«عوامل تأثیرگذار بر اراده هند برای همکاری در چارچوب پروژه های بلندمدت با ایران (1)»
در طول دو دهه گذشته جمهوری اسلامی ایران چندین برنامه همکاری و توافقنامه با هند از جمله: برنامه همکاری با هند و روسیه در توسعه کریدور شمال جنوب، خط لوله صلح، میدان گازی فرزاد بی، پروژه همکاری در چابهار سال 201-2002 و توافقنامه همکاری 2016 ایران، هند و افغانستان در توسعه چابهار به امضا رساند که تقریباً هیچکدام به نتیجه کامل نرسید؛ آخرین نشانه شکست همکاری دو کشور اخیراً اتفاق افتاد که در نتیجه آن هند از پروژه راه آهن چابهار به زاهدان به دلیل آنچه تأخیر در عمل به تعهداتش نامیده شد؛ از این پروژه کنار گذاشته شد؛ که واکنشهای بسیاری در داخل ایران و هند و در سطح بین المللی به دنبال داشت. مسئله ای که اینجا مطرح میشود این است که باوجود منافع آشکار ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی هند در همکاری با ایران بخصوص در چابهار؛ چرا اراده و تلاش لازم برای عمل به تعهداتش ندارد؟ برای پاسخ به این پرسش از دو دسته عوامل مستقیم و غیر مستقیم می توان سخن گفت. عوامل تأثیرگذار مستقیم بر اراده هند در همکاری با ایران عبارتند از:
عدم تناسب بین اهداف ایران و هند از همکاری در چابهار
از گذشته بسیار ایران طرحهای زیادی برای توسعه چابهار داشت ولی کمبود سرمایه همواره مهمترین مشکل ایران به خصوص در دوره بعد از انقلاب اسلامی بود که با تحریمهای شدید بین المللی امکان تأمین سرمایه برای توسعه چابهار برای ما غیر ممکن بود. بنابراین ایران به همکاری با هند در چابهار تنها از زاویه تأمین سرمایه مینگرد و در مقابل اهداف ایدئولوژیک و استراتژیک خود را در همکاری با چین و پاکستان که دو دشمن اصلی هند هستند دنبال میکند.
در طرف مقابل هند برخلاف آنچه ادعا میشود قافیه تجاری را به چین در آسیای میانه و افغانستان باخته و هیچ شانسی حتی برای نزدیک شدن به چین را ندارد؛ و نگاه به ایران و همکاری با ایران در چابهار، کریدور شمال جنوب، خط لوله صلح، پروژه گازی فرزاد بی و ... را صرفاً با رویکردی استراتژیک برای دستیابی به حوزه نفوذ و رقابت با چین و پاکستان مینگرد که تنها در سایه تعامل ایران با غرب و بخصوص امریکا چنین چیزی برای هند امکان پذیر است؛ و حتی در شرایط کنونی هند ایران را در اردوگاه چین و پاکستان میبیند، دو کشوری که سختترین چالشهای ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئوکالچری را برای هند به وجود آورده بودند. بنابراین عدم تناسب اهداف دو کشور از همکاری در چابهار مانع از هم افزایی اراده دو کشور برای توسعه این بندر شده است.
عوامل داخلی هند
عوامل داخلی هند که منجر به کندی عملکرد این کشور در همکاری با ایران شدند دو دسته اند. دسته اول به جناح بندی و مواضع متفاوت در بین مقامات سیاسی هند برمیگردد. گروهی که بیشتر رویکرد اقتصادی به سیاست خارجی هند دارند، همکاری با ایران در چابهار برای دستیابی به بازار افغانستان و آسیای میانه و غیره را فاقد منطق اقتصادی میدانند و تأکید دارند به نفع هند است به جای همکاری با ایران در چابهار، به پروژه کمربند راه چین و حتی پروژه سیپک یا همان «مسیر اقتصادی چین و پاکستان» بپیوندد که با این کار هم روابط تنش آلود با پاکستان تعدیل میشود هم دسترسی به افغانستان و آسیای میانه تسهیل میشود. گروه دوم که رویکرد سیاسی و استراتژیک دارند بیشتر بر این باورند هند باید یک رویکرد بلند مدت داشته باشد و به هیچ وجه اعتمادی به پاکستان و چین و برنامه هایشان ندارند و قصد دارند در قالب چند طرح از جمله "جاده کتان"، "سیاست اتصال به آسیای مرکزی" و "کریدور شمال-جنوب" یک سیاست بلندمدت و مستقل از چین و پاکستان برای افزایش نفوذ سیاسی اقتصادی خود در منطقه و جهان دنبال کند؛ و نقطه شروع هر سه برنامه چابهار است. با این حال به نظر میرسد گروهی که رویکرد اقتصادی دارد در حال حاضر از قدرت بیشتری در هند برخوردار است.
دسته دوم موانع داخلی هند عبارت اند از: سرعت بسیار پایین و بوروکراسی سنگین هندیها که فعالیت این کشور در داخل و خارج را با مشکلات بسیاری روبرو میکند. همچنین برخلاف دولت هند که تا حدی مستقل عمل میکند شرکتهای خصوصی این کشور که بخش اصلی فعالیتهای اقتصادی این کشور را خارج از کشور مدیریت و اجرا میکنند نسبت به تحریم های ثانویه ایالات متحده بسیار محتاط هستند.
تحریم های ایالات متحده
مهمترین دلیلی که هندیها بخصوص در زمینه تأمین وسایل مورد نیاز برای تجهیز چابهار مطرح میکنند تحریمهای ایالات متحده است به نحوی که شرکت ZPMCچینی که امتیاز ساخت و تحویل این وسایل به هند را به عهده گرفته بود به دلیل تحریمها از ساخت و تحویل این وسایل امتناع میکند. تحریمها همچنین در زمینه تأمین فولاد، تعیین پیمانکار و دیگر تجهیزات مورد نیاز یکی از عوامل مهم تأخیر هند است.
مسئله دیگری که در مورد تحریم ایالات متحده وجود دارد بحث معافیت هند از تحریمهای آمریکا برای فعالیت در چابهار و همکاریهای وابسته به آن مثل راه آهن چابهار زاهدان است. اول اینکه هیچ اعلام رسمی و قابل استنادی از طرف امریکا به هند در این زمینه وجود ندارد و با بررسی که صورت گرفت مشخص شد که تنها ترانزیت هند به افغانستان (آنهم در راستای نقشی که آمریکا برای هند در افغانستان تعریف کرده است) از طریق چابهار مجاز شده است؛ و هند تحت تأثیر تحریمها در بسیاری از زمینه ها با مشکل جدی برای عمل به تعهداتش در چابهار روبرو است. در آخرین صحبتها نیز آشکارا اقدام جدی در چابهار را به بعد از انتخابات 2020 امریکا موکول کردند.
این سه عامل به صورت مستقیم عزم و اراده هندیها برای عمل به تعهداتشان را به شدت تحت تأثیر قرار داده است؛ ولی بدون شک عوامل دیگری نیز وجود دارد که به شکل غیر مستقیم هند را نسبت به عمل به تعهداتش بی میل کرده که در یادداشت بعدی توضیح داده میشود.