گزارش
۲۷ شهريور ۱۳۹۵ | ۰۹:۴۰
تقدیرگرایی عامیانه: ریشهها و پیامدها
تاریخ : فروردين ١٣٨٧
تهیه شده در : معاونت پژوهشهای فرهنگی و اجتماعی / گروه پژوهشهای اجتماعی
موضوع : اجتماعی
«تقدیرگرایی»[١]
از مسایل دیرینهای است که در تمام تمدنها بهصورت یک مسأله بارز مطرح
بوده و علاقه نوع انسانها به سوی آن کشیده شده است. این مسأله که آیا انسان
در انجام کارها مختار است و زور و فشاری پشت سر آن نیست و یا اینکه مجبور
است و در حقیقت عوامل مرئی و نامرئی او را به سوی هدف خاصی سوق میدهند از
قدیم الایام مورد توجه همه یا اکثریت افراد بشر بوده و هر یک از آنان در
حدود استعداد خود به تحلیل آن پرداخته است. به هر حال هر انسانی که بهرهای
از تفکر دارد، مایل است بداند که نقشه زندگی انسانها، به دست خود آنها
ترسیم میگردد و یا طراح و برنامهریز، کس دیگری است. تفسیر رایج و عوامانه
این است که دست تقدیر به عنوان یک عامل نامریی و مرموز، گریبان هر انسانی
را گرفته و از بدو تولد تا لحظه مرگ او را به همان جهتی که میخواهد هدایت
میکند و انسان خواه ناخواه، همان مسیر را طی کرده و هیچگونه حق انتخاب
ندارد. ضرب المثلهایی از قبیل «هرچه باداباد» ، «هرچه پیش آید خوش آید» ،
«این نیز بگذرد» و نظایر آن، تصادفی در زندگی روزمره ما جا بازنکرده است.
تکرار این عادات فکری، انسان را از تلاش و کوشش باز میدارد. درچنین شرایطی
فرد به موجودی کاملاً شکست خورده مبدل میشود. باید ببینیم چرا داشتن همت و
پشتکار که در ضرب المثل «از تو حرکت از خدا برکت» تجسم مییابد در فرهنگ
ما کم رنگ تر شده و فرد را از عرصه زندگی واقعی دور میسازد. در هر حال
تقدیرگرایی «پدیده ای اجتماعی» است که ریشه در تجربههای تاریخی و مسایل
سیاسی دارد لذا درمان آن نیاز به واکاوی ریشهها و پیامدها دارد. لازم به
توضیح است این مقاله قصد پاسخ به این پرسش بنیادی را ندارد که آیا انسان
آزاد است یا مجبور بلکه بیشتر به زمینههای پیدایش و پیامدهای تقدیرگرایی
خواهد پرداخت.
ارسال نظرات