مشارکت مردم و رشد تولید؛ ظرفیتها و انتظارات از نهمین رئیس جمهور (بخش دوم: درس آموختههای خارجی)
استفاده از تجارب موفق کشورهای دیگر در جلب مشارکت مردم برای افزایش تولید و رشد اقتصادی، میتواند به کاهش خطاها (ریسک ها)، تسریع در دستیابی به اهداف پیشرفت و توسعه، ارتقاء سطح دانش و فناوری، صرفه جویی در زمان و منابع، افزایش مشارکت عمومی، بهبود روشهای مدیریت و برنامه ریزی و تقویت همکاریهای بین المللی منجر شود و طیّ مسیر توسعه پایدار و رشد اقتصادی را با کارآمدی بیشتری میسّر نماید. در همین راستا، به نمونههایی از کشورهایی اشاره میشود که توانسته اند از طریق راهبردهای مشارکتی به رشد اقتصادی پایدار دست یابند:
۱-چین
شی جین پینگ با سیاستهای اقتصادی خود و برنامههای توسعهای مانند «کمربند و جاده»، توانست مشارکت گسترده مردم و شرکتها را جلب کند و اقتصاد چین را به یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان تبدیل کند. رئیس جمهور با اجرای مجموعهای از سیاستها و برنامههای اقتصادی، مشارکت گسترده مردم را در تولید و رونق اقتصادی جلب نمود.
-برنامه «کمربند و جاده»: این برنامه بزرگ زیرساختی و سرمایه گذاری، با هدف اتصال چین به کشورهای دیگر از طریق شبکههای حمل و نقل و تجاری، توانست مشارکت گسترده مردم و شرکتها را جلب کند. این برنامه، نه تنها به توسعه زیرساختهای داخلی کمک کرد، بلکه فرصتهای شغلی جدیدی نیز ایجاد نمود.
-اصلاحات اقتصادی: شی جین پینگ با اجرای اصلاحات اقتصادی، از جمله کاهش بوروکراسی و تسهیل در ایجاد کسب و کارهای جدید، محیطی مناسب برای فعالیتهای اقتصادی فراهم نمود. این اصلاحات شامل کاهش مالیاتها و حمایت از کسب و کارهای کوچک و متوسط بود.
-توسعه فناوری و نوآوری: دولت با سرمایه گذاری گسترده در حوزههای فناوری و نوآوری، از جمله هوش مصنوعی و علوم زیستی، مشارکت مردم را در این حوزهها افزایش داد. این اقدامات به رشد اقتصادی و ایجاد فرصتهای شغلی جدید کمک کرد.
-مبارزه با فقر: یکی از برنامههای موفق شی جین پینگ، مبارزه با فقر بود. دولت با اجرای برنامههای حمایتی و ایجاد فرصتهای شغلی در مناطق محروم، میلیونها نفر را از فقر نجات داده و مشارکت آنها را در اقتصاد افزایش داد.
-تقویت بازارهای داخلی: با توجه به چالشهای اقتصادی جهانی، دولت تلاش کرد تا بازارهای داخلی را تقویت کند. این اقدامات شامل افزایش مصرف داخلی و حمایت از تولیدات داخلی بود که به رونق اقتصادی کمک کرد.
-اصلاحات اقتصادی چین که در دهه ۱۹۸۰ آغاز شد، به تحولات عظیمی در اقتصاد این کشور منجر شد. استراتژی چین، اجرای سیاستهای درهای باز، جذب سرمایه گذاری خارجی، ایجاد مناطق اقتصادی ویژه و تمرکز بر توسعه فناوری و نوآوری بود که منجر به رشد سریع اقتصادی، کاهش چشمگیر فقر و تبدیل چین به یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان شد.
۲-سنگاپور
لی کوان یو با سیاستهای اقتصادی خود توانست سنگاپور را از یک کشور فقیر به یکی از پیشرفتهترین اقتصادهای جهان تبدیل کند. او با جلب مشارکت مردم در برنامههای توسعهای و ایجاد محیطی مناسب برای کسب و کار، به این موفقیت دست یافت.
-اصلاحات اقتصادی و جذب سرمایه گذاری خارجی: لی کوان یو با ایجاد محیطی مناسب برای کسب و کار و جذب سرمایه گذاری خارجی، اقتصاد سنگاپور را به یکی از پیشرفتهترین اقتصادهای جهان تبدیل نمود. او با کاهش بوروکراسی و تسهیل در ایجاد کسب و کارهای جدید، به رشد اقتصادی کمک کرد.
-توسعه زیرساخت ها: دولت، با سرمایه گذاری گسترده در زیرساختهای حمل و نقل، ارتباطات و مسکن، توانست مشارکت مردم را در پروژههای عمرانی و تولیدی جلب کند. این اقدامات به بهبود کیفیت زندگی و افزایش بهره وری کمک کرد.
-آموزش و توسعه نیروی انسانی: لی کوان یو با تمرکز بر آموزش و توسعه نیروی انسانی، نیروی کار ماهر و متخصص را برای اقتصاد سنگاپور فراهم نمود. این اقدامات شامل افزایش دسترسی به آموزش و ایجاد برنامههای آموزشی و حرفهای بود.
حمایت از نوآوری و فناوری: دولت، با حمایت از نوآوری و فناوری، توانست مشارکت مردم را در این حوزهها افزایش دهد. این اقدامات شامل ایجاد پارکهای فناوری و حمایت از استارتاپها و شرکتهای نوآور بود.
شفافیت و مبارزه با فساد: یکی از عوامل موفقیت لی کوان یو، شفافیت و مبارزه با فساد بود. او با ایجاد سیستمهای شفاف و کارآمد، توانست اعتماد مردم را جلب کند و مشارکت آنها را در اقتصاد افزایش دهد.
۳-ترکیه
رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، با اجرای مجموعهای از سیاستها و برنامههای اقتصادی، مشارکت گسترده مردم را در تولید و رونق اقتصادی جلب نمود:
-اصلاحات اقتصادی و جذب سرمایه گذاری خارجی: اردوغان با ایجاد محیطی مناسب برای کسب و کار و جذب سرمایه گذاری خارجی، توانست اقتصاد ترکیه را به یکی از اقتصادهای در حال رشد سریع تبدیل کند. او با کاهش بوروکراسی و تسهیل در ایجاد کسب و کارهای جدید، به رشد اقتصادی کمک کرد.
-توسعه زیرساختها: دولت با سرمایه گذاری گسترده در زیرساختهای حمل و نقل، ارتباطات و مسکن، مشارکت مردم را در پروژههای عمرانی و تولیدی جلب کرد. این اقدامات به بهبود کیفیت زندگی و افزایش بهره وری کمک نمود.
-حمایت از کشاورزی و تولیدات داخلی: اردوغان با حمایت از بخش کشاورزی و تولیدات داخلی، مشارکت گسترده کشاورزان و تولیدکنندگان را جلب کرد. او با ارائه تسهیلات مالی و حمایتهای دولتی، به افزایش تولیدات کشاورزی و صادرات محصولات کمک کرد.
-توسعه انرژیهای تجدیدپذیر: دولت با سرمایه گذاری در بخش انرژیهای تجدیدپذیر، مشارکت مردم را در این حوزه جلب نمود. این اقدامات شامل ایجاد نیروگاههای خورشیدی و بادی و حمایت از پروژههای انرژی پاک بود.
-مبارزه با فساد و شفافیت: یکی از عوامل موفقیت اردوغان، مبارزه با فساد و ایجاد سیستمهای شفاف بود. او با ایجاد سیستمهای کارآمد و شفاف، اعتماد مردم را جلب نمود و مشارکت آنها را در اقتصاد افزایش داد.
وی اینگونه توانست با جلب مشارکت مردم و شرکتها، اقتصاد ترکیه را به یکی از اقتصادهای در حال رشد سریع تبدیل کند.
۴-کره جنوبی
برنامه «ساماول اون دونگ» در دهه ۱۹۷۰ با هدف توسعه روستایی و افزایش تولید در کره جنوبی آغاز شد. این استراتژی، شامل جلب مشارکت روستاییان از طریق آموزش و ایجاد انگیزه برای بهبود زیرساختها و افزایش تولید کشاورزی بود که بهبود چشمگیر زیرساختهای روستایی، افزایش بهره وری کشاورزی و کاهش فقر روستایی را به همراه داشت.
۵-ژاپن
پس از جنگ جهانی دوم، ژاپن سیاستهای صنعتی و اقتصادی را برای بازسازی و رشد اقتصادی سریع اجرا کرد. در این استراتژی، دولت با همکاری نزدیک با بخش خصوصی، سرمایه گذاریهای کلان در تحقیق و توسعه و حمایت از صنایع کلیدی انجام داد. نتایج این روند، تبدیل ژاپن به یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان با صنایع پیشرفته و بهره وری بالا بود.
جمع بندی
بررسی تجارب کشورهای مختلف نشان میدهد که جلب مشارکت مردم و همکاری نزدیک بین دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی میتواند نقش مهمی در افزایش تولید و رشد اقتصادی ایفا کند. اکنون که دولت نهم جمهوری اسلامی، در آغازین روزهای کاری خویش قرار دارد، میتواند با بهره گیری از درس آموختههای تجارب خارجی و تطبیق آنها با شرایط محلی (بومی) و البته مشروط به شناخت جامع ظرفیتهای بی شمار مادی و معنوی موجود در کشور، برنامههای مؤثری برای جلب مشارکت مردم در افزایش تولید و رشد اقتصادی اجرا نماید.