ارزیای اهداف، زوایا و آثار و پیامدهای راهبری طرح معامله قرن ترامپ برای حل و فصل دائمی مسئله فلسطین
مقدمه
کلید یکی تازه ترین ابتکارات برای حل و فصل مسئله فلسطین در دولت ترامپ زده شد. این ابتکار که از آن بیشتر به عنوان معامله قرن یاد میشود، از سال 2017 به صورت رسمی از نام آن در سخنان و برنامههای دولت آمریکا برای غرب آسیا بسیار یاد شده است. سند رسمی و قانونی از این برنامه منتشر نشده و همه آنچه از ابعاد و بندهای آن منتشر می گردد، بیشتر گمانه زنی نخبگان سیاسی کشورهای مختلف و اطلاعات درز کرده به رسانه ها است. گزارش روزنامه عبری زبان «یسرائیل هیوم» با استناد به یک سند وزارت خارجه رژیم صهیونیستی، آخرین روایت رسمی منتشر شده از معامله قرن است. در این روایت جدید 9 بند پیرامون ابعاد مختلف مسئله فلسطین از جمله تشکیل دولت فلسطین جدید، تخلیه زمین، غزه، شهر قدس، نیروهای مسلح فلسطین، کشورهای حامی و تأییدکننده آمده است. ارزیابی گزارش حاضر نشان میدهد که ابعاد و زوایای روایت جدید از معامله قرن بسیار بلندپروازانه و متضمن نادیده گرفتن بسیاری از حقوق بنیادین فلسطینیها است و به نظر با واقعیت های میدانی مسئله فلسطین تطابق ندارد.
به ترتیب دیوید فریدمن، جرد کوشنر، بنیامین نتانیاهو، دیانا پاول و جیسون گرین بلات در نشست نوامبر 2017
1- ارزیابی زوایای مختلف طرح معامله قرن
همانطورکه در ابتدای مقاله اشاره رفت، تا به امروز سند رسمی از ابتکار معامله قرن ادعایی دولت دونالد ترامپ منتشر نشده است. از سال 2017 همه نوع گمانهزنی از زوایای مختلف برنامه ترامپ برای حل و فصل نهایی و دائمی مسئله فلسطین منتشر شده بود. تازهترین روایت، گزارشی است که یک رسانه عبری زبان به نقل از سند درز کرده از وزارت خارجه رژیم صهیونیستی منتشر ساخت. روزنامه عبری زبان «یسرائیل هیوم» با استناد به یک سند وزارت خارجه رژیم صهیونیستی جزئیات کامل طرح صلح آمریکا برای فلسطین و رژیم صهیونیستی را فاش کرد.[1]
هماکنون این سند حاوی 9 است که احتمالاً براساس گمانهزنیها بندهای آن بسیار بیشتر خواهد بود. ارزیابی کلی از این برنامه صلح مبتنی بر بندهای این سند اخیر میآید:
بند |
موضوع |
آخرین روایت از طرح معامله قرن |
1 |
توافق |
توافقنامه سه جانبهای میان رژیم صهیونیستی، سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) و جنبش حماس امضا خواهد شد که طبق آن کشور فلسطین تحت عنوان «فلسطین جدید» در اراضی کرانه باختری و نوار غزه تشکیل میشود و شهرکهای این مناطق نیز به رژیم صهیونیستی داده خواهند شد. |
2 |
تخلیه زمین |
کانونهای شهرکسازی کماکان تحت تسلط رژیم صهیونیستی باقی خواهند ماند و شهرکهای جدا افتاده نیز به آنها ملحق خواهند شد و مساحت کانونهای شهرکی تا رسیدن به شهرکهای جداافتاده گسترش مییابد. |
3 |
قدس |
طبق این سند قدس تقسیم نخواهد شد و میان رژیم صهیونیستی و کشور فلسطین جدید مشترک میماند. ساکنان عرب از این شهر انتقال پیدا میکنند تا جزء اهالی فلسطین جدید شوند. شهرداری قدس نیز که زیر نظر رژیم صهیونیستی است، مسؤل تمام اراضی قدس به استثنای بخش آموزش خواهد شد، چراکه بخش آموزش به عهده فلسطین جدید است و فلسطین جدید به شهرداری قدس مالیات ویژه مربوط به املاک و آب پرداخت میکند. طبق این بند، به یهودیان و اعراب نیز اجازه داده نخواهد شد که خانه همدیگر را خریداری کنند و مناطق اضافی به قدس ملحق نخواهند شد تا اماکن مقدس به همین شکل امروزی خود باقی بمانند. |
4 |
غزه |
· مصر با هدف ایجاد کارخانه، فرودگاه و اماکنی برای مبادلات تجاری و کشاورزی اراضی را به فلسطین میدهد (بدون اجازه سکونت)؛ · یک اتوبان نیز بین غزه و کرانه باختری احداث خواهد شد. |
5 |
کشورهای تأییدکننده و حامی |
· آمریکا، اتحادیه اروپا، کشورهای عرب حوزه خلیج فارس |
6 |
درصد مشارکت میان کشوهای حامی |
· آمریکا ۲۰ درصد؛ اتحادیه اروپا ۱۰ درصد؛ کشورهای تولید کننده نفت حوزه خلیج فارس ۷۰ درصد. |
7 |
ارتش |
· فلسطین جدید فاقد ارتش و سلاح قوی خواهد بود، اما تجهیزات امنیتی در سطح پلیس خواهد داشت. · رژیم صهیونیستی براساس یک توافق و مشروط به پرداخت هزینه از سوی کشورهای میانهرو عربی، مسئول دفاع از فلسطین جدید در مقابل هرگونه تجاوز خارجی میشود. |
8 |
جدول زمانی و مراحل اجرا |
· حماس به طور کامل خلع سلاح شده و تسلیحات آن به مصر تحویل داده خواهد شد؛ · مرزهای نوار غزه برای تجارت جهانی از طریق گذرگاههای رژیم صهیونیستی و مصری باز و همچنین بازار غزه با کرانه باختری گشوده و همچنین این اقدام از طریق دریا انجام میشود؛ · یک سال پس از امضای توافق، انتخابات دموکراتیک در کشور فلسطین جدید برگزار میشود و هر شهروند فلسطینی میتواند برای این انتخابات کاندیدا شود؛ · یک سال پس از برگزاری انتخابات، تمامی اسیران به شکل تدریجی و در مدت سه سال آزاد میشوند؛ · در طول پنج سال، بندر دریایی و فرودگاهی برای فلسطین جدید احداث خواهد شد و تا آن زمان، فلسطینیها از فرودگاهها و بنادر رژیم صهیونیستی استفاده خواهند کرد؛ · مرزهای میان فلسطین جدید و سرزمینهای اشغالی برای عبور و مرور شهروندان و کالاها باز میماند. · یک پل معلق با ارتفاع ۳۰ متر از سطح زمین احداث و کرانه باختری و نوار غزه را به هم وصل میکند و ماموریت احداث آن به شرکتی از چین داده میشود. |
9 |
منطقه غور اردن |
دره رود اردن همچنان در دست رژیم صهیونیستی باقی خواهد ماند. |
2- ظرف زمانی طرح معامله قرن
هم اکنون عوامل و شرایطی بر روندهای سیاسی و امنیتی غرب آسیا حاکم است که پیگیری یک برنامه صلح دائمی به نفع رژیم صهیونیستی را برای آمریکا ضرورت می بخشید:
2-1- وضعیت بغرنج اردوگاه دنیای اسلام و کشورهای عرب
هماکنون با انواع نزاع ها، اختلافات سیاسی و اردوکشیها در منطقه غرب آسیا سروکار داریم که قدرت جهان اسلام و کشورهای عربی را در برابر دشمن دیرینه شان، یعنی رژیم صهیونیستی به تحلیل میبرد. در ادامه برخی از این منازعات و اختلافات فهرست خواهد شد:
- ظهور سازمانیافته گروههای تروریستی در کشورهای غرب آسیا (داعش)؛
- تحولات بیدار اسلامی و دومینوی سقوط در کشورهای عربی؛
- اختلافات ائتلاف عربی (عربستان، امارات، بحرین و مصر) علیه ائتلاف اخوانی (ترکیه، قطر و الجزایر)؛
- بحران قطر با قطع روابط و محاصره توسط چهار کشور عربستان، بحرین، امارات و مصر؛
- ائتلاف عربی علیه جبهه مقاومت (ایران، سوریه، یمن، لبنان، عراق، فلسطین)؛
- بحران سوریه (کاهش قدرت دولت مرکزی، از کنترل خارج شدن مناطق وسیعی از کشور، حضور نیروهای خارجی)؛
- وضعیت آشفته امنیتی عراق؛
- لبنان (ضعفهای سیاسی دائمی در تشکیل دولت)؛
- بحران یمن (تضیف قدرت نظامی) و اردوکشیهای ائتلاف عربی به رهبری عربستان؛
- مسائل داخلی (انتخابات، کودتا و مسئله کردها) و خارجی ترکیه (اشغال خاک سوریه و تحریمهای آمریکا)؛
- کاهش قدرت مصر (سقوط حسنی مبارک و کودتا علیه محمد مرسی)؛
- درگیری فلسطینی – فلسطینی (وجود تنش سیاسی میان خود نیروهای فلسطینی و همکاری تشکیلات خودگردان با رژیم صهیونیستی برعلیه جهادگران و اسلامگرایان)؛
- وضعیت ایران (بازگشت تحریمها و احتمال کاهش قدرت حمایتی آن)؛
- تحولات اخیر در کشورهای شمال آفریقا (لیبی، الجزایر و سودان).
این تحولات و وضعیت بغرنج کشورهای عربی و مسلمان منطقه غرب آسیا از سال 2011، فرصت استثنایی به رژیم صهیونیستی و آمریکا برای خاتمه دهی به مشکل فلسطین به وجود آورده است.
2-2- کاهش قدرت بازدارندگی رژیم صهیونیستی
کاهش قدرت بازدارندگی رژیم صهیونیستی عامل مهم دیگر در تسریع روند اتخاذ یک برنامه جامع صلح برای حل و فصل منازعه است. قدرت این رژیم از جنگ 33 روزه که با پذیرش آتش بس مجبور به عقب نشینی از خاک لبنان شد، هر روز بیشتر از گذشته تحلیل رفته است. جنگ اخیر سه روزه این رژیم در غزه آخرین نمود عینی کاهش قدرت بازدارندگی رژیم صهیونیستی به شمار می آید که حملات موشکی جهاد اسلامی و حماس اجازه تداوم حملات را به سران تلآویو نداد. هم اکنون موشکهای زیادی در سیلوهای مخفی حزب الله (بین 120 تا 140 هزار موشک و راکت[2])، حماس (حدود 8 هزار)، جهاد اسلامی (حدود 9 هزار) انبار شده است. جنگ اخیر نشان داد که قدرت آتش حماس و جهاد اسلامی (با توجه به شلیک روزانه 200 موشک و راکت) نیز بسیار افزایش یافته است.
2-3- دولت آمریکا
دولت ترامپ نقش محوری در پیشبرد معامله قرن و صلح بین رژیم
صهیونیستی و فلسطین دارد. در اینجا سه مؤلفه روحیات شخصی رئیس جمهور، تیم سه نفره
پیرامون وی و لابی صهیونیستی در آمریکا به عنوان موتور محرکه این برنامه عمل میکنند.
از زمان رویکار آمدن دونالد ترامپ، یک تیم سه نفره اصلی (اگرچه این تعداد بسیار
بیشتر است) در پیشبرد معامله قرن در دولت وی نقش اساسی ایفاء میکنند. این سه نفر
با توجه زمینه فکری، نژادی و مذهبی حامی رژیم صهیونیستی در دولت فعلی آمریکا به
شمار میآیند. این سه نفر عبارتند از:
- جرد کوشنر (داماد یهودی ترامپ و مشاور ارشد وی)
- جیسون گرینبلات (نماینده رئیس جمهور آمریکا در روند صلح غرب آسیا)
- دیوید فریدمن (سفیر یهودی واشنگتن در رژیم صهیونیستی)
3- اهداف معامله قرن ترامپ
آمریکا متحد اصلی رژیم صهیونیستی از زمان تشکیل آن دغدغه تضمین بقاء و استقلال را داشتهاند. هریک از روسای جمهور آمریکا برای حل و فصل مسئله فلسطین برنامه مشخص و معینی در دستورکار داشته اند.
- تضمین بقای رژیم صهیونیستی
- قدرت بازیگری و فراگیری نقش رژیم صهیونیستی
- پاک کردن صورت مسئله فلسطین
- تأمین صلح و امنیت رژیم صهیونیستی: رژیم صهیونیستی از زمان آغاز تأسیس تا به امروز جنگ های کلاسیک و نیز جنگها و درگیریهای متعددی را تجربه کرده است. بی تردید این منازعات رژیم صهیونیستی را از یک روند توسعه سیاسی و نظامی و نیز اقتصادی باز خواهد داشت.
- فشار به ایران: پیگیری پروژه ایران خطرناکتر از رژیم صهیونیستی، هدف دیگر برنامه معامله قرن به شمار میآید. این ابتکار تلاش دارد توان کشورهای منطقه را برعلیه ایران بسیج کند و به زعم آنها باید بحران غیر ضرور هراس اعراب از رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا خاتمه بیابد.
4- آثار معامله قرن در صحنه نبرد فلسطینی- رژیم صهیونیستی
تحقق معامله قرن دارای آثار و پیامدهای مختلف سیاسی روانی و فرهنگی اقتصادی است، اما به هر جهت، مهمترین بعد قضیه، وجه کلان سیاسی –نظامی، یعنی تضمین امنیت و بقای رژیم صهیونیستی و حل و فصل مسئله فلسطین و عادی سازی رابطه رژیم صهیونیستی با محیط پیرامون در غرب آسیا است.
وضعیت شهر بیت المقدس و ابودیس و کنترلهای موجود
4-1- وجه سیاسی – امنیتی در مسئله فلسطین
حل و فصل مسئله فلسطین مطابق با چارچوب ابتکار طرح فوق دارای جوانب و پیامدهای زیر است:
4-1-1- وضعیت سرزمینها و شهرک سازیها
· بین المقدس:
شاید یکی از ابعاد اصلی معامله قرن، تغییر مختصات شهر بین المقدس باشد که شرح آن در ادامه می آید:
- رژیم صهیونیستی اکنون تنها کنترل کامل بیت المقدس غربی را در اختیار دارد،
- قدس به پایتخت دائمی رژیم صهیونیستی تبدیل خواهد شد؛
- شهرکسازیهای رژیم صهیونیستی در شرق بیت المقدس به این شهر الحاق خواهند شد؛
- پایتخت فلسطین به شهر ابودیس در چهار کیلومتری شرق بین المقدس انتقال پیدا میکند و فلسطینی ها با گذرگاهی تنها حق عبادت را خواهند داشت؛
فلسطینی های ساکن شرق بیت المقدس با توجه به الحاق جمعیت شهرک نشین شرق بین المقدس به این شهر عملاً شانس چندانی برای انتخابات شهرداری نخواهند داشت.
· توسعه طبیعی شهرک سازیها:
شهرک سازیهای رژیم صهیونیستی روند توسعه طبیعی خود را طی میکند، این به معنای آن است که هرچند شهرک جدیدی در کرانه باختری احداث نخواهد شد، اما رشد طبیعی آنها مطابق با رشد جمیعت و مؤلفه های دیگر ادامه خواهد یافت.
· اتصال شهرکها:
مناطق تمرکز شهرکسازیهای قبلی صورت پذیرفته در کرانه باختری به یکدیگر متصل خواهند شد. البته امکان تخلیه شهرک های پراکنده و منفرد برای اتصال استانها و شهرهای کرانه باختری فراهم میگردد.
· دره رود اردن:
دره رود اردن اهمیت سوق الجیشی برای رژیم صهیونیستی دارد و در چارچوب مفاد طرح معامله قرن در دست این رژیم باقی میماند. هرچند امکان ارتباط بین دولت فلسطین جدید و اردن با گذرگاه هایی به وجود میآید، اما رژیم صهیونیستی محدودیت با کنترل دره اردن، عملاً فلسطین را محاصره کامل خود قرار میدهد.
· بزرگراه 90:
مطابق با چارچوب معامله قرن، کنترل بزرگراه 90 در دره رود اردن اختیار رژیم صهیونیستی خواهد بود و فلسطینی تنها اجازه استفاده از آن را با شرایطی خواهند داشت.
4-1-2- نادیده گرفتن وضعیت پناهندگان و آوارهگان فلسطینی:
طرح صلح دونالد ترامپ متضمن بازگشت آوارهگان به سرزمین و موطن اصلی خود و حتی به غزه و کرانه باختری نیست. مهمترین بعد سیاسی و امنیتی این راهحل جدید، عدم بازگشت پناهندگان و آوارهگان فلسطینی با جمعیت بالغ بر 5 الی 6 میلیون نفر در کشورهای عربی اطراف است.
4-1-3- حکومت مصنوعی فلسطین جدید
حکومت فلسطین جدید به رغم چارچوب این معامله برای حل و فصل دائمی مشکل آن، حکومتی طبیعی به لحاظ ژئوپلیتیکی، جمعیتی و سیاسی- امنیتی نخواهد بود. این حکومت مصنوعی و به لحاظ نظامی تحت الحمایه رژیم صهیونیستی خواهد شد، زیرا از تشکیل ارتش به عنوان عنصر حیاتی ملت – کشور مدرن محروم خواهد ماند. جمعیت آن پارهپاره در کشورهای مختلف منطقه پراکنده می شوند. همچنین دو پاره اصلی جمعیتی آن در غزه و کرانه باختری ارتباط طبیعی با یکدیگر ندارند. اتصال دو سرزمین اصلی فلسطین جدید با یک پل با ارتقاع 30 متری از زمین، نمیتواند دغدغه های امنیتی و سیاسی یک کشور را حل کند. علاوه بر این، دچار گسستهای هویتی و روانی و فقدان خاطرات مشترک از این فلسطین جدید به شمار میآیند. اعطای سرزمینی از سوی مصر به فلسطین جدید بدون اجازه سکونت و اقامت دائمی نیز خود بر پیچیدگی و غیرطبیعی بودن این سازوکار می افزاید. همه این عوامل یک دولت فلسطینی مصنوعی در آینده شکل خواهد داد.
5- آثار ناشی از اجرای معامله قرن برای کشورهای غرب آسیا
اجرای معامله قرن نبعات مثبت و منفی امنیتی برای کشورهای غرب آسیا در پی دارد. برخی از این آثار و پیامدها در بخش قبلی بررسی شد، اما در این بحث کشورهای زیر از این ابتکار صلح متأثر خواهند شد:
5-1- مصر
مصر بعد از رژیم صهیونیستی بیشترین مزایای سیاسی و اقتصادی از معامله قرن را نصیب خواهد برد.
- جنگ علیه تروریسم تروریسم در شمال شرقی سینا
- تداوم دریافت کمکهای مالی و نظامی آمریکا
- مزایای اقتصادی
5-2- اردن
هرچند ابزارهای تشویقی اقتصادی متعددی برای اردن در این طرح پیشنهاد شده است (از جمله دریافت کمک مالی برای پذیرش پناهندگان)، اما این کشور تبعات منفی بسیاری را از اجرای معامله احتمالی قرن متحمل خواهد گردید که عبارتند از:
- لاینحل ماندن مسئله آوارهگان و پناهندگان فلسطینی
- لغو تولیت اردن بر مسجد الاقصی
- بیداری اسلامی و احتمال توسعه اعتراضات فلسطینیها.
5-3- سوریه
سوریه را به دلایل زیر باید در فهرست کشورهای تأثیرپذیر بسیار منفی از طرح معامله قرن به شمار آورد.
- لاینحل ماندن مسئله جولان
- افزایش فشارها از سوی ایالات متحده
5-4- عربستان سعودی
معامله قرن به دلایل زیر، دارای مزایای سیاسی و اقتصادی بسیاری برای عربستان است:
- ابتکار معامله به عربستان سعودی برای خروج از انزوای سیاسی بینالمللی پس از قتل جمال خاشقچی کمک میکند.
- مقامات عربستان سعودی با یافتن متحدی قدرتمند جدیدی نظیر رژیم صهیونیستی در جبهه یمن با قدرت و انگیزه سیاسی بیشتر وارد خواهند شد.
- به رغم اعطای کمکهای مالی در راه اجرای این پروژه، با رفع نگرانی امنیتی در شمال این کشور، رهبران آن را در پیشبرد پروژه های بلندپروازانه 2030 و نئوم جدیتر خواهد ساخت.
5-5- لبنان
لبنان در معرض بحران شدید اقتصادی قرار دارد، اما به دلایل بسیاری از این توافق تأثیر منفی خواهد پذیرفت. معامله قرن به لحاظ دموگرافيک، ترکیب جمعیتی لبنان را با پذیرش دائمی پناهندگان فلسطینی به مخاطره خواهد انداخت و توزانی نسبی برقرار شده فعلی را به چالش خواهد کشید. همچنین معامله قرن رژیم صهیونیستی را از نگرانیهای امنیتی احتمالی در جبهه جنوبی (غزه، مصر و عربستان و سایر کشورهای عربی) و شرقی (کرانه باختری و اردن) میرهاند و تمرکز توجه به مبارزه با نگرانیهای امنیتی در جبهه شمال (حزبالله، لبنان، سوریه و ایران) میکند.
5-6- وضعیت ایران در معامله قرن
اصولاً هیچگونه نقشی برای ایران در معامله قرن دیده نشده است. پیگیری سازوکار سازشکارانه معامله قرن، با توجه به نگرش آشتیناپذیر ایران بر مسئله فلسطین با رژیم صهیونیستی از زمان انقلاب اسلامی، متضمن پیامدهای منفی برای این کشور است. اساساً انگیزه کشورهای حامی اصلی پیشبرد معامله قرن متمرکز ساختن همه توجهات به مقابله با ایران است. همچنین معامله قرن حضور ایران در غزه را از بین میبرد. ایران هماکنون در دو جبهه شمالی (لبنان و سوریه) و جبهه جنوبی (غزه با حماس و جهاد اسلامی) برعلیه منافع و علایق سیاسی – امنیتی رژیم صهیونیستی عمل میکند. اما معامله قرن منطقه غزه را با خلع سلاح حماس و جهاد اسلامی به منطقه امن رژیم صهیونیستی بدل و اولویت اصلی رژیم صهیونیستی را جبهه شمالی مقاومت میکند. اگر بخواهیم به شکل صریحتر آثار تحقق معامله قرن را برای ایران ذکر کنیم، به موارد زیر میتوان اشاره داشت:
- تضعیف و انزوای ایران در منطقه؛
- ائتلافسازی علیه جبهه مقاومت؛
- تشدید فشارهای اقتصادی.
ارزیابی نهایی
آنچه از معامله قرن بر میآید، آن است که زیاد توافقی دو طرفه نیست، بلکه نوعی گرایش قدرت آمریکا و همراه با آن رژیم صهیونیستی و تلاش برای تحمیل یک معادله جدید به منطقه است. شکست سیاست خارجی امریکا در پیشبرد یک برنامه جامع در غرب آسیا از جمله طرح خاورمیانه بزرگ (2004) دولت جرج بوش در شکل دهی به این ابتکار جدید نقش داشته است. ایالات متحده و رژیم صهیونیستی احتمالاً به موفقیتهایی در منطقه دست خواهند یافت، اما فشار بر فلسطینیها حفظ خواهد شد. انتظار میرود که رژیمهای عربی برای عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی، در عوض حمایت اقتصادی از فلسطینیان وارد این معامله شوند. این توافق جدید به احتمال زیاد منجر به تشدید تنشهای نظامی منطقهای خواهد شد. همچنین معامله قرن منافع استراتژیک کشورهای مهمی را که نقش برای آنها در این برنامه تعریف نشده است، از جمله، ایران، روسیه و ترکیه تحت تأثیر قرار میدهد. در پایان باید گفت که هرچند موفقیت معامله قرن، انزوای ایران و تسریع بخش فشار حداکثری آمریکا، کشورهای مرتجع عربی و نیز رژیم صهیونیستی را بر علیه آن در پی دارد، اما با توجه نارضیایی مردم و جبهه مقاومت، این ابتکار به مانند طرحهای ناموفق آمریکا در غرب آسیا، می تواند فرصتی استراتژیک برای تقویت دیپلماسی عمومی انقلاب اسلامی، جبهه مقاومت و بسیج مردمی در کشورهای اسلامی بر علیه رژیم صهیونیستی به شمار می آید. به عبارت بهتر، این طرح در صورت برنامه ریزی بهینه، فرصتی برای قدرتمندسازی هرچه بیشتر کشور و افزایش دایره نفوذ منطقه ای آن به شمار می آید.