سیاست گردش به شرق از منظر فرصتها و تهدیدها
برخلاف باور عمومی آنچه از نام جاده ابریشم میشنویم چیزی بیش از 200 سال عمر ندارد و برخی مستشرقین این نام را برای این مسیر انتخاب کرده اند، این همان مسیری است که از منتهی الیه شرق دور و از تمدن خمرها شروع و در منتهی الیه اروپا بار شتران به زمین مینشاند، چین جدید اما با احیای این نام یک مقصود بیشتر ندارد، آن هم اینکه خود را در محور اقتصاد و سیاست جهان قرار دهد، البته هر کشوری بنا به جایگاهی که در میان سایر کشورهای جهان دارد سعی میکند تا با تعریف یک نقش جهانی برای خود به صورت هدفمند وارد معامله با سایر کشورها شود، این نقشه البته وجوه متعددی دارد و ملاحظات سیاسی، اقتصادی و امنیتی را شامل میشود، نقشه راه 25 ساله ایران و چین را باید در همین پازل دید، طرف چینی به دنبال منافع جهانی خود است، ولی این بدان معنی نیست که نمیتوان با آن معامله های راهبردی و پرمنفعتی بست.
البته پیش از اینکه به چنین معامله ای اندیشده شود باید به این سوال اساسی پاسخ داده شود که آیا کشور باید در تعامل با قدرت های فرامنطقه ای به سیاست گردش به شرق روی آورد؟ برای پاسخ به این پرسش به مزیت ها و مخاطرات این تصمیم میپردازیم؛
مزیتهای گردش به شرق
از چند منظر با توجه به خسارت های جبران ناپذیری که از سوی غرب به ایران وارد شده است گردش به شرق به نوعی جبران خسارتهای این مدت مدید را خواهد داشت؛
جمعیت بیشتر شرق کره زمین نسبت به غرب آن؛ با توجه به دو مولفه جمعیت بیشتر و همچنین رشد جمعیت بیشتر شرق نسبت به غرب به نظر میرسد در صورت تعامل با شرق بازارهای بزرگتری برای ایران در انتظار خواهد بود.
پیشی گرفتن رشد اقتصادی آسیا نسبت به اروپا؛ در سالهای گذشته رشد اقتصادی قاره آسیا از رشد اقتصادی قاره اروپا و آمریکا پیشی گرفت، این نشان از آن دارد که در آینده اقتصاد شرق پویاتر و کاراتر برای تعامل اقتصادی خواهد بود.
دارا بودن تکنولوژی های پیشرفته؛ در روزگار فعلی دیگر انحصار فناوری شکسته شده است و کشورهای شرق دسترسی های خوبی به دارایی های فناورانه دارند، همین با توجه به تحریم های غرب علیه ایران دسترسی خوبی را برای اقتصادی کشور مهیا خواهد کرد.
سیاست سلب و اقتصاد تحریم ناپذیرتر چین؛ موثر بودن سیاست تحریم علیه ایران به این بستگی دارد که چگونه آمریکا بتواند بر طرف سوم تحریم ها اثر بگذارد، از این منظر چین با توجه به سایز بالای اقتصاد و سیاست شکل گرفته تر قابلیت تحریم گریزی خوبی را برای ایران فراهم خواهد آورد.
پیگیری ایجاد زیرساختهای جهانروا از سوی چین؛ به عنوان مثال ابزار CIHPS به عنوان جایگزینی برای سوییفت آمریکایی و بانک توسعه آسیایی به عنوان جایگزین بانک جهانی همه نشان از آن دارند که چینی ها یک به یک در حال بازسازی نهادهای جهانی برای استفاده توسط ذینفعان یک جاده یک کمربند هستند.
به فهرست این مزیت ها میتوان موارد متعدد دیگری را نیز افزود ولی برای یک جمع بندی نهایی باید مخاطرات این چنین تصمیمی نیز دیده شود.
مخاطرات تعامل با چین
شاید بتوان بزرگترین مخاطره تعامل با چین را مخاطره امنیتی دانست، تعامل با چین البته مانند حرکت بر لبه ای تیز است که در عین اینکه منافعی دارد باید مراقب مخاطرات آن نیز بود، توسعه فناوری هایی مانند 5G و سامان دادن شبکه هایی از ماهواره ها و کابلهای زیردریایی در عین ایجاد زیرساختهای مالی همه در عین اینکه ایران را از محدودیت های غرب نجات میدهد ولی زمینه را برای بهره برداری های بعدی چین ایجاد خواهد کرد.
تعامل با این کشور البته یک مخاطره دیگر نیز دارد؛ همانطور که در دهه های گذشته غرب از ابزارهای مالی برای به چنگ آوردن کشورها استفاده میکرد چین نیز در برخی موارد در حال بازسازی همین ایده است.
بهره کلام
امر مهم در این میان این است که ایران بتواند جایگاه خود را در میان اقتصاد جهانی دریابد و با درک این جایگاه به میز معامله با شرق بپیوندد. شاید بتوان ایده گذرگاه جهان که در آن ایران نقطه اتصال اقتصاد جهانی و قلب تنظیم گر تجارت جهانی تلقی میشود بتواند ایده خوبی در این زمینه باشد، در این پازل حتی چین هم اگر قصد اعمال نفوذ در منطقه غرب آسیا را داشته باشد باید در تعامل با ایران و تحت سیادت ایران چنیم امری را پیش ببرد.