
همکاریهای رژیم صهیونیستی با آذربایجان در حوزه انرژی، کاهش تدریجی اهمیت تنگه هرمز و راهبردهای پیش روی جمهوری اسلامی
تنگه هرمز، بهعنوان یکی از مهمترین گلوگاههای انرژی جهان، سالهاست که به دلیل موقعیت راهبردی خود، اهرمی کلیدی برای جمهوری اسلامی ایران در برابر فشارهای غرب و رژیم صهیونیستی محسوب میشود. این تنگه که روزانه میلیونها بشکه نفت و گاز مایع را به بازارهای جهانی منتقل میکند، به جمهوری اسلامی ایران امکان داده تا در معادلات ژئوپلیتیکی منطقه نقشآفرینی کند. با این حال، تحولات اخیر، بهویژه همکاریهای فزاینده انرژی و نظامی میان جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی، این اهرم را تاحدی به چالش کشیده است. بهویژه پس از تحریمهای ۲۰۲۲ علیه روسیه، آذربایجان به بازیگری کلیدی در تأمین انرژی اروپا و رژیم صهیونیستی تبدیل شده است. این همکاریها، همراه با نقش نظامی و اطلاعاتی بسیار محتمل آذربایجان با رژیم صهیونیستی در جنگ ۱۲ روزه تحمیلی علیه جمهوری اسلامی ایران، کانون توجه تصمیم گیران در جمهوری سلامی ایران را به سمت و سویی جدید میل میدهد. این یادداشت به تحلیل این تحولات پرداخته و راهبردهای جمهوری اسلامی ایران برای حفظ نفوذ ژئوپلیتیکی خود را بررسی میکند.
تحلیل
همکاریهای انرژی و کاهش وابستگی به تنگه هرمز
جمهوری آذربایجان، با ذخایر قابلتوجه نفت و گاز، بهویژه پس از تحریمهای ۲۰۲۲ علیه روسیه، به یکی از تأمینکنندگان اصلی انرژی اروپا تبدیل شده است. خط لوله باکو-تفلیس-جیهان (BTC)، که نفت خام را از طریق خاک ترکیه به بازارهای جهانی منتقل میکند، نقش مهمی در این تحول ایفا کرده است. صادرات نفت آذربایجان به اروپا در سال ۲۰۲۳ با افزایش ۴۷ درصدی به ۱۲.۸ میلیون تن رسید که این امر، وابستگی اروپا به نفت خلیج فارس را از ۴۲ درصد در سال ۲۰۲۰ به ۲۸ درصد در سال ۲۰۲۳ کاهش داد. این تغییر، از اهمیت تنگه هرمز کاسته است، آنچنان که در سال ۲۰۲۰ حدود ۳۳ درصد از ترانزیت نفت جهانی را به خود اختصاص داده بود که به ۲۷ درصد در سال ۲۰۲۳ تقلیل یافت.
رژیم صهیونیستی نیز، که پیشتر به نفت خلیج فارس وابسته بود، اکنون بخش عمدهای از نیازهای خود را از آذربایجان تأمین میکند. این رژیم، حدود ۱۶ درصد از نفت مورد نیاز خود را از طریق خط لوله BTC دریافت میکند، و وابستگی آن به منابع خلیج فارس از ۵۵ درصد در سال ۲۰۲۰ به ۱۷ درصد در سال ۲۰۲۴ کاهش یافته است. افتتاح سفارت آذربایجان در رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۲۳ و قراردادهای بلندمدت انرژی، این همکاری را تقویت کرده است. علاوه بر این، پروژههای انرژی سبز آذربایجان، مانند نیروگاه خورشیدی قرهداغ با ظرفیت ۲۳۰ مگاوات و قراردادهای تولید برق پاک با شرکت اماراتی، جایگاه این کشور را بهعنوان یک هاب انرژی برای اروپا تثبیت نموده است. پروژه کابلِ زیردریایی انرژی، که از سال ۲۰۲۲ آغاز شده، عرضه برق پاک به اروپا را افزایش داده و وابستگی به گاز خلیج فارس را کاهش داده است.
همکاریهای نظامی آشکار و پنهان
بیراه نیست اگر اذعان شود که جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران، نقطه عطفی در همکاریهای نظامی میان آذربایجان و رژیم صهیونیستی بود. این جنگ، که با حملات غافلگیرکننده رژیم صهیونیستی به فرماندهان ارشد، تأسیسات هستهای و نظامی جمهوری اسلامی ایران آغاز شد، نقش راهبردی آذربایجان را برجسته میکند. اگرچه منابع رسمی جمهوری اسلامی به صراحت، این موضوع را تأیید ننمودهاند، اما احتمال استفاده رژیم صهیونیستی از پایگاههای نظامی در آذربایجان برای عملیات اطلاعاتی و لجستیکی علیه جمهوری اسلامی ایران را رد نکردند. چراکه پایگاههای هوایی نزدیک به مرز جمهوری اسلامی ایران در آذربایجان، امکان نظارت و انجام حملات سریع را به رژیم صهیونیستی میدهد. همچنین، همکاریهای اطلاعاتی، از جمله پستهای نظارت الکترونیکی موساد در آذربایجان، میتوانست نقش مهمی در پیشبرد عملیات رژیم صهیونیستی ایفا کرده باشد.
جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به این تجاوز، بیش از ۵۵۰ موشک بالستیک و ۱۰۰۰ پهپاد به سوی رژیم صهیونیستی شلیک کرد، اما علیرغم برخورداری از توانایی قطعی، برای بستن تنگه هرمز، اقدامی نکرد. از دلایل خودداری از بستن تنگه هرمز در این جنگ تحمیلی، میتواند نگرانی از آسیب به شرکای تجاری مانند چین و هند بوده باشد.
توجه به پیامدهای ژئوپلیتیکی
همکاریهای انرژی و نظامی آذربایجان با رژیم صهیونیستی، بخشی از تلاش برای ایجاد نظمی جدید در منطقه است که هدف آن کاهش نفوذ جمهوری اسلامی ایران و تقویت جایگاه رژیم صهیونیستی است. امری که بخاطر وجود تفکر مقاومت و سد عظیمی و مستحکم جمهوری اسلامی ایران، تاکنون با شکست مواجه بوده است. ترکیه نیز، بهعنوان مسیر اصلی انتقال انرژی آذربایجان به اروپا، نقش مهمی در کاهش وابستگی به تنگه هرمز ایفا کرده است.
چین، بهعنوان بزرگترین خریدار نفت جمهوری اسلامی ایران، با میانجیگری غیرمستقیم از بسته شدن تنگه هرمز جلوگیری کرد، زیرا ۹۰ درصد صادرات نفت جمهوری اسلامی ایران به این کشور وابسته است. البته ابتکار «کمربند و راه» چین نیز با ایجاد مسیرهای جایگزین انرژی در آسیای مرکزی، وابستگی به تنگه هرمز را کاهش داده است.
با این حال، جمهوری اسلامی ایران همچنان اهرمهایی برای مقابله با این تحولات دارد. زیرساختهای انرژی کشورهای همکار با رژیم متخاصم -که بنا به ملاحظات، در اینجا از ذکر نام دقیق این زیرساختها خودداری میشود- میتواند اهدافی برای جمهوری اسلامی ایران باشند. اختلال در این زیرساختها میتواند قیمت نفت را تا ۱۵۰ دلار در هر بشکه افزایش دهد و اروپا و رژیم صهیونیستی را تحت فشار قرار دهد. این درحالی است که جمهوری اسلامی ایران به دلیل روابط اقتصادی با کشورهای دوست مانند چین و هند، نمیتواند به راحتی تنگه هرمز را ببندد، زیرا این اقدام به منافع این کشورها آسیب میرساند.
راهبردهای جمهوری اسلامی ایران برای حفظ اهرم فشار
برای حفظ نفوذ ژئوپلیتیکی خود، جمهوری اسلامی ایران میتواند راهبردهای متعددی را اتخاذ کند:
نخست؛ تقویت دیپلماسی انرژی با شرکای غیرمتخاصم مانند چین، هند و ژاپن از طریق قراردادهای بلندمدت با تخفیفهای رقابتی، میتواند وابستگی این کشورها به تنگه هرمز را حفظ کند.
دوم؛ توسعه مسیرهای صادرات انرژی، مانند خط لوله گوره-جاسک، میتواند وابستگی خود جمهوری اسلامی ایران به تنگه هرمز را کاهش دهد. این خط لوله، که امکان صادرات نفت از سواحل مکران را فراهم میکند، میتواند با افزایش ظرفیت به ۱.۵ میلیون بشکه در روز، قدرت مانور جمهوری اسلامی ایران را تقویت کند بدون آنکه بر منافع شرکای خویش آسیب وارد سازد.
سوم، تقویت توان سایبری و نظامی نامتقارن، مانند حملات سایبری به زیرساختهای انرژی رژیم صهیونیستی و کشورهای همکار با این رژیمِ متخاصم، میتواند اهرم فشار جدیدی ایجاد کند. این راهبرد، میتواند بدون بستن تنگه هرمز، فشار بر دشمنان جمهوری اسلامی ایران را افزایش دهد.
چهارم، همکاری با کشورهای آسیای مرکزی مانند ترکمنستان و قزاقستان میتواند نفوذ انرژی آذربایجان را تضعیف کند. احیای پروژههایی مانند خط لوله گاز جمهوری اسلامی ایران-ترکمنستان-هند میتواند بازارهای جدیدی برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد کند.
پنجم، دیپلماسی منطقهای با کشورهایی مانند ترکیه و امارات میتواند از همسویی کامل این کشورها با رژیم صهیونیستی جلوگیری کند. تقویت روابط با ترکیه -که مسیر اصلی انتقال انرژی آذربایجان است- میتواند بتدریج، معادلات منطقهای را به نفع جمهوری اسلامی ایران تغییر دهد.
جمعبندی
همکاریهای انرژی و محتمل نظامی میان رژیم صهیونیستی و آذربایجان، بهویژه پس از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، اهمیت تنگه هرمز را کاهش داده و اهرم فشار جمهوری اسلامی ایران را در مقایسه با گذشته، تضعیف کرده است. افزایش صادرات نفت و گاز آذربایجان به اروپا و رژیم صهیونیستی، همراه با همکاریهای نظامی قریب به یقین این کشور با تلآویو، معادلات ژئوپلیتیکی منطقه را تاحدودی تغییر داده است. با این حال، جمهوری اسلامی ایران میتواند با اتخاذ راهبردهایی مانند تقویت دیپلماسی انرژی، توسعه مسیرهای جایگزین صادرات، تقویت توان سایبری و نظامی، همکاری با کشورهای آسیای مرکزی و دیپلماسی منطقهای، نفوذ و اثرگذاری خود را حفظ نموده و ازسویی بر اهمیت نقشآفرینی تنگه هرمز در معادلات بین المللی بیافزاید. مدیریت این چالشها نیازمند دیپلماسی فعال و هوشمندانه است تا جمهوری اسلامی ایران بتواند در برابر فشارهای غرب و رژیم صهیونیستی، جایگاه راهبردی خود را حفظ کند.