"ابن سیناپژوهی در غرب"
ابن سینا حلقه ارتباط شرق و غرب
دکتر علی اکبر ولایتی، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام در نشست «ابن سینا پژوهی»:
امروزه علم بسیار توسعه پیدا کرده به همین خاطر کلیت علم تفکیک ناپذیر است. اینکه برخی رشته ها را تقسیم بندی مثل تخصص یا فوق تخصص میکنند به خاطر سهولت کار است. اگر هرکسی بنا به دلایل مختلف مثل استعدادهای شخصی و یا سلیقه یک رشته را انتخاب و فقط همان رشته را مطالعه کند، ارتباط او با سایر علوم قطع می شود و بهره لازم وکاملی از علم جامع نمیبرد و این بی ارتباطی و کم ارتباطی بین متخصصین مختلف رشتههای علمی باعث میشود فایده علم برای جامعه کم شود.
ابن سینا به عنوان دانشمندی که به بسیاری از علوم واقف بود به نوعی به موضوع بین رشتهای توجه داشته است. شیخ الرئیس کسی بود که در زمان خودش که به حدود هزار سال پیش برمیگردد به بسیاری از علوم از جمله علوم اسلامی، علوم عقلی و نقلی، ریاضیات، علوم تجربی، نجوم و فلسفه مسلط بود. او در زمان خودش اولین نفری بود که باب بین رشته ای بودن را باز کرد و به نوعی نقش مهمی در آشتی دادن میان علوم و رشته های مختلف داشت.
ابن سینا اولین نفری است که موضوع مابعدالطبیعه و متافیزیک را بسیار بسط داده اگرچه ارسطو پیش از این به مابعدالطبیعه اشاره کرده بود ولی ابن سینا به شکل کاملتر و مشروح تری به آن پرداخته به طوری که الهیات مسیحیت و یهودی ها نیز از این بخش آثار او استفاده کرده است.
ابن سینا کتاب خود زندگی نامه ای دارد که در آن اشاره کرده حدود 40 بار کتاب مابعدالطبیعه ارسطو را خوانده ولی خیلی خوب آن را متوجه نشده است تا اینکه یک روز وقتی در بازار بخارا قدم می زده به اصرار یک دستفروشی کتاب اغراض مابعدالطبیعه ارسطو نوشته فارابی را می خرد و بعد از آن به موضوع مابعدالطبیعه و متافیزیک علاقه مند و متوجه آن می شود به همین دلیل می توان گفت بعد از ارسطو، فارابی معلم دوم ابن سینا بوده است. البته ابن سینا هیچ گاه معلم زنده و حضوری در مورد موضوع متافیزیک نداشته و همیشه خودش به وسیله متن و کتاب می آموخت.
مرکز تحقیقات استراتژیک قصد دارد درزمینه فلسفه اسلامی از شخصیتهای بارز اسلامی و همچنین پژوهشگران این حوزه برای نشستهای علمی دعوت کند. برنامههایی مانند ابنسیناپژوهی در این مرکز دنبالهدار است و این موضوع آغاز یک همکاری و تعامل جدید خواهد بود.
از آموس برتولوچی ابن سینا شناس، پژوهشگر و صاحب نظر در صحنه بین المللی تشکر می کنم از اینکه دعوت ما را پذیرفته و تشریف آوردند.
آموس برتولوچي، دانشيار فلسفه اسلامي و تاريخ فلسفه قرون وسطي در دانشگاه پيزاي ايتاليا در نشست ابن سيناپژوهي در غرب
اولین بار است که به ایران سفر کردم. صحبت کردن درباره ابنسینا در جایی که او زندگی میکرده کار بسیار سختی است و این سفر میسر نمیشد مگر با لطف دکتر علی اکبر ولایتی و همکارشان دکتر قاسملو. درسی که ابنسینا به ما داده این است که گفتگو بین رشتهای و بین فرهنگی ایجاد کنیم. امروزه علاوه بر طرح موضوعاتی چون روابط جهانی صلحآمیز، پیشرفت رشد، احترام به محیطزیست، عدالت و تعاملات مالی و خانواده فلسفی باید دور هم جمع شوند و به موضوعاتی مثل اخلاق مشترک توجه داشته باشند. دانته، شاعر معروف ایتالیایی برای ابن سینا بسیار احترام قائل است و از آن به عنوان حکیمی یاد میکند که تنها شخص غیرمسیحی است که در کنار ارسطو و سایر فلاسفه کلاسیک به دنیای فلسفه خدمت کرده است و در کمدی الهی خود به او اشاره کرده و در کنار افرادی چون سقراط و افلاطون از ابن سینا هم به عنوان منجی یاد کرده است.
حالا سوالی که پیش میآید این است که چرا دانته از ابن سینا یاد میکند؟ من سه پاسخ برای این سوال دارم. اول اینکه دانته فقط شاعر نیست، فیلسوف هم است، دوم اینکه ابوعلی سینا تاثیرات بسیار زیادی روی تفکرات قرون وسطایی داشته و سوم بحث متافیزیک بوعلی سینا تاثیر بسیار فراگیری در همه جا داشته و این همان موضوعی است که من میخواهم امروز درباره آن با شما صحبت کنم. وقتی عنوان «متافیزیک» به میان میآید، ناخودآگاه اذهان به سوی «ارسطو» پیش میرود و نظریات وی درباره «خدا» مرور میشود، باید بگویم، ابنسینا از جمله فلاسفهای است که دیدگاه ارسطو در «متافیزیک» را بسط داده است. این حکیم عالیقدر توانست، محتوا و ساختار مباحث ارسطو را تغییر دهد. متافیزیک یکی از مولفههای اصلی ابوعلیسینا در کتابهایش است. او این موضوع را در مرکز تولیدات و آثار خود قرار داده است. ابنسینا درباره ارتباط متافیزیک و خدا معتقد است که این بحث شبیه بحث تئولوژی و جهان اسلام است. او در همین رابطه درباره وجود خدا مشخصهها و صفات او، خلقت جهان، حاکمیت خدا در جهان و موضوعاتی از این قبیل بحث میکند. به همین دلیل هم الهیات ابن سینا نسخه دوم متافیزیک ارسطو به شمار میآید.
متافیزیک یعنی بعد از فیزیک، به عبارت دیگر متافیزیک یعنی تلاش برای فهمبودن و نبودن خدا. نظریات متافیزیک ارسطو شامل ۱۴ نظریه میشود. از نظر او خدا محرک اصلی است، در حالی که از نظر ابن سینا خدا خالق و حکمران است. به عبارت دیگر ابن سینا این دیدگاه را کاملتر و جامعتر کرده و توانسته ساختارهای ارسطو را تغییربدهد. این تغییر شکل به نوعی نوآوری او محسوب میشود و این نوآوری از نظر دانته مغفول نمانده است. «ریاضیات» در اقدامات علمی ابنسینا مخفی مانده است، و «متافیزیک» از جمله گرایشهای ابنسیناست که به خوبی در آثار قلمی وی آشکار است.
«الشِفاء» دانشنامهای درباره تمام علوم است. ارسطو یکی از منابع مورد استفاده ابنسینا بوده و همه منابع علمی وی را شامل نمیشود. وی «متافیزیک» را به یک رشته جامع و کامل تبدیل میکند و ساختار آن را تغییر میدهد. دیگر کتاب ابنسینا، «الهیات» نام دارد. وی در این اثر، بحث از «خداوند» را کاملتر از دکترین ارسطو مطرح میکند. این کتاب در جهان عربی دارای اعتبار قابل ملاحظهای است زیرا این کتاب نخستینبار در «اندلس» با کمک یک اسقف ترجمه شد. نظریه «خداوند» از منظر ابنسینا گرچه اسلامی اما عقلایی و جهان شمول است.
یکی از فلاسفهای که به شدت متاثر از نظریههای ابنسیناست «آلبرت کبیر» نام دارد. ابنسینا یکی از حکمای مهم در حوزه بینرشتهای است. وی به نجوم، ریاضیات، روانشناسی و پزشکی تسلط داشت. چرا ابوعلی سینا را ارسطوی جدید مینامند و چرا به عقیده آلبرت کبیر، ابن سینا ارسطویی است که دانستههایی بیشتر از او دارد. در آثار ابن سینا به موضوعاتی چون ریاضی، قیاس، منطق و متافیزیک پرداخته شده ولی نسبت توجه او به متافیزیک در مقایسه با سایر حوزهها قابل مقایسه نیست. به عقیده من میتوان الهیات شفا را نسخه جدید و اصیل متافیزیک نامید با این تفاوت که شفای ابن سینا سه تغییر عمده نسبت به کتاب ارسطو در فرم متافیزیک، سیستم متافیزیک و محتوای متافیزیک دارد.
ابن سینا در بخش تغییر فرم، متافیزیک را تبدیل به یک علم کامل میکند، در بخش تغییر سیستم، بوعلی سینا متافیزیک را با سایر علوم مقایسه میکند و در بخش محتوای متافیزیک هم نقش این رشته را در مقایسه با سایر رشته ها توضیح میدهد. در این مقطع بوعلی سینا توضیح میدهد که متافیزیک یک نقش بنیانگذار در مقایسه با سایر علوم دارد و میتوان گفت این رشته، اصول سایر علوم را تعیین میکند این در حالی است که ارسطو فقط به این موضوع اشاره کرده بود که متافیزیک یعنی بعد از فیزیک.
شفای ابن سینا یک موفقیت بینظیر در جهان عرب به شمار میآید و به نوعی این کتاب جایگزین متافیزیک ارسطو شد. این اثر ابن سینا به زبان لاتین در اندلس ترجمه و باعث تعامل بین جهان عرب، اسلام و مسیحیت شد. دکترین ابن سینا درباره خداوند بسیار عقلایی و جهان شمول است به همین منظور بحثهای او فقط مورد توجه مسلمانان نیست و سایر مذاهب هم به آن توجه دارند. به عنوان مثال آلبرت کبیر بسیار تحت تاثیر نوشتهها و آثار ابن سینا بوده است. او در بسیاری از آثار خود مطالبش را به ابن سینا ارجاع داده و از نظریات ابن سینا درباره متافیزیک استفاده کرده است.
ابوعلی سینا توانسته الهیات متافیزیکی را معرفی کند که مبتنی بر خرد است به همین دلیل هم همه متفکران آن را می پذیرند. نکته مهم دیگر اینکه او در رشته های دیگری چون پزشکی، روانشناسی، قیاس، فلسفه و نجوم هم کارهای بسیاری زیادی انجام داده است به همین دلیل هم می توان او را به عنوان یکی از بازیگران اصلی صحنه مطالعات بین رشته ای دانست. دانستهها و مطالب ابن سینا توانسته پلی میان غرب و شرق ایجاد کند.
نوشتههای ابوعلی سینا توانست گفتگویی میان ادیان و مذاهب مختلف به وجود بیاورد، او به وسیله گفتگو توانسته از مرزها و مشکلات بگذرد بنابراین گفتگو و توجه به مطالعات بین رشتهای درسی است که ابن سینا به ما داده و امروز وقت آن رسیده که خانواده فلسفی دورهم جمع شوند و درباره موضوعاتی مثل اخلاق مشترک، روابط جهانی صلح آمیز، پیشرفت ورشد، احترام به محیط زیست و عدالت و تعاملات مالی بحث و گفتگو کنند.