انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، سناریوها و پیامدها / نشست ۱-۲
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا (2020)؛ سناریوها و پیامدها
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا همواره در حوزه افکار عمومی و نخبگی از اهمیت سیاسی بالایی برخوردار بوده است. این دور از انتخابات به دلیل افزایش تحریم های آمریکا در دوره ترامپ و پیگیری راهبرد فشار حداکثری توسط وی از اهمیت دوچندانی برخوردار است و اخبار و اطلاعات منتشر شده از آن توسط تصمیم سازان و افکار عمومی دنبال می شود. گروه روابط بین الملل پژوهشکده تحقیقات راهبردی با همکاری اندیشکده مطالعات حاکمیت و روابط بین الملل اولین نشست از سلسله نشست های هفتگی پیرامون انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را با دعوت از کارشناسان برجسته حوزه آمریکا از جمله دکتر فواد ایزدی (استاد دانشگاه تهران)؛ دکتر ابوذر گوهری مقدم (استاد دانشگاه امام صادق (ع)) و دکتر مهدی مطهری نیا (آینده پژوه و استاد دانشگاه آزاد) برگزار نمود.
در ابتدای نشست، دکتر رحیم بایزیدی، مدیر گروه روابط بین الملل پژوهشکده تحقیقات راهبردی، به نظام خاص و غیرمستقیم رای گیری در آمریکا اشارده کرد که در آن ایالت ها در اولویت قرار داشته و رئیس جمهور عملا توسط اعضای الکترال انتخاب می شود که اعضای الکترال نیز توسط مردم در روز انتخابات برگزیده می شوند. سیستم الکترال کالج در انتخاب رئیس جمهور، باعث شده تا در طول تاریخ ایالت های چرخشی، از اهمیت بیشتری در قیاس با سایر ایالت ها برخوردار باشند. به عنوان مثال در انتخابات سال 2016، حدود 94 درصد از فعالیت کمپین های تبلیغاتی دو کاندیدا در 12 ایالت چرخشی متمرکز بود. میزان اختلاف آرای احزاب در ایالت های چرخشی معمولا کمتر از 4 درصد است و لذا هر دو کاندیدا شانس پیروزی خود را در این ایالت ها زیاد می بینند.
در ادامه دکتر بایزیدی به تحولات مهمی از جمله بحران کرونا، رشد بیکاری، شاخص های بورس و اعتراضات مدنی در آمریکا اشاره کرد که منجر به ایجاد تغییرات مهمی در افکار عمومی آمریکا شده است. وی همچنین به دوقطبی حاکم بر فضای سیاسی آمریکا اشاره کرد، که می تواند بر سناریوهای انتخاباتی این کشور اثرگذار باشد. در نهایت پرسش اساسی که مطرح می شود، سناریوهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و پیامدهای جهانی و منطقه ای آن است.
دکتر فواد ایزدی در ابتدای بحث خود با اشاره به سازوکارهای تعیین ریس جمهوری در آمریکا وجود سناریوی جنجال ترامپ در پذیرش نتیجه انتخابات را مطرح کرد. ایزدی در تبیین این سناریو گفت: "در رابطه با بحث های داخلی آمریکا، طراحی ای که ترامپ در نظر دارد آن است که ممکن است در انتخابات شکست بخورد؛ اگر این امر صحیح باشد، علاقه او به ماندن در قدرت دچار چالش می شود. آقای ترامپ سیاستمدار معمولی نیست و به این امر علاقه مند است که به سمت ایجاد دعوا در انتخابات برود. به نظر می رسد آراء ترامپ از نظر عددی کمتر است ولی نکته آن است که او با رای کمتر هم می تواند در کاخ سفید باقی بماند.
به طور کل در آمریکا و بر اساس قانون اساسی، 2 روش برای ماندن در کاخ سفید است:
1. پیروزی از طریق کسب 270 آرای الکترال
2. اگر آراء الکترال به 270 نرسید، بحث به کنگره (مجلس نمایندگان) می رود و در آنجا هر ایالت 1 رای دارد. برای پیروزی، هر نامزد به حداقل 26 رای (ایالت) نیاز دارد که در حال حاضر جمهوری خواهان دارای اکثریت 26 به 23 نسبت به دموکرات ها هستند."
ایزدی با تشریح سوابق تاریخی جنجالی شدن تعیین ریاست جمهوری در آمریکا ادامه داد "پیشتر در سال 2000 نیز همین حالت روی داد و در فلوریدا اختلاف پیش آمد و انتخاب رئیس جمهور منوط به رای الکترال شد و دیوان عالی ورود پیدا کرد. در وضعیت فعلی ترامپ طوری طراحی کرده است که دیوان عالی نیز به نفع چمهوری خواهان است؛ در صورتی که به همین منوال پیش رود، در روز 13 ابان 6 قاضی منصوب روسای جمهوری خواه و 3 قاضی دموکرات قضاوت خواهند کرد؛ که تجربه نشان داده است آنها به صورت حزبی عمل خواهند کرد. در رابطه با ایالت های چرخشی نیز باید گفت که در عمل 9 ایالت هستند که در 8 ایالت از این 9 مورد، قوه مقننه ایالتی در دست جمهوری خواهان است."
استاد دانشگاه تهران با نقد سازوکارهای پرچالش و مبهم تعیین رییس جمهور در آمریکا در صورت طرح شکایت توسط هر یک از نامزدها به پستی شدن بخشی از فرآیند رای دهی مردم آمریکا اشاره کرد و افزود " نکته دیگر نیز آراء پستی است. در وضعیت کنونی انتخابات علاوه بر روش سنتی و حضوری، به دلیل کرونا و عدم حضور دموکرات ها بر سر صندوق های رای، به صورت پستی نیز صورت می گیرد که این امر ممکن است منجر به بروز اختلاف شود و باعث شده است که دیگر مفهومی به نام "شب انتخابات" بی معنا شود و جای خود را به مفهومی به نام "ماه انتخابات" داده است."
ایزدی در بخش دوم سخنان خود با اشاره به سیاست نقدهای دموکرات ها به سیاست خارجی ترامپ اضافه نمود " در رابطه با برجام نیز باید گفت که نقد تیم بایدن به ترامپ آن است که ترامپ با خروج از برجام، اهرم فشاری که آمریکا داشت را از دست داد و آمریکا با خروج از برجام نتوانست منافعی که با ماندن در برجام به دست می آورد را تامین کند. در واقع دموکرات ها معتقدند ترامپ نتوانست ایران را خوب مدیریت کند و در صورت روی کار آمدن دموکرات ها، آنها به راحتی به برجام باز نخواهند گشت و بر روی موارد نظیر "بند غروب" مذاکره خواهند کرد."
دکتر ابوذر گوهری مقدم به تشریح دو سناریویی که آمریکایی ها به آن اشاره می کنند، پرداخت. وی ضمن اشاره به تحولات روابط بین دو کشور در سطح منطقه، هر یک از دو سناریوی مطرح شده از قبیل درگیری نظامی و مذاکره را تشریح کرده و پیامدهای آن را نیز به شرح ذیل مورد بررسی قرار داد:
- سناریوی اول احتمال درگیری نظامی گسترده: در سال گذشته و پس از اتخاذ سیاست مقاومت فعال در منطقه، خطر درگیری بین طرفین افزایش پیدا کرد. اما با توجه به وضعیت فعلی، شرایط توسل ایالات متحده بعد از انتخابات چندان فراهم نیست. به عنوان مثال در سطح داخلی ترامپ نشان داده است که به دنبال کاهش درگیری های گسترده است. در سطح منطقه ای نیز، آمریکا و متحدان منطقه ای آن، نگران آن هستند که در صورت بروز درگیری گسترده، پیامدهای آن دامن آنها را نیز بگیرد و از این رو، موافق آن نیستند. اما احتمال درگیریهای محدود نظامی وجود دارد. اما از طرفی، روسای جمهور در دوره دوم خودشان دغدغه کسب رای ندارند و احتمال انجام اقدامات ماجراجویانه نیز وجود دارد. به عنوان مثال می توان گفت که در دوره بایدن احتمال مداخله گزینشی در صورت در خطر افتادن منافع حیاتی آمریکا و همچنین در دسترس بودن و میسر بودن احتمال پیروزی، وجود دارد."
- استاد دانشگاه امام صادق در تشریح سناریوی دوم افزود " سناریو دوم مذاکره است. آمریکا در دوره ترامپ دستش بازتر خواهد بود. بایدن هم می گوید به دنبال توافق گسترده با ایران است. تفاوت این دو در تاکتیکها و نحوه توافق با ایران است. بایدن می گوید ابزار من برای مهار ایران، دیپلماسی است. به نظر او برجام مهمترین ابزار کنترل جمهوری اسلامی ایران است. در دوره بایدن می توان انتظار برجام + را داشت و بایدن به برجام اوباما باز نخواهد گشت. ترامپ هم گفته است که در صورت پیروزی در انتخابات، سیاست فشار حداکثری را در پیش خواهد گرفت. او معتقد است که یا ایران پای میز مذاکره می آید و یا نارضایتی داخلی و فروپاشی اقتصادی در میان مدت و دراز مدت شکل خواهد گرفت. بنابراین واکنش جمهوری اسلامی ایران باید بازدارنده باشد و در این صورت است آمریکا نتیجه گیری خاصی نمی تواند داشته باشد. مذاکره ایران با آمریکا به هیچ وجه مطلوب نیست، چون آمریکا در حال حاضر تصور می کند ما در موضع ضعف هستیم."
دکتر گوهری مقدم با اشاره به تاثیرگذاری اندیشکده های آمریکایی بر راهبردپردازی های مقامات واشینگتن، ادراک شکل گرفته نزد این اندیشکده ها را برای جمهوری اسلامی ایران خطرناک ارزیابی نمود و در جمع بندی سخنان خود گفت: " مورد دیگر بحث نگاه و درک آمریکا از راهبرد ایران است. به دلیل نگاه دولت و حرکت آن به سمت اتخاذ سیاست صبر و انتظار، اندیشکده های آمریکایی به این نتیجه رسیده اند که ایران به فعالیت هایش در منطقه خاکستری خود پاسخ جدی ای نخواهد داد و این نگاه، احتمال توسل به جنگ محدود را افزایش می دهد. راهکار ایران در این رابطه باید، افزایش هزینه آمریکا در حوزه های مختلف، افزایش سرمایه اجتماعی و تقویت توان داخلی خود باشد."
دکتر مطهرنیا با اشاره به پارادایم های حاکم بر سیاست خارجی آمریکا در ارتباط با پارادایم سیاست خارجی ترامپ تحلیل کرد " رویکرد و پارادایم ترامپ به طور کل، پارادایم آشوب است و تاکتیک او تحریک، جاخالی و ضربه زدن است که به عنوان مثال می توان گفت که توییت های او در راستای تحریک است. رویکرد تیم ترامپ نسبت به ایران به طور کل همان فشار حداکثری است که با هدف به زانو در آوردن حریف صورت می گیرد. این امر خواسته ترامپ و تیم ضدایرانی او است که در راس آنها نیز آیت ا.. مایک قرار دارد."
استاد دانشگاه آزاد در ادامه با اشاره به تفاوت های تاکتیکی دو حزب دموکرات و جمهوری خواه گفت" به طور کل بافت متن سیاست در آمریکا، اصطکاک قدرت میان واشگنتن و نیویورک است و نیویورک نمی خواهد زیر لابی های واشینگتن باشد. اما با این حال نسبت به ایران، میان دو حزب اختلاف در تاکتیک است و رویکرد کلان یکی است. به عنوان مثال طرح ناتوی عربی را آقای اوبامای دموکرات مطرح کرد و یا بحث حقوق بشر را نیز بایدن اشاره کرد و اگرچه دموکرات ها در ادبیات با جمهوری خواهان تفاوت دارند، اما سیاست کلان در میان هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه یکی است."
دکتر مطهری نیا در ارتباط با پیگری نظم سازی جدید توسط آمریکایی ها از قبل حل اختلافات با چالشگرهای منطقه ای اعلام نمود: " آمریکایی ها همواره به دنبال کسب حداکثر قدرت و رسیدن به نظم تک قطبی بوده اند. در دوره جورج بوش پسر آمریکا به دنبال رسیدن به موقعیت تک قطبی بسیط بود. در دوره اوباما با توجه به محدودیت هایی که آمریکایی ها درگیر آن بودند آمریکایی ها به دنبال نظم تک قطبی مرکب بودند. اکنون ترامپ به دنبال یکجانبه گرایی دوره بوش پسر است." در پایان استاد آینده پژوهی دانشگاه آزاد، سناریوهای پیش روی جمهوری اسلامی ایران را شرح داد. به نظر وی این سناریوها عبارتند از "مقاومت کوبنده، مقاومت منعطف، مذاکره فعال و مذاکره فرسایشی." در پایان دکتر مطهرنیا راه حل خروج جمهوری اسلامی ایران را رویکرد ترکیبی مقاومت منعطف و مذاکره فعال دانست.