دولت قطر است. [۳]
۲_۴. ایفای نقش میانجی بین ایران و آمریکا پس از شهادت سردار قاسم سلمیانی (۲۰۲۰)
یک روز پس از شهادت سردار سلیمانی، وزیر خارجه قطر(محمد بن عبدالرحمن آل ثانی) در سفری برنامه ریزی نشده راهی تهران شد. در آن شرایط حساس منطقه، این سفر نشانه انتقال پیام طرف آمریکایی به تهران قلمداد شد. البته در آن مقطع اخباری مبنی بر برخاستن پهپاد های آمریکایی از پایگاه «العدید» قطر منتشر شده بود که میتوانست دلیل موجهی برای سفر وزیر خارجه قطر باشد.
کمتر از ۱۰ روز پس از این سفر، امیر قطر (شیخ تمیم بن حمد آل ثانی) برای نخستین بار از زمان در دست گرفتن قدرت، وارد تهران شد. نکته جالب توجه در این سفر، ملاقات امیر قطر با مقامات ایرانی در تهران بلافاصله پس از حضور او در مراسم تدفین سلطان قابوس در مسقط بود. به این ترتیب، شیخ تمیم راه را برای تبدیل شدن به قطب دیپلماسی و مذاکره در منطقه غرب آسیا میان قدرتهای منطقه و گروههای مختلف فراهم میدید. تماس تلفنی وزیر خارجه قطر با همتای ایرانی خود (محمدجواد ظریف) و سفر یک روزه معاون وزیر امور خارجه ایران (سید عباس عراقچی) در آستانه سالگرد شهادت فرماندهان مقاومت و آماده باش نظامیان آمریکایی در منطقه نیز، نشانه دیگری بر جایگاه قطر به عنوان مرکز مذاکرات غیر مستقیم طرفین بحرانهای منطقه است.
۳.فرصتهای قطر برای تبدیل شدن به قطب دیپلماسی منطقه
هرچند عربستان سعودی با ایفای نقش محوری توسط قطر در مذاکرات احتمالی آینده میان دوحه و کشورهای عربی منطقه مخالف خواهد بود اما قطر تلاش دارد با استفاده از دوره ریاست جمهوری بایدن برای ترمیم موازنه قوا به نفع خود استفاده نماید. در این راستا، اختلاف نظر بایدن با ولیعهد عربستان سعودی(محمد بن سلمان) میتواند برگ برندهای برای دوحه به شمار آید که با دست گذاشتن بر آن، مقدمات پایان محاصره قطر بدون اجرای شروط 13 گانه ائتلاف عربی را فراهم نماید.
قطریها علاوه بر بهرهمندی از نگاه متمایل دولت جدید ایالات متحده، اهرمهای فشار و کارتهای بازی دیگری نیز در دست دارند که میتواند بازی را در رویارویی با آلسعود به نفع آنها تغییر دهد. عبور از دوران تنشزای محاصره که با حمایتهای گسترده ایران صورت پذیرفت، عامل برتری این کشور در مواجهه با تهدیدهای احتمالی عربستان سعودی بوده است. به همین خاطر تا زمانی که تهدید احتمالی از جانب ولیعهد سعودی متوجه این امیر نشین کوچک باشد، ارتباط و تعامل اقتصادی و سیاسی آن با جمهوری اسلامی ایران در وضعیت مطلوبی قرار خواهد داشت. قطر در مدت زمان کوتاهی پس از آغاز محاصره در سال 2017، این مسئله را به خوبی درک کرد که به متنوع سازی شرکای راهبردی در سیاست خارجی نیازمند است.
در ادامه میتوان به موارد زیر را به عنوان کارتهای بازی قطر برای ایفای نقش میانجی در بحرانهای منطقه اشاره نمود؛
۳_۱. روابط دوستانه با دولت آنکارا
۳_۲. توانایی اثرگذاری و نفوذ بر نیروهای فائز سراج در لیبی
۳_۳. قدرت نفوذ بر معارضین و تروریستهای سوریه
۳_۴. امکان جایگزینی عمان به عنوان میانجی در پروندههای مهم منطقه مانند پرونده اختلاف ایران و آمریکا
۳_۵. ظرفیت اثرگذاری بر انصارالله و ایفای نقش میانجی در مذاکرات سیاسی حل بحران بین طرفهای یمنی
۴.نتیجهگیری
تاریخ سیاست خارجی قطر نشان داده این کشور از ظرفیت بالایی برای فراهم نمودن بستر مذاکرات آشکار بین طرفهای درگیر بحران از غرب آسیا تا شمال آفریقا، برخوردار است. در این زمینه میتوان به موفقیت قطر در به سرانجام رساندن مذاکرات بین طرفهای لبنانی در سال 2008، فتح_حماس در سال 2012، طالبان_آمریکا و طالبان-دولت کابل در 2020 اشاره کرد. در شرایط کنونی و پس از تغییر در هیئت حاکمه عمان که به کاهش محسوس اعتبار این کشور در سطح منطقه و بینالملل انجامیده است، قطر تلاش دارد تواناییهای خود را در حوزه دیپلماسی پنهان نیز به آزمون بگذارد تا نقش میانجی دیپلماسی پنهان منطقهای را که سابق بر این برعهده مسقط بود، ایفا نماید. شایان ذکر است تواناییهای قطر تنها مولفه اثرگذار در گسترش نقش منطقهای این کشور نیست و دوحه نیاز دارد جایگاه جدیدش توسط دیگر بازیگران مورد شناسایی واقع شود. به نظر نمیرسد شیخنشینهای حاشیه خلیج فارس و حتی آمریکای بایدن تمایلی به تغییر پایگاه دیپلماسی پنهان خود از مسقط به دوحه داشته باشند.
[1] Noha Aboueldahab
[2] https://www.france24.com/en/20080516-hopes-high-qatar-lebanese-crisis-talks-lebanon-political-crisis
[3] https://www.aljazeera.com/news/2020/12/27/qatar-to-host-next-round-of-afghan-govt-taliban-talks-official