کد خبر:۲۱۱
۳۱ مرداد ۱۳۹۵ | ۱۵:۱۵

چین، گروه بیست و گذار در نظم اقتصاد جهانی

اجلاس سران گروه بیست در چهارم و پنجم سپتامبر سال ۲۰۱۶در چین برگزار خواهد شد. اگرچه چین بیان داشته است که این دوره از اجلاس می‌تواند به یکی از مثمرثمرترین اجلاس این گروه تاکنون تبدیل شود

 برای دریافت فایل  این مطلب اینجا را کلیک کنید

اجلاس سران گروه بیست در چهارم و پنجم سپتامبر سال 2016 در چین برگزار خواهد شد. اگرچه چین بیان داشته است که این دوره از اجلاس می­تواند به یکی از مثمرثمرترین اجلاس این گروه تاکنون تبدیل شود و مقامات مختلف این کشور هم تاکید نموده­­اند که تمرکز اساسی این اجلاس می­بایست بر مسائل و معضلات اقتصادی متمرکز باشد. اما واقعیت آن است که سایه مسائلی مانند منازعات دریای چین جنوبی و شرقی، چگونگی استقرار سامانه تاد در کره جنوبی و پرتاب و آزمایش موشک­های بالستیک توسط کره شمالی نیز بر این اجلاس سنگینی خواهد کرد. در ادامه تلاش می­شود تا نگاه چین به گروه بیست و تلاش این کشور برای استفاده از این سازه به عنوان یکی از اهرم­های مدیریت اقتصاد جهانی مورد بررسی قرار گیرد.

گروه بیست به عنوان یکی از محصولات نظم در حال­گذار اقتصادی تقریبا 80 درصد از حجم تجارت جهانی و  نزدیک به 70 درصد از جمعیت جهان را پوشش داده و همچنین می­تواند برای بازیگران و اقتصادهای نوظهوری مانند چین، پلتفورمی برای کسب و ایفای نقش­های جدید در روابط و سیاست بین­الملل باشد. چینی­ها به خوبی می­دانند که قاعده نویسی توسط این کشور در ابعاد و حوزه­های نظامی امری بسیار دشوار و شاید در مقطع کنونی ناممکن باشد. از اینرو حرکت به سمت حوزه­های نرم­تر به خصوص عرصه­های اقتصادی و تلاش برای فرمول­نویسی در این حوزه که می­تواند راحتر صورت گیرد، به یکی از دستورکارهای اساسی تصمیم­سازان چینی در مقطع کنونی تبدیل شده است. البته این مسئله را نباید به این معنا دانست که چینی­ها صرفا به این حوزه بسنده خواهند کرد بلکه شاید درست­تر آن باشد که بگوییم این کشور تلاش خواهد نمود تا در آینده بتواند از این اتصالات و فرمول نویسی اقتصادی، خروجی­های سیاسی و امنیتی نیز برداشت نماید..

برای فهم بهتر نگاه چین به گروه بیست و سایر نهادهای اقتصادی بین المللی،می­بایست در وهله اول فهم و ادراک چین از ساختار و نظم اقتصاد جهانی را شناخت. واقعیت آن است که از نظر بسیاری از تحلیل­گران چینی، نظم اقتصادی جهانی در حال طی کردن شرایط گذار و حرکت به سمت یک نظم جدید است. تسلط چنین برداشتی در میان نخبگان و تصمیم سازان چینی این کشور را به این مسئله رهنمون می­نماید که برنامه­ها و سیاستگذاری­های راهبردی خود را در این شرایط گذار به گونه­ای تنظیم نمایند که بتوانند از فرصت­های عجین شده و پیوند خورده با این شرایط گذار جهت افزایش نقش آفرینی بیشتر در معادلات اقتصادی بین المللی و شکل دهی به نظم اقتصادی آینده به نحو احسن استفاده نمایند. از اینرو گروه بیست که خود نیز محصول همین شرایط گذار می­باشد می­تواند به خوبی توسط چین به عنوان اهرمی برای ایفای کارویژه مدیریت اقتصاد جهانی مورد استفاده قرار گیرد. این نگاه کارکردگرایانه چین به خصوص از سال 2008 و آغاز بحران مالی و اقتصادی جهانی بیشتر در دستور کار قرار گرفت و از آن زمان تاکنون، این کشور تلاش داشته تا بهره­برداری بیشتری از این نهاد برای ایجاد چند صدایی در عرصه مدیریت کلان اقتصاد بین­الملل نماید. به بیان دیگر گروه بیست و ماهیت رفتار چین در این نهاد را می­توان به عنوان تمرینی برای شکل­دهی به نظم اقتصاد بین المللی مورد توجه قرار داد. همانگونه که در آغاز نیز تاکید شد، ادراک چین از نظم کلان اقتصاد بین الملل می­تواند سنگ­بنای تحلیلی مهمی برای چگونگی حرکت و برنامه­ریزی این کشور برای مدیریت اقتصاد بین الملل باشد. در این راستا می­توان این ادراک تصمیم­سازان چینی را اینگونه بیان داشت که نظم اقتصادی بین الملل در حال ورود به فاز سوم خود است. از نظر تحلیل­گران چینی نظم اقتصادی بین الملل در فاز اول و دوم خود بترتیب انگلستان و آمریکا محور بود و حال این نظم در حال ورود به فاز سوم خود یعنی فاز رقابت آمریکا با بازیگران و اقتصادهای نوظهور شده است. البته باید بیان داشت که این فاز از نظم و رقابت­های اقتصادی بسیار پیچیده بوده و نمی­توان قضاوت قطعی نسبت به خروجی آن بیان داشت. اما آنچه را که می­توان با قطعیت بیان داشت آن است که چینی­ها تلاش دارند تا در کوتاه­مدت و به موازات افزایش قدرت اقتصادی خود، مدیریت اقتصادی توسط غرب را به مدیریت مشترک اقتصادی شرق و غرب تغییر دهد.

در هر حال باید گفت که چینی­ها معتقدند که نظم اقتصاد جهانی در دوره گذار و بازسازی است و این مسئله فرصت مناسبی برای چین به منظور سامان­دهی به نظم اقتصاد بین­الملل می­تواند فراهم آورد. در همین راستا ایجاد نهادهایی مانند بانک سرمایه­گذاری زیرساخت آسیایی و همچنین استرتژی جاده ابریشم را نیز می­توان به عنوان یکی از سازه­ها و اهرم­های چین برای ایفای نقش فعال در این دوره بازسازی نظم اقتصادی مد نظر قرار داد. به بیان دیگر بانک سرمایه­گذاری زیرساخت آسیایی و جاده ابریشم از جمله محصولات مهم این کشور در نتیجه ادراک شرایط گذار در اقتصاد بین­الملل و تلاش برای فرمول نویسی جدید متناسب با منافع خود در این شرایط است.

مسئله مهم­ دیگری که می­توان دراین راستا مورد اشاره قرار داد آن است که همه آثار قدرت­یابی اقتصادی چین و نوع رفتار و تلاش این کشور برای ایفای نقش فعال در گروه بیست را نمی­توان منحصر به حوزه بین­الملل نمود بلکه حرکت لوکوموتیو انتظارات رو به افزایش جامعه داخلی چین و همچنین افزایش مشروعیت برای حزب کمونیست چین را نیز می­بایست در این راستا مد نظر قرار داد. ریاست و مدیریت چین در گروه بیست نشان می­دهد که دستاوردهای اقتصادی چین در طول سه دهه گذشته و مسیری که این کشور برای توسعه انتخاب کرده است، مسیر درست و موفقی بوده است و القا و تئوریزه نمودن این تصویر برای جامعه داخلی و افکار عمومی چین می­تواند مردم این کشور را تشویق نماید تا فداکاری بیشتری برای تحقق سوسیالیسمی با ویژگی­های چینی داشته باشند.  

محمد زارع
ارسال نظرات
آخرین گزارش های تحلیلی
آخرین مصاحبه ها
آخرین ویدئوها