تجارت منطقهای و بهره گیری از ظرفیتهای شبکه حمل و نقل
با وزن گیری عامل تجارت به عنوان یکی از مهمترین مولفههای تصمیم ساز در سیاست خارجی قدرتهای منطقه ای، نظمهای امنیتی مناطق از صورت بندی ائتلافهای تجاری متاثر شده اند. تجارت ضمن تامین نیازهای اقتصادی میتوان به عنوان یکی از ارکان تقویت قدرت ملی جهت تاثیرگذاری بر تحولات و معادلات امنیتی و سیاسی محسوب شود. بازیگرانی که از منابع مالی غنی برخوردار هستند میتوانند نخبگان و ملتهای مناطق مختلف را تحت نفوذ خود قرار دهند. تقویت مزیتهای تجاری و قرار گرفتن در مسیر صدور کالا و خدمات در منطقه و فراتر از منطقه یکی از حوزههای جدید رقابت محسوب میشود. اکنون تجارت منطقهای به یکی از مهمترین ابزارهای نفوذ و تاثیرگذاری بر دیگر کشورها تبدیل شده است و وزن بالایی در ائتلاف سازیهای منطقهای دارد. اکنون کالاها و خدمات مانند سربازانی بدون سلاح میتوانند مناطق مختلف را به تسخیر خود درآورند. تجارت منطقهای ضمن تقویت قدرت مادی کشورها به ارتقای وجهه و پرستیژ منطقهای آنها نیز کمک میکند. آنچه به عنوان قدرت نرم به مثابه ابزاری به منظور تاثیرگذاری بر ادراک سایر ملتها از آن نام برده میشود از طریق تجارت به دست میآید.
"ایران منطقه ای" مفهومی است که توسط برخی نخبگان سیاسی استفاده میشود و به اولویت منطقه به عنوان مهمترین محیط کنش ورزی راهبردی اشاره دارد. جغرافیا و ظرفیتهای صنعتی و انسانی جمهوری اسلامی ایران بیانگر وجود بستر مناسب جهت قرار گرفتن کشور در جمع بازیگران اقتصادی منطقه است. از گذشتههای دور سرزمین ایران چهارراه انتقال کالا و محل عبور بازرگانان بوده است. با آغاز قرن چهارده شمسی و پیدایش نفت، منبع درآمد مطمئنی به دست دولتها رسید و این امر ضمن بسط فضای رانت و فساد اداری به کم توجهی به ظرفیتهای تجاری کشور دامن زد. کم توجهی به کریدورهای منطقهای ریشه در کم توجهی به تجارت خارجی به عنوان مهمترین منبع تامین درآمدهای ملی دارد. صادرات نفت از طریق خطوط دریایی سبب شده است تا غفلت از بهره گیری از کریدورهای منطقهای در دستگاه محاسبات سیاست خارجی استمرار پیدا کند.
کریدورهای مطرح در مرزهای پیرامونی جمهوری اسلامی ایران از سه ویژگی اساسی برخوردار هستند. ویژگی اول رویکرد برون گرایانه و فرامنطقهای بودن منطق احداث است. اغلب کریدورها با توجه به نیازهای قدرتهای شرقی و غربی جهت انتقال کالا و انرژی تاسیس شده اند. ویژگی دوم اهداف سیاسی است که دلیل اصلی ایجاد کریدورها هستند. کریدور آی مک (IMEC) با همکاری اعراب حاشیه خلیج فارس جهت تقویت پیوندهای اقتصادی و فرهنگی رژیم صهیونیستی با جهان اسلام در حال پیگیری است. ویژگی سوم استفاده از سیاست "همه منهای ایران" به عنوان یکی دیگر از تفکراتی است که در طراحی کریدورها در منطقه غرب آسیا دنبال میشود. در قالب ویژگی سوم که سیاستی آمریکایی- صهیونیستی است تضعیف وزن راهبردی و ژئوپلتیکی ایران و محور مقاومت از طریق عدم گذر کریدورها از خاک ایران پیگیری میشود. انزوا و تنهایی استراتژیک جمهوری اسلامی ایران هدفی است که جهت مقابله با محور مقاومت در اشکال مختلف سیاسی، اقتصادی و انرژی دنبال میشود.
کریدورها بستر تقویت همکاریهای تجاری و همگراییهای انرژی و امنیتی هستند که میتوانند زمینه ائتلافهای منطقهای و فرامنطقهای را در جهت دست یابی به ادراک مشترک از تهدیدات و منافع چندجانبه فراهم سازند. اگر در یک تعریف مضیق سیاست منطقهای را در ائتلاف سازی بر علیه تهدیدات مشترک خلاصه کنیم کریدورها میتوانند ابزاری جهت همگرایی اقتصادی و متعاقب ان همکاریهای امنیتی تلفی شوند. به عنوان مثال کریدوری که چینیها به دنبال دستیابی به اروپا از طریق کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس هستند سبب میشود تا ضمن تقویت منابع اقتصادی اعراب به تقویت ثبات امنیتی در خلیج فارس و دریای سرخ به نفع طرفین بینجامد. دالان زنگزور برای آذربایجان و ترکیه میتواند به تقویت اتحاد ترک زبانان منطقه منتهی شود و تا ضلع شرقی دریای خزر امتداد یابد.
در نظم جدید امنیتی در منطقه تاکتیکهای حمایتی سخت افزاری فارغ از تقویت پیوندهای تجاری و اقتصادی نمیتواند به ثیات بلند مدت ائتلافها بینجامد. همانگونه که رژیم صهیونیستی به دنبال تقویت کریدورهای دریای عمان تا بندر ایلات است محور مقاومت نیز باید کریدورهای ائتلاف خود را بسازد تا از روندهای تجاری در منطقه بازنماند. روندهای تجاری وابسته به کریدورهای منطقهای امری است که تاکنون در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران جایگاه بالایی را نداشته و سبب شده است تا در سیاست خارجی نگاههای کلاسیک نظامی همچنان به عنوان رویکرد غالب در مواجهه با رژیم صهیونیستی و آمریکا نقش پررنگی را ایفا کنند. آنچه در قالب دیپلماسی اقتصادی محور مقاومت پیگیری میشود فارغ از بهره گیری و ایجاد کریدورهای منطقهای امری دشوار خواهد بود. کاهش فشارهای تحریمی بر علیه محور مقاومت و تقویت تجارت بین اعضای محور مقاومت با استفاده از کریدوری از دریای سرخ تا مدیترانه امکان پذیر است.
با تحقق کریدور چندمنظوره محور مقاومت در شبکه نظم امنیتی غرب آسیا ضمن هم افزایی ظرفیتهای مادی و معنوی اعضا در تعامل با یکدیگر، بازدارندگی منطقهای جمهوری اسلامی ایران افزایش پیدا میکند و سطح آسیب پذیری امنیتی با توجه به بهره گیری از منابع شبکه نظم منطقهای مانند بهره گیری از سایر کریدورها کاهش مییابد. این مهم با تغییر در تفکر راهبردی منطقهای نزد نخبگان سیاست خارجی و جایابی جایگاه کریدورها در مغزافزار سیاست خارجی در حمایت از محور مقاومت امکان پذیر است. با امنیتی شدن حوزههای موضوعی مختلف در منطقه غرب آسیا لزوم تنوع بخشی به اهرمهای موجود در جعبه ابزار سیاست خارجی جهت بسط کارامدتر نفوذ منطقهای به امری کاملا محسوس و ضروری تبدیل شده است.