نظام تجارت جهانی و نظریه استثنای فرهنگی
در حلقههای تجارت، بحث بر سر این سؤال است که آیا کالاهای فرهنگی با دیگر کالاها تفاوت دارند؟ اگر چنین است پس میتوان کالاهای فرهنگی را در موافقتنامههای تجاری جای داد و نوعی حمایت از صنعت فرهنگی داخلی را مجاز ساخت؛ درست همانطوریکه قوانین قرنطینه، ورود گیاهان و حیوانات بیماریزا را ممنوع میکنند، حمایتگرایی فرهنگی نیز بهدنبال محافظت از عفونت حاصل از تأثیرات فرهنگی خارجی است. به همین دلیل بسیاری از کشورها ازجمله فرانسه و کانادا بهشدت از وجود یک استثنای فرهنگی در معاهدات تجاری تأثیرگذار بر این کشورها دفاع کردهاند؛ زیرا از تفوق فرهنگی ایالات متحده آمریکا میترسند. کشورهای دیگر مانند استرالیا، قوانینی بر ایستگاههای رادیو و تلویزیون تحمیل نمودهاند که به موجب آن، باید میزان حداقلی از مواد تولیدی محلی را در برنامههای خود جای دهند. در این میان، برخی با هرگونه دستکاری بازار بههرنحوی مخالف هستند و آن را برخلاف آزادیهای بشری و انتخاب مصرفکنندگان میدانند. اما درنهایت یونسکو برای حفظ تنوع فرهنگی، سیاست حمایتگرایی از فرهنگها توسط کشورهای مختلف را توصیه و برنامههای خود را در این راستا تنظیم کرده است. در مذاکرات سازمان تجارت جهانی (WTO) در سال ١٩٩٤ نیز تصمیم گرفته شد محصولات فرهنگی از شمول قوانین تجارت آزاد جهانی مستثنی شوند. در اجلاس این سازمان، این مسئله مورد تأکید قرار گرفت که تنها سیاستهای فرهنگی مناسب میتواند ضامن حفظ تنوع خلاق ما در مقابل خطر یکسانسازی فرهنگها باشد.
گرچه این رویکردهای مجامع جهانی بسیار به جا و مهم تلقی شوند، ولی واقعیتهای جهانی حکایت از آن دارد که این اقدامات به تنهایی مشکل به خطر افتادن زیستبومهای فرهنگی در کشورهای مختلف را چاره نمیکنند و ضرورت دارد جوامعی که معتقد هستند ارزشها و دستاوردهای فرهنگی آنها سزاوار پاسداشت و گسترش بیشتر میباشد، دست به کوششی عظیم بزنند. به همین دلیل امروزه تلاشها و دلمشغولیهای دولتها بهنحویکه تاکنون در مدیریت فرهنگی سابقه نداشته، در حال پیشرفت است و برای همة کشورها محقق شده است که ارائه و استحکام فرهنگشان در صدر مهمترین امور قرار دارد. همة کشورها ناگزیرند نظامهایی را حفظ کنند که برای عاملان این نظامها، علاوه بر برآوردن توقعات شهروندان، پاسخگوی چالشهای بینالمللیگرایی و تنشهای فرهنگی در عصر کمرنگ شدن مرزها باشند. در این نوشتار، شرایط نوین تأثیرگذاریهای جهانیشدن تجارت بر نظامهای فرهنگی، و وضعیت ایران در عرصة محصولات فرهنگی مورد بررسی قرار گرفته و الزاماتی که برای سیاستگذاریهای فرهنگی در شرایط کنونی (عصر انفجار فرهنگها) باید در نظر گرفته شود، بیان میشود؛ همچنین رویکرد جدی به بازاریابی فرهنگی بهعنوان عنصر کلیدی برای موفقیت در دنیای جهانگرایی مورد تأکید قرار گرفته است.